🌸🍃🌸🍃
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَّعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ.(46 - یوسف)
ای یوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را، هفت گاو لاغر میخورند، و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک باشد که من نزد مردم باز گردم و آنان آگاه گردند.
وقتی هم زندانیِ حضرت یوسف (ع) از نزد شاه به نزد یوسف (ع) آمد و خواب پادشاه را تعریف کرد و تأویل آن خواست، یوسف از در اختیارگذاشتن علم خود به او دریغ نکرد.
هر کسی جای حضرت یوسف (ع) بود قطعاً تعبیر رؤیای پادشاه را به پیک او نمیگفت؛ بلکه دستمایهای برای باجگیری و اخذ امتیاز برای خود و آزادیاش قرار میداد. در حالی که حضرت یوسف (ع) وعدهی الهی در مورد خودش را میدانست که با این علم تأویل رؤیا، که خداوند به او بخشیده است، خدا او را عزیز و صاحب نفوذ کرده است و چون خدا خودش بر این امر اراده کرده است حتی اگر پادشاه تأویل رؤیای خود را بداند باز این امر باعث بینیازیِ شاه از یوسف نخواهد شد و مکانت و اعتلای مقام یوسف (ع) در مصر قطعاً محقق خواهد شد.
وَ كَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ(21 - یوسف)
و بدینسان یوسف (ع) را در زمین مکانت دادیم تا به او تعبیر خواب آموزیم.
بسیاری از ما گاهی از در اختیارگذاشتنِ علم خود در دیگران در هراس هستیم و گمان میکنیم اگر آنها به علم ما دست پیدا کنند از ما بینیاز خواهند شد و ما را دچار مشکل خواهند ساخت. از روی همین جهل و نادانی است که یک استادکار به شاگردش برخی رموز را یاد نمیدهد تا شاگرد از او دور نشود و یا با کارکردن مستقل و زیادشدن دست، روزی و مشتریهای او را کم نکند و...
معلمی پای منبر کسی محرمانه مینشیند و سعی دارد شاگردان این موضوع را ندانند تا گمان کنند معلم از خودش علم دارد.
باید تردید نکرد که اگر خدا بخواهد انسان را با علمی عزت بخشد با نشر آن عزتش میبخشد، نه با خساست در نشر علم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰دوستی گفت من رژیم دارم
گفتم : شما وزن متعادلی دارید نیاز به رژیم نیست !
او گفت : رژیم تغذیه نیست رژیم تفکر و رفتار است...
💠در این رژیم اجتناب می کنم از :
1- افکار منفی
2-آدمهای منفی
3-کسانی که لبخند را از من می گیرند.
4-آنهایی که باعث میشوند
سایه غم و حسرت بر نگاهم چیره شود .
5-آنها که باعث می شوند
اعتماد به نفسم را از دست بدهم .
6- آنهایی که چوب لای چرخ زندگیم می گذارند.
💠او گفت : اگر یک ماه این رژیم را رعایت کنم
سه کیلو از بیماریهای تفکر و رفتارم کم میشود
و سه کیلو کیفیت زندگیم بالا میرود ....
♥️امتحان کنید بنظر من هم رژیم خوبی است♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#قصه_عشق_مگر_بی_تو_شنیدن_دارد؟
ایآفرینندهی حُسِین!
یک حُسِینآفریدی و یک عالم
را اسیر عشقش کردی
↻من فدای این آفریدهات
کھِ حُبّش جهانم را معنا کرد |√
#الحمداللهالذیخلقالحسینــــــــــ (ع) ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#حکایت
⚜ اربابِ لقمـان به او دستـور داد که
در زمینش ، برای او ڪنـجد بکارد.
ولی او جُو کاشت.
وقتِ درو ، ارباب گفـت : چـرا جُو ڪاشتی؟
لقمان گفت : از خـدا امیـد داشتـم که بـرای تو کنجد بـرویـاند.
اربابـش گفت : مگر این ممڪن است؟!
لقمـان گفت :
تو را می بینـم که خـدای تـعالی را
نافـرمانی می ڪنی و در حالی که از او
امید بهشت داری.
لذا گفتم شاید آن هم بشود.
➖ آنگاه اربابـش گریست و او را آزاد سـاخت.
دقت ڪنیم که در زندگی چه می کاریم
هـر چه بکاریم همـان را بـرداشت میـکنیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان_کوتاه_پندآموز
✍امام صادق عليه السلام فرمود: زنى در كعبه طواف مى كرد و مردى هم پشت سر آن زن مى رفت . آن زن دست خود را بلند كرده بود كه آن مرد دستش را به روى بازوى آن زن گذاشت ؛ خداوند دست آن مرد را به بازوى آن زن چسبانيد.
