رمان عشق گمنام
پارت ۷۳
علی تعجب میکند ولی چیزی نمی گوید .
همراه من راه می افتد .
بعد از چند به قطعه شهدای گمنام میرسیم .
علی: حسین کوش ؟
من: نگاه اینجاست ،
به سنگ مزار اشاره کردم .
علی:😶😳 یعنی چی ؟
من: این سنگ مزار رو میبینی این مال یه شهید گمنامه. چون اسم نداشت اسمش رو حسین گذاشتم .
علی : اها .
خندم میگرد ولی بروز ش نمیکنم .
مینشینم کنار مزار ،کمی دردل میکنم .
***
موقعی به خود می آیم که میبینم علی نیست .
وای خدا ،بلند میشوم به دنبالش میکردم .
هیچ جا نیست ، یعنی کجا رفته ؟
دوباره به دنبالش میگردم .
کمی بعد کنار یک مزار پیدایش میکنم به طرفش میرم ،که دعوایش کنم ،اما با اشک هایش روبه رو میشوم خیره به مزار شهیدی .واشک میریزد نگاهی به اسم مزار می اندازم .
عه اینکه رفیق شهید علیه ،
علی نگاهی به من میاندازد میگوید : نمیدونم چرا حس میکنم این شهیدو میشناسم .
من: قبل از اینکه حافظتو از دست بدی ،این شهیدو به عنوان رفیق شهیدت انتخاب کرده بودی .
کنار علی مینشینم میگویم:علی تو واقعا چیزی یادت نمیاد ؟
علی با حالتی غصه دار میگوید: نه آوا چیزی یادم نمی آید ،هیچی .
من: علی میدونستی دوست داشتی مدافع حرم بشی؟
علی : ویدا هم دیشب گفت .
من: علی بریم؟
علی:بریم .
علی بلند میشود .راه میافتد منم همراهش همراهش میروم به ماشین که میرسیم .
میگوید:منم بلد بودم که ماشینو برونم ؟
من:آره
ادامه دارد......🥀
نویسنده: فاطمه زینب دهقان🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام
پارت ۷۴
علی :بنظرت الان میتونم ؟
من:نمیدونم والا توکه حافظه تو از دست دادی . نمیدونم روندن ماشین رو یادت باشه یانه .
علی : میخوام برونم .
من:هان ،من هنوز آرزو دارم 😂.
علی میخندد میگوید : خب تو پیاده بیا .
من:یعنی چی من ماشینمو لازم دارم .
علی:پس سوار شو .
علی به طرف در راننده میرود سوار میشود .
راستی راستی سوار شد 😳
در شاگرد رو باز میکنم سوار میشم میگویم:علی شوخیت گرفته ؟ اخلاقت از چند دقیقه قبل عوض شده .
علی دست پاچه میشود میگوید: نه کی ...گف..ته عوض شده؟
من: چمیدونم والا .
علی:سویچ رو بده من
من: علی نگو که میخوایی خودت رانندگی کنی؟
علی:نمیزاری؟
قاطع گفتم :نه
علی با این حرفم نگاهم میکند بعد دستش رو روی سرش میزاره .
نگران میشوم میگویم:علی حالت خوبه ؟
جواب نمی دهد دوباره میگویم :علی ،علی، .
سرش رو بالا میاره نگاهم میکند میگوید : آوا یچیزی یادم اومد .
سریع میگویم:چی ؟
علی: نمیدونم ،ولی حس میکنم که این نه رو چای دیگه هم شیندم . خودت بهم گفتی همینجوری هم گفتی .
فکر میکنم که ببینم کجا به علی گفتم نه من هیچ وقت به علی نه نگفتم بغیر از یک جایی ،که میخواست بره سوریه..
من :علی میخواستی بری سوریه بهت گفتم نه .
علی : 🙂 سویچرو بده من حس میکنم یاد دارم .
سویچ رو این دفعه بدون هیچ مخالفتی دادم .........
ادامه دارد.......🥀
نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام
پارت ۷۵
یک هفته از اون ماجرایی که با علی دوتایی رفتیم بیرون میگذره .
همچنان علی چیزی یادش نیومده .
امشب وفات حضرت زینبه قرار با عمو حسین اینا بریم حسینه بسیج .
مامان: آوا به بابات زنگ زدم گفت کارش طول می کشه نمیتونه بیاد حسینیه خودمون میریم .
من:باش .
به سمت پله ها میروم ، یکی پس از دیگری طی میکنم تا به اتاقم میرسم .در را باز میکنم .
وارد میشوم .
لباسام رو عوض میکنم . خودم رو توی آینه آنالیز میکنم .
گوشیم رو برمیدارم ،شماره ی ویدا رو میگیرم .
بعد از دو بوق جواب میدهد ...
بلافاصله میگویم
: ویدا کجایی؟
ویدا: سلام ،داریم با آرمان میریم حسینیه .
