▪️عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ (صلوات الله علیه) إِلَى السَّمَاءِ قِيلَ لَهُ ... أَمَّا ابْنُهَا الآْخَرُ فَتَدْعُوهُ أُمَّتُكَ لِلْجِهَادِ ثُمَّ يَقْتُلُونَهُ صَبْراً وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ يَسْلُبُونَ حَرَمَهُ فَيَسْتَعِينُ بِي وَ قَدْ مَضَى الْقَضَاءُ مِنِّي فِيهِ بِالشَّهَادَةِ لَهُ وَ لِمَنْ مَعَهُ
▪️حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند:
زمانى كه نبى اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را به آسمان سير دادند به حضرتش عرض شد: ...
امّا فرزند ديگر دخترت را امّتت براى جهاد دعوت كرده سپس او را با طرز بد و ناهنجارى میكشند، فرزندانش و آنچه از اهل بيتش با او باشند را میكشند و سپس حرمش را اسير میكنند، پس از من كمك و استعانت میجويد و حكم از من صادر شده كه وى و تمام آنان كه با او هستند شهيد شوند.
📚کامل الزیارات، ج ١، ص ٣٣٢
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ زنده نگه داشتن یاد عاشورا توسط امام سجاد سلام الله علیه
▫️حجت الاسلام رفیعی
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
⚫ آرزوی حضرت ابراهیم علیه السلام
🔻در کتاب عیون اخبارالرضا از فضل بن شاذان روایت کرده است که حضرت امام رضا سلام الله علیه فرمود :
🔘 چون حق تعالی حضرت ابراهیم علیه السلام را امر فرمود که ذبح نماید مکان فرزندش اسماعیل، گوسفندی را که فرو فرستاده بود بر او، و حضرت ابراهیم علیه السلام تمنّا نمود که کاشکی فرزند خود اسماعیل را ذبح میکردم و مامور نمیشدم به ذبح گوسفند تا اینکه دل من به کشتن عزیزترین فرزندان من به درد میآمد و مستحق میشدم به سبب آن، ارفع درجات اهل مصایب را؛ چون این آرزو کرد، جناب اقدس الهی به او وحی کرد که ای ابراهیم علیه السلام! کیست محبوبترین خلق من نزد تو؟ حضرت ابراهیم علیه السلام عرض کرد که خلق ننمودهای که محبوبتر باشد نزد من از حبیب تو محمّد صلی الله علیه و آله.
پس حق تعالی به او وحی کرد که آیا او محبوبتر است به سوی تو یا جان تو؟ ابراهیم گفت بلکه او را از جان خود بیشتر دوست میدارم.
حق تعالی فرمود: آیا فرزند او محبوبتر است نزد تو یا فرزند تو؟ ابراهیم فرمود: بلکه فرزند او را بیشتر دوست میدارم از فرزند خود.
پس خدا وحی نمود به سوی او که آیا کشته شدن فرزند او از روی ظلم بر دست دشمنانش، بیشتر دل را به درد میآورد یا کشتن تو فرزند خود را به دست خود در طاعت من؟ گفت: پروردگارا! بلکه کشته شدن او بر دست دشمنانش، بیشتر دل مرا به درد میآورد.
پس حق تعالی فرمود: ای ابراهیم! طایفهای که گمان میکنند که از امت محمدند، حسین سلام الله علیه فرزند او را خواهند کشت به ظلم و عدوان، چنانچه گوسفند را کشند. به سبب این، مستوجب غضب من خواهند شد.
پس حضرت ابراهیم به جزع آمد و دلش به درد آمد و شروع نمود به گریستن. پس حق تعالی وحی کرد به سوی او؛ «ای ابراهیم! فدا کردم جزع تو را بر فرزندت اسماعیل، اگر ذبح میکردی، به جزعی که کردی بر حسین و شهید شدن او. واجب کردم بر تو، رفیعترین درجات اهل مصایب را.»
و این است قول خدای عزوجل:
«وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ».
یعنی: فدا کردیم اسماعیل را به ذبحی عظیم.
📚 عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۹
📚 مخزن البکاء، ص ۴۶
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
⚫گریه فاطمه زهرا سلام الله علیها در مصیبت
امام حسین سلام الله علیه
▪️ابی بصیر از امام جعفر صادق علیه السلام که فرمود:
فاطمه زهرا گاهی نعره میزند و میخروشد که از خروش او جهنم به جوش میآید و اگر ملائکه آن را ضبط ننمایند همهی اهل زمین را میسوزاند و تا آن حضرت در گریه است ملائکه جهنم را محافظت مینمایند و درهای آن را میبندند و دریاها نزدیک است که به جوش آید و از یکدیگر بریزد و به هر قطرهای ملکی موکل است که همین که آواز فاطمه را میشنوند آن را حفظ مینمایند و جوش آن را فرو مینشانند که مبادا اهل زمین را غرق نماید ملائکه پیوسته ترساناند و برای او گریاناند و تضرّع و استغاثه میکنند به درگاه الهی و آواز به تقدیس بلند میکنند از ترس عذاب اهل زمین.
وَ لَوْ أَنَّ صَوْتاً مِنْ أَصْوَاتِهِمْ یَصِلُ إِلَى الْأَرْضِ لَصَعِقَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ تَقَلقَلَتِ الْجِبَالُ وَ زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا!
اگر یک صوتی از صوتهای آن ملائکه بر زمین میرسید هر آینه اهل زمین همه مدهوش میشدند و کوهها کنده میشد و زمین به لرزه میآمد!
ابوبصیر میگوید: عرض کردم: فدای تو شوم! إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ عَظِیمٌ! این امر عظیمی است که میفرمایی!
حضرت فرمود: آنچه نگفتم عظیمتر است از آنکه گفتم!
📚 کامل الزیارات، ص ۸۲
📚 بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۰۸
📚مخزن البکاء، ص ۶۱۵
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
#ویژگیهای_امام_زمان_ارواحنا_فداه_و_لزوم_دعا_برای_آن_حضرت
🔴 زهد آن حضرت عجّل اللَّه فرجه
🔸️در کافی به سند خود از حَمّاد بن عثمان روایت کرده که گفت:
در محضر منور حضرت ابوعبداللَّه صادق علیه السلام بودم مردی به آن جناب عرضه داشت: اَصْلَحَکَ اللَّهُ یاد کرده ای که علی بن ابی طالب علیه السلام لباس خشن و زبر میپوشید، لباس چهار درهمی به تن میکرد و امثال اینها... و حال آنکه لباس نو در بر تو میبینم؟ فرمود: علی بن ابی طالب در زمانی آن طور لباس میپوشید که انگشت نما و مورد انکار مردم نبود، ولی اگر امروز مثل آن لباس پوشیده شود انگشت نما میشود. پس بهترین لباس هر زمان لباس همان زمان است مگر اینکه وقتی قائم ما اهل البیت علیهم السلام بپاخیزد لباسهای علی علیه السلام را در بر میکند و روش او را پیش میگیرد .
گویم: شاید منظور امیرالمؤمنین علی علیه السلام همین باشد، در عبارتی که به ابوعبداللَّه جدلی فرموده است که: آیا خبر ندهم تو را به أنف و عین مهدی؟ عرضه داشت: آری. پس آن حضرت دست به سینه خود زد و فرمود: من.
زیرا که أنف به معنی سیّد و آقا در امور؛ و عین به معنی آن است که مثل خود شئ باشد. پس آن حضرت انف مهدی است یعنی مقتدای او در افعالش و عین او، انگار خود اوست در زهد و عبادت و شیوه و شجاعت و سایر خصوصیات و ویژگیهای آن حضرت. و این استعمال شایع و متعارف است که در محاورات و گفتگوهای معمولی نیز راه دارد، مثلا به چیزی که شباهت کاملی به چیز دیگر دارد، میگویند این عین آن است، و امّا اینکه انف در لغت عرب به معنی سیّد و مقتدی میباشد در گفته شاعر شاهد دارد که گفته: قَوْمٌ هُمُ الْاَنْفُ وَ الْأَذْنابُ غَیْرُهُمُ... ؛ قومی که انف و مقتدا هستند و دنباله گان غیر آنان میباشند.
