🌺✨🌺
میرزا جواد آقا ملڪی تبریزی:
شخصی به محضر رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از فقر خود شڪایت ڪرد.
حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی
①← سلام ڪن هرچند ڪسی در خانه نباشد
②← بر من صلوات بفرست.
③← سپس سوره قل هو الله احد را یڪ مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.
💠 آن مرد چنین ڪرد و چیزی نگذاشت ڪه آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد ڪه به همسایگانش نیز ڪمڪ مالی می ڪرد.
📕اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملڪی تبریزی، ص262
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
امام خامنه ای:هر کجا انقلابی عمل کردیم عقب ماندگی نداشتیم.
🇮🇷دنبال بهترین کاندید هستید،با ما باشید.
🇮🇷انقلابی انتخاب کنیم.
🇮🇷محفلی برای اتحاد #انقلابیون، قدرتمند تر از همیشه انتخاب خواهیم کرد.
🇮🇷بچه انقلابی ها تا دیر نشده همین الان عضو بشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2983788567C7cea886476
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
#فوری_مهم
🔴علت شهادت سردار حجازی چه بود؟ آیا ایشان توسط اسرائیل ترور شده بودن یا کرونا داشتن؟
جزئیات خبر+ فیلم در لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da
روزی عده ای کودکان بازی میکردند حضرت موسی از کنارشان گذشت. کودکی گفت:موسی ما میخواهیم مهمانی بگیریم و خدا را دعوت کنیم از خدا بخواه در مهمانی ما شرکت کند. موسی گفت من میگویم اما نمیدانم خدا قبول کند یا خیر ؟ موسی به کوه رفت ولی از تقاضای کودکان چیزی نگفت.
خداوند فرمود موسی صحبتی را از یاد نبردهای ؟ موسی به یاد قولش با کودکان افتاد و خواسته کودکان را گفت.
خداوند فرمود فردا همه قوم را جمع کن و بگو مهمانی بگیرند. من خواهم آمد. مردم مهمانی گرفتند . غذا درست کردند و منتظر ماندند تا خدا بیاید .
سر ظهر گدائی به دروازه شهر آمد و تقاضای غذائی کرد. او را راندند... و باز منتظر ماندند تا خدا بیاید.
از خدا خبری نشد. خشمگین به موسی از این بدقولی نالیدند. موسی بسوی خدا رفت تا علت نیامدن را بپرسد. خداوند فرمود من آمدم اما کسی تحویلم نگرفت. من در تجلی همان گدای ژولیده بودم ...
بر گرفته از کتاب مقدس تورات.
خداوند به داوود فرمود : ای داوود اگر ژولیده شیدائی را دیدی مصاحبتش را غنیمت دان و او را تکریم گوی. زیرا او از جانب ما با تو سخن میگوید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#امانت_داری_شیخ_ابوعثمان
یکی از تجار نیشابور وقتی میخواست به مسافرت برود، کنیز خود را به رسم امانت به شیخ ابوعثمان حمیری سپرد. روزی نظر شیخ به چهره ی زیبا و اندام دلربای کنیز افتاد و بی اختیار اسیر عشق او شد. شیخ این پیش آمد را به استاد خود ابوحفص حداد گوشزد کرد و پاسخ چنین بود که از نیشابور به طرف ری حرکت کند و چندی افتخار مصاحبت با استاد بزرگ شیخ یوسف را درک نماید. ابوعثمان به جانب ری حرکت کرد، هنگامی که به آن جا رسید در کوچهها منزل شیخ یوسف را جست و جو میکرد. همه ی مردم با شگفتی به او نگاه میکردند که چرا چنین شخصی در جست و جوی مرد فاسق و بدکاری است. پس او را سرزنش کردند. شیخ از این وضع، متحیر و سرگردان شد و ناچار به نیشابور بازگشت و استاد خود - أبوحفص - را از جریان باخبر کرد. استاد دوباره به او امر کرد باید شیخ یوسف را ملاقات کنی و از روحانیت و انفاس قدسیه ی او استفاده نمایی. این بار رفت و منزل شیخ یوسف را در محله ی باده فروشان پیدا کرد. همین که وارد اتاق شد در یک طرف شیخ، بچه ای زیبا و خوش اندام و در طرف دیگر او جامی پر از شراب مشاهده کرد، بر حیرت و تعجب ابوعثمان افزوده شد، از شیخ سؤال کرد: علت انتخاب منزل در چنین محلی چیست؟ زیرا هیچ مناسبتی با مقام شما ندارد. شیخ گفت: این خانهها متعلق به دوستان و بستگان ما بود، یکی از ستمکاران از آنها خرید و به این کارها اختصاص داد؛ ولی هیچ کس خانه ی مرا نخرید. سپس از آن پسرک زیبا و شیشه ی شراب پرسید. شیخ یوسف گفت: این پسر، فرزند واقعی من است و داخل شیشه چیزی جز سرکه نیست. ابوعثمان پرسید: پس چرا با مردم طوری رفتار میکنید که نسبت به مقام شما سوء ظن پیدا کنند و به شما تهمت بزنند؟ شیخ یوسف گفت: برای این که مردم مرا به امانت داری و خوبی نشناسند و کنیزهای خود را به رسم امانت به من نسپارند، در این صورت من هم عاشق آنها نمی شوم و در این دلباختگی نمی سوزم. ابوعثمان از شنیدن این سخن، به شدت گریست و درد خویش را نزد او درمان کرد.
📙پند تاریخ199/1 ؛ به نقل از: کشکول شیخ بهایی.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠ایمان یعنی: دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا💠
✅بعضیها به خدا اعتقاد دارند ولی حس دشمنی نسبت کفار ندارند و ایمان رو فقط در دوستی با خدا و دوستان خدا میدونند و نسبت به دشمنان خدا احساس بدی ندارند، اینها باید بدانند که درکنار محبت به اولیاء الهی باید بغض دشمنان خدا رو هم در دل داشته باشند:
🔳امام صادق ع میفرمایند:
◀️ کسی که خدا را دوست داشته باشد و با دشمن خدا دشمن باشد، و این دشمنی به جهت ضربهای که از ناحیۀ او به دنیای این وارد شده است، نباشد(یعنی دشمنیش شخصی نباشد)
💢 چنین شخصی در روز قیامت اگر به قدر کف تمام دریاها گناه داشته باشد، خداوند او را میآمرزد.
📕محاسن برقی، ج 1، ص 265، حدیث 341
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از تبلیغات گسترده موج 🌊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #فوری
◼️◾️ انا لله و انا الیه راجعون ◾️◼️
بار دیگر ایران عزادار شد😞
#سردار سرافراز کشورمان درگذشت😔
✅شرح کامل خبر در لینک زیر👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/143917059C4d8edae7bb
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
🚨خبر فوری
متاسفانه خبری ناخوشایند برای مردم ایران❗️
گزارش ها حاکی از آن است که... ادامه خبر🔰
https://eitaa.com/joinchat/143917059C4d8edae7bb
✍#طرّار_امین
سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند خواجهای بامداد پگاه برخاست و عزم گرمابه کرد. دوستی در راه او پیش آمد. آن دوست او را گفت: به حمامی آیی؟ گفت: تا به در حمام با تو مرافقت همراهی کنم. چون پارهای راه برفتند، آن دوست او راه بگردانید و به مصلحت خود برفت. طراری پگاه تر آمده بود تا صیدی کند و جیبی بشکافد و کیسه ای برد. چون به در گرمابه رسید، خواجه روی بازپس کرد و هوا هنوز تاریک بود. طرار را دیده، پنداشت که مگر آن دوست وی است، پس هزار دینار که با خود داشت، به وی داد و گفت: آن را به امانت نگاه دار تا برون آیم و به من باز ده و زر به طرار سپرد. چون از گرمابه برون آمد روز شده بود و خواست که برود، طرار گفت: ای خواجه! زر خود بستان. مرد در نگرید و کیسه ی زر خود به دست طرار دید، گفت: تو کیستی؟ گفت: من مردی طرارم و کیسه بر. خواجه گفت: من زر به تو داده ام، چرا نبردی؟ گفت: اگر به صنعت خود بردمی، یک درم به تو ندادمی؛ اما به امانت به من سپرده بودی و در امانت خیانت کردن روا نبود!
📙جوامع الحکایات / 235.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#مقام_اهل_رضا_و_تسلیم
پیامبر اکرم که فرمودند: خداوند در روز قیامت برای دسته ای از امت من بالهایی قرار میدهد که از قبرهای خود به طرف بهشت پرواز میکنند و آن طوری که میخواهند از نعمتهای بهشت استفاده میکنند. ملائکه به آنها میگویند: آیا شما گرفتاری و رنج حساب قیامت را دیدید؟ میگویند: حسابی در کار ما نبود. میپرسند: از صراط گذر کردید. جواب میدهند: ما صراطی ندیدیم. به آنها میگویند: جهنم را مشاهده کردید؟ پاسخ میدهند: ما در مسیر خود چیزی را مشاهده نکردیم. سؤال میکنند: شما از امت کدام پیامبرید؟ میگویند: از امت محمد. ملائکه میگویند: شما را به خدا سوگند میدهیم بگویید در دنیا چه عملی داشتید که به این مقام رسیدید؟ جواب میدهند: ما دو خصلت داشتیم که خداوند به فضل و رحمت خود این کرامت را به ما عنایت فرمود: اول این که در خلوت از خدا شرم میکردیم گناه انجام دهیم و دیگر این که به کمتر از آنچه به ما روزی میداد راضی بودیم. ملائکه میگویند: پس شایسته ی چنین مقامی بوده اید.
📙پند تاریخ 5/ 186۔187؛ به نقل از: جامع السعادات202/3.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 مدح دنیا توسط مولا علی(ع)!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•