مردم جمع شدند حتى قطع رفت و آمد شد. كسى را به نزد امير مكه فرستادند و جريان را گفتند. او علما را حاضر نمود، و مردم هم جمع شده بودند كه چه حكم و عملى نسبت به اين خيانت و واقعه كنند، متحير شدند!
💠امير مكه گفت : آيا از خانواده پيامبر صلى الله عليه و آله كسى هست ؟ گفتند: بلى حسين بن على عليه السلام اينجاست . شب امير مكه حضرت را خواستند و حكم را از حضرتش پرسيدند. حضرت اول رو به كعبه نمود و دستهايش را بلند كرد و مدتى مكث فرمود: و بعد دعا كردند. سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوى آن زن جدا نمودند.
💠امير مكه گفت : اى حسين عليه السلام آيا حدى نزنم ؟ گفت : نه . صاحب كتاب گويد: اين احسانى بود كه حضرت نسبت به اين ساربان كرد. اما همين ساربان در عوض خوبى و احسان حضرت در تاريكى شب يازدهم به خاطر گرفتن بند شلوار امام دست حضرت را قطع كرد.
📚بانک داستان الستون
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠مرحوم حضرت آیت الله مجتهدے :
✨دو چیز است که گناهان را نابود مے کند :
1⃣ مرض :
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به یکے از
اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند
و فرمودند :
خدا بیمارے تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.
آدم که تب مے کند کفاره گناهانش است.
ناراحت نشید از این که مریض شدید ، شکوه نکنید ،
فایده مرض این است که گناهان را نابود مے کند.
2⃣سجده :
در روایت داریم که آدم به سجده برود و
مدتے بر سجده باشد و ستایش کند ...
حدیث است که سجده گناهان را مے ریزد ،
همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را
مے ریزاند ...
👈 گناه آدم را سنگین مےکند ، مثل بعضے ها که دیدید نماز صبح که مے خواهند بخوانند ،
انگار که کوه روےشان است ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام على (ع) میفرمایند:
لِيَكُنْ أبغَضَ النّاسِ إلَيكَ، و أبعَدَهُم مِنكَ، أطلَبُهُم لِمَعايِبِ النّاسِ
بايد منفورترين مردم نزد تو و دورترين آنها از تو كسى باشد، كه بيش از همه عيب جوى مردم است
غررالحكم ح 7378
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن ...
یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟
گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو به کسی نمیگه...
وقتی از هم جدا شدن پرسیدم چرا طلاقش دادی؟!
گفت آدم، پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه...
بعد از چند ماه از هم جدا شدن و سالِ بعدش خانومش با یکی دیگه ازدواج کرد...
یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو چرا طلاقش دادی؟
گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمیزنه...
👌یادمان نرود کثیفترین انسان کسی است
که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🌿🌸🌿
#تلنگر
تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...
چرا نمیزنین تو گوشش؟
چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش!
چرا اعتراض نمی کنید؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟
رنج بعدی؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
صاحبدلی سحرگاهان طعامی برای مسکینان شهر میبرد. روزی مسکینی به او گفت: خداوند جزای خیر تو را دهد که به ما روزی میرسانی.
صاحبدل گریست و گفت: به ذاتش سوگند من روزیِ شما را میخورم، نه شما روزیِ مرا.!!!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷نوشتہ اے از سبڪزندگانےآیتـ اللہ بہجتـ(ره):
•همیشہ بعد از درس یا نماز، همہ را دعا میڪرد
و راه مےافتاد.
درمــسیر مسجد تا خانه، خیلےها همراهےاش میڪردند؛
سعےمیڪردند درست پشت سرآقــا حــرڪت ڪنند،
یــا نزدیـڪ به او،
تااگر حرفے زد و نصیحتے ڪرد، اولین ڪسے باشند
ڪہ میشنود.
گاهے جمعیتــ آنقدر زیاد مےشد ڪہ پایشان بہ پشت پــاے آقــا میخورد.
یڪ لحظہ مےایــستاد،
چشمانش را مےبستـ
ودوباره بہ راهش ادامه میداد.
بہ خانہ ڪہ میرسید، نعلینهایش را در مےآورد.
جورابش را آهستہ پایین مےآورد و پشت پایش را بررسےمیڪرد؛
گاهےپشتـ جورابش خونےبود!
📚این بهشت، آن بهشت، ص45
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨♥️
خداوندا، دلها جز با ياد تو آرام
نمىگيرد و جانها جز با ديدن تو،
به آرامش نمىرسد...
☘ امام سجاد(ع)
📚 بحارالأنوار، ج 94، ص151
#یاد_خدا_آرام_بخش_قلبهاست
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سزای_تکبر
در جنگ جهانی دوم پهلوانی در نخجوان زندگی میکرد که به او ببرخان میگفتند. در 20 سال سابقه نداشت که کسی بتواند کمر او را به زمین بزند.
روزی کشتیگیری که دو برابر خودش وزن داشت را به زمین زد. و تکبر عجیبی بر او غالب شد. سر بالا گرفت و نعره زد، خدایا از خلایقات کسی نیست که کمرش بر زمین نزده باشم، کشتی گرفتن با بندگانت برای من دیگر لذتی ندارد، جبرییل را از آسمان بفرست با من کشتی بگیرد.
ببرخان، یک هفته بعد، سرماخوردگی عجیبی گرفت. بر اثر عفونت و بوی بد از خانه بیرونش کردند و در خرابهای انداختند.
گویند: موشی بر روی او میرفت و توان نداشت موش را از روی بدن خود دور کند.
گفتند: جبرییل به کنار، جواب این موش را بده...
این است سزای کسی که تکبر کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
▫️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
أَرْبَعَةٌ فِي الذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَارُ.
💬 چهار چیز در مورد گناه، حتی از خود گناه هم بدتر است:
کوچک شمردن گناه،
افتخار کردن به گناه،
خوشحال شدن از گناه
و اصرار کردن بر گناه.
📚مستدرك الوسائل ج11، ص 349.
#حدیث_گرافی
#سبک_زندگی_مهدوی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♥️🦋
#همسفر_تا_بهشت🕊
✨پسرانِ خوبــ
به دنبال زیباترین
دختـر دنیا نیستند ...
آنها به دنبال دختـرے هستند ڪه
آخرتشان را زیبــا بسازد !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
هیچوقت اجازه نده
کَسایی که ذهن کوچکی دارن
بهت بگن
رؤیات خیلی بزرگه
بهتره از این افراد دوری کنی ..
چون خیلیاشون
یا نمیتونن
کاری انجام بدن
یا نمیخوان
که تو انجام بدی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_مهدوی
📌دعای امام زمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف" برای ما
👤#استاد_فرحزاد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#معارف_نماز
🧡 راه های ایجاد #حضور_قلب چیست؟ 🧡
🌸 1. قبل از ورود به نماز، با خودتان بگویید این آخرین نماز عمر من است. (انسان آخرین کارهایش را با حضور قلب بیشتری انجام می دهد)
🌸 2. چیزهایی که باعث می شود حواستان در #نماز پرت شود را از خود دور کنید. مثلاً:
👈 خواندن نماز در محلی که رفت و آمد در آن نباشد.
👈 خاموش بودن از تلویزیون، موبایل و …
👈 احتیاج به رفتن به دست شویی.
🌸 3. ایجاد آمادگی قبل از نماز با:
👈 صحبت نکردن هنگام وضو و گفتن ذکرهای هنگام وضو.
👈 گفتن اذان و اقامه.
👈 همیشه اول وقت نماز خواندن.
👈 تا حد امکان نماز را به جماعت و در مسجد خواندن.
🌸 4. خدا را حاضر و ناظر ببینید که در مقابلش ایستاده اید و مستقیم می خواهید با خودش حرف بزنید و به خودمان بگوییم خدا دارد مرا می بیند.
🌸 5. اگر در بین نماز متوجه شدید حواستان پرت شده است، آن حواس پرتی را ادامه ندهید و به خودتان بگویید من در حضور خداوند ایستاده ام.
📚 اصغر آیتی و حسن محمودی، پر پرواز ؛ ص 73.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📛زود قضاوت نکنیم ❗️
✳️👈🏻هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
✴️👈🏻متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد
مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند.
❇️👈🏻آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود.
💟👈🏻مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ شهدا
🎧 درمیان شهدای دفاع مقدس، «پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروف است
قصه این علمداری به لحظههای آخر شهادت ابراهیم و فداکاریاش برای رفع تشنگی مجروحانی که در محاصره بودند برمیگردد.
🌹شادی روح مطهرهمه شهدابخوانیم فاتحه مع الصلوات 🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
وصیت نامه
پاسدار شهید مدافع حرم
سرگرد سجاد مرادی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشاالله این پل با شهادت رقم بخورد.
صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد ٬ در مصیبت ها فقط برای امام حسین (ع) گریه کنید . 2 روز روزه بدهکارم. 1 سال از مالم برای روزه و نماز صرف شود.
1 / 3 مال قانونی بنده را صرف ایتام - هیئت های سیدالشهدا (ع) ٬ فقرا و امور خیریه صرف شود .
در قبرم تربت سیدالشهدا ٬ شب اول قبر نماز وحشت ٬ زیارت عاشورا فراموش نشود
از همه اقوام ٬ دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم
پدر و مادر عزیز هیچ وقت نتوانستم خدمتی به شما بکنم حلالم کنید .
همسر عزیزم که همیشه رنج داده ام شما را حلالم کنید
فرزند عزیزم را به درس خواندن ٬ تقوای الهی ٬ نماز و حجاب توصیه می کنم . حلالم کن
خواهرانم و برادرم حلالم کنید .
رهبر عزیزم را که راه امام عصر را ادامه میدهد فراموش نکید و یاریش نمائید .
از 1394/04/18 به بعد خمس مالم را حساب کنید
در صورت امکان آشنایان 1 روز برایم نماز قضا بخوانید
بدهکاری هایم در سررسید موجود است.
وکیل پدرم می باشد (در کلیه امور پولی)
والسلام
1394/08/16
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گاهے باید مڪث ڪرد
روے لبخند هایت!
نگاه هایت!
هر ڪدامشان پیامے دارند
ڪه مے تواند نجات دهنده ی
حال و روز این روز هایمان باشد...
#سردار_دلها_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#خودسازی
📌 گناهان كوچك،راهى بسوى گناهان كبيره اند. هركس كه درگناهان كوچك ازخدانترسد،در مورد گناهان بزرگ هم نمیترسد.
📚مسند الامام الرضا(ع) :ج1،ص290
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹#داستان_آموزنده
پارسایی از بنیاسراییل در حال مناجات با خداوند ناگاه الاغش را میبیند که در حال چرا است.
در همان حال با خدا میگوید خداوندا اگر تو هم الاغی داری حاضرم آنرا با الاغ خودم به چرا ببرم و اینکار برایم زحمتی ندارد !
این سخنان به گوش پیامبر وقت میرسد و پیامبر، او را به سبب چنین سخنانی سرزنش میکند و مرد اندوهگین میشود.
خداوند به آن پیامبر وحی میکند که وی را به حال خود بگذار تا با ما راز و نیاز نماید که هر کس به میزان درک و فهم و تواناییش سنجیده میشود.
📙(کتاب عقدالفرید ابن عبدربه)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌#تلنگر
همه ی ما میمیریم.
همه ی ما.
بدون استثنا،
کمی دیرتر.
کمی زودتر. یک دفعه ناگهانی،
تمام می شویم ...!
یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود،
همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند،
همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی یشان.
حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزار مان !
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند.
مغرورانه گفته اند:
مگر من اجازه بدم !
مگر از روی جنازه ی من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمی تواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود !
قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند.
زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا ...
کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد !
قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند.
سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند، از گلوله نترسیده اند و حالا ...
کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند !
همه این کینه ها،
همه ی این تلخی ها،
همه ی این زخم زبان زدن ها،
همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم،
همه ی این زهر ریختن ها،
تهمت زدن ها،
توهین کردن ها به هم...
تمام می شود.
از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم !
اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم
کنار هم بمانیم
و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم،
همه ی ما
بدون استثناء، کمی دیرتر... کمی زودتر،
یک دفعه،
ناگهانی... زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت
گويند كه روزی مجنون از روی سجاده شخصی که در حال نماز خواندن بود عبور كرد،
آن شخص نمازش را شكست و گفت:
مردك در حال راز و نياز با خدا بودم،
بنگر چگونه اين رشته را بريدی !
مجنون لبخندی زد و گفت:
من عاشق دختری هستم و تو را نديدم، تو عاشق خدايی و مرا ديدی ...؟!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#نصیحت_شیطان_به_نوح_نبى
بعد از طوفان وقتی که کشتی نوح بر زمین نشست و نوح از کشتی فرود آمد، شیطان به حضورش آمد و گفت:
تو را بر من حقی است، می خواهم عوض تو را بدهم.
نوح گفت: من اکراه دارم بر تو حقی داشته باشم و تو جزای حق مرا بدهی، بگو آن چه حقی است؟
شیطان گفت: من فعلاً در آسايشم تا خلق ديگر به دنيا آيند و به تکليف رسند تا آنها را به معاصی دعوت کنم. الان به جهت ادای حق، تو را نصيحت می کنم.
نوح ناراحت شد. خداوند وحی فرستاد که: ای نوح، سخن او را بشنو؛ اگرچه که فاسق است.
نوح گفت: هرچه می خواهی بگو.
پس شیطان گفت: ای نوح از سه خصلت احتراز کن:
1- تکبر نکن که من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نکردم و رانده شدم.
2- از حرص بپرهیز؛ که آدم به واسطه آن از گندم خورد و از بهشت محروم گردید.
3- از حسد احتراز کن که به واسطه آن قابیل برادر خود هابیل را کشت و به عذاب الهی هلاک شد...
📙هزار و یک حکایت اخلاقی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•