eitaa logo
این بقية الله
158 دنبال‌کننده
140 عکس
86 ویدیو
11 فایل
لینک کانال جهت معرفی به دوستان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معارف الشیعه
◾️«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد ... 🩸راوی گوید: من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیه‌السلام از اتاق خارج شدند؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند: لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی. ▪️من چند بار مسموم شده‌ام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶ 🩸 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیه‌السلام را اینگونه شرح می‌دهد: و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ ▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا می‌آورد در میان آن طشت می‌ریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج می‌شد. 📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲ 🩸 در گزارشی دیگر نیز آمده است: و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم ▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند. 📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
🔴 وصایا، نماز، غسل، تکفین و تدفین امام مجتبی سلام الله علیه ▪️ کلینى به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر علیه‌السّلام روایت کرده است که چون وقت احتضار حضرت امام حسن علیه‌السّلام شد، حضرت امام حسین علیه‌السّلام را طلبید گفت: اى برادر گرامى! تو را وصیت مى‏ کنم به وصیتى چند، پس حفظ کن وصیت هاى مرا، چون من از دنیا بروم مرا غسل ده و کفن کن، ببر مرا به نزد جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که او را زیارت کنم و عهد خود را با او تازه کنم، پس ببر مرا به نزد قبر مادرم فاطمه علیها السّلام پس مرا برگردان به قبرستان بقیع و در آنجا دفن کن. پس حضرت امام حسن علیه‌السّلام از دنیا رفت، آن حضرت را غسل دادند و کفن کردند، بردند به جائى که بر مردگان نماز مى‏ کردند، حضرت امام حسین علیه‌السّلام بر آن حضرت نماز کرد. چون از نماز فارغ شد، جنازه را برداشتند داخل مسجد کردند به نزدیک حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بردند بازداشتند، پس کسى رفت عایشه را خبر کرد که امام حسن را آوردند و مى‏خواهند که در پهلوى جدّ خود دفن کنند، او از شنیدن این سخن در خشم شد و بر استر زین کرده سوار شد، اوّل زنى که در اسلام بر زین سوار شد او بود، به سرعت آمد تا به نزد آن حضرت گفت: برادر خود را دور کنید از خانه من که نمى‏ گذارم او در خانه من دفن شود و پرده رسول خدا دریده شود. پس امام حسین علیه‌السّلام جنازه آن حضرت را به نزدیک قبر فاطمه برد، و از آنجا به قبرستان بقیع برده دفن کرد. 📚 كافى ج۱ ص۳۰۲ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فتح شهرها و کشورهای کافرین 🔻امام باقر سلام الله علیه فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت می‌کند، همان مقدار که اهل کهف در غارشان ماندند، زمین را پر می‌کند از عدل و قسط چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد، پس خداوند برای او شرق و غرب زمین را می‌گشاید و مردم را می‌کُشد تا اینکه جز دین محمد صلی الله علیه وآله وسلم باقی نماند، و به شیوه سلیمان بن داوود سلوک نماید، آفتاب و ماه را صدا می‌کند، او را جواب می‌دهند، و زمین برای او نور دیده شود و به او وحی می‌رسد، پس به امر الهی به وحی عمل می‌کند. 📚 مکیال المکارم، ج۱، ص۱۸۴ کانال "این بقیة الله" https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معارف الشیعه
⚫️رسیدن حضرت بر بالین پدر " سلام الله علیهما" ▪️در سرا را بسته در میان خانه محزون و غمگین ایستاده بودم، ناگاه جوان خوشبوى مشکین موى را در میان سرا دیدم که سیماى ولایت و امامت از جبین فایض الانوارش ظاهر بود، و شبیه‏ترین مردمان بود به جناب امام رضا علیه السلام، پس بسوى وى شتافتم و سؤال کردم که: از کدام راه داخل شدى که من درب را محکم بسته بودم؟ فرمود: آن قادرى که مرا از مدینه به یک لحظه به طوس آورد، از درهاى بسته مرا داخل ساخت، پرسیدم که: تو کیستى؟ فرمود که: منم حجّت خدا بر تو اى ابو الصلت، منم محمّد بن على، آمده‏ام که پدر غریب مظلوم و والد معصوم مسموم خود را وداع کنم. آنگاه در حجره‏اى که حضرت امام رضا علیه‌السّلام در آنجا بود رفت، چون چشم آن امام مسموم بر فرزند معصوم خود افتاد، از جاى جست و یعقوب وار یوسف گم‏گشته خود را در آغوش کشید و دست در گردن وى در آورد و او را به سینه خود فشرد و میان دو چشم او را بوسید و آن فرزند معصوم را در فراش خود داخل کرد، بوسه بر روى وى مى‏داد و با وى از اسرار ملک و ملکوت و خزاین علوم حىّ لا یموت رازى چند مى‏گفت که من نمى‏فهمیدم، و ابواب علوم اوّلین و آخرین و ودایع حضرت سید المرسلین صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، را به وى تسلیم کرد، آنگاه بر لبهاى مبارک حضرت امام رضا علیه السلام کفى دیدم از برف سفیدتر، حضرت امام محمّد تقى علیه‌السّلام آن را لیسید، و دست در میان سینه پدر بزرگوار خود برد و چیزى مانند عصفور بیرون آورد و فرو برد، و آن طایر قدسى به بال ارتحال ارتحال کرد، تعلّقات جسمانى از دامان مطهّر خود افشانده به جانب ریاض رضوان قدس پرواز کرد. 📚 عیون أخبار الرضا ج۲ ص۲۷۱ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
⚫️ غسل و کفن سلام الله علیه و رفتن تابوت تا عرش الهی ▪️پس حضرت " سلام الله علیه " فرمود: اى ابو الصلت به اندرون این خانه رو و آب و تخته بیاور، گفتم: یا بن رسول اللَّه در آن خانه نه آب است و نه تخته، فرمود: آنچه مى‏فرمایم چنان کن و تو را به اینها کارى نباشد. چون به خانه رفتم، آب و تخته را حاضر یافته به حضور بردم، و دامن بر زرده مستعد آن شدم که آن جناب را در غسل دادن مدد نمایم، فرمود: دیگرى هست که مرا مدد نماید، ملائکه مقرّبین مرا یاورى مى‏نمایند به تو احتیاج ندارم. چون از غسل فارغ گردید فرمود: به خانه رو و کفن و حنوط بیاور، چون داخل شدم، سبدى دیدم که کفن و حنوط بر روى آن گذاشته بودند، و هرگز آن را در آن خانه ندیده بودم، برداشتم و به خدمت حضرت آوردم، پس پدر بزرگوار خود را کفن پوشانید و بر مساجد شریفش حنوط پاشید، و با ملائکه کرّوبین و ارواح انبیاء و مرسلین بر آن فرزند خیر البشر نماز گزاردند. آنگاه فرمود که: تابوت را به نزد من آور، گفتم: یا بن رسول اللَّه به نزد نجّار روم و تابوت بیاورم؟ فرمود که: از خانه بیاور، چون به خانه رفتم تابوتى دیدم که هرگز در آنجا ندیده بودم که دست قدرت حق تعالى از چوب سدرة المنتهى ترتیب داده بود. پس آن حضرت را در تابوت گذاشت و دو رکعت نماز بجا آورد، هنوز از نماز فارغ نگشته بود که تابوت به قدرت حق تعالى از زمین جدا گشت، و سقف خانه شکافته شد و به جانب آسمان مرتفع گردید و از نظر غایب شد. چون از نماز فارغ گردید گفتم: یا بن رسول اللَّه اگر مأمون بیاید و آن حضرت را از من طلب نماید، در جواب او چه گویم؟ فرمود: خاموش شو که بزودى مراجعت خواهد کرد، اى ابو الصلت اگر پیغمبرى در مشرق رحلت نماید و وصىّ او در مغرب وفات کند، البتّه حق تعالى اجساد مطهّر و ارواح منوّر ایشان را در اعلاى علّیین با یکدیگر جمع نماید. حضرت در این سخن بود که باز سقف خانه شکافته شد، و آن تابوت محفوف به رحمت حىّ لا یموت فرود آمد، و آن حضرت پدر رفیع قدر خویش را از تابوت بر گرفت و در فراش به نحوى خوابانید که گویا او را غسل نداده‏اند و کفن نکرده‏اند. پس فرمود: برو و در سرا را بگشا تا مأمون داخل شود. 📚 عیون أخبار الرضا ج۲ ص۲۷۱ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
⚫️ ثوابِ زیارت " سلام الله علیه " و اشاره به مسمومیت و مظلومیتشان، از لسان مبارک آن حضرت. ▪️حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَى شَيْ‌ءٍ مِنَ الْقُبُورِ إِلَّا إِلَى قُبُورِنَا أَلَا وَ إِنِّي مَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِي مَوْضِعِ غُرْبَةٍ فَمَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَى زِيَارَتِي اسْتُجِيبَ دُعَاؤُهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ‌. از ياسر خادم مروى است كه گفت حضرت رضا سلام الله علیه فرمودند: مبنديد بارهاى خود را و كوچ نكنيد براى زيارت بسوى قبرى از قبور، مگر برای قبر ما. آگاه باشيد همانا من به زهر از روى ستم شهيد شده و در غربت مدفون شوم! پس كسى بار خود را ببندد و به زيارت منِ غريب بيايد، خدا دعاى او را مستجاب كند و گناهانش را بريزد. 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام، ٢/٢٥٥ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
◾️ مأمون ملعون، آن‌قدر امام رضا علیه‌السلام را اذیت می‌کرد که آن حضرت همانند مادرش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تمنّای رفتن از دنیا را می‌نمود... در آمده است: به قدری از ناحیه مأمون به آن حضرت ناراحتی روحی وارد شد که روز جمعه در مسجد جامع دست به دعا بلند می‌کرد و می‌فرمود: اَللّهُم اِنْ کانَ فَرَجِی مِمّا اَنَا فِیهِ بِالْمَوْت فَعَجِّلْ لِیَ السّاعَةَ ▪️خدایا اگر گشایش کار من در چنین وضع ناگواری که هستم با مرگ انجام می‌شود، هم اکنون در مرگ من شتاب کن. 📚منتخب التواریخ ص۵۸۱ ✍ این دعای «عَجِّلْ وَفَاتِی» دل یک دلسوخته را به همان روزهایی می‌کشاند که یک مادر هجده ساله پهلوشکسته ، دائماً با خدای خود اینگونه نجوا می‌کرد: یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً ؛ فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَیَاةُ یَا مَوْلَائِی ▪️ای خدای من! مرگ مرا به سرعت برسان که دیگر زندگانی در این دنیا برای تیره و تار گشته است. 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۷۷ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa