هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۚ وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَّا يُؤْخَذْ مِنْهَا ۗ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا ۖ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ»
و رها کن کسانى را که آیین (فطرى) خود را بازیچه و سرگرمى قرار دادند،و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته. و با این (قرآن)، به آنها یادآورى کن، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند. (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت کننده اى. و(چنین کسانى) هر گونه عوضى بپردازند، از آنها پذیرفته نخواهد شد. آنها کسانى هستند که به سبب اعمالى که انجام داده اند گرفتار شده اند. نوشابه اى از آب سوزان و عذاب دردناکى براى آنهاست. به سزاى این که کفر میورزیدند (و آیات الهى را انکار مى کردند).
(انعام/۷۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
آنها که دین خود را به بازى گرفته اند
این آیه، در حقیقت بحث آیه قبل را تکمیل مى کند و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین دستور مى دهد از کسانى که دین و آئین خود را به شوخى گرفته اند، یک مشت بازى و سرگرمى را به حساب دین مى گذارند و زندگى دنیا و امکانات مادّى آنها را مغرور ساخته، دوری کن و آنها را به حال خود واگذار (وَ ذَرِ الـَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
بدیهى است دستور به ترک این گونه اشخاص هیچ گونه منافاتى با مسأله جهاد ندارد; زیرا جهاد داراى شرائطى است، و بى اعتنائى به کفار داراى شرائط و ظروف دیگر، و هر کدام از این دو در جاى خود باید انجام گیرد.
گاهى لازم است با بى اعتنائى مخالفان را کوبید.
و گاهى با مبارزه و جهاد و کشیدن اسلحه.
و این که بعضى تصور کرده اند آیات جهاد، آیه فوق را نسخ کرده، کاملاً بى اساس است.
این در صورتى است که دین را به معنى آئین شرک و بت پرستى بدانیم، ولى اگر مراد آئین حق باشد که آنها با تکالیف خود به صورت بازى و سرگرمى برخورد مى کنند که اشکالِ بالا بى مورد خواهد بود.
🌼🌼🌼
بر اساس نظر اول، آیه فوق در حقیقت، اشاره به این است که آئین آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دین را بر یک مشت اعمالى که به کارهاى کودکان و سرگرمى هاى بزرگسالان شبیه تر است گذارده اند، این چنین افراد قابل بحث و گفتگو نیستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخالیشان اعتنا مکن!
از آنچه گفتیم معلوم شد منظور از دِیْنَهُم همان آئین شرک و بت پرستى است که آنها داشتند.
و این احتمال که منظور از آن دین حق باشد و اضافه دین به آنها به خاطر فطرى بودن دین بوده باشد بسیار بعید به نظر مى رسد.
احتمال دیگرى در تفسیر آیه وجود دارد و آن این که قرآن اشاره به جمعى از کفار مى کند که حتى نسبت به آئین خود به عنوان یک بازى و سرگرمى مى نگریستند و هرگز به عنوان یک مطلب جدّى روى آن فکر نمى کردند، یعنى در بى ایمانى نیز بى ایمان بودند و به مبانى مذهبِ بى اساسشان نیز وفادار نبودند.
🌼🌼🌼
در هر حال آیه اختصاصى به کفار ندارد، بلکه شامل حال همه کسانى مى شود که مقدسات و احکام الهى را بازیچه نیل به هدف هاى مادّى و شخصى قرار مى دهند، دین را آلت دنیا و حکم خدا را بازیچه اغراض شخصى مى سازند.
پس از آن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: به آنها در برابر این اعمال هشدار دهد، روزى فرا مى رسد که هر کس تسلیم اعمال خویش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ).
و مى افزاید: در آن روز جز خدا نه حامى و یاورى دارد و نه شفاعت کننده اى (لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ).
کار آنها در آن روز به قدرى سخت و دردناک است و چنان در زنجیر اعمال خود گرفتارند که: هر گونه غرامت و جریمه آن را (فرضاً داشته باشند و) بپردازند که خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذیرفته نخواهد شد (وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْل لا یُؤْخَذْ مِنْها).
چرا که آنها گرفتار اعمال خویش شده اند (أُولـئِکَ الـَّذینَ أُبـْسِلـُوا بِما کَسَبُوا).
نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان، زمان توبه است، به همین دلیل راه نجاتى براى آنها تصور نمى شود.
سپس به گوشه اى از مجازات هاى دردناک آنها اشاره کرده، مى فرماید: نوشابه اى دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناک در برابر پشت پازدنشان به حق و حقیقت (لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیم وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ).
آنها را از درون به وسیله آب سوزان مى سوزاند، و از برون به وسیله آتش!
نکته اى که باید به آن توجه داشت این است که جمله أُولئِکَ الَّذینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَبُوا: آنها گرفتار اعمال خویش هستند در حقیقت به منزله دلیل و علت عدم قبول غرامت، و عدم وجود ولىّ و شفیع براى آنها است.
یعنى، مجازات آنها بر اثر یک عامل خارجى نیست که بتوان آن را به نوعى دفع کرد، بلکه از درون ذات، صفات و اعمال خود آنها سرچشمه مى گیرد، آنها اسیر کارهاى زشت خویشند، به همین دلیل رهائى براى آنها ممکن نیست; زیرا جدائى از اعمال و آثار اعمال، همچون جدائى از خویشتن است.
اما باید توجه داشت که این شدت و سختى و عدم وجود راه بازگشت و شفاعت، مخصوص کسانى است که اصرار بر کفر داشته و به آن ادامه دهند، همان طور که از جمله بِما کانُوا یَکْفُرُونَ استفاده مى شود (زیرا فعل مضارع براى بیان استمرار چیزى است).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۰ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰ أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۖ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ»
بگو: «آیا غیر از خدا، چیزى را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودى به حال ما دارد، نه زیانى. و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آن که خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسى که بر اثر وسوسه هاى شیاطین، در روى زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است. در حالى که یارانى دارد که او را به هدایت دعوت مى کنند (و مى گویند:) به سوى ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت (واقعى) است. و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.
(انعام/۷۱)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇ تفســــــیر❇
هدایت تنها هدایت خدا است
این آیه در برابر اصرارى که مشرکان براى دعوت مسلمانان به کفر و بت پرستى داشتند، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: با یک دلیل دندان شکن به آنها پاسخ گوید و به صورت یک استفهام انکارى از آنها بپرسد: آیا شما مى گوئید ما چیزى را بخوانیم و شریک خدا قرار دهیم که نه سودى به حال ما دارد ـ که به خاطر سودش به سوى او برویم ـ و نه زیانى دارد که از زیان او بترسیم ؟! (قُلْأَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَنْفَعُنا وَ لا یَضُرُّنا).
این جمله در حقیقت اشاره به آن است که معمولاً کارهاى انسان از یکى از دو سرچشمه ناشى مى شود:
یا به خاطر جلب منفعت است، اعم از این که منفعت معنوى یا مادّى باشد.
و یا به خاطر دفع ضرر است، اعم از این که ضرر معنوى یا مادّى باشد.
بنابراین، چگونه شخص عاقل کارى انجام مى دهد که هیچ یک از این دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟
پس از آن به استدلال دیگرى در برابر مشرکان دست زده، مى گوید: اگر ما چنین کنیم مفهومش آن است که به سوى بت پرستى بازگردیم و پس از هدایت الهى در راه شرک گام نهیم، بازگشت به عقب کرده ایم (وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللّهُ).
و این بر خلاف قانون تکامل است که قانون عمومى عالم حیات مى باشد.
آنگاه با یک مثال، مطلب را روشن تر مى سازد و مى گوید: بازگشت از توحید به شرک همانند آن است که کسى بر اثر وسوسه هاى شیطان (یا غول هاى بیابانى، به پندار عرب جاهلیت که تصوّر مى کردند در راه ها کمین کرده اند و مسافران را به بیراهه ها مى کشانند!) راه مقصد را گم کرده و حیران و سرگردان در بیابان مانده است (کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطینُ فِی الأَرْضِ حَیْرانَ).
در حالى که یارانى دارد که او را به سوى هدایت و شاهراه دعوت مى کنند و فریاد مى زنند به سوى ما بیا (لَهُ أَصْحابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتـِنا).
ولى آن چنان حیران و سرگردان است که گوئى سخنان آنان را نمى شنود و یا قادر بر تصمیم گرفتن نیست.
و در پایان آیه، به پیامبر (ص) دستور مى دهد: با صراحت بگوید: هدایت تنها هدایت خدا است و ما مأموریت داریم که فقط در برابر پروردگار عالمیان تسلیم شویم (قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الـْعالَمینَ).
🌼🌼🌼
این جمله، در حقیقت دلیل دیگرى بر نفى مذهب مشرکان است; زیرا تنها در برابر کسى باید تسلیم شد که مالک، آفریدگار و مربّى جهان هستى است، نه بت ها که هیچ نقشى در ایجاد و اراده این جهان ندارند.
در اینجا سؤالى پیش مى آید: مگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) قبل از بعثت پیرو مذهب مشرکان بوده است که مى گوید: نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا: آیا به حال سابق باز گردیم؟! در حالى که مى دانیم او هیچ گاه در برابر بت سجده نکرد و در هیچ تاریخى چنین چیزى ننوشته اند، اصولاً مقام عصمت چنین اجازه اى را نمى دهد.
در پاسخ باید توجه داشت: این جمله در حقیقت از زبان مسلمین است، نه از زبان شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، لذا با صیغه و ضمائر جمع ادا شده است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ ۚ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»
و (نیز به ما فرمان داده شده به) این که نماز را برپادارید. و از (نافرمانى) او بپرهیزید. و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»
(انعام/۷۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، دنباله دعوت الهى را چنین شرح مى دهد که گذشته از توحید به ما دستور داده شده نماز را بر پا دارید و تقوا را پیشه کنید (وَ أَنْ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ).
و سرانجام با توجه به مسأله معاد و این که حشر و بازگشت شما به سوى خدا است این بحث را چنین پایان مى دهد: و او کسى است که همه در پیشگاه او جمع مى شوید (وَ هُوَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
در حقیقت، در این چند جمله کوتاه، برنامه اى که پیامبر به سوى آن دعوت مى کرده، و از حکم عقل و فرمان خدا سرچشمه مى گرفته، به صورت یک برنامه چهار ماده اى که آغازش توحید، انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محکم ساختن پیوندهاى الهى و پرهیز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ ۚ قَوْلُهُ الْحَقُّ ۚ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ»
اوست آن کس که آسمانها و زمین را بحق آفرید. و آن روز که (به هر چیز) مى گوید: «موجود باش!» موجود مى شود. سخن او، حق است. و در آن روز که در «صور» دمیده مى شود، حاکمیت مخصوص اوست، از نهان
و آشکار باخبر است و اوست حکیم و آگاه.
(انعام/۷۳)
@ayehsobh