✨﷽✨
#معلمی
در درس تفسیر قرآن رویهام این است که کلاس به صورت تعاملی برگزار شود. آیات جزء آن ترم را بین خودم و رفقای کلاس به صورت خطّی از قرآن با خط #عثمانطه و با در نظر داشتن تعداد دوستان تقسیم میکنم. باید با محوریت تفسیر نمونه و در کنار آن مراجعه به مطالعه توجه به تفسیر المیزان و نور مطالب تفسیری آیات تخصیص داده شده در قالب خاصی به صورت تبلیغی، مکتوب ارائه شوند. با اتمام آیات خودم که دو صفحه عثمان طه است و در آن شیوه کار تفسیری کلاس را هم به دوستان آموزش میدهم، نوبت رفقا میرسد که باید در حداکثر ربع ساعت آیات خودشان را که به صورت مکتوب کار کردهاند، کنفرانسی و به صورت گزارش کار تفسیری و با به کار بستن مهارتهای کلاسداری ارائه کنند.
درسمان تفسیر جزء 12 بود. نوبت به ارائه دوستان رسیده بود. هر جلسه معمولا سه نفر کنفرانس تفسیری تبلیغی داشتند. پنج دقیقهای به آخر کلاس مانده بود و نوبت به نفر سوم رسید. رفقا میگفتند دیگه بسه و کلاس را تعطیل کنیم. عزیزی که نوبتش بود آیاتش با آیه 112 سوره هود آغاز میشد. به دوستان گفتم: دستور #استقامت_دستهجمعی آمده، همان دستوری که پیامبرمان را #پیر کرد! (فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت وَ مَنْ تابَ مَعَك ...) پس، همراهان من! استقامت کنید. رفیقمان آیاتش را شروع کرد، و دو آیه از آیاتش را ارائه کرد. صدای بانگ دلنواز اذان ظهر به گوش آمد و دوستان گفتند: استاد! برویم نماز. گفتم: حالا دستور اقامه نماز آمد «وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ...» (آیه 114 سوره هود)!!! یا علی! پیش به سوی نماز جماعت 😍😍😍❤️
(لطفا این آیات را در قرآن و در صورت صلاحدید تفسیرشان را ملاحظه بفرمایید)
#روزهای_خدایی
@ayyamollah
✨﷽✨
سلام علیکم. طاعات و عبادات شما در این ماه میهمانی خدا قبول باشه. ماه مبارک رمضان یکی از مصادیق #روزهای_خدایی و به تعبیر روایات #شهر_الله_الاکبر ماه بزرگ خداست که ثواب روزه آن را فقط خود خدا میداند و بس!
این روزها همگان با فضای خاص حاکم بر کشور و قرنطینۀ خانگی دست و پنجه نرم میکنیم. البته ما طلبهها در این روزها، قرنطینۀ اضافه بر سازمانی هم داریم: #قرنطینۀ_تبلیغی. 😔 #تبلیغ_مجازی هم در خوشبینانهترین حالت، یه چیزی توی مایههای #شیر_خشک دادن به بچهای است که از شیر مادر محروم شده است!!!
یکی از برکات #قرنطینه عمومی برایم این بود که عکسهای آلبومهایم را که تقریبا به دست فراموشی سپرده شده بودند و در گوشه کشوهای کمد، خاک غربت میخوردند را دوباره بعد از سالها بیرون آوردم و غبار زمانه را از روی آنها گرفتم و باهاشون خاطرهبازی کردم. برخی خاطراتم مرور شد و گاهی شاد و گاهی ناراحت و حتی گریان شدم. به شما هم توصیه اکید میکنم این #بازی را ترجیحا خانوادگی انجام دهید. خیلی در روحیۀ خودتان و اطرافیان شما تأثیر مثبت دارد.
