eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.6هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21هزار ویدیو
286 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣شخصی بخدا گفت اگه سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا ارزو کنم؟ ❤️خدا گفت: 💠شاید نوشته ام هر چه آرزو کند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(وقتی چترت خداست) بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد. (وقتی دلت با خداست) بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند. (وقتی توکلت با خداست) بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند. (وقتی امیدت با خداست) بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند. (وقتی یارت خداست) بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند. (همیشه با خدا بمان. ) چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاست. . . چتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
واعظی بر منبر میگفت هر كه نام آدم و حوا نوشته در خانه آويزد، شيطان بدان خانه درنيايد. رندی از پای منبر برخاست و گفت: ای شیخ، شيطان در بهشت در جوار خداوند به نزد ايشان رفت و آنها را بفريفت، چگونه میشود كه در خانه ما از اسم ايشان پرهيز كند؟ عبید زاکانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
چه زیبا میشد این دنیا اگر شاه و گدا کم بود اگر بر زخم هر قلبی همان اندازه مرهم بود چه زیبا میشد این دنیا اگر دستی بگیرد دست اگر قدری محبت را.. به ناف زندگانی بست چه زیبا میشد این دنیا کمی هم با وفا باشیم نباشد روزگاری که... نمک بر زخم هم پاشیم چه زیبا میشد این دنیا نیاید اشک محرومی زمین و آسمان لرزد ز آه و درد مظلومی چه زیبا میشد این دنیا شود کینه ز دلها گم اگر بشکستن پیمان نگردد عادت مردم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚔چنگیز مغول پس از فجایع در نیشابور به همدان رفت و به مردم آنجا گفت: یک سوال از شما می پرسم اگر جواب درست و خوبی بدهید، در امان هستید. پرسید: "من از جانب خدا آمده ام یا خودم؟" چوپانی دلیرونترس گفت: "تو نه از جانب خدا آمده ای و نه از جانب خود. بلکه 《اعمال ما》است که تو را به اینجا آورده است. 💢وقتی ما برای اندیشمندان و عاقلان خود احترام قائل نشدیم و به عده ای فرومایه و نادان مقام و منزلت دادیم و احترامش نمودیم، نتیجه اش لشکرکشی تو به اینجاست... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔱انتقام خدا 🍷مرحوم سید نعمت الله جزایری چنین حکایت می کند: شخصی از افراد قابل اطمینان برایم نقل کرد که: مردی بیمار شد و تمامی پزشکان بر این نظر متفق شدند که درمان او منحصر است در نوشیدن شراب. بیمار علی رغم میل باطنی خویش، شراب نوشید و اتفاقا از بیماری بهبود یافت پس از سالیان دراز دوباره همان بیماری پیشین او عود نمود و به او گفته شد: دارویی ( شرابی) را که قبلاً استعمال نمودی و مجرب است بار دیگر به کار گیر. مرد بیمار نپذیرفت و گفت: من در این باره استخاره کرده ام و این آیه شریفه آمد: 💠 عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَن عادَ فَیَنتَقِمُ اللهَ مِنهُ؛** مائده / 95، 📚 ترجمه: خداوند گذشته را عفو کرده ولی هر کس تکرار کند خدا از او انتقام می گیرد. لذا شراب ننوشید و خداوند نیز به او شفا مرحمت فرمود. 📚 ر. ک: زهر الربیع / 396. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تازمانی که انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد. نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد.رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد.در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که .توجه او را جلب کند ویا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم،که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند. دلسرد و نا امید وافسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده باکیفی بر دوش کنار او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به اوگفت:"تو شیطان هستی!"ابلیس حیرت زده پرسید:"از کجا فهمیدی؟!"" از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفرمی کنم و مردم را خوب می شناسم . در نتیجه در همین ده دقیقه ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون:مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی ! از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی ! به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی ! به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی ! از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی ! حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس آدمیزاد نیستی ! هیچ کس نیستی ! پس خود شیطانی !" شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند. مرد با دست به پاها یش زد و گفت:"خوبه! تازه، شاخ هم که داری!" •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🤲عده ای نماز اجاره ای میخوانند و روزه اجاره ای میگیرند! برای امواتی که درحیاتشان وقت نداشته اند خودشان انجام دهند ولی درعوض پولی داشته اند که بدهند نماز خوانان و روزه بگیران حرفه ای تا برایشان انجام دهند پدر پول بسوزد که در دستگاه خدا هم کار میکند آنهم چه کاری!!! ( جانشین پرستش خدا) پول میدهند تا دیگران برایش خدا را بپرستند و او به بهشت برود! و ثواب نماز و روزه آنها را ببرد! براستی که عجب حماقتی است جهل مذهبی! از دین ریا بی نیازم بنازم به کفری که ازمذهبم میتراود 👤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 💠خداوند، نوازل و بلاها را بدون حکمت و بدون ملاک و مصلحت نمی‌فرستد، بلکه برای دعا و تضرع ما می‌فرستد. بنابراین، برای رفع آنها دعا لازم، و تضرع به درگاهش مطلوب است؛ «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا؛ پس ای‌کاش وقتی بلا و سختی ما به آنان می‌آمد، تضرع می‌کردند» (انعام: ۴۳). 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۷۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔆شیخ بهایی : خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم غافل از خود دیگری را هم قضاوت می کنیم کودکی جان میدهد از درد و فقر و ما هنوز چشم می بندیم و هر شب خواب راحت می کنیم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚔اگر جنگی دربگیرد هیچ رئیس جمهوری در آن کشته نخواهد شد ⚙اگر اقتصاد کشوری فرو بپاشد،رئیس جمهور آن ورشکسته نخواهد شد و بانک کاخ ریاست جمهوری را مصادره نخواهد کرد. ⛓اگر کشوری به ورطۀ قحطی و تورم شدید بیفتد،رئیس جمهور از فکر گرسنگی زن و بچه اش دیوانه نخواهد شد 🗽رئیس جمهورها از راه انداختن هیچ دعوایی ترس ندارند،چون کتک ها را کسان دیگری می خورند ✍حسین پناهی گفته بود:بچه ها شوخی شوخی سنگ می اندازند و گنجشک ها جدّی جدّی میمیرند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔨نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد. ، کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیرخواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد. ، وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو. ، 🏡نجار یکه خورد. مایه تاسف بود! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد. حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•