من: چرا به من نگفتین ؟
ویدا:یهویی شد ،شما ،مامان ،و.....باهم بیایین .
من:پوففف باشه .
گوشی رو قطع میکنم از همین پایین مامان رو خطاب میدهم میگویم:مامان ویدا با آرمان رفته مجبوریم منو تو با عمو حسین بریم .
صدای مامان را میشنوم: باشه ،پس اماده شو
من:اماده ام .
کیفم رو از روی صندلی برمیدارم . واز اتاق بیرون می آیم .
***
من:سلام عمو حسین
عمو:سلام بابا جان
نگاهی به علی می اندازم به فکر فرو رفته .
دلم میخواهد بفهمد به چی فکر میکنه .
من که هروز به او .او به کی یا به چی فکر
میکند .
ادامه دارد .......🥀
نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅«اباذر الحلواجی» مداح بحرینی و سه پسر او، سرود زیبای « *یا علی* *مدد* » را اجراء کردهاند به مناسبت سالروز شهادت مولای متقیان.
#یاعلی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🥀#حاجت_گرفتن_ازشهدای_گمنام🕊
🌹آقا میثم به شهدا خیلی ارادت داشتن مخصوصا شهدای گمنام،بیشتر وقتایی می تونستن آخر هفته می رفتیم بهشت زهرا زیارت شهدا،وقتی به شهدای گمنام می رسیدیم یک بطری پیدا می کردن تا جایی که می تونستن مزار شهدا رو می شستن بعد می شستیم و زیارت عاشورا می خوندیم .خیلی معتقد بودن شهدای گمنام حاجت میدن هر وقت حاجت داشتن متوسل به شهدای گمنام می شدن.برای خادمی کردنشون تو دوکوهه هم از شهدای گمنام میخواستن چون از طرف سر کارشون بهش اجازه نمی دادن برن ، می گفت : رفتن من نیاز به اجازه هیچ کسی نداره باید از خود شهدا بخوام .🕊
✏️راوی: همسرشهید
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_میثم_نجفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#شهیدانه✋🏿🔗
حضرتآقاتویخونہیکۍاز
شھدابودنکہیکۍمیگہ:
- هدفهمہےبچہها #شھادت
حضرتآقاهمفرمود:هدفتانشھادتنباشد؛هدفتانانجامتڪالیففوریوفوتۍباشد
گاهۍاوقاتهستکہاینجورتڪلیفۍ
منجربہشھادتمیشود؛گاهۍهمبہشھادت
منتفۍنمیشود✋!
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
••🌼🍃
#شهیدانه✨
هیچوَقتفک نڪُن
ڪهامامزَمان(عج)ڪِنارتنیست
هَمهحرفاوشِڪایتهارو
بهامامزَمانبِگو..
واینروبِدونڪهتاحَرڪتنڪُنی
بَرڪتےنِمیادسَمتت..(:
#شهیدعلیاصغرشیردل..🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دیدار در برزخ
دیدار تجربه گر و دوست شهیدش در برزخ
قسمت بیستم؛ دختر بابا
تجربهگر: آقای محمد زینلی
#دوست_شهید
#برزخ
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
Poyanfar - Pedaram Heydar Madaram Zahra (128).mp3
2.8M
#پویانفر
🌴💐پدرم حیدر مادرم زهرا شک ندارم، دارم هردو دنیارو🌱⭐️✨💦
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادفاطمی_نیا
دستورالعمل برای شب قدر
1⃣سوره واقعه
2⃣توحید
3⃣۷مرتبه یاالله
التماس دعا🤲
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
استقبال از شبهای قدر.mp3
12.21M
🎤سخنران: حجتالاسلام فرازینیا
📒موضوع:
«استقبال از شب های قدر»
شب بیست وسوم👇
تکرار به علت اهمیت مطلب:
1401/02/4
🍃زمان بیداری
🍃نماز ۲رکعتی
🍃دعای جوشن کبیر
🍃صدقه
🍃کسب علم
🍃دعا برای سلامتی و فرج حضرت
🍃دو مناسبت شبهای قدر:
۱- نزول دفعی قرآن اهمیت سوره قدر
۲- روش مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام و شب قدر معجون انس با قرآن و انس با امیرالمومنین
🍃قرائت سوره قدر در در نماز ز وضو و افطار
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🖼 #عکس_نوشت
♦️ترامپ: ایران دیگر از ما نمی ترسد!
🍃🌀🍃
🔻رئیس جمهوری سابق آمریکا با انتقاد از سیاست های جو بایدن رییس جمهوری دموکرات کنونی کشورش و بیان اینکه "در خطرناک ترین دوره در تاریخ آمریکا قرار داریم، گفت: ایران دیگر از ما نمیترسد.
🖇 #ماه_رمضان #جهاد_تبیین
🖇 #ایران_قوی
🖇 #بصیرت #روشنگری #ثامن
🖇#به_عشق_مهدی
🖇#جهاد_تبیین
🖇#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─