هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ»
اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، داراى رحمتى گسترده است. امّا مجازات او هم از مجرمان بازگردانده نمى شود. (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمى است)».
(انعام/۱۴۷)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
از آنجا که لجاجت یهود و مشرکان روشن بوده و امکان داشته پافشارى کنند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تکذیب نمایند، در آیه بعد، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: اگر تو را تکذیب کنند به آنها بگو: پروردگارتان رحمت وسیع و پهناورى دارد (فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَة واسِعَة).
و شما را زود مجازات نمى کند بلکه مهلت مى دهد، شاید از اشتباهات خود برگردید، از کرده خود پشیمان شوید و به سوى خدا باز آئید.
ولى اگر از مهلت الهى باز هم سوءاستفاده کنید، و به تهمت هاى نارواى خود ادامه دهید، بدانید کیفر خداوند قطعمجازاتى است، و سرانجام دامان شما را خواهد گرفت; زیرا او از جمعیت مجرمان دفع شدنى نیست (وَ لایُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِالْمُجْرِمینَ).
🌼🌼🌼
این آیه به خوبى عظمت تعلیمات قرآن را روشن مى سازد که بعد از شرح این همه خلافکارى هاى یهود و مشرکان، باز آنها را فوراً تهدید به عذاب نمى کند بلکه نخست با تعبیرهاى آکنده از محبت مانند رَبُّکُم (پروردگار شما) ذُو رَحْمَة (صاحب رحمت است) واسِعَة (رحمتش پهناور مى باشد) راه بازگشت را به سوى آنها گشوده، تا اگر کمترین آمادگى براى این موضوع در آنها وجود داشته باشد، تشویق شوند و به سوى حق بازگردند.
اما براى این که رحمت پهناور الهى باعث جرأت، جسارت و طغیان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند در آخرین جمله آنها را تهدید به مجازات قطعى خدا مى کند.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۷ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_-1907903201949607820.mp3
88.2K
آیه ۱۴۷ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا ۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ»
بزودى مشرکان (براى تبرئه خویش) مى گویند: «اگر خدا مى خواست، نه ما مشرک مى شدیم و نه پدران ما. و نه چیزى را تحریم مى کردیم.» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه (آیات خدا را) تکذیب کردند.
و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر این موضوع) دارید که آن را بر ما آشکار سازید؟! شما فقط از پندارهاى بى اساس پیروى مى کنید
و تخمینهاى نابه جا مى زنید.»
(انعام/۱۴۸)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
فرار از مسئولیت به بهانه جبر
به دنبال سخنانى که از مشرکان در آیات سابق گذشت، در این آیات، به پاره اى از استدلالات واهى آنان و پاسخ آن اشاره شده است:
نخست مى فرماید: به زودى مشرکان در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرک و تحریم روزى هاى حلال چنین مى گویند: اگر خداوند مى خواست نه ما مشرک مى شدیم و نه نیاکان ما بت پرست بودند، و نه چیزى را تحریم مى کردیم (سَیَقُولُ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آبائُنا وَ لا حَرَّمْنامِنْ شَیْء)، پس آنچه ما کرده ایم و مى گوئیم همه خواست او است.
نظیر این تعبیر در دو آیه دیگر قرآن دیده مى شود، در سوره نحل آیه ۳۵ مى خوانیم: وَ قالَ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء نَحْنُ وَ لا آبائُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء: مشرکان گفتند: اگر خدا مى خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمى کردیم; و چیزى را بدون اجازه او حرام نمى ساختیم !
و در سوره زخرف آیه ۲٠ آمده است: وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ: آنان گفتند: اگر خداوند رحمان مى خواست ما آنها را پرستش نمى کردیم!
🌼🌼🌼
و این نشان مى دهد که مشرکان مانند بسیارى از گناهکارانى که مى خواهند با استتار تحت عنوان جبر، از مسئولیت خلافکارى هاى خود فرار کنند، معتقد به اصل جبر بوده اند، و مى گفتند: هر کارى را ما مى کنیم خواست خدا و مطابق اراده او است، و اگر نمى خواست چنین اعمالى از ما سر نمى زد.
آنها در حقیقت مى خواستند خود را از این همه گناه تبرئه کنند، و گرنه، وجدان هر انسان عاقلى گواهى مى دهد که بشر در اعمال خویش آزاد است نه مجبور، به همین دلیل اگر کسى ظلمى در حق او کند، ناراحت مى شود و او را مؤاخذه مى کند، و در صورت توانائى مجازات مى نماید.
همه اینها نشان مى دهد که مجرم خویش را در عمل، آزاد مى بیند، نه مجبور، و هرگز به این عنوان که عمل او مطابق خواست خدا است، حاضر نمى شود از عکس العمل صرف نظر کند (دقت کنید).
البته این احتمال در معنى آیه نیز هست که آنها مدعى بوده اند سکوت خدا در برابر بت پرستى و تحریم پاره اى از حیوانات، دلیل بر رضایت او است; زیرا اگر راضى نبود مى بایست به نوعى ما را از این کار باز دارد.
و با ذکر جمله وَ لا آبائُنا مى خواسته اند به عقاید پوچ خود رنگ قدمت و دوام بدهند و بگویند: این چیز تازه اى نیست که ما مى گوئیم، همواره چنین بوده است.
اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث کرده، نخست مى فرماید: تنها اینها نیستند که چنین دروغ هائى را بر خدا مى بندند بلکه جمعى از اقوام گذشته نیز همین دروغ ها را مى گفتند ولى سرانجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشیدند (کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّى ذاقُوا بَأْسَنا).
آنها در حقیقت با این گفته هاى خود، هم دروغ مى گفتند و هم انبیاء را تکذیب مى کردند; زیرا پیامبران الهى با صراحت، بشر را از بت پرستى و شرک و تحریم حلال خداوند باز داشتند، نه نیاکانشان گوش دادند و نه اینها، با این حال، چگونه ممکن است خدا را راضى به این اعمال دانست؟ اگر او به این اعمال راضى بود، چگونه پیامبران خود را براى دعوت به توحید مى فرستاد؟
اصولاً دعوت انبیاء خود مهم ترین دلیل براى آزادى اراده و اختیار انسان است.
سپس مى فرماید: به آنها بگو: آیا راستى دلیل قطعى و مسلّمى بر این ادعا دارید؟ اگر دارید، چرا نشان نمى دهید ؟ (قُلْ هَلْعِنْدَکُمْ مِنْ عِلْم فَتُخْرِجُوهُ لَنا).
و سرانجام اضافه مى کند: شما به طور قطع هیچ دلیلى بر این ادعاها ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروى مى کنید (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَخْرُصُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۸ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ»
بگو: «دلیل رسا براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد). و اگر او مى خواست، همه شما را (به اجبار) هدایت مى کرد. (ولى هدایت اجبارى بى ثمر است.)»
(انعام/۱۴۹)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
در آیه بعد، براى ابطال ادعاى مشرکان، دلیل دیگرى ذکر مى کند، و مى فرماید: بگو: خداوند دلایل صحیح و روشن در زمینه توحید و یگانگى خویش و همچنین احکام حلال و حرام اقامه کرده است، هم به وسیله پیامبران خود و هم از طریق عقل، به طورى که هیچ گونه عذرى براى هیچ کس باقى نماند (قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ).
بنابراین، آنها هرگز نمى توانند ادعا کنند که خدا با سکوت خویش، عقائد و اعمال ناروایشان را امضاء کرده است، و نیز نمى توانند ادعا کنند که در اعمالشان مجبورند; زیرا اگر مجبور بودند، اقامه دلیل و فرستادن پیامبران و دعوت و تبلیغ آنان بیهوده بود، اقامه دلیل، دلیل بر آزادى اراده است.
ضمناً باید توجه داشت حجت در اصل از ماده حَجَّ به معنى قصد مى باشد و به جاده و راه که مقصود و منظور انسان است، مَحَجَّه گفته مى شود، و به دلیل و برهان نیز حجت، اطلاق مى گردد; زیرا گوینده قصد دارد به وسیله آن مطلب خود را براى دیگران ثابت کند.
و با توجه به معنى بالِغة (رسا) روشن مى شود که دلائل خداوند براى بشر از طریق عقل و نقل و به وسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران، از هر نظر، روشن و رسا است، به طورى که جاى هیچ گونه تردید براى افراد باقى نماند، و به همین دلیل، خدا پیامبران را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم قرار داده تا هر گونه تردید و دودلى را از دعوت آنان دور سازد.
🌼🌼🌼
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طریق اجبار هدایت خواهد کرد (فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعینَ).
این جمله در حقیقت اشاره به آن است که براى خدا کاملاً امکان دارد، همه انسان ها را اجباراً هدایت کند، آن چنان که هیچ کس را یاراى مخالفت نباشد ولى در این صورت نه چنان ایمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى که در پرتو این ایمان اجبارى انجام مى گردد.
بلکه فضیلت و تکامل انسان در آن است که راه هدایت و پرهیزکارى را با پاى خود و به اراده و اختیار خویش بپیماید.
بنابراین، هیچ گونه منافاتى بین این جمله و آیه سابق که نفى جبر در آن آمده است نیست.
این جمله مى گوید: اجبار کردن بندگان ـ که شما ادعا مى کنید ـ براى خدا امکان دارد، ولى هرگز چنین نخواهد کرد، چون بر خلاف حکمت و مصلحت آدمى است.
در حقیقت آنها قدرت و مشیت خداوند را بهانه اى براى انتخاب مذهب جبر کرده بودند در حالى که قدرت و مشیت خدا حق است، ولى نتیجه آن جبر نیست او خواسته است که ما آزاد باشیم و راه حق را به اختیار خود بپیمائیم.
در کتاب کافى از امام کاظم(علیه السلام) چنین نقل شده است که فرمود:
خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشکار، و حجت پنهان، حجت آشکار، رسولان، انبیاء و امامانند، و حجت باطنه، عقول و افکارند .(
و در امالى شیخ طوسى از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است که در پاسخ سؤال از تفسیر آیه فوق فرمود:
خداوند در روز رستاخیز به بنده خویش مى فرماید: بنده من! آیا مى دانستى (و گناه کردى)؟ اگر بگوید: آرى، مى فرماید:
چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟
و اگر بگوید: نمى دانستم، مى فرماید: چرا یاد نگرفتى تا عمل کنى؟ در این موقع فرو مى ماند، و این است معنى حجت بالغه.
بدیهى است منظور از روایت فوق این نیست که حجت بالغه منحصر در گفتگوى خدا با بندگان در قیامت است، بلکه خداوند حجت هاى بالغه فراوانى دارد که یکى از مصداق هایش همان است که در حدیث فوق آمده است; زیرا دامنه حجت هاى بالغه خداوند وسیع است هم در دنیا و هم در آخرت.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۹ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَا ۖ فَإِن شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ ۚ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
بگو: «گواهان خود را، که گواهى مى دهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (به
دروغ) گواهى دهند،
تو با آنان (همصدا نشو. و) گواهى نده. و از هوا و هوس کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانى که به آخرت ایمان ندارند و براى پروردگارشان همتا و شبیه قرار مى دهند، پیروى مکن.
(انعام/۱۵۰)
@ayehsobh