💕✨💕✨💕✨💕✨
🌴 *حکمت های علوی* 🌴
*بردباری درمصیبت*
- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ وَ مَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ .
*امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:*
😭 *صبر به اندازه مصيبت فرود آيد، و آن كه در مصيبت بى تاب بر رانش زند، اجرش نابود مى گردد.*
📚حکمت144نهج البلاغه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔅روزی علامه حسن زاده آملی در ضمن بیاناتشان برای لحظه ای جریان غصب فدک از حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان نموده و آهی کشیدند، سپس فرمودند:
نکته ای که می گویم، مبالغه نیست و حقیقت دارد که دومی، شقی ترین اشقیاء بر روی زمین می باشد.
🔅ایشان در ادامه فرمایشاتشان واقعه و جریان برخورد حضرت زهرا سلام الله علیها را با آن ملعون در کوچه بیان نموده و فرمودند:
🌕بماند در کوچه چه گذشت، اما زمانی که فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رحلت فرمودند: امام حسن علیه السّلام بیشتر از امام حسین علیه السّلام و زینب سلام الله علیها جزع و فزع می کردند، عده ای خدمت امام رسیدند و گفتند:
آقا برخیزید و این قدر گریه و بی تابی نکنید، شما فرزند بزرگ هستید و این گریه ی شدید شما، باعث بی تابی بیشتر برادرتان و خواهرتان که کوچکتر از شما هستند می شود.
🌕امام حسن علیه السّلام فرمودند اگر برادرم حسین علیه السّلام نیز مانند من می دانست که در کوچه چه گذشت و آن صحنه ی دلخراش جگر سوز را می دید او هم مانند من بلکه بیشتر بی تابی می کرد.
چگونه برای مادرم نگریم در حالی که آن نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم نواخت که بر زمین افتاد، سپس برخاسته و با هم به خانه آمدیم.
📙معجزات و کرامات امام حسن مجتبی ص 189، حجه الاسلام عزیزی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌙 ماه دوستان خاصّ خدا
🌱 ماه رجب، ماه عبادت برای دوستان خاصّ حضرت حق هست. کسانی که در ماه رجب عبادت خودشان را پر آب و رنگ قرار میدهند و توجه بیشتری در عبادات پیدا میکنند، اینها از دوستان خاصّ حضرت حق به حساب خواهند آمد. به حدّی که روز قیامت اهل عبادت در ماه رجب جداگانه صدا زده میشوند و آنها را خداوند متعال به صورت ویژه به بارگاه خود فرا میخواند.
#پای_درس_استادپناهیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#مات_الدین!
حضرت علی(ع) از محلی عبور میکرد، گروهی از بچهها را دید که مشغول بازی بودند؛ ولی یک بچه در کناری ایستاده و غمگین است و بازی نمی کند. نزد او رفت و پرسید: نام تو چیست؟ گفت: «مات الدین، دین مرده»! امام در مورد پدر این کودک سؤال کرد! گفتند: پدرش مرده و مادرش زنده است. امام مادر فرزند را خواست و علت این نام را پرسید. مادر گفت: در ایامی که این بچه در رحم بود، پدرش به مسافرت رفت، پس از مدتی همسفرانش آمدند و گفتند: شوهر تو در مسافرت بیمار شد و از دنیا رفت، او از ما خواهش کرد اگر بچهام دنیا آمد، نام او را «مات الدین» بگذارید! امام از این اسم به رمز و علت آن پی برد و اعلام کرد مردم در مسجد جمع شوند و سپس همسفران پدر کودک را که چهار نفر بودند، خواست و از یک یک آنان به طور جداگانه سوالهایی پرسید. آن گاه به مردم فرمود: هر گاه من با صدای بلند تکبیر گفتم، شما هم تکبیر بگویید. از اولی راز قتل را جویا شد و او که از این سؤال میخکوب شده بود، گفت: من فقط طناب را حاضر کردم. صدای تکبیر امام بلند شد و مردم هم تکبیر گفتند. دومی گفت: من طناب را به گردنش بستم و دیگر تقصیری ندارم؛ سومی گفت: من چاقو را آوردم و چهارمی به طور واضح جریان را شرح داد که برای تصاحب اموال او همه با هم او را کشتیم. امام (ع) تکبیر گفت و مردم هم با صدای بلند تکبیر گفتند. امام (ع) اموال مسروقه را از آنها گرفت و به مادر بچه تحویل داد، سپس آنها را سخت مجازات کرد و بعد به ص: 76 مادر فرزند فرمود: اسم این بچه را «عاش الدین، به معنای دین زنده است» بگذارید!
📙داستانها و پندها 10 / 168. در کتاب تاریخ الانبیاء این قضاوت به حضرت داوود(ع) و نظیر آن به امیر مؤمنان علی (ع) نسبت داده شده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿🌺﷽🌿🌺
🌺🌿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
🦋ﻧﻴﻜﻲ [ﺗﻨﻬﺎ] ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ [ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻧﻤﺎﺯ] ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺸﺮﻕ ﻳﺎ ﻣﻐﺮﺏ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﻴﺪ،
✅ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﺎﻝ [ﺧﻮﺩ] ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﺋﻠﺎﻥ، ﻭ ﺩﺭ [ﺭﺍﻩ ﺁﺯﺍﺩﻱ] ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺪﻫﺪ،
ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ، ﻭ [ﻧﻴﺰ] ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﺑﻨﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﺧﻮﺩ ﻭﻓﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ
ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ [ﺑﺮﺍﺑﺮ] ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ، ﻣﺤﺮﻭﻣﻴّﺖ ﻫﺎ، ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ، ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻣﻲ ﻭﺭﺯﻧﺪ، ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻧﻨﺪ. (١٧٧)
سوره بقره 🌿
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#قوی_ترین_مشکل_گشا!
آورده اند: وزیری باغ مردی را به زور تصاحب کرده بود. مرد برای شکایت نزد منصور عباسی آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! خدا شما را به سلامت بدارد. حاجت خود را عرض کنم یا پیش از آن، مثلی بگویم؟! منصور گفت: اول مثل خود را بازگو کن. مرد گفت: اگر برای کودک خردسال مشکلی به وجود آید، به مادرش پناه میبرد؛ چون غیر از او کسی را به عنوان یاری دهنده ی خود نمی شناسد. هنگامی که کودک اندکی بزرگتر میشود، در صورت بروز مشکل به پدر خود پناه میبرد و چون به سن بلوغ رسید و برای خود مردی شد در صورت بروز مشکل به والی (فرماندار) پناه میبرد؛ چون میداند که والی از پدرش قوی تر است. وقتی عقل و درکش بیشتر میشود، در صورت بروز مشکل، به سلطان پناه میبرد؛ چون میداند سلطان از دیگران قوی تر است. اگر سلطان نیز به فریادش نرسد، به خدا پناه میبرد؛ چون میداند خدای تعالی از سلطان قوی تر است. حال برای من مشکلی پیش آمده است، یکی از وزرا، باغ مرا به زور تصاحب کرده است و کسی از تو قوی تر نیست، جز خدای تعالی اگر به فریادم برسی و حاجتم را برآورده سازی، از تو ممنون میشوم و گرنه حاجت خود را در موسم حج به محضر خداوند میرسانم؛ چون در حال حرکت به سوی خانه ی خدا هستم. منصور گفت: ما با تو به انصاف رفتار خواهیم کرد [و دیگر لازم نیست حاجت خود را به خداوند عرضه بداری]. منصور دستور داد حکمی برای وزیر غاصب نوشته، باغ آن مرد را باز پس بگیرند و به او برگردانند.
📙هزار و یک حکایت اخلاقی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅همه چیز را از خدا بخواه
✍خیلی خوب است که انسان همه چیزش را از خدا بخواهد. به بچهها یاد بدهید با خدا صحبت کنند. سر جانماز وقتی که نماز خوانده شد، سریعاً از سر سجاده بلند نشوند، کمی با خدا حرف بزنند؛ بگویند خدایا تمیزم کن، زیبایم کن، خوش اخلاقم کن، یک چیزی بگویند.