از جمله خاطرات، که مناسب این ایام هم هست، خاطرات اولین سفر تبلیغی اینجانب است. یکی از #روزهای_خدایی که تصمیم دارم در چند پست در موردش قلم بزنم. تا خدا چه خواهد. همراهم باشید. التماس دعا در اوقات افطار و سحر. 🤲❤️
📎 https://b2n.ir/632264
@ayyamollah
✨﷽✨
#تبلیغی
#طلبگی
#بخش_اول:
نخستین بار برای تبلیغ، دهه اول ماه محرم به یکی از شهرستانهای استان #کرمان رفتم. امام جمعه بسیار بزرگوار و با دیدِ بلند و منطقهشناس و واقعا کریمی داشت. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش. طلابی که برای تبلیغ رفته بودیم در دفتر امام جمعه حضور داشتیم و کمکم تقسیم میشدیم و به مناطق تبلیغی میرفتیم. منطقه نسبتا محرومی بود. خصوصا پس از زلزلههای ویرانگر دهه شصت و خرابی بسیار آن و تک شغلی بودن اغلب مردم آنجا (قالیبافی) و وخامت وضعیت بازار قالیبافی. از لحاظ امنیتی هم منطقه چند سالی از طرف قاچاقچیان مواد مخدر ناامن شده بود. خلاصه! نوبت تقسیم طلاب شد. یکی از رفقا که محل تبلیغیش مشخص شده بود، آماده رفتن شد. بانی آن منطقه با #الاغ به دنبال روحانی خود آمده بود!☺️ امام جمعه به بانی گفت: شما بروید ما حاج آقا را با ماشین جهاد میفرستیم. منطقه تبلیغی ما مشخص شد. یک منطقه استراتژیک برای قاچاقچیان! که مواد مخدر از آنجا برای کل منطقه تقسیم میشد. با امام جمعه بیست دقیقهای جلسه توجیهی دو نفره داشتم و وضعیت منطقه را برایم تشریح کرد، یک تشریح جامع و معرکه که حکایت از #اشراف_مویرگی امامجمعه بر شهرها و روستاهای تابعه شهرستان داشت. منطقهای دارای #سهدستگی! (به قول یکی از دوستان: به برکت جمهوری اسلامی، امروزه در اغلب روستاها چند دستگی به وجود آمده است. قبل از انقلاب، کسی جرأت نداشت روی حرف خوانین معلومالحال حرف بزنه؛ خصوصا که خوانین این منطقه از #شیخیها*** بودند) با یک روحانی میانسال که سالها از یکی از شهرها بدون اطلاع و هماهنگی با امام جمعه، از سوی یکی از اطراف سهدستگی آورده میشد و حواشی ناگواری هم درست شده بود. القصه! با ماشین جهاد به همراه سه مبلغ دیگر به سوی روستاهای محل تبلیغ رفتیم. طلبه اول در روستای تبلیغی خود پیاده شد. نوبت روستای ما رسید و ما درب خانه بانی رفتیم. بانی کلیهاش را عمل کرده بود و حال مساعد و شرایط میزبانی را نداشت. ناامید به سوی روستای بعدی رفتیم که از قضا آنجا هم بانی نبود. بنا شد به دفتر امام جمعه برگردیم تا تعیین تکلیف شویم. در راه بازگشت، نزدیک غروب، از روستای محل تبلیغ، که رد میشدیم به یکی از اهالی شاخص آنجا برخوردیم و توقف کردیم. ماجرا را راننده اهل آن منطقه برای او شرح داد. اون فرد با خوشحالی زاید الوصفی با آغوش باز از ما استقبال کرد و من در این روستا پیاده شدم و به دنبال سرنوشت تبلیغی خود رفتیم. همه اهالی خونه از کوچک و بزرگ به استقبالمان آمدند و با سلام و صلوات ما را به خانهشان بردند. منزلی با #دامداری در گوشهای از آن با تبعاتش!، دستشویی، گلاب به رویتان، چسبیده به طویله حیوانات بود.😱 دستگاه کوچکی شبیه #ماشین_لباسشویی در گوشه دیگر برای #مسکهگیری و به اصطلاح دوغزنی (مشک مدرن)، و داربستی که برزنتی بر روی آن انداخته شده بود و #حمام اهل خانه بود! یک اتاق خیلی تر و تمیز هم در گوشهای از حیاط وسیع آن بود که اتاق حاج آقای تازهوارد بود. در اتاق عکس بزرگی بر دیوار از جوان تازه درگذشته این خانواده با یک داستان تلخ، نصب شده بود. جوانی که جان خود را برای وساطت بین دو طرف دعوا با ضربه چاقویی در قلبش، از دست داده بود 😔.... اولین توصیه صاحبخانه این بود که حاج آقا! شبها درب اتاقتان را قفل کنید و حتیالامکان تا صبح از اتاق خارج نشوید و کفشهایتان را هم بیرون اتاق نگذارید که شبها #شغال آنها را میبره چون خیلی #چرم دوست داره!