🔹️در همان کتاب نیز از مُعَلّی بن خُنَیس روایت شده که گفت:
روزی به حضرت ابوعبداللَّه صادق علیه السلام گفتم: قربانت شوم، آل فلان (یعنی بنی العباس) را بیاد آوردم و آن نعمتهایی که در آن هستند پس با خود گفتم: اگر ریاست دست شما بود ما هم با شما در نعمت بودیم و زندگی خوش داشتیم. فرمود: هیهات ای معلی، قسم به خداوند که اگر زمام امور در دست ما بود جز بیداری شبها و گشت و گذار و فعالیت روزها و جامه زبر پوشیدن و غذای سخت خوردن چیز دیگری نبود، پس این امر از ما برکنار شد، آیا جز این مورد هرگز دیده ای که خداوند متعال بردن حقی را نعمت قرار دهد؟
📚 مکیال المکارم، ج۱ ، ص ۱۴۵
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
#ویژگیهای_امام_زمان_ارواحنا_فداه_و_لزوم_دعا_برای_آن_حضرت
🔴 زهد آن حضرت عجّل اللَّه فرجه
🔸️در بحار از شیخ طوسی به سند خود از ابوبصیر از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:
برای خروج قائم ارواحنا فداه چرا عجله میکنند؟ به خدا قسم لباسش جز زبر و غذایش غیر از جو سبوسدار نیست، [خروج] او جز با شمشیر و مرگ در سایه شمشیر نخواهد بود .
🔹️در بحار از حضرت رضا علیه السلام منقول است که فرمود:
شما امروزه راحتی بیشتری دارید از آن هنگام. راوی عرضه داشت: چطور؟ فرمود: اگر قائم ارواحنا فداه بپاخیزد جز خون و عرق و رنج چیزی نیست. مردم سوار بر اسبها هر سوی خواهند تاخت. لباس قائم سلام الله علیه زبر و غذایش سخت خواهد بود .
📚 مکیال المکارم، ج۱ ، ص ۱۴۶
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
⚫ گریه هفتاد هزار ملک هر صبح و شام بر امام حسین سلام الله علیه
◾حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود که حق تعالی اظهار کرد ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه را بر ملائکه و همه ایشان قبول کردند وفطرس ابا نمود. پس حق تعالی بال او را شکست.
چون حضرت امام حسین علیه السلام متولد شد، خداوند عالم، جبرئیل را هفتاد هزار ملک فرستاد، تهنیت و مبارک باد رسول خدا به ولادت آن حضرت. مرور نمود جبرئیل به فطرس. فطرس گفت: ای جبرئیل! به کجا میروی؟ گفت: خداوند عالم مرا فرستاده است به مبارک باد محمد (صلی الله علیه و آله) به مولودی که متولد شده است در این شب.
فطرس گفت: مرا با خود بردار و سوال نما از محمد که دعا نماید به جهت من. جبرئیل گفت: سوار شو بالای بال من. پس فطرس سوار شد بالای بال او.
چون جبرئیل به خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) رسید تهنیت و مبارک باد. گفت بعد عرض کرد: یا رسول الله! میان من و فطرس، برادری است. و سوال نمود از من که به خدمت شما عرض نمایم که از خداوند عالم بخواهی که بال او را رد کند. پس حضرت رسالت مآب (صلی الله علیه و آله) به فطرس فرمود: آیا قبول میکنی ولایت امیرالمؤمنین را؟ عرض کرد: بلی.
پس رسول خدا اظهار فرمودند بر او ولایت امیرالمؤمنین را و او قبول نمود. پس رسول خدا فرمود: برو نزد گاهوارهی حسین و خود را به آن بمال و روی خود را به خاک بمال نزد آن.
پس فطرس به جانب گاهواره روان شد و رسول خدا دعا میکرد به جهت او و حضرت رسول فرمود: پس من نگاه میکردم به سوی پر فطرس که میرویید و خون از آن جاری میشد و این پر بلند میشد تا ملحق میشد به پر دیگر او، و عروج نمود با جبرئیل به سوی آسمان و رسید به مکان خود.
و به روایتی، فطرس از ملائکه آسمان سوم بود و سرکردهی هفتاد هزار ملک بود. به برکت حضرت امام حسین علیه السلام، خداوند عالم از سر تقصیر او گذشت و به مکان خود عود نمود. چون حضرت امام حسین علیه السلام را شهید کردند، فطرس بر آن واقعه مطلع شد. عرض کرد: الهی! چه بودی که مرا خبر شدی تا با رفیقان خود رفتی و با دشمنان حضرت امام حسین علیه السلام کارزار نموده؟!
خطاب در رسید که اگر آن صورت وقوع نیافت، حال با هفتاد هزار فرشته که تابع تواند، بروید بر سر قبر وی ملازم شوید و هر صبح و شام بر وی گریه کنید و ثواب آب دیدههای خود را به آن جماعتی که در مصیبت وی گریانند، بخشید.
پس فطرس با متابعان خود بر زمین کربلا فرود آمدند و به آنچه او را امر فرمودهاند، تا روز قیامت مشغول خواهد بود.
📚بصائرالدرجات، ص۶۸، باب۶، ح ۷
📚روضة الشهداء، ۱۹۳
📚مخزن البکاء، ص ۱۰۵
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
🔴 دعاى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در سختى ها به نقل از حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه
💢دعايى با اجابت فورى از ناحيۀ خداوند تعالى كه حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام خواندن آن را در مورد سختىها و هنگامۀ حادثه هاى خطرناك، سفارش فرموده اند.
🔻جناب سيّد بن طاووس رحمه اللّه اين دعا را بدون اشاره به نام راوى آن نقل كرده است؛ لكن علاّمۀ مجلسى رحمه اللّه گفته است: سند ديگرى براى اين دعا دارم كه بسيار عالى است؛ گرچه خالى از غرابت نيست.
من اين دعا را از پدرم نقل مى كنم و ايشان توسّط يكى از صالحان-بدون واسطه-از حضرت مهدى ارواحنا فداه نقل كرده است.
أللّهمّ أنت الملك الحقّ الّذي لا إله إلاّ أنت و أنا عبدك، ظلمت نفسي و اعترفت بذنبي، فاغفر لي الذّنوب لا إله إلاّ أنت يا غفور. أللّهمّ إنّي أحمدك و أنت للحمد أهل، على ما خصصتني به من مواهب الرّغآئب، و وصل إليّ من فضآئل الصّنايع، و على ما أوليتني به، و تولّيتني به من رضوانك، و أنلتني من منّك الواصل إليّ، و من الدّفاع عنّي، و التّوفيق لي، و الإجابة لدعآئي، حتّى اناجيك راغبا، و أدعوك مصافيا، و حتّى أرجوك فأجدك في المواطن كلّها لي جابرا، و في اموري ناظرا، و لذنوبي غافرا، و لعوراتي ساترا، لم أعدم خيرك طرفة عين مذ أنزلتني دار الإختبار، لتنظر ماذا اقدّم لدار القرار. فأنا عتيقك أللّهمّ من جميع المصآئب و اللّوازب، و الغموم الّتي ساورتني فيها الهموم، بمعاريض القضآء، و مصروف جهد البلاء، لا أذكر منك إلاّ الجميل، و لا أرى منك غير التّفضيل. خيرك لي شامل، و فضلك عليّ متواتر، و نعمك عندي متّصلة، سوابغ لم تحقّق حذاري، بل صدّقت رجآئي، و صاحبت أسفاري، و أكرمت أحضاري، و شفيت أمراضي، و عافيت أوصابي، و أحسنت منقلبي و مثواي، و لم تشمت بي أعدائي، و رميت من رماني، و كفيتني شرّ من عاداني. أللّهمّ كم من عدوّ انتضى عليّ سيف عداوته، و شحذ لقتلي ظبة مديته، و أرهف لي شبا حدّه، و داف لي قواتل سمومه، و سدّد لي صوآئب سهامه، و أضمر أن يسومني المكروه، و يجرّعني ذعاف مرارته، فنظرت يا إلهي إلى ضعفي عن احتمال الفوادح، و عجزي عن الإنتصار ممّن قصدني بمحاربته، و وحدتي في كثير من ناواني، و أرصد لي فيما لم أعمل فكري في الإنتصار من مثله. فأيّدتني يا ربّ بعونك، و شددت أيدي بنصرك، ثمّ فللت لي حدّه، و صيّرته بعد جمع عديده وحده، و أعليت كعبي عليه، و رددته حسيرا لم تشف غليله، و لم تبرّد حزازات غيظه، و قد غضّ عليّ شواه، و اب مولّيا قد أخلفت سراياه، و أخلفت اماله. أللّهمّ و كم من باغ بغى عليّ بمكآئده، و نصب لي شرك مصآئده، و ضبأ إليّ ضبوء السّبع لطريدته، و انتهز فرصته، و اللّحاق لفريسته، و هو مظهر بشاشة الملق، و يبسط إليّ وجها طلقا. فلمّا رأيت يا إلهي دغل سريرته، و قبح طويّته، أنكسته لامّ رأسه في زبيته، و أركسته في مهوى حفيرته، و أنكصته على عقبيه، و رميته بحجره، و نكأته بمشقصه، و خنقته بوتره، و رددت كيده في نحره، و ربقته بندامته فاستخذل و تضاءل بعد نخوته، و بخع و انقمع بعد استطالته، ذليلا مأسورا في حبآئله الّتي كان يحبّ أن يراني فيها، و قد كدت لولا رحمتك أن يحلّ بي ما حلّ بساحته، فالحمد لربّ مقتدر لا ينازع، و لوليّ ذي أناة لا يعجل، و قيّوم لا يغفل، و حليم لا يجهل. ناديتك يا إلهي مستجيرا بك، واثقا بسرعة إجابتك، متوكّلا على ما لم أزل أعرفه من حسن دفاعك عنّي، عالما أنّه لن يضطهد من اوى إلى ظلّ كفايتك، و لا يقرع القوارع من لجأ إلى معقل الإنتصار بك، فخلّصتني يا ربّ بقدرتك و نجّيتني من بأسه بتطوّلك و منّك. أللّهمّ و كم من سحآئب مكروه جلّيتها، و سمآء نعمة أمطرتها، و جداول كرامة أجريتها، و أعين أحداث طمستها، و ناشى رحمة نشرتها، و غواشي كرب فرّجتها، و غمم بلاء كشفتها، و جنّة عافية ألبستها، و امور حادثة قدّرتها، لم تعجزك إذ طلبتها، فلم تمتنع منك إذ أردتها. أللّهمّ و كم من حاسد سوء تولّني بحسده، و سلقني بحدّ لسانه، و وخزني بقرف عيبه، و جعل عرضي غرضا لمراميه، و قلّدني خلالا لم تزل فيه كفيتني أمره. أللّهمّ و كم من ظنّ حسن حقّقت، و عدم إملاق ضرّني جبرت و أوسعت، و من صرعة أقمت، و من كربة نفّست، و من مسكنة حوّلت، و من نعمة خوّلت، لا تسأل عمّا تفعل، و لا بما أعطيت تبخل، و لقد سئلت فبذلت، و لم تسئل فابتدأت و استميح فضلك فما أكديت، أبيت إلاّ إنعاما و امتنانا و تطوّلا، و أبيت إلاّ تقحّما على معاصيك، و انتهاكا لحرماتك، و تعدّيا لحدودك، و غفلة عن وعيدك، و طاعة لعدوّي و عدوّك، لم تمتنع عن إتمام إحسانك، و تتابع امتنانك، و لم يحجزني ذلك عن ارتكاب مساخطك. أللّهمّ فهذا مقام المعترف لك بالتّقصير عن أدآء حقّك، الشّاهد على نفسه بسبوغ نعمتك، و حسن كفايتك، فهب لي أللّهمّ يا إلهي ما أصل به إلى رحمتك، و أتّخذه سلّما أعرج فيه إلى مرضاتك، و امن به من عقابك، فإنّك تفعل ما تشآء و تحكم ما تريد، و أنت على كلّ شيء قدير. 👇👇
أللّهمّ حمدي لك متواصل، و ثنآئي عليك دآئم، من الدّهر إلى الدّهر بألوان التّسبيح، و فنون التّقديس، خالصا لذكرك، و مرضيّا لك بناصع التّوحيد، و محض التحميد، و طول التّعديد في إكذاب أهل التّنديد. لم تعن في شيء من قدرتك، و لم تشارك في إلهيّتك، و لم تعاين إذ حبست الأشيآء على الغرآئز المختلفات، و فطرت الخلائق على صنوف الهيئات، و لا خرقت الأوهام حجب الغيوب إليك، فاعتقدت منك محدودا في عظمتك، و لا كيفيّة في أزليّتك، و لا ممكنا في قدمك، و لا يبلغك بعد الهمم، و لا ينالك غوص الفطن، و لا ينتهي إليك نظر النّاظرين في مجد جبروتك، و عظيم قدرتك. إرتفعت عن صفة المخلوقين صفة قدرتك، و علا عن ذلك كبريآء عظمتك، و لا ينتقص ما أردت أن يزداد، و لا يزداد ما أردت أن ينتقص، و لا أحد شهدك حين فطرت الخلق، و لا ضدّ حضرك حين برأت النّفوس. كلّت الألسن عن تبيين صفتك، و انحسرت العقول عن كنه معرفتك، و كيف تدركك الصّفات، أو تحويك الجهات، و أنت الجبّار القدّوس الّذي لم تزل أزليّا دآئما في الغيوب وحدك، ليس فيها غيرك، و لم يكن لها سواك. حارت في ملكوتك عميقات مذاهب التّفكير، و حسر عن إدراكك بصر البصير، و تواضعت الملوك لهيبتك، و عنت الوجوه بذلّ الإستكانة لعزّتك، و انقاد كلّ شيء لعظمتك، و استسلم كلّ شيء لقدرتك، و خضعت الرّقاب بسلطانك، فضلّ هنالك التّدبير في تصاريف الصّفات لك، فمن تفكّر في ذلك رجع طرفه إليه حسيرا، و عقله مبهوتا مبهورا، و فكره متحيّرا. أللّهمّ فلك الحمد حمدا متواترا متواليا متّسقا مستوثقا يدوم و لا يبيد غير مفقود في الملكوت، و لا مطموس في العالم، و لا منتقص في العرفان، فلك الحمد حمدا لا تحصى مكارمه في اللّيل إذا أدبر، و في الصّبح إذا أسفر، و في البرّ و البحر، و بالغدوّ و الآصال، و العشيّ و الإبكار، و الظّهيرة و الأسحار. أللّهمّ بتوفيقك أحضرتني النّجاة، و جعلتني منك في ولاية العصمة، لم تكلّفني فوق طاقتي إذ لم ترض منّي إلاّ بطاعتي، فليس شكري و إن دأبت منه في المقال، و بالغت منه في الفعال ببالغ أدآء حقّك، و لا مكاف فضلك، لأنّك أنت اللّه لا إله إلاّ أنت، لم تغب عنك غآئبة، و لا تخفى عليك خافية، و لا تضلّ لك في ظلم الخفيّات ضالّة، إنّما أمرك إذا أردت شيئا أن تقول له كن فيكون. أللّهمّ لك الحمد مثل ما حمدت به نفسك، و حمدك به الحامدون، و مجّدك به الممجّدون، و كبّرك به المكبّرون، و عظّمك به المعظّمون، حتّى يكون لك منّي وحدي في كلّ طرفة عين، و أقلّ من ذلك، مثل حمد جميع الحامدين و توحيد أصناف المخلصين، و تقديس أحبّآئك العارفين، و ثنآء جميع المهلّلين، و مثل ما أنت عارف به، و محمود به من جميع خلقك من الحيوان و الجماد. و أرغب إليك أللّهمّ في شكر ما أنطقتني به من حمدك، فما أيسر ما كلّفتني من ذلك، و أعظم ما وعدتني على شكرك، إبتدأتني بالنّعم فضلا و طولا، و أمرتني بالشّكر حقّا وعدلا، و وعدتني عليه أضعافا و مزيدا، و أعطيتني من رزقك اعتبارا و امتحانا، و سألتني منه فرضا يسيرا صغيرا، و وعدتني عليه أضعافا و مزيدا و إعطآء كثيرا، و عافيتني من جهد البلاء، و لم تسلمني للسّوء من بلائك، و منحتني العافية، و أوليتني بالبسطة و الرّخآء، و ضاعفت لي الفضل مع ما وعدتني به من المحلّة الشّريفة، و بشّرتني به من الدّرجة الرّفيعة المنيعة، و اصطفيتني بأعظم النّبيّين دعوة، و أفضلهم شفاعة محمّد صلّى اللّه عليه و اله. أللّهمّ اغفر لي ما لا يسعه إلاّ مغفرتك، و لا يمحقه إلاّ عفوك، وهب لي في يومي هذا و ساعتي هذه يقينا يهوّن عليّ مصيبات الدّنيا و أحزانها، و يشوّقني إليك، و يرغّبني فيما عندك، و اكتب لي المغفرة، و بلّغني الكرامة، و ارزقني شكر ما أنعمت به عليّ، فإنّك أنت اللّه الواحد الرّفيع البديء البديع السّميع العليم الّذي ليس لأمرك مدفع، و لا عن قضآئك ممتنع، و أشهد أنّك ربّي و ربّ كلّ شيء فاطر السّماوات و الأرض، عالم الغيب و الشّهادة، العليّ الكبير المتعال. أللّهمّ إنّي أسألك الثّبات في الأمر، و العزيمة في الرّشد، و إلهام الشّكر على نعمتك، و أعوذ بك من جور كلّ جآئر، و بغي كلّ باغ، و حسد كلّ حاسد. أللّهمّ بك أصول على الأعدآء، و إيّاك أرجو ولاية الأحبّآء، مع ما لا أستطيع إحصآءه من فوآئد فضلك، و أصناف رفدك، و أنواع رزقك، فإنّك أنت اللّه لا إله إلاّ أنت الفاشي في الخلق حمدك، الباسط بالجود يدك، لا تضادّ في حكمك، و لا تنازع في سلطانك و ملكك، و لا تراجع في أمرك، تملك من الأنام ما شئت، و لا يملكون إلاّ ما تريد. أللّهمّ أنت المنعم المفضل القادر القاهر المقدّس في نور القدس، تردّيت بالعزّة و المجد، و تعظّمت بالقدرة و الكبريآء، و غشّيت النّور بالبهآء، و جلّلت البهآء بالمهابة. 👇👇
أللّهمّ لك الحمد العظيم، و المنّ القديم، و السلطان الشّامخ، و الحول الواسع، و القدرة المقتدرة، و الحمد المتتابع الّذي لا ينفد بالشّكر سرمدا و لا ينقضي أبدا، إذ جعلتني من أفاضل بني ادم، و جعلتني سميعا بصيرا صحيحا سويّا معافا لم تشغلني بنقصان في بدني، و لا بافة في جوارحي، و لا عاهة في نفسي و لا في عقلي، و لم يمنعك كرامتك إيّاي، و حسن صنعك عندي، و فضل نعمآئك عليّ إذ وسعّت عليّ في الدّنيا، و فضّلتني على كثير من أهلها تفضيلا، و جعلتني سميعا أعي ما كلّفتني على كثير من أهلها تفضيلا، و جعلتني سميعا أعي ما كلّفتني، بصيرا أرى قدرتك فيما ظهر لي، و استرعيتني و استودعتني قلبا يشهد بعظمتك، و لسانا ناطقا بتوحيدك، فإنّي لفضلك عليّ حامد، و لتوفيقك إيّاي بحمدك شاكر، و بحقّك شاهد، و إليك في ملمّي و مهمّي ضارع، لأنّك حيّ قبل كلّ حيّ، و حيّ بعد كلّ ميّت، و حيّ ترث الأرض و من عليها، و أنت خير الوارثين. أللّهمّ لا تقطع عنّي خيرك في كلّ وقت، و لم تنزل بي عقوبات النّقم، و لم تغيّر ما بي من النّعم، و لا أخليتني من وثيق العصم، فلو لم أذكر من إحسانك إليّ و إنعامك عليّ إلاّ عفوك عنّي، و الإستجابة لدعآئي، حين و إنعامك عليّ إلاّ عفوك عنّي، و الإستجابة لدعآئي، حين رفعت رأسي بتحميدك و تمجيدك، لا في تقديرك جزيل حظّي حين وفّرته انتقص ملكك، و لا في قسمة الأرزاق حين قتّرت عليّ توفّر ملكك. أللّهمّ لك الحمد عدد ما أحاط به علمك، و عدد ما أدركته قدرتك، و عدد ما وسعته رحمتك، و أضعاف ذلك كلّه، حمدا واصلا متواترا متوازيا لآلائك و أسمآئك. أللّهمّ فتمّم إحسانك إليّ فيما بقي من عمري، كما أحسنت إليّ [منه]فيما مضى، فإنّي أتوسّل إليك بتوحيدك و تهليلك و تمجيدك و تكبيرك و تعظيمك، [و أسألك باسمك الّذي خلقته من ذلك فلا يخرج منك إلاّ إليك]. و أسألك باسمك الرّوح المكنون الحيّ الحيّ الحيّ و به و به و به، و بك و بك و بك، ألاّ تحرمني رفدك، و فوآئد كرامتك، و لا تولّني غيرك، و لا تسلمني إلى عدوّي، و لا تكلني إلى نفسي، و أحسن إليّ أتمّ الإحسان عاجلا واجلا، و حسّن في العاجلة عملي، و بلّغني فيها أملي و في الآجلة، و الخير في منقلبي، فإنّه لا تفقرك كثرة ما يندفق به فضلك، و سيب العطايا من منّك، و لا ينقص جودك تقصيري في شكر نعمتك، و لا تجمّ خزآئن نعمتك النّعم، و لا ينقص عظيم مواهبك من سعتك الإعطآء، و لا تؤثّر في جودك العظيم الفاضل الجليل منحك، و لا تخاف ضيم إملاق فتكدي، و لا يلحقك خوف عدم فينقص فيض ملكك و فضلك. أللّهمّ ارزقني قلبا خاشعا، و يقينا صادقا، و بالحقّ صادعا، و لا تؤمنّي مكرك، و لا تنسني ذكرك، و لا تهتك عنّي سترك، و لا تولّني غيرك، و لا تقنّطني من رحمتك بل تغمّدني بفوآئدك، و لا تمنعني جميل عوآئدك، و كن لي في كلّ وحشة أنيسا، و في كلّ جزع حصنا، و من كلّ هلكة غياثا، و نجّني من كلّ بلاء، و اعصمني من كلّ زلل و خطآء، و تمّم لي فوآئدك، وقني وعيدك، و اصرف عنّي أليم عذابك و تدمير تنكيلك، و شرّفني بحفظ كتابك، و أصلح لي ديني و دنياي و اخرتي و أهلي و ولدي، و وسّع رزقي، و أدرّه عليّ، و أقبل عليّ، و لا تعرض عنّي. أللّهمّ ارفعني و لا تضعني، و ارحمني و لا تعذّبني، و انصرني و لا تخذلني، واثرني و لا تؤثر عليّ، و اجعل لي من أمري يسرا و فرجا، و عجّل إجابتي، و استنقذني ممّا قد نزل بي، إنّك على كلّ شيء قدير، و ذلك عليك يسير، و أنت الجواد الكريم.
📚 صحیفه مهدیه ، ص ۴۸۳
#معرفی_کانال_به_دیگران 👇
https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92