eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
20.6هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
پاداش خوش رویی حضرت زهرا سلام الله علیها : بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصَاحِبِهِ اَلْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُعَانِدِ اَلْمُعَادِي يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ اَلنَّارِ خوشرويي با مومن، موجب رفتن به بهشت است و خوشرويي با دشمن معاند، مايه نجات از عذاب دوزخ است. 📚بحارالانوار ، ج ۷۲، ص ۴۰۲ 👌وقتی میتوان با برخوردی خوب ومحبت آمیز، کسانی که از ما کینه و دشمنی دارند را هم رام و شرمنده کرد و رفتار آنان را تغییر داد؛ خودتان فکر کنید که محبت شما در اطرافیان، دوستان و نزدیکان چه آثار و برکاتی دارد ! پیامبر صلّی الله علیه و آله در مواجهه با دیگران سخن خود را با لبخند و تبسم میآمیختند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
🍃🌸 دعای حضرت زهرا علیهاالسلام برای شیعیان گنهکار در آخرین روزها... ✅مرحوم شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی در « کَوکبُ الدُّرّی فی احوال النَّبیّ و البتولِ و الوصیّ» می نویسد اسماء بنت عُمَیس نقل می کند که فاطمه علیهاالسلام را در روزهای آخر دیدم که غسل کرده و با خدا این گونه مناجات می کرد... «إلهی وَ سَیِّدی! أسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدِی فی مُفارِقَتی أنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی وَ شیعَةِ ذُرّیتَی» 📚.(کوکب الدّری، ج 1،ص254) ◼️ای معبود و ای آقای من! به حقّ کسانی که ایشان را برگزیدی، و به حقّ گریه فرزندانم در هنگام جدایی از من، گناه کارانِ از شیعیانم و شیعیان از ذرّیّه مرا بیامرز.... ❤️تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) پنج صلوات❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حاج آقا دولابی ره: 🔻با نیت کار کن 🔸خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن. چند وقت که این کار را ادامه دادی، ببین چه می‌شود. 🔻با نیت کار کن. 🔸مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می‌شویی ◽️سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می‌کنی، ◽️سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن ◽️خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که می‌شویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده 🔰چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر می‌کند و راه سیرت باز می‌شود. 📚مصباح الهدی، ص 214 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا نگاه به آینده و اعتماد به خدا نگاه به اطراف و جستجوی خدا نگاه به درون و دیدن خدا ❤️لحظه‌هایتان سرشار از بوی خدا❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات...طلاق ..و دلیل اون خود ماییم، 👈تعجب نکنید... ✅خواهران و برادرانم.... ✍نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسر خود خوشبختم یا نه! ✍نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم آن را برای گروهها بفرستیم (حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره. از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم ای تاج سرم...ازت ممنونم).. ⚠️ برادرم...خواهرم.. ✍شاید دختر مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره...شاید پسری وضعیت مالی مناسب برای ازدواج نداره...حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه... که آه یه انسان دلشکسته عرش خدا را به لرزه درمیاره.. ✍نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میایی؟؟ جزییات زندگی ما واسه دیگران مشخص شده! 👈دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم... ✍چون هر مردی وسعش نمیرسه به زنش هدیه بده....خواهرم مراقب باش. ✅👈هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره... ✅👈هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره.... ✍یه خانوم میاد جهیزیه 70،80 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره میزاره توی دنیای مجازی که چشم همه درآد.... ✍هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره...یا پدر داره و مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزاره... یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه.... ✍میخاییم به کی فخر بفروشیم با این کارامون...!!!! خدا عالمه.... ✅👈خواهران و برادرانم... ✍ما اهمیت توکل بر خدا رو انکار نمیکنیم... اما رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید... ✍کسی داشت راه میرفت،پایش به سکه ای خورد...فکر کرد طلا است،نور کافی هم نبود، کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده...دید یک سکه 50تومانی است... ✍بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده دو هزار تومانی بوده است ؛گفت:چی را برای چی آتش زدم! ✍واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست... ✍ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم... و خودمان هم خبر نداریم ✍...لطفا سعی کنیم با کمک یکدیگر جامعه ای پاک و فرهنگ درست را ترویج کنیم نه..... 🌹کانال جهانی کربلا🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼روضه های که قبول نشدن ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣ مولای غریب ما کی شود از چشمه سار روی زیبای شما سیراب شد!! آقاجان دلمان تنگ شده طاقتمان تمام شده .. اللّهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرج 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
باﻧﻮی ﻣﺤﺠﺒﻪ ﺍی ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ «ﺳﻮﭘﺮﻣﺎﺭﮐﺖﻫﺎی ﺯﻧﺠﯿﺮﻩﺍی ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ» ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ؛ ﺧﺮﯾﺪﺵ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ، واسه ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ پول ﺭ ﻓﺖ ﺻﻨﺪﻭﻕ. صندوقدﺍﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﯽﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﺍﺻﺎﻟﺘﺎً ﺍﻳﺮﺍنی ﺑﻮﺩ. (از اونائیکه فکر میکنن روشنفکرند!) صندوقدار ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺭﻭی ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻬﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎﺭﮐﺪ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﺭو ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﺍﺟﻨﺎﺱ رو ﻣﺘﮑﺒﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﯿﺰ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. اﻣﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺣﺠﺎﺏ ﮐﻪ ﺭﻭﺑﻨـــد به ﭼﻬﺮﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﯿﺰی نمیگفت. ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ هم ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ شد و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﻮی ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻭ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭی ﺻﻮﺭﺗﺖ زدی ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﮐﻪ ﻋﺎﻣﻠﺶ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺗﻮ هستین!! ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﻪ ﺑﺮﺍی ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ! Ok؟ ﺍﮔﻪ میخای ﺩﯾﻨﺖ ﺭﻭ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﺪی ﯾﺎ ﺭﻭﺑﻨـــد ﺑﻪ صورتت ﺑﺰﻧﯽ ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺕ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﺠﺒﻪ ﺍﺟﻨﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮی ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺻﻨﺪوقدار کرد.. ﺭﻭﺑﻨـــد ﺭو ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ در پاسخ ﺧﺎﻧﻢ ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ( ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺍﻭ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ) ﮔﻔﺖ: خانم عزیز، ﻣﻦ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮی هستم! ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻭﻃﻨﻢ... تو ﺩینت ﺭو فروختی، من خریدم...!OK؟ # چادر حجاب برتر.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حسن (ع) هم کربلا دارد میان غربت کوچه مکن با مجتبی (ع) هرگز زمانی صحبت کوچه حسن(ع) با چشم می بیند که سیلی می خورد مادر بسی محکم ز نامحرم میان خلوت کوچه چرا از چادر مادر کمی خون می شود جاری چرا افتاده گوشواره پس از آن ضربت کوچه؟ حسن (ع) بشنید از مادر مگو چیزی به بابایت چو می داند که حیدر (ع) را نباشد طاقت کوچه ندارد مرتضی (ع) طاقت که فرزندش به او گوید حکایت از ستم هایی که دید از حالت کوچه حسن (ع) هم کربلا دارد برایش روضه خوانی کن که عمری مجتبی (ع) را کشت غم آن ساعت کوچه غمی که مجتبی (ع) دیده ز داغ زینب (س) افزون تر که زینب (س) سر به نی دید و حسن(ع) آن غربت کوچه غم زینب (س) برادر بود و داغ مجتبی (ع) مادر و آن هم مادری زخمی به دست ظلمت کوچه حسن (ع) یک کودک معصوم و زینب(س) در میانسالی شکست از سیلی مادر، حسن(ع) با قامت کوچه ز دشت کربلا تا شام زینب (س) فاش می گوید حسن (ع) غم در دلش ماند و نگفت از وحشت کوچه دوسال کمتر ولی زینب (س) رها شد از غم دوران چهل سال مجتبی (ع) اما کند او رؤیت کوچه حسن (ع) خیلی غریب است و حسن (ع) بسیار مظلوم است هم اینکه بین اصحابش و هم از بابت کوچه و هم مظلوم در تاریخ از تحریف رفتارش حسن (ع) فرزند زهرا (س) هست آن باغیرت کوچه اگر زهرا (س) در آن دوران کمی هم اهل سازش بود کجا دشمن بر او می بست ره در فرصت کوچه؟ سلام من به آن بانو که از دشمن نمی ترسید و حفظ حرمتش کمتر بشد از حرمت کوچه ولی زهرا (س) شجاعانه ولایت را حمایت کرد هم از پشت درِ نیم سوز هم در قسمت کوچه سلام من به فرزندی که دید آن سیلی محکم حسن (ع) هر روز رد می شد ز نار محنت کوچه 📝 علی شیرازی
حسن (ع) هم کربلا دارد میان غربت کوچه مکن با مجتبی (ع) هرگز زمانی صحبت کوچه حسن(ع) با چشم می بیند که سیلی می خورد مادر بسی محکم ز نامحرم میان خلوت کوچه چرا از چادر مادر کمی خون می شود جاری چرا افتاده گوشواره پس از آن ضربت کوچه؟ حسن (ع) بشنید از مادر مگو چیزی به بابایت چو می داند که حیدر (ع) را نباشد طاقت کوچه ندارد مرتضی (ع) طاقت که فرزندش به او گوید حکایت از ستم هایی که دید از حالت کوچه حسن (ع) هم کربلا دارد برایش روضه خوانی کن که عمری مجتبی (ع) را کشت غم آن ساعت کوچه غمی که مجتبی (ع) دیده ز داغ زینب (س) افزون تر که زینب (س) سر به نی دید و حسن(ع) آن غربت کوچه غم زینب (س) برادر بود و داغ مجتبی (ع) مادر و آن هم مادری زخمی به دست ظلمت کوچه حسن (ع) یک کودک معصوم و زینب(س) در میانسالی شکست از سیلی مادر، حسن(ع) با قامت کوچه ز دشت کربلا تا شام زینب (س) فاش می گوید حسن (ع) غم در دلش ماند و نگفت از وحشت کوچه دوسال کمتر ولی زینب (س) رها شد از غم دوران چهل سال مجتبی (ع) اما کند او رؤیت کوچه حسن (ع) خیلی غریب است و حسن (ع) بسیار مظلوم است هم اینکه بین اصحابش و هم از بابت کوچه و هم مظلوم در تاریخ از تحریف رفتارش حسن (ع) فرزند زهرا (س) هست آن باغیرت کوچه اگر زهرا (س) در آن دوران کمی هم اهل سازش بود کجا دشمن بر او می بست ره در فرصت کوچه؟ سلام من به آن بانو که از دشمن نمی ترسید و حفظ حرمتش کمتر بشد از حرمت کوچه ولی زهرا (س) شجاعانه ولایت را حمایت کرد هم از پشت درِ نیم سوز هم در قسمت کوچه سلام من به فرزندی که دید آن سیلی محکم حسن (ع) هر روز رد می شد ز نار محنت کوچه 📝 علی شیرازی
CQACAgQAAxkBAAEdjCxgBeP2WiPSGogXNZXQfIWZFPuxQwACrwcAAllE4FMAAb-IFLgFj1oeBA.mp3
2.54M
🎧🎧 ⏰ 2 دقیقه 👆 ✅ برای اینده کار کن ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💎دل نوشته ‌شلوار لــــــی را برایمان فرستادند.. اول زیاد هم بــــد نبود!!! بعد شد آفـــــــــت غیرت و حیا!!! پسرانه اش از بالا کوتاه شـــد!!! و... دخترانه اش از پایین!!! چادر شــد... مانتو های بلند... مانتو ها ذره ذره آب رفت!!! حالا دیگر باید آن را بلــــــــــوز نامید!!! چادر چادری ها هم کم کم تبدیل به شنــــــل شده!!! یا آنقــــــدر نازک که... بودنش طعنه ایست به نبودنش!!! حالا که دیگر شلـــــوار جایش را به ساپـــورت داده!!! روسری ها هم که از عقب و جلو آب رفته!!! مانده ام فردا فرزندان این نســــــل هنوز هم... "مـــــــــــــــــادر" را... اسوه پاکی... و... "پــــــــــــــــــــدر" را... مظهر مردانگی میدانند!!! كاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند... و... زنان شوكت زن بودنشان را... كاش مردان هميشه مرد باشند... و... زنان هميشه زن... آنگاه... نه روز "زن " داريم!!! و نه... روز "مرد "!!! بلكه هر روز... روز " انسانيت " در تعجبم؟ !!!!!!!! از مردی که از ترس خط و خش ؛ ماشینش را چادر میپوشاند اما همسر و دخترش را بدون چادر رها میکند!! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•