❇ تفســــــیر❇
آیه، برنامه این پیامبران بزرگ را یک سرمشق عالى هدایت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) معرفى کرده، مى فرماید: اینها کسانى هستند که مشمول هدایت الهى شده اند، بنابراین، به هدایت آنها اقتدا کن (أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ).(۴)
این آیه، بار دیگر تأکید مى کند که اصول دعوت همه پیامبران الهى یکى است، اگر چه از نظر ویژگى ها و خصوصیات، به تناسب نیازمندى هاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند و آئین هاى بعدى کامل تر از آئین هاى قبلى بوده اند، کلاس هاى علمى و تربیتى، تا به آخرین آنها که برنامه نهائى است، یعنى اسلام، رسیده است.
🌼🌼🌼
در این که منظور از این هدایت که باید سرمشق پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) قرار گیرد چیست؟
بعضى از مفسران، احتمال داده اند همان صبر و پایدارى در مقابل مشکلات است.
بعضى گفته اند: مقصود توحید و تبلیغ رسالت است.
ولى ظاهراً هدایت مفهوم وسیعى دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادى را شامل مى شود، هم صبر و استقامت، و هم سایر اصول اخلاق و تعلیم و تربیت.
از آنچه گفتیم روشن مى شود آیه فوق هیچ منافاتى با این ندارد که اسلام ناسخ ادیان و شرایع پیشین باشد; زیرا نسخ تنها شامل قسمتى از احکام مى شود، نه اصول کلى دعوت آنها.
🌼🌼🌼
پس از آن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین دستور داده مى شود: به مردم بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى کنم، همان طور که پیامبران پیشین چنین درخواستى نکردند، من هم از این سنت همیشگى پیامبران پیروى کرده و به آنها اقتدا مى کنم (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً).
نه تنها اقتداء به پیامبران و سنت جاویدان آنها ایجاب مى کند، پاداشى مطالبه نکنم، بلکه از آنجا که این آئین پاک که براى شما آورده ام یک ودیعه الهى است که در اختیار شما قرار مى دهم، در برابر رساندن ودیعه الهى به شما اجر و پاداش، مفهومى ندارد.
به علاوه این قرآن، رسالت و هدایت جز یک بیدار باش و یادآورى به همه جهانیان چیز دیگرى نیست (إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرى لِلْعالَمینَ).
و چنین نعمت عمومى و همگانى، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است که جنبه عمومى و جهانى دارد، و هیچ گاه خرید و فروش نمى شود و کسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گیرد.
این هدایت و رسالت نیز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد که بتوان براى آن پاداش قائل شد.
با توجه به آنچه در تفسیر این جمله گفته شد، پیوند آنها با یکدیگر و با آیات قبل کاملاً روشن مى گردد.
ضمناً از جمله اخیر، به خوبى استفاده مى شود که آئین اسلام جنبه قومى و و منطقه اى ندارد; چرا که یک آئین جهانى و همگانى است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۰ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»
خدا را آنگونه که باید بشناسند، نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نازل نکرده است.» بگو: «چه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود. (امّا شما) آن را به صورت اوراق پراکنده اى قرار مى دهید. قسمتى را آشکار، و قسمت زیادى را پنهان مى دارید. در حالى که مطالبى به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن آگاه نبودید.» بگو: «خدا!» سپس آنها را در سخنان باطلشان رها کن، تا سرگرم بازى شوند.
(انعام/۹۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
جمعى از یهودیان گفتند: اى محمّد! آیا راستى خداوند کتابى بر تو فرستاده است؟!
پیامبر گفت: آرى.
آنها گفتند: به خدا سوگند! خداوند هیچ کتابى از آسمان فرو نفرستاده است!
در شأن نزول این آیه، روایات دیگرى نیز نقل شده، اما چنان که بعداً خواهیم دانست آنچه در بالا آوردیم از همه بهتر و مناسب تر است.
🌼🌼🌼
تفسیر:
در این که این آیه درباره یهود است یا مشرکان، میان مفسران گفتگو است، ولى از آنجا که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه گفتگوئى با یهود نداشته و آنچه بوده در مدینه بوده است و از طرفى سوره انعام که این آیه جزء آن است مکّى است، بعضى معتقدند که این آیه استثنائاً در مدینه نازل شده است و به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) به تناسب خاصى در وسط این سوره مکّى قرار گرفته و این موضوع در قرآن نمونه هاى فراوانى دارد.
براى روشن شدن حقیقت مطلب، ابتدا باید تفسیر اجمالى آیه را بدانیم و بعد درباره این که آیه از چه اشخاصى سخن مى گوید و هدفش چیست؟ بحث کنیم.
نخست مى گوید: آنها خدا را آن چنان که شایسته است نشاختند; زیرا گفتند: خدا هیچ کتابى بر هیچ انسانى نازل نکرده است! (وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَر مِنْ شَیْء).
خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: در جواب آنها بگو: چه کسى کتابى را که موسى آورد و نور و هدایت براى مردم بود نازل گردانید؟ (قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنّاسِ).
و توضیح مى دهد: همان کتابى که آن را به صفحات پراکنده اى تبدیل کرده اید، بعضى از آن را که به سود شما است آشکار مى کنید و بسیارى را که به زیان خود مى دانید پنهان مى دارید (تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیراً).
و مى افزاید: و در این کتاب آسمانى مطالبى به شما تعلیم داده شد که نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبودید و بدون تعلیم الهى نمى توانستید با خبر شوید (وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ).
و در پایان آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد در برابر آنها چنین موضع بگیرد.بگو: فقط خدا، و آنها را در اباطیل و لجاجت و بازیگرى خود رها ساز (قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ) زیرا آنها جمعیتى هستند که کتاب الهى و آیات او را به بازى گرفته اند.
🌼🌼🌼
اکنون ملاحظه کنیم اگر این آیه در مدینه نازل شده باشد، و روى سخن به یهود باشد معنى آن چنین مى شود: جمعى از یهود، منکر نزول کتاب آسمانى بر تمام پیامبران بودند.
آیا چنین چیزى ممکن است که یهود، پیروان تورات، نزول کتاب آسمانى را انکار کنند؟
اگر تعجب نکنید آرى، که با توجه به یک مطلب، نکته این موضوع روشن مى شود; زیرا چنان که کتب عهد جدید (اناجیل) و عهد قدیم (تورات و کتاب هاى وابسته به آن) را به دقت بررسى کنیم خواهیم دید این کتاب ها هیچ کدام لحن آسمانى ندارد، یعنى جنبه خطاب خداوند به بشر در آنها نیست.
بلکه به خوبى از آنها استفاده مى شود: اینها از زبان شاگردان و غیر شاگردان از پیروان آئین موسى(ع) و مسیح(ع) به شکل تاریخ و شرح زندگى نوشته شده است.
و ظاهراً یهود و مسیحیان کنونى نیز این مطلب را انکار نمى کنند; چرا که داستان مرگ موسى و عیسى(علیهما السلام) و حوادث زیادى مربوط به زمان هاى بعد از آن در این کتاب ها آمده است، نه به عنوان پیش بینى، بلکه به عنوان خبرى از گذشته، آیا امکان دارد چنین کتابى بر موسى و عیسى(علیهما السلام) نازل شده باشد؟
منتها مسیحیان و یهودیان عقیده دارند این کتاب ها چون به دست انسان هائى نوشته شده که از وحى آسمانى با خبر بودند، کتاب مقدس، قابل اعتماد و خالى از اشتباه محسوب مى شود.
با توجه به این نکته، روشن مى شود چرا آنها از لحن قرآن که به شکل خطاب خدا به پیامبر و بندگان است تعجب مى کردند.
و در شأن نزول فوق نیز خواندیم که آنها با تعجب از آن حضرت پرسیدند: آیا خداوند کتاب آسمانى نازل کرده؟
و سپس این موضوع را به طور کلى انکار کردند که هیچ کتابى از ناحیه خدا بر هیچ انسانى حتى موسى(ع) نازل نشده است.
ولى خداوند در جواب آنها به این موضوع اشاره مى کند که خود شما عقیده دارید الواح و مطالبى بر موسى(ع) نازل گردید.
یعنى اگر آنچه در دست شما است کتاب آسمانى نیست، لااقل قبول دارید که چنین چیزى از طرف خدا نازل شده است که قسمتى از آن را آشکار و قسمت زیادى را پنهان مى دارید.
و به این ترتیب، اشکالى باقى نمى ماند که چگونه ممکن است یهود منکر نزول کتاب آسمانى شده باشند؟ (دقت کنید).
🌼🌼🌼
اما اگر آیه همانند سایر آیات این سوره درباره مشرکان باشد معنى آن چنین مى شود:
آنها منکر هر گونه کتاب آسمانى شدند، تا دعوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را انکار کنند، ولى خداوند براى آنها استدلال مى کند: چگونه ممکن است چنین ادعائى داشته باشند با این که
خداوند تورات را بر موسى(ع) نازل کرد؟
مشرکان اگر چه آئین یهود را قبول نداشتند ولى انبیاء پیشین و ابراهیم(ع) و حتى موسى(ع) را احتمالاً به عنوان پیامبرى براى منطقه و عصر خاصى قبول داشتند، و خود را پیرو آئین ابراهیم(ع) مى دانستند.
لذا هنگامى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) ظهور کرد، براى جستجوى علائم او به نزد اهل کتاب رفتند و از آنها خواستند در کتب خود بررسى کنند، آیا خبر از چنین پیامبرى مى دهد؟
اگر آنها این کتب را به هیچ وجه قبول نداشتند، چگونه ممکن بود، چنین درخواستى کنند؟
لذا بعد از سؤال از یهود، آنچه به سود آنها بود اظهار و آنچه به زیانشان بود مخفى مى کردند (مانند نشانه هاى پیامبر که در کتب پیشین آمده بود).