...ادامه دارد ✍️
***شیخیها، نامی آشنا برای اهالی کرمان و یزد است که به طرفداران #فرقه_شیخیه گفته میشود. طرفداران شیخ احمد احسایی که زیر مجموعه شیعه و از دیدگاه فقهی، #شیعه_منحرف (منحرف در اصول و فروع مذهب) محسوب میشوند، هر چند از دل اینها فرقه بابیه و بهائیت بیرون آمدند که از لحاظ فقهی نجس هستند ولی شیخیها طهارت ذاتی دارند مانند #اهلکتاب و هر گونه تعامل رفت و آمدی و داد و ستدی با آنها #اشکالشرعی ندارد.
#روزهای_خدایی
https://t.me/ayyamollah1/5
📎https://b2n.ir/260508
@ayyamollah
✨﷽✨
جمع رفقای تبلیغی عمدتا اعزامی از #قم و دو نفر از #مشهد، در دفتر امام جمعه😍. #عکاس این عکس خودم هستم 😉
#روزهای_خدایی
#عکس_زیر_خاکی ❤️
@ayyamollah
✨﷽✨
#بخش_دوم
روز #عاشورای_حسینی بود. رسم دیرینه روستا در این روز، رفتن هیئت و اهالی این روستا به روستای مجاور در چند کیلومتری آن بود. در مسیر هم گاو و گوسفند جلوی هیئت میکشتند و روز بعد خرجی میدادند. راه افتادیم. چون امنیت آنجا کمی نامناسب بود، چند نفری با اسلحه! اطراف جمعیت در رفت و آمد بودند. قبل از اینکه جمعیت حرکت کند، به یکی از جوانانی که باهاش رفیق شده بودم، دوربینم را که فیلمش حدود 25 عکس هنوز داشت، به او دادم و گفتم چند عکس از این تجمع برایم بگیر که یادگاری باشه و عکسها هم جوری باشه که این جمعیت زیبا و باشکوه را به خوبی پوشش بدهد. بعد از نیم ساعتی آمد و گفت: حاج آقا! فقط یک عکس مانده چکار کنم؟😱گفتم: از کوه بگیر دیگه😂 ولی امروز آن جوان را دعا میکنم 🤲و عکسش را هم میگذارم. بگذریم! کتابی که در دستم است کتاب «سخنان حسین بن علی (علیهما السلام) از مدینه تا کربلا» نوشته آقای محمد صادق نجمی است. کتابی الحق و الانصاف زیبا و مغتنم و جذاب برای مخاطب که محور سخنرانی من در آن ایام تبلیغ بود.
یک خاطره نسبتا تلخ و بوداری! از #مداح و از مداحی او در روز عاشورا دارم که ان شاء الله در عکسی دیگر ارائه خواهم کرد.
#عکس_زیر_خاکی
#روزهای_خدایی
https://b2n.ir/197414
@ayyamollah
✨﷽✨
این هم #جوان رعنا و عