eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
681 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 یکشنبه اول ماه رمضان خواهد بود https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر در آستانه بهار 🍃🌸اهمیت تدبر وفهم قرآن🍃🌸 🔰باحوصله وتوجه ببینید ومنتشر کنید https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☣ به شبهات بچه ها که مانع رشد معنوی آنهاست متوجه و پاسخ گو باشیم. 🔸 و چه بهتر که با قالب تصویر و زبان طنز باشد. ❌والبته این پاسخ به شبهه ای است که سالهاست در اذهان مردم برای حذف دین از نظام اسلامی ایران کرده اند.. 🙏از غیرت سازندگان این اثر کوتاه و نمکین هم تشکر می کنیم. ⭕️ شما هم اگر پسندیدید آن را منتشر کنید‌. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬وزیر جنگ اسرائیل به ارتش اسرائیل اعلام کرد برای یک ماه سخت و پرحادثه اماده باشید https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻وزارت امور خارجه: از هیچ تلاشی برای تحقق منافع و مصالح ملت ایران فروگذار نمی‌کنیم 🔹وزارت امور خارجه در بیانیه‌ای به مناسبت ۱۲ فروردین اعلام کرد که از هیچ تلاشی برای تحقق منافع و مصالح ملت ایران در سنگر سیاست خارجی و توسعه روابط متوازن و‌ متنوع با کشورهای مختلف به خصوص همسایگان فروگذار نخواهد کرد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
پکن: به تجارت عادی با روسیه ادامه می‌دهیم 🔹مدیرکل امور اروپا در وزارت خارجه چین پس از هشدار اتحادیه اروپا به پکن درباره دور زدن تحریم‌های روسیه، گفت چین با انجام تجارت عادی با روسیه به اقتصاد جهانی کمک می‌کند. 🔹«وانگ لوتونگ» گفت: چین طرف مرتبطی در بحران اوکراین نیست. فکر نمی‌کنیم تجارت عادی ما با کشور دیگری باید تحت تأثیر آن قرار گیرد. مسائلی مانند اوکراین و ایران نقطه همکاری پکن با اتحادیه اروپاست نه اصطکاک. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
باسلام وتبریک حلول ماه مبارک رمضان، دور بیست وپنجم قرآن کریم را در همینجا قطع نموده ان شاءالله از فردا دور بیست وششم را آغاز می کنیم تا تلاوت را با ماه مبارک پیش ببریم ودور بیست وپنجم در صورت تمایل توسط دوستان ادامه داده شود .التماس دعا🍃🌸💛🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وششم وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✅"متن دعای روز اول ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَهِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ. ترجمه:خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعى و قیام و عبادتم در آن قیام شب زنده داران و بیدارم فرما در آن از خواب بى خبران و ببخش به من گناهم را در این روز اى معبود جهانیان و در گذر از من اى بخشنده گناهکاران. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز چهل و ششم 🔻حکمت ۴۳۶ تا حکمت ۴۵۲
🌹 سهم : از حکمت ۴۳۶ تا حکمت ۴۵۲ ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : شايسته ترين مردم به بزرگواری آنكه بزرگواران را با او بسنجند. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : (از امام پرسيدند عدل يا بخشش كدام يك برتر است، فرمود:) عدالت هر چيزی را در جای خود می نهد، در حالی كه بخشش آن را از جای خود خارج می سازد، عدالت تدبير عمومی مردم است، در حالیکه بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شريف تر و برتر است. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : مردم دشمن آنند كه نمی دانند. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : زهد بين دو كلمه از قرآن است كه خدای سبحان فرمود: ( بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد.) و كسی كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت كرده است. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : خواب ديدنها چه بسا تصميم های روز را نقش بر آب كرده است. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : فرمانروایی، ميدان مسابقه مردان است. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : هيچ شهری برای تو از شهر ديگر بهتر نيست، بهترين شهرها آن است كه پذيرای تو باشد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : (وقتی خبر شهادت مالك اشتر كه رحمت خدا بر او باد، به امام (علیه السلام) رسيد فرمود:) مالك! چه مالكی؟ به خدا اگر كوه بود، در سرفرازی يگانه بود و اگر سنگ بود، سنگی سخت و محكم بود، كه هيچ رونده ای به اوج قله او نمی رسيد، هيچ پرنده ای بر فراز آن پرواز نمی كرد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از فراوانی است که رنج آور باشد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : اگر در كسی خصلتی شگفت ديديد همانند آن را انتظار كشيد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : (امام به پدر فرزدق، غالب بن صعصعه فرمود:) شتران فراوانت چه شده اند؟ (پاسخ داد، ای اميرمؤمنان، پرداخت حقوق آنها را پراكنده ساخت امام فرمود:) اين بهترين راه مصرف آنها بود. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : كسی كه بدون آموزش فقه اسلامی تجارت كند، به رباخواری آلوده شود. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : كسی كه مصيبتهای كوچك را بزرگ شمارد، خدا او را به مصيبتهای بزرگ مبتلا خواهد كرد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : كسی كه خود را گرامی دارد، هوا و هوس را خوار شمارد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : هيچ كس شوخی بی جا نكند جز آنكه مقداری از عقل خويش را از دست بدهد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : دوری تو از آن كس كه خواهان تو است نشانه كمبود بهره تو در دوستی است و گرايش تو به آن كس كه تو را نخواهد، سبب خواری تو است. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈ 📒 : فقر و بی نيازی ما پس از عرضه شدن بر خدا آشكار خواهد شد. ❈══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══❈
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(18).mp3
7.12M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز چهل و ششم ختم نهج البلاغه از حکمت ۴۳۶ تا حکمت ۴۵۲
رمان عشق گمنام پارت ۲۲ نگاهی به آرمان انداختم که به ی جایی خیره شده بود معمولا این طور وقت ها همش حرف میزد جک میگفت . بهش خیره شده بودم که شاید نگاهم کند اما نگا نکرد . بعد رو به ویدا اروم گفتم ،: عجیب ارمان حرف نمیزنه . ویدا : شاید چون بار اوله که با ما میان بیرون اینجوریه . من:شاید ولی فکر نکنم . بعد از ۱۰ دقیقه سفارش غذا رو اوردم ومشغول خوردن شدیم هواسم به آرمان بود که چیزی نمی خورد قاشقش رو پراز برنج میکرد وبعد هم با چنگال اضافی هابرنج رو بر می داشت واخر سر هم دوباره برنج های قاشق رو میرخت توی ظرف . آرمان :خب من سیر شدم .من میرم بیرون یه هوایی بخورم . علی اقا نگاهی به بشقاب آرمان انداخت گفت:تو که چیزی نخوردی . ارمان:نه داداش خیلی خوردم اینا زیاد بودن . علی اقا:چمیدونم والا . ارمان رفت بیرون . غذا رو که خوردیم علی اقا پول غذا هارو حساب کرد اومدیم بیرون ارمان به ماشین تکیه داده بود سرش هم پایین بود . نمیدونم چرا اینقدر کلافه بود . سوار ماشین شدیم وبه طرف خونه راه افتادیم . توی ماشین کسی حرفی نزد . *** داخل کوچه پیچیدیم که با ورود ما ماشین پسر رجایی هم از کوچه اومد بیرون با دیدن ما دوتا بوق زد . که علی اقا گفت :این کی بود ؟ ارمان جوابی نداد من هم ندادم که ویدا گفت:پسر اقای رجایی . ماشین جلوی در خونه ی ما وایستاد . منو ارمان از ماشین پیاده شدیم رومو کردم طرف علی اقا گفتم:خیلی ممنون بابت امشب ویدا از تو هم ممنون علی اقا:خواهش میکنم . ویدا انگار تو فکر بود که نشنید من چه گفتم . ارمان هم تشکر کرد . کلید خونه رو از ارمان میگیرم به طرف در حیاط میروم درو باز میکنم داخل میشوم . ارمان هم بعد از من داخل میشود . به طرف در هال میروم و قفلش رو باز میکنم . دستگیره ی در رو به پایین میدهم وباز میشود . وقتی داخل خانه میشوم چادرم رو در می آورم . روبه آرمان میگویم :چرا این اخری اینقدر کلافه بودی ؟ ارمان نگاهی به من می اندازد میگوید :آوا هیچی نگو که اصلا حال ندارم . من: وا اااا ارمان به طرف پله ها می رود و داخل اتاقش میشود . این چرا اینجوری کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هیچ وقت اینقدر کلافه ندیده بودمش . ادامه دارد .....🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۲۳ رفتم طرف آشپزخانه یک لیوان از توی کابینت برداشتم ،از شیر آب ابش کردم . یه نفس اب رو خوردم . واز آشپز خونه خارج شدم وبه طرف پله ها حرکت کردم . اومدم برم تو اتاقم که آرمان از داخل اتاقش گفت :آوا یلحظه میایی . من هم راهمو کج کردم به طرف اتاق آرمان . در زدم وبعد هم داخل شدم . آرمان لبه ی تخت نشسته بود منم صندلی میز تحریرش رو برداشتم گذاشتم روبروش نشستم روی صندلی . من:داداش کاری داشتی آرمان :آوا میخواستم یچیزی رو بهت بگم . من:بگو آرمان کمی من ..من میکند میگوید : میشه با مامان صحبت کنی برام .. دیگه هیچی نگفت ولی خودم تا تهشو خوندم . دستمو گرفتم بالا یه بشکن زدمو گفتم : اخ جون فهمیدم با مامان صحبت کنم برات بریم خواستگاری ؟ آرمان نگاهی بهم کرد گفت: میشه بگی از کجا فهمیدی من که نگفتم . ابرو هامو دادم بالا گفتم : خب دیگه . حالا بگو این دختر خوشبخت کی هست ؟ ارمان دوباره من ..من میکند میگوید : آشناست میشناسیش . خودم رو صورت متفکرانه وحالت خنده دار میگیرم میگویم : دختر خاله اعظم ؟ ارمان:نه . دوباره میگویم :دختر همسایه بغلی ؟ ارمان:نه . من:دختر خاله گلنار ؟ آرمان:نه نمیدونم چی شد که گفتم :دختر خاله فیروزه ؟ آرمان نگاهی بهم کرد ولی هیچی نگفت بجاش سرخ شد . سریع گفتم: نکنه ویدا رو میخواهی ؟ آرمان سرش رو پایین انداخت گفت : آ..ره خندم گرفت نتونستم خندمو قورت بدم شروع کردم به خندیدن . آرمان که انگار تعجب کرد گفت:چرا میخندی دیوونه . بزور جلوی خندمو گرفتمو گفتم : واییی آرمان رقیبت خیلی سر سخته . آرمان نگاهی وحشتناکی بهم انداخت که کلا خند رو فراموش کردم . روبه آرمان گفتم :پس بگو آقا عاشق شده از وقتی فهمیدی برا ویدا اومده خواستگاری بهم ریختی . وای دلم برا ویدا میسوزه دوتا آدم خل اومدن خواستگاریش ‌. آرمان نگاهی به من می اندازد میگوید:وای خدایا اشتباه کردم به این گفتم . من:از خداتم باشه . این دفعه خیلی جدی روبه ارمان گفتم :آرمان جدی جدی ویدا رو میگی ؟ آرمان :آره . من:آرمان الان خب چیکار میکنی ؟ آرمان :نمیدونم حالا تو با مامان صحبت کن . من: نه بزار اول با ویدا صحبت کنم ببینم نظرش چیه . آرمان :آره اینجوری بهتره ولی اگه جوابش منفی باشه چی؟ من: نمیدونم نظرش درموردت چیه . آرمان روی تختش دراز میکشد میگوید : اصلا تمرکز هیچی رو ندارم . من:نگران هیچی نباش . آرمان :آوا اگه جواب ویدا خانم منفی بود هیچی بهم نگو دیگه خودم میفهمم من:باش . من فردا با ویدا حرف میزنم ببینم نظرش درموردت چیه . اگه مثبت بود بهت میگم اگه نبود نمیگم . ادامه دارد....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۲۴ از اتاق آرمان بیرون می آیم وبه طرف اتاق خودم میروم . بعد از عوض کردن لباسام خودم رو روی تخت می اندازم به فکر فرو میروم . حالا جچوری به ویدا بگم . خوشحالم که آرمان عاشق ویدا شده .کی بهتر از ویدا که بشه عروس خانواده محمدی ؟ کم کم چشمانم گرم میشود به خواب میروم . * با صدای اذان گوشیم بیدار میشوم . وضو میگیرم ونمازم رو میخوانم از بس که خوابم می آید همنجا روی سجاده به خواب میروم . صبح با صدای آرمان از خواب بیدار میشوم . ارمان :آوا مگه امروز دانشگاه نداری پاشو دیرت میشه . نگاهی به ساعت می اندازم ساعت ۸رو نشان میدهد و من نیم ساعت دیگر با استاد اطلسیان کلاس دارم . زود اماده میشوم واز پله ها پایین می آیم .