این دعاها زود مستجاب میشوند، یا برای خودشان یا برای پدر و مادرشان و یا برای هر دو. اگر هنوز ظرف خودشان نمیتواند دعاها را بگیرد، دعا برای پدر و مادرشان مستجاب میشود.اگر بچه کوچک دارید سر جانماز وقتی دستش را بالا میگیرد خدا میبیند، پیامبر میبیند، ملائک میبینند.
📚 طوبای محبت، جلد دوم، صفحه 98
#یک_جرعه_کتاب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✿ چقدر ساده میشه دل کسی رو شکست!؟!!!....
↻ مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم.
نوه متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود.
سالها این موضوع برای من جای سوال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسریاش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید.
این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمیدانم.
برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
✅توصیه ویژه ایت الله بهجت:
💠تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان
💠می نشینی بگو یا صاحب الزمان
💠برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان
💭صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست
و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و
بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن
👈 شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه
بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب.
✍شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر
اینطور شد، شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی
ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت
بیمه امام زمانی.
👌 امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: "که در حیرت
دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم
می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و
صاحب خود مأنوس باشند."
📚کمال الدین و تمام النعمه، ص 303
【اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج】
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
AwACAgQAAxkBAAEiDahgLgu89zucpE32XBXYEtJcqul0cwACTAkAApPOIVFcozwOuog-Vx4E.oga
133.3K
توی این هوای بارونی این موزیک خیلی حال میده ☔️💔
چقدر خووووبه این آهنگ😍😍😍
موزیک اصلی این آهنگ رو دانلود کن و بفرست برای عشقت❣️👇
http://eitaa.com/joinchat/282787854C2363667467
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#داستان_آموزنده
✍گویند :صاحب دلى ، براى اقامه نماز به
مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛
پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود
و پند گوید.... پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوى او بود مرد صاحب دل
برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
✍مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا
شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد!
کسى برنخاست گفت :حالا هر کس از شما که
خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسى برنخاست.گفت : شگفتا از شما که به
ماندن اطمینان ندارید ؛ و براى رفتن نیز آماده
نیستید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅قشنگه حتما بخونید
✍روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟! فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!!!
درجهان سه چیز است که صدا ندارد :
مرگ فقیر، ظلم غنی، چوب خدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍هیچ چیزی را بی جـواب نگذار
⇜جـواب سـلام را باسلام بده
⇜جـواب تشکر را با تواضع
⇜جـواب کینــه را با گذشت
⇜جـواب بی مهـری را با محبت
⇜جـواب دروغ را با راستۍ
⇜جـواب دشمنی را با دوستۍ
⇜جـواب خشــم را به صبورۍ
⇜جـواب سـرد را به گرمۍ
⇜جـواب نامـردی را با مردانگی
⇜جـواب پشـت کار را با تشویق
⇜جـواب بی ادب را با سڪوت
⇜جـواب نگاه مهـــربان را با لبخند
⇜جـواب لبخنـد را با خنده
⇜جـواب دل مـــرده را با امید
⇜جـواب منتظـر را با نوید
⇜جـواب گنـاه را با بخشش
🌷هیچ وقت هیچ چیز و هیچ ڪس را
🌷بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی
🌷یک روزی، یک جوری، یڪ جایی
🌷به تو باز گردد...
【اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ】
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
﷽
هـــــــدف مـــا صرفا
اطلاع رسانی صحیح و دقیق
از مـــــنـابع معـــــتبر داخلی و خارجی میباشد.
https://eitaa.com/joinchat/2776498220Ca0236753ab
💰قیمت آنلاین ارز، طلا، خودرو، موبایل،مسکن و اخبار اقتصادی🏠💰🚙📱
اخبار بـــورس
قیمت دلار و یرو
قیمت سکه و طلا
قیمت گوشی و موبایل و درهم
کانال خبر های گرم سیاسی
ایران خودرو
سایپا و ....
برای عضویت در هر یک کلیک کنید😍☝️
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
⚠️خاطرات و سوتی های من😅🤭🤦♀
من تازه نامزد کرده بودم رفتم خونه نامزدم چون تازه نامزد کرده بودم و خانواده نامزدم به شدت مذهبی بودن کلا خجالت میکشیدم شب رو اونجا بمونم خلاصه نامزدم خیلی اصرار کرد امشب رو بمون منم دلشو نشکستم باهزار خجالت موندم. ولی چون لباس راحتی نبرده بودم تیشرت نامزدمو پوشیدم که تا بالای زانوم اومد ، شلوارمم چون مناسب نبود هیچی جاش نپوشیدم. صبح خواستم برم سرویس بهداشتی نامزدم گفت لباس نپوش مامان بابام صبح زود میرن سرکار کسی خونه نیست برو کارتو انجام بده منم خوابالو رفتم سرویس بهداشتی موقع برگشتن...🙀🙀🙀👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3172270153Cc215a3e6a8
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#خیاط_در_کوزه_افتاد
در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود.
وقتی کسی می مرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند.
یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزه ای به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت.
هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد.
کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر؟
خیاط می گفت امروز چند نفر تو کوزه افتادند.!
روزها و سالها بدین منوال گذشت تا اینکه روزی قرعه فال به نام خود خیاط افتاد و خیاط هم مرد.!
یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته یافت، از یکی از همسایگان پرسید: «خیاط کجاست؟»
همسایه به او گفت: «خیاط هم در کوزه افتاد.»
و این حرف ضرب المثل شده و وقتی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیش از آن درباره اش حرف می زده، می گویند: «خیاط در کوزه افتاد.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹امام صـادق (؏) :
✔️دعای چهارڪس مستجاب نمیشود :
①ڪسی ڪه در خانه بنشیند و بگوید : خدایا روزی مرا برسان ، ڪه خدا به او میگوید : آیا دستور ندادم ڪه پی روزی بروی و تلاش ڪنی.
②مردی ڪه مغلوب زنش شده است ، ڪه خداوند می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار نڪردم ؟
③فردی ڪه دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه ڪند و گوید : خدایا روزیم را برسان ڪه خداوند میفرماید : آیا دستور ندادم ڪه میانه رو باش و اسراف نڪن ، سپس این آیه را خواند : بندگان خدا ڪسانی هستند ڪه هنگام انفاق اسراف نمی ڪنند و بخل هم نمی ورزند بلڪه میان این دو راه میانه را میگرند.
④مردی ڪه پول داشته و آن را قرض داده بدون آنڪه سندی بگیرد خداوند میفرماید : مگر تو را دستور ندادم ڪه شاهد بگیری ؟
📚بحارالانوار جلد 103 صفحه 12 حدیث 5
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
سلام ای همه #هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به #نامت،سرشته آب و گلم
سلام #حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب #زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
✅گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
⇦این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد. اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرضگوسفندان ما نمیشد. ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
⇦ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت. روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
⇦این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی وحشیبودن وحیوانیتشناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
🌷هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب.!!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
داستانی از اسرار عدالت الهی
روزی حضرت موسی (ع) به طور سینا میرفت. در مسیر راه عبادتگاهی دید که سقفش ویران شده بود. نزدیکتر رفت و دید مردی در زیر آوار مانده است. جنازه را بیرون کشید دید یکی از مؤمنان شهر است. ناراحت شد و او را در بیابان دفن کرد تا طعمه حیوانات نشود. به طور سینا آمد و در عدل خدا برایش سؤالی پیش آمد. پرسید: خدایا! صبح که از خانه بیرون آمدم ظالمی مُرده بود، که جنازه او را در میان تابوتی طلایی با غلامانی دست به سینه دیدم که با احترام و عزت بسیار او را دفن میکردند. ولی این مؤمن با ذلت در زیر آوار مانده بود و من با غربت، او را دفن کردم. حضرت موسی (ع) گفت: خدایا! از این راز عدالتت آگاهم کن.
خداوند فرمود: موسی آن ظالم، عمری نافرمانی ما را کرد و روزی به سائلی سکّهای بخشید، ولی آن مؤمن عمری فرمان ما را برد، اما روزی با همسرش بدخُلقی کرد و او را به ناحق آزرده ساخت.
امروز، روز مرگِ هر دوی آنها بود. یک سکّهی آن ظالم را در این دنیا دادیم و آن تشییع جنازهی با شکوه او بود و دیگر آن ظالم غیر از گناه، چیزی با خود نیاورد و یک بداخلاقی آن مؤمن را با ویرانکردن سقفی مجازات کردیم تا به این دنیا (آخرت)، گناهی با خویش نیاورد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•﷽•
[ #امامزمان ]
گَربِھدادَمنَرِسۍمۍرَوَماَزدَسٺ ، بیـا
نامَٺآرامِشِاینقَلبِگِرفٺـارمَناسٺ...
#برگردمهربانٺرینپـــدر
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ღೋ ═════╗
🌸🍃🌸🍃
#زندگينامه_شيطان
#قسمت_پنجم
ابلیس ملعون،به خوبى مى دانست خوردن از آن درخت ممنوعه باعث مى شود که آدم و حوا را از بهشت بیرون کنند.
در این زمینه چند روایت وجود دارد :
1- روایتی میگوید که بعد از آن که شیطان به بهشت رفت ، در همان دهان مار، شروع کرد با آدم علیه السلام صحبت کردن - آدم هم خیال کرد سخن گو مار است.
مى گفت :اى آدم ! خدا نمى خواهد که شما براى همیشه در بهشت بمانید و هر کس از این درخت بخورد جاوید مى ماند.
آدم جواب داد:اى مار! این حرف که تو مى زنى،از غرور شیطان است.
شیطان هر چه وسوسه کرد، آدم نپذیرفت و با او مخالفت نمود.
وقتى شیطان از آدم مایوس شد پیش همسر آدم رفت،
گفت:آیا مى دانى چرا خداوند شما را از میوه این درخت منع کرده و گفته است نزدیک آن نشوید؟
چون هر کس از آن بخورد یا فرشته مى شود و یا عمر جاویدان را به دست مى آورد.
سپس براى حق به جانبى خود، قسم هاى شدیدى خورد و گفت : من خیر خواه و دل سوز هستم ، خود را موظف مى دانم که شما را نصیحت کنم !!
حضرت آدم علیه السلام که هنوز تجربه کافى در زندگى را نداشت و تابه حال گرفتار دام هاى شیطان و خدعه و نیرنگ هاى دروغ او نشده بود،
نمى توانست باور کند کسى این چنین قسم دروغ به خدا یاد کند، سرانجام تسلیم شد و فریب و نیرنگ شیطان در او اثر کرد و از میوه آن درخت خوردند.
درروایتی دیگر داستان اینگونه نقل شده :
که هنگامی که شیطان از آدم مایوس شد پیش همسرش حوا آمد و گفت :اى حوا! آیا مى دانى درختى که خداوند براى شما حرام کرده بود، اکنون برایتان حلال کرده ؟
لگر مى خواهى امتحان کن ، فرشتگانى که موکل بر آن درخت بودند دیگر با شما کارى ندارند. حوا گفت : من الان امتحان مى کنم.
به سوى آن درخت رفت . وقتى ملائکه خواستند او را از نزدیک شدن به آن درخت منع کنند، خداوند به آنان وحى نمود و خطاب کرد:
شما کسى را که عقل ندارد منع کنید، نه کسى را که به او عقل دادم و آن حجت است بر او.
اگر مرا اطاعت کند مستحق ثواب و اگر مخالفت کند مستحق عذاب است .
ملائکه هم او را رها کردند و آزاد گذاشتند. حوا هم بى آن که آنها مانع اش شوند، به درخت نزدیک شد. مقدارى از میوه درخت خورد و طورى هم نشد. پیش خود گفت : مار درست گفت!!
بعد از آن رفت پیش همسر خود آدم علیه السلام و گفت : آیا مى دانى که خوردن از آن درخت بر ما حلال شده ؟ من نزدیک آن رفتم ، ملائکه هم مانعم نشدند، مقدارى از آن خوردم.
آدم علیه السلام هم با حوا به راه افتاد، رفتند و از آن میوه خوردند!
بعد از خوردن از آن درخت،ناگهان لباسهاى بهشتى از بدنشان ریخت و عورت ها و بدنهاى آنها تا آن موقع مخفى و پوشیده بود ناگهان ظاهر شد.
ایشان در میان بهشت و جمع فرشتگان لخت و عریان شدند، حیران و سرگردان ماندند.
وقتى لباسهاى بهشتى و آن تاج کرامت از اندامشان فرو ریخت و خود را در جمع ملائکه عریان دیدند،
بلافاصله خود را به میان درختان رساندند و از برگ هاى درختان براى پوشیدن اندام کمک مى گرفتند ولى برگ ها هم اطاعت نمى کردند و از بدنشان پرواز مى نمودند و باز عریان مى ماندند.
با استیصال گفتند: خدایا! ما بر نفس خودمان ظلم کردیم اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود.
خداوند به آنها خطاب کرد و گفت : مگر من شما را از خوردن میوه آن درخت منع نکردم ؟ مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار و سرسخت شما است . چرا فرمان من را اطاعت نکردید و فریب آن ملعون را خوردید؟...
#ادامه_دارد...
#اقتباس_ازسوره_اعراف_وسوره_حجروتفسيرنمونه_ج٢ذيل_آيات_مربوط_به_آدم_عليه_السلام_شرح_نهج_البلاغه_خوئي_ج٢ص٦٣
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖋 #منبرک_و_دلنوشته_مهدوی 2
🌥 حجابِ غیبت...
🔹 آقای من، بر منابر و معابرمان فریادت می زنیم تا بازگردی! اما غافلیم از اینکه، آنکه باید باز گردد شما نیستید! آن ما هستیم که باید به خودمان بازگردیم!
🔸 مولا جان، از شما می خواهیم تا صدایمان را بشنوی و نظری با گوشه ی چشمت بر ما افکنی! امّا از یاد برده ایم که شاهد و ناظر اعمالمانی و هفته ای دو بار پرونده ی کارهایمان را برابر چشمانت داری...
🔼 با ضجّه و عاجزانه میخواهیم، بلکه نشانی ات را بگویی و ما سراسیمه خود را فدای قدومت کنیم! امّا نمیدانم، چرا نمیتوانیم خواسته هایمان را فدای آمدنت کنیم! مگر محبوب ما نیستی و دائم آمدنت را نمیخواهیم؟ پس چرا آنچه تو میخواهی بر ما گران و سنگین و ناشدنیست؟
✔️ همه مان به دنبال آنانی می گردیم که تشرّف حضورت را داشته اند، امّا فراموش کردهایم که هر دم، ممکن است از کنارمان بگذری. یا صاحب الزمان همه مان آرزو می کنیم، کاش شما را می دیدیم و سلامی می گفتیم. ولی فراموش کردهایم که هر کجا سلامت بگوییم، پاسخ مان می دهی.
✅ حتّی یادمان میرود، در کوی و برزن ها، بر هم سلام کنیم! شاید آنکه از کنارش به آرامی گذشتیم... گل نرگس... نمیدانم چه شد، این همه عطر نرگس را از یاد بردیم. شما دعایی کن. شاید به حُرمت دعایت ما هم برگشتیم. میخواستم از حجاب بگویم! اما حجاب غیبتت، دیگر حجابها را از ذهنم رُبود...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•