و به این ترتیب، آیه قابل تطبیق بر گفتار مشرکان مکّه نیز مى تواند باشد، گر چه تفسیر اول با لحن آیه و شأن نزول، و ضمائرى که در آیه است ظاهراً سازگارتر مى باشد.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هدایت شده از جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به آذریجهرمی:
1⃣ مگر شرکت ارتباطات زیرساخت، که ۱۰۰٪ سهامش بهنام وزارت ارتباطات است و بهشکل انحصاری واردات و توزیع ترافیک در ایران را انجام میدهد، «ارائه دهندهٔ خدمات دسترسی» نیست؟
2⃣ براساس مصوبهٔ شورایعالی فضای مجازی و کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، مسئولیت مسدودسازی راههای دورزدن فیلترینگ مستقیماً با وزارت ارتباطات است.
3⃣ بنده و حتی دانشآموزان عضو جبهه آمادهایم راههای اجرای این قانون را به شما و اساتیدتان آموزش دهیم؛ البته اگر مسئله جهل باشد، نه پووول و سیاست!
4⃣ جهت اطلاع! هویتدار کردن کاربران و طبقهبندی سنی آنها هم جزو وظایف بر زمین ماندهٔ جنابعالی است که اگر از توییتبازی خسته شدید، میشود به آنها پرداخت...
5⃣ گرچه پاسخ به این سؤال که چرا فیلترشکن بهراحتی در کشور کار میکند، مهمتر است از اینکه چرا «فیلترشکن به راحتی فروخته میشود»! امّا آیا لازم است توضیح دهیم شرکت زیرساخت چگونه با افزایش مصرف اینترنتِ حاصل از فعالیت فیلترشکنها پول در میآورد و معاونت مربوطه! چگونه از فروش ویپیان بهره میبرد؟
✒ روحالله #مومن_نسب
#نهضت_ادامه_دارد ✊️ @jebheh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا ۚ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ»
و این کتابى است مبارک
و هماهنگ با آنچه پیش از آن آمده که ما آن را نازل کردیم. (تا مردم را بشارت دهى)
و تا امّ القرى و کسانى را که گرد آن هستند، [= ساکنان سرزمین وحى و همه جهانیان ] را بترسانى. (یقین بدان) کسانى که به آخرت ایمان دارند، به آن ایمان مى آورند. در حالى که نسبت به نمازهاى خویش، مراقبت مى کنند.
(انعام/۹۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
قرآن کتابى است مبارک
در تعقیب بحثى که درباره کتاب آسمانى یهود در آیه گذشته عنوان شد، در اینجا به قرآن که یک کتاب دیگر آسمانى است اشاره مى شود، و در حقیقت ذکر تورات مقدمه اى است براى ذکر قرآن تا تعجب و وحشتى از نزول یک کتاب آسمانى، بر یک بشر، نکنند.
نخست مى فرماید: این کتابى است که ما آن را نازل کردیم (وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ).
کتابى است بسیار پربرکت; زیرا سرچشمه انواع خیرات، نیکى ها و پیروزى ها است (مُبارَکٌ).
به علاوه همه کتبى را که پیش از آن نازل شده اند تصدیق مى کند (مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ).
منظور از این که قرآن کتب مقدسه پیشین را تصدیق مى کند آن است که تمام نشانه هائى که در آنها آمده است، بر آن تطبیق مى نماید.
و به این ترتیب، دو نشانه بر حقانیت قرآن در دو جمله گذشته بیان گردیده:
یکى وجود نشانه هائى که در کتب پیشین از آن خبر داده شده.
و دیگر محتواى خود قرآن که هر گونه خیر و برکت و وسیله سعادت در آن آمده است.
بنابراین، هم از نظر محتوا و هم از نظر اسناد و مدارک تاریخى نشانه هاى حقانیت در آن آشکار است.
سپس، هدف نزول قرآن را چنین توضیح مى دهد: آن را فرستادیم تا
امّ القرى (مکّه) و تمام آنها که در گرد آن هستند را، انذار کنى و به مسئولیت ها و وظائفشان آگاه سازى ! (وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها).
و از آنجا که انذار یعنى توجه دادن به مسئولیت ها و ترساندن از ترک وظائف، مهم ترین برنامه قرآن، مخصوصاً در برابر اشخاص سرکش و طغیانگر است تنها به این قسمت اشاره شده است.
و در پایان آیه به دو وظیفه مهم اشاره مى کند، یکى ایمان به آخرت و به قرآن و دیگرى مواظبت بر نماز، مى فرماید:
کسانى که به روز رستاخیز، حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهاى خود خواهند بود (وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ ۗ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ»
چه کسى ستمکارتر است
از کسى که دروغى به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحى شده»، در حالى که بر او چیزى وحى نشده است، و کسى که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل خواهم کرد»؟! و اگر ببینى هنگامى که (این) ستمکاران در شداید مرگ فرو رفته اند،
و فرشتگان دستها را گشوده، (به آنان مى گویند:) «جان خود را تسلیم کنید! امروز در برابر دروغهایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، مجازات
خوارکننده اى خواهید دید» (به حال آنها تأسف خواهى خورد)!
(انعام/۹۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
در شأن نزول این آیه، روایات متعددى در منابع حدیث و کتب تفسیر نقل شده از جمله این که آیه در مورد شخصى به نام عبداللّه بن سعد نازل گردید که از کاتبان وحى بود، اما خیانت کرد و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) او را طرد نمود.
پس از آن، او ادعا کرد: من مى توانم همانند آیات قرآن را بیاورم.
جمعى از مفسران نیز گفته اند: آیه یا قسمتى از آن درباره مسیلمه کذّاب که از مدعیان دروغین نبوت بود نازل گردیده است.
ولى با توجه به این که: داستان مسیلمه در اواخر عمر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود، و این سوره از سوره هاى مکى است، طرفداران این شأن نزول معتقدند این آیه همانند چند آیه دیگر از این سوره در مدینه نازل و به دستور پیامبر(ص) در لابلاى آیات این سوره قرار داده شده است.
در هر حال، آیه همانند سایر آیات قرآن که در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن کلى و عمومى است و همه مدعیان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود.
🌼🌼🌼
تفسیر:
چه کسى ستمکارتر است؟!
به دنبال آیات گذشته که به گفتار یهود درباره نفى نزول کتاب آسمانى بر انسان ها اشاره داشت، در این آیه سخن از گناهکاران دیگرى است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى کنند، در حالى که دروغ مى گویند.
این آیه در حقیقت به سه دسته از این گونه افراد اشاره مى کند:
در مورد دسته نخست مى فرماید: چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا دروغ مى بندند، آیه اى را تحریف و سخنى از سخنان خدا را تغییر مى دهند؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً).
و نسبت به دسته دوم مى گوید: اینها ستمکارترند یا آنها که ادعا مى کنند به من وحى نازل مى شود در حالى که نه پیامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است؟ (أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ).
و به دسته سوم این گونه اشاره کرده: آنها که به عنوان انکار نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) یا به عنوان استهزاء مى گویند: ما هم به زودى همانند این آیات را نازل مى کنیم در حالى که دروغ مى گویند و کمترین قدرتى بر این کار ندارند (وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللّهُ).
آرى، همه اینها ستمگرند و کسى ستمکارتر از آنها نیست; زیرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند، آنها را در بیراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستین مبارزه مى کنند.
هم خود گمراهند و هم دیگران را به گمراهى مى کشانند، چه ظلمى از این بالاتر، افرادى که صلاحیت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى کنند، آن هم رهبرى الهى و آسمانى!
باید توجه داشت گر چه آیه مربوط به مدعیان نبوت و وحى است، ولى روح آن همه کسانى را که به دروغ ادعاى مقامى را مى کنند که شایسته آن نیستند، شامل مى شود.
سپس مجازات دردناک این گونه افراد را چنین بیان مى نماید: اگر تو اى پیامبر! این ستمکاران را به هنگامى که در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده کنى، در حالى که فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گویند: جان خود را خارج سازید، خواهى دید که وضع آنها بسیار دردناک و اسفبار است (وَ لَوْ تَرى إِذِ الظّالِمُونَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ).
در این حال، فرشتگان عذاب به آنها مى گویند: امروز گرفتار مجازات خوارکننده اى خواهید شد به خاطر دو کار: نخست این که بر خدا دروغ بستید و دیگر این که در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید (الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۳ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ ۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمْ تَزْعُمُونَ»
و (روز قیامت به آنها گفته مى شود:) همه شما تنها (و با دست خالى) به سوى ما بازگشت نمودید، همان گونه که اوّلین بار شما را آفریدیم و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سرتان رها کردید و شفیعانى را که شریک در شفاعت خود مى پنداشتید، با شما نمى بینیم. پیوند شما بریده شده است. و تمام آنچه را تکیه گاه خود تصور مى کردید، از دست شما رفته است.
(انعام/۹۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان، تفسیر طبرى و تفسیر آلوسى چنین نقل شده: یکى از مشرکان به نام نضر بن حارث گفت:
لات و عزّى (دو بت بزرگ و معروف عرب) در قیامت از من شفاعت خواهند کرد، آیه فوق نازل شد و به او و امثال او پاسخ گفت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
گمشده ها
در آیه گذشته به قسمتى از حالات ظالمان در آستانه مرگ اشاره شد، در این آیه، گفتارى را که خداوند به هنگام مرگ یا به هنگام ورود در صحنه قیامت به آنها مى فرماید، منعکس شده است.
در آغاز مى فرماید: امروز همه شما به صورت تنها به سوى ما آمدید، همان گونه که بار اول شما را آفریدیم (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّة).
آرى، پس از قبض روح، انسان تنها و بدون کس وارد میدان و دادگاه عدل الهى مى شود.
آنگاه مى افزاید: و اموالى که به شما بخشیده بودیم و تکیه گاه شما در زندگى بود، همه را پشت سر گذاردید (وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ).
بنابراین، مال و ثروتى که براى شما اهمیت داشت، و تکیه گاه شما بود را رها ساخته، با دست تهى مى روید.
و ادامه مى دهد: بت هائى که آنها را شفیع خود مى پنداشتید، و شریک در تعیین سرنوشت خود تصور مى کردید، هیچ کدام را با شما نمى بینیم (وَ ما نَرى مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذینَ زَعَمْتُمْ أَنـَّهُمْ فیکُمْ شُرَکاءُ).
هیچ کدام از بت هائى را که شفیع خود مى پنداشتید با شما نخواهند بود.
درست بنگرید جمع شما به پراکندگى گرائید و تمام پیوندها از شما بریده شد (لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ).
رابطه قبیله و عشیره و بستگانى که در مواقع لزوم از شما حمایت مى کردند، به کلّى قطع خواهد گردید.
آرى تمام پندارها و تکیه گاه هائى که فکر مى کردید، نابود گشتند و گم شدند (وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).
🌼🌼🌼
مشرکان و بت پرستان عرب، روى سه چیز تکیه داشتند: قبیله و عشیره اى که به آن وابسته بودند.
اموال و ثروت هائى که براى خود گرد آورده بودند.
و بت هائى که آنها را شریک خدا در تعیین سرنوشت انسان و شفیع در پیشگاه او مى پنداشتند.
هر یک از سه جمله آیه، به یکى از این سه موضوع اشاره شده که چگونه به هنگام مرگ، همه آنها با انسان وداع مى گویند، و او را تک و تنها به خود وامى گذارند.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۹۴ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»
خداوند، شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده خارج مى سازد، و بیرون آورنده مرده از زنده است. این است خداى شما! پس چگونه (از حق) منحرف مى شوید؟!
(انعام/۹۵)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_5170863025759606063.mp3
106.6K
آیه ۹۵ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شکافنده صبح
بار دیگر روى سخن را به مشرکان کرده و دلائل توحید را در ضمن عبارات جالب و نمونه هاى زنده اى از اسرار کائنات و نظام آفرینش و شگفتى هاى خلقت، شرح مى دهد.
در آیه اول، به سه قسمت از این شگفتى ها که در زمین است اشاره شده و در آیه دوم به سه قسمت از پدیده هاى آسمانى.
نخست مى فرماید: خداوند شکافنده دانه و هسته است (إِنَّ اللّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى).
فالِق از ماده فَلْق (بر وزن فرق) به معنى شکافتن چیزى و جدا کردن بعضى از بعض دیگر است.
حَبّ و حَبّة به معنى دانه هاى خوراکى و غذائى است، مثل گندم و جو و آنچه که قابل درو کردن است.
ولى گاهى به دانه هاى دیگر گیاهان نیز گفته مى شود.
نَوى به معنى هسته است، و این که بعضى گفته اند مخصوص هسته خرما است، شاید به خاطر این بوده که عرب به واسطه شرائط خاص محیطش هنگامى که این کلمه را به کار مى برد، فکرش متوجه هسته خرما مى شد.
🌼🌼🌼
اکنون ببینیم چه نکته اى در این تعبیر نهفته شده است.
باید توجه داشت مهم ترین لحظه، در حیات یک گیاه، همان لحظه شکافتن دانه و هسته است که همانند لحظه تولد یک طفل، زمان انتقال از یک عالم به عالم دیگر محسوب مى شود و مهم ترین تحول در زندگى او در این لحظه رخ مى دهد.
جالب این که دانه و هسته گیاهان، غالباً بسیار محکمند، یک نگاه به هسته خرما و میوه هائى مانند هلو و شفتالو و دانه هاى محکم بعضى از حبوبات نشان مى دهد که چگونه آن نطفه حیاتى که در حقیقت، نهال و درخت کوچکى است در دژى فوق العاده محکم محاصره شده است.
ولى دستگاه آفرینش آن چنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذناپذیر، و آن چنان قدرت و نیرو به آن جوانه بسیار لطیف و ظریفى که در درون هسته و دانه پرورش مى یابد، مى دهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد، به راستى این حادثه در جهان گیاهان، حادثه شگرفى است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید انگشت روى آن گذاشته است.
سپس مى فرماید: موجود زنده را از مرده بیرون مى فرستد، و موجودات مرده را از زنده (یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ).
این جمله که نظیر آن در قرآن کراراً دیده مى شود، در حقیقت اشاره به نظام مرگ و حیات و تبدیل یکى به دیگرى است.
گاهى از مواد آلى بى جان انواع چهره هاى حیات و زندگى در دل اقیانوس ها، اعماق جنگل ها، صحراها و بیابان ها بیرون مى فرستد و از ترکیب موادى که هر کدام به تنهائى سم کشنده اى هستند مواد حیات بخش مى سازد.
و گاهى به عکس، با دگرگونى مختصرى موجودات زنده نیرومند و پر قدرت را به موجود بى جانى تبدیل مى کند.
مسأله حیات و زندگى موجودات زنده، اعم از گیاهى و حیوانى، از پیچیده ترین مسائلى است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روى اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعى و مواد آلى با یک جهش عظیم، تبدیل به یک موجود زنده مى شوند.
ممکن است یک روز بشر بتواند با استفاده از ترکیبات مختلف طبیعى در تحت شرائط بسیار پیچیده اى موجود زنده اى به صورت مونتاژ کردن اجزاى یک ماشین که از پیش ساخته شده است، بسازد.
ولى نه عجز و ناتوانى امروز بشر و نه توانائى احتمالى او در آینده بر این کار، هیچ یک نمى تواند از اهمیت موضوع حیات و حکایت نظام پیچیده آن از یک مبدأ عالم و قادر بکاهد.
لذا مى بینیم قرآن براى اثبات وجود خدا بارها روى این مسأله تکیه کرده است، و پیامبران بزرگى همچون ابراهیم و موسى(علیهما السلام) در برابر گردنکشانى همچون نمرود و فرعون، به وسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدأ قادر و حکیم جهان استدلال مى کردند.
ابراهیم(علیه السلام) به نمرود مى گوید: رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ: خداى من کسى است که حیات مى بخشد و مى میراند .
و موسى(علیه السلام) در برابر فرعون مى گوید: وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَبات شَتـّى: پروردگار من کسى است که از آسمان آبى فرو فرستاد و زوج هائى از انواع گیاهان به وجود آورد.
🌼🌼🌼
البته نباید فراموش کرد که پیدایش موجودات زنده از مواد بى جان، تنها در آغاز پیدایش حیات در روى زمین نبوده، هم اکنون نیز با جذب آب و مواد دیگر به سلول هاى موجودات زنده در حقیقت، لباس حیات در اندام این موجودات بى جان پوشانیده مى شود.
بنابراین، قانونى که در علوم طبیعى امروز مسلّم است که مى گوید: در شرائط امروز زمین، هیچ موجود بى جانى تبدیل به موجود جاندار نمى شود و هر کجا موجود زنده اى پیدا شود حتماً از تخم موجود زنده دیگرى بوده است، هیچ گونه منافاتى با آنچه گفتیم ندارد (دقت کنید).
از روایاتى که در تفسیر این آیه، یا آیات مشابه آن از امامان اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده است استفاده مى شود که منظور از حیات و مرگ در این آیه، تنها حیات و مرگ مادّى نیست، بلکه حیات و مرگ معنوى را نیز در بر مى گیرد.
افراد با ایمانى را مى بینیم که از پدرانى بى ایمان به وجود مى آیند، و افراد شرور، آلوده و بى ایمانى را مشاهده مى کنیم که از نسل افراد پاکند، و قانون وراثت را با اراده و اختیار خود نقض مى کنند که این خود یکى دیگر از نشانه هاى عظمت آفریدگار است که چنین قدرت اراده اى به انسان بخشیده است.
نکته دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این است: یُخْرِجُ که فعل مضارع است همانند مخرج که اسم فاعل است دلالت بر استمرار دارد، یعنى نظام پیدایش حیات از موجودات مرده، و پیدایش مردگان از موجودات زنده، یک نظام دائمى و عمومى در جهان آفرینش است.
و در پایان آیه به عنوان تأکید و تحکیم مطلب مى فرماید: این است خداى شما و این است آثار قدرت و علم بى پایان او، با این حال، چگونه از حق منحرف مى شوید و شما را به راه باطل مى کشانند ؟ (ذلِکُمُ اللّهُ فَأَنـّى تُؤْفَکُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۹۵ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»
او شکافنده صبح است و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است. این، اندازه گیرى خداوند تواناى داناست.
(انعام/۹۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
به سه نعمت از نعمت هاى جوّى و آسمانى اشاره شده است.
نخست مى فرماید: خداوند شکافنده صبح است (فالِقُ الإِصْباحِ).
فَلْق (بر وزن خلق) در اصل، به معنى شکافتن است و این که صبح را فَلَق مى گویند نیز به همین مناسبت مى باشد، اصباح و صبح هر دو به یک معنى است.
تعبیر بالا از تعبیرهاى بسیار زیبائى است که در اینجا به کار رفته است; زیرا تاریکى شب به پرده ضخیمى تشبیه شده که روشنائى سپیده دم آن را چاک زده از هم مى شکافد، و این موضوع هم درباره صبح صادق تطبیق مى کند و هم صبح کاذب;
زیرا کاذب به روشنائى کم رنگى گفته مى شود که در آخر شب به صورت عمودى از مشرق در آسمان پاشیده مى شود و همچون شکافى است که از طرف شرق به غرب در خیمه تاریک و سیاه شب پدید مى آید.
و صبح صادق که بعد از آن طلوع مى کند به شکل نوار سفید، درخشان و زیبائى است که در آغاز در پهنه افق مشرق آشکار مى شود، گوئى چادر سیاه شب را از طرف پائین در امتداد شمال و جنوب شکافته و پیش مى رود و تدریجاً بالا آمده و سراسر آسمان را فرا مى گیرد.