روبه آرمان که دارد صبحونه میخورد میگویم :آرمان زود پاشو بریم که امروز باید حتما سرکلاس باشم اگه دیر برسم استاد راهم نمیده تو کلاس . آرمان : صبحونه بخور حداقل من:نمیخواد یچیزی میخرم میخورم . آرمان: هر جورر راحتی ** من: آرمان گاز بده سریع تر برو فقط ۵دقیقه دیگه مونده تا شروع کلاس . آرمان :باشه بابا ،راستی این استادت مگه کی هست که تو اینقدر ازش میترسی ؟ من:،نمیترسم اقا آرمان ،من سر کلاس این استاد دوبار دیر رسیدم اگه بار سوم دیر برسم از کلاس کلا اخراجم . ارمان :ااوووو پس فاتحه تو بخون . من:ارمان الان وقت شوخیه ؟ ارمان :بفرما رسیدی امدم پیاده بشم که آرمان گفت:آوا من عصر نیستم شب میام تو هم یادت نره به ویدا خانم بگی من:چشم سریع از ماشین پیاده شدم به طرف در ورودی رفتم وارد شدم وبه طرف کلاس دوییدم دقیقا با ورود من به کلاس استاد اطلسیان هم اومد نگاهی بهم انداخت گفت :شانس اوردین خانم محمدی . نفس راحتی کشیدم ودر ردیف اول نشستم وبه توضیحات استاد گوش کردم . ادامه دارد....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
••🌼🌿•• ⚡️ زمـانہ‌عجیبۍست! جملہ‌ۍ: "این‌مڪان‌مجھـز‌بہ‌دوربیـن‌مـداربستہ‌است" بیشتـراثـرمیگـذارد..! تـا "الـم‌یعلـم‌بان‌الله‌یـرۍ" آیانمـیدانۍڪہ‌خـداتورامیبیند..؟ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌿 میـــگم‌قبول‌دارۍ! هیچڪس‌نمیتونـه‌مثـل‌خـدا اینقـدر‌ زیبا و‌آروم‌ آدمـو‌ببخشـه؟😉 تـازه‌به‌روت‌ھم‌نمیـآره. . .🕊 ڪه‌گاھـۍکۍبودۍو‌چـۍشـدۍ! هیچوقـت‌ا‌‌ز توبـه نتـرس... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‍ ♥️🕊 🗣اومد بهم گفت: " میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ "🙂 ساعت ۴ صبح بیدارش کردم ، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون...🚶🏻‍♂ بیست الی بیست و پنج دقیقه گذشت ، اما نیومد ..⏰ نگرانش شدم😟 ؛ رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و توش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه !⚰😳 🔸بهش گفتم : " مرد حسابی تو که منو نصف جون کردی ! می خواستی بخونی چرا به گفتی مریضم و می خوام داروهام رو بخورم ؟؟! 🤭 ↩️برگشت و گفت : شاهده من مریضم ،🤕 چشمای من مریضه ،👀 دلم مریضه .💔 من شونزده سالمه! چشام مریضه 👀! چون توی این شانزده سال امام زمان عج رو ندیده...😔 دلــم مریضه ! بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم...🤲🏻😓 👂🏻گوشام مریضه ! هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم...!!😭 فقط ۱۶ سالش بوده...ما چقد باهاش فاصله داریم..؟؟!!!💔🚶‍♂ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌱°• [هروقت‌خواستۍگناه‌ڪنۍ یڪ‌لحظه‌وایسا به نفست‌بگو اگه‌یک‌بار‌دیگه‌وسوسم‌کنی شکایتت‌رو‌به‌امام‌‌حُسِین‌میکنم] پ‌.ن [حـالااگـرتونسٺۍ‌حُـرمـٺ‌اقا روبشکنی؛بروگناه‌ڪن] https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨رمضان آمده آهنگ سحر ساز کنید با مناجات و غزل بر دو جهان ناز کنید 🌿 زندگی [چند روزی آسمان نزدیک است ، لحظه ها را دریاب :)🌧] . . حلول 🌙 ماهِ خدا ، ماه بندگی مبارک 💛🌿 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
هدایت شده از این عمار
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze1.mp3
4.13M
[تند‌خوانی‌ جزء یک قرآن کریم 🌱 با‌نوای‌‌ استاد‌ معتز‌آقائی‌🎤] 🌙 💛 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌙 دعای روز اول
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🛑 روز جمهوری اسلامی 🍃🌀🍃 ✳️ مقام معظم رهبری: جمهوری اسلامی صلای استقلال و عزتش دنیا را فرا گرفته است. 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎙 | 💢 موضوع: مجموعه جهاد تبیین و روایت (قسمت 4⃣) ➕آيا انقلاب در ایران ضرورت داشت؟ 🎤 کارشناس برنامه: دکتر یدالله جوانی 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─