قرآن علاوه بر این که کراراً روى نعمت نور و ظلمت و شب و روز تکیه کرده، در اینجا روى مسأله طلوع صبح تکیه مى کند که یکى از نعمت هاى بزرگ پروردگار است; زیرا مى دانیم این پدیده آسمانى نتیجه وجود جوّ زمین (یعنى قشر ضخیم هوا که دور تا دور این کره را پوشانیده) مى باشد.
اگر اطراف کره زمین همانند کره ماه جوّى وجود نداشت، نه بین الطلوعین و فلق وجود داشت و نه سپیدى آغاز شب و شفق.
بلکه آفتاب همانند یک میهمان ناخوانده بدون هیچ مقدمه سر از افق مشرق بر مى داشت، نور خیره کننده خود را در چشم هائى که به تاریکى شب عادت کرده بود فوراً مى پاشید، و به هنگام غروب مانند یک مجرم فرارى، یک مرتبه از نظرها پنهان مى شد و در یک لحظه تاریکى و ظلمت وحشتناکى همه جا را فرا مى گرفت.
اما وجود جوّ زمین و فاصله اى که در میان تاریکى شب، و روشنائى روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجاً براى پذیرا شدن هر یک از این دو پدیده متضاد آماده مى سازد، و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجى و ملایم و کاملاً مطبوع و قابل تحمل انجام مى گردد.
بسیار دیده ایم هنگام شب در یک اطاق پر نور که در یک لحظه چراغ خاموش مى شود چه حالت ناراحت کننده اى به همه دست مى دهد و اگر این خاموشى ساعتى طول بکشد، هنگامى که چراغ بدون مقدمه روشن مى شود باز حالت ناراحتى تازه اى به همه دست مى دهد.
نور خیره کننده چراغ چشم را مى آزارد و براى دیدن اشیاء اطراف، دچار زحمت مى شویم و اگر این موضوع تکرار شود، مسلّماً براى چشم زیان بخش خواهد بود، شکافنده صبح این مشکل را به صورت بسیار عالى براى بشر حل کرده است.
ولى براى این که تصور نشود شکافتن صبح دلیل این است که تاریکى و ظلمت شب، چیز نامطلوب و یا مجازات و سلب نعمت است بلافاصله مى فرماید: خداوند شب را مایه آرامش قرار داد (وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً).
این موضوع مسلّم است که انسان در برابر نور و روشنائى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى شود، و تمام سلول ها آماده فعالیت مى گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور، چندان آرام بخش نیست.
ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد، خواب عمیق تر و آرامبخش تر است; زیرا در تاریکى خون متوجه درون بدن مى گردد و به طور کلّى سلول ها در یک آرامى و استراحت فرو مى روند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب، به خواب فرو مى روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى کنند.
به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى دهند.
در احادیثى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، دستورهائى مى خوانیم که همه با روح این مطلب سازگار است، از جمله در نهج البلاغه از على(علیه السلام) نقل شده که: به یکى از دوستان خود دستور داد در آغاز شب هرگز به سیر خود ادامه مده; زیرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و آن را وقت اقامت ـ نه کوچ کردن ـ قرار داده، در شب بدن خود را آرام بدار و استراحت کن.
و نیز در کتاب کافى مى خوانیم: امام على بن الحسین(علیه السلام) به خدمتکاران دستور مى داد: هرگز به هنگام شب و قبل از طلوع فجر، حیوانات را ذبح نکنند و مى فرمود: خداوند شب را براى همه چیز مایه آرامش قرار داده است.
🌼🌼🌼
سپس به سومین نعمت و نشانه عظمت خود اشاره کرده، مى فرماید: و خورشید و ماه را وسیله حساب در زندگى شما قرار داد (وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً).
حُسْبان (بر وزن لقمان) مصدر، از ماده حساب ، به معنى حساب کردن است، و در اینجا ممکن است منظور این بوده باشد که گردش منظم و سیر مرتب این دو کره آسمانى (البته منظور از حرکت آن،
در نظر ما است که ناشى از حرکت زمین است) موجب مى شود که شما بتوانید برنامه هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب در آورید (همان طور که در تفسیر بالا ذکر کردیم).
بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند منظور از جمله بالا این است که خود این دو کره آسمان، تحت نظام و حساب و برنامه است.
بنابراین، در صورت اول اشاره به یکى از نعمت هاى خداوند است براى انسان ها، و در صورت دوم اشاره به یکى از نشانه هاى توحید و دلائل اثبات وجود خدا است.
و ممکن است اشاره به هر دو معنى بوده باشد.
در هر صورت، این موضوع، بسیار جالب توجه است که میلیون ها سال کره زمین به دور خورشید، و ماه به دور زمین گردش مى کند، و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برج هاى دوازده گانه فلکى در نظر ما زمینیان گردش مى نماید، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغییر تدریجى و نوسان مرتب ظاهر مى شود، این گردش به قدرى حساب شده است که حتى لحظه اى پس و پیش نمى شود.
اگر طول مسیر زمین را به دور خورشید در نظر بگیریم که در یک مدار بیضى شکل که شعاع متوسط آن ۱۵٠ ملیون کیلومتر است مى گردد، با آن نیروى عظیم جاذبه آفتاب، و همچنین کره ماه که در هر ماه مسیر دایره مانند خود را با شعاع متوسط ۳۸۴ هزار کیلومتر طى مى کند و نیروى عظیم جاذبه زمین دائماً آن را به سوى خود مى کشد.
آنگاه متوجه خواهیم شد که چه تعادل دقیقى در میان نیروى جاذبه این کرات از یکسو، و نیروى گریز از مرکز آنها از سوى دیگر، برقرار شده که در سیر منظم آنها لحظه اى وقفه یا کم و زیاد ایجاد نمى کند، و این ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بى انتها که هم طرح آن را بریزد و هم آن را دقیقاً اجرا کند.
و لذا در پایان آیه مى فرماید: این اندازه گیرى خداوندى است که هم توانا است و هم دانا (ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۹۶ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
او کسى است که ستارگان را براى شما آفرید، تا درتاریکیهاى صحرا و دریا، بوسیله آنها راه یابید. ما نشانه ها
(ى خود) را براى گروهى که آگاهند، (و اهل فکر و اندیشه اند) بیان داشتیم.
(انعام/۹۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
ستارگانِ هدایت در تاریکى ها
در تعقیب آیه قبل که به نظام گردش آفتاب و ماه اشاره شده بود، در اینجا به یکى دیگر از نعمت هاى پروردگار اشاره کرده، مى فرماید: او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد تا در پرتو آنها راه خود را در تاریکى صحرا و دریا، در شب هاى ظلمانى، بیابید (وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
و در پایان آیه مى فرماید: نشانه ها و دلائل خود را براى افرادى که اهل فکر، فهم و اندیشه اند روشن ساختیم (قَدْ فَصَّلْنَا الآیاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).
🌼🌼🌼
انسان هزاران سال است که با ستارگان آسمان و نظام آنها آشنا است، گر چه، هر قدر علم و دانش انسان پیشتر رفته است به عمق این نظام واردتر شده، ولى در هر حال، همیشه کم و بیش به وضع آنها آشنا بوده، لذا براى جهت یابى در سفرهاى دریائى و خشکى بهترین وسیله او، همین ستارگان بوده اند.
مخصوصاً در اقیانوس هاى وسیع که هیچ نشانه اى براى پیداکردن راه مقصد در دست نیست، به خصوص در آن زمان که دستگاه قطب نما نیز اختراع نشده بود، وسیله مطمئنى جز ستارگان آسمان وجود نداشتند، همان ها بودند که میلیون ها بشر را از گمراهى و غرقاب نجات مى دادند و به سر منزل مقصود مى رسانیدند.
نگاه پى در پى به صفحه آسمان در چند شب متوالى، نشان مى دهد که قرار گرفتن ستارگان در همه جاى آسمان یکنواخت است گوئى ستارگان همانند دانه هاى مرواریدى هستند که روى یک پارچه سیاه دوخته شده اند، و این پارچه را در آغاز شب از سمت مشرق به سوى مغرب مى کشند و همگى با آن در حرکتند و به دور محور زمین مى گردند بدون این که فاصله آنها تغییر پیدا کند.
تنها استثنائى که به این قانون کلّى مى خورد این است که: تعدادى از ستارگان ـ که آنها را سیارات مى نامند ـ حرکات مستقل و مخصوص به خود دارند، و مجموع آنها از ۸ ستاره تجاوز نمى کند که ۵ عدد آنها با چشم دیده مى شوند (عطارد، زهره، زحل، مریخ و مشترى).
ولى تنها با دوربین هاى نجومى مى توان سه سیاره دیگر (اورانوس و نپتونو پلوتون) را مشاهده کرد، البته با توجه به این که زمین نیز یکى از سیاراتى است که به دور خورشید مى گردد، مجموع عدد آنها به ۹ مى رسد.
شاید انسان هاى قبل از تاریخ نیز با وضع ثوابت و سیارات آشنا بوده اند; زیرا براى انسان هیچ منظره اى جالب تر و دل انگیزتر از منظره آسمان در یک شب تاریک و پرستاره نیست، و به همین دلیل، بعید نیست آنها نیز براى پیدا کردن مسیر خود از ستارگان استفاده مى کرده اند.
از بعضى از روایات که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده است استفاده مى شود: آیه فوق تفسیر دیگرى نیز دارد، و آن این که منظور از نجوم ، رهبران الهى و هادیان راه سعادت، یعنى امامان هستند که مردم به وسیله آنها در تاریکى هاى زندگى از گمراهى نجات مى یابند.
اما همان طور که بارها گفته ایم این گونه تفاسیر معنوى با تفسیر ظاهرى و جسمانى آیه منافاتى ندارد، و ممکن است آیه ناظر به هر دو قسمت باشد.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۹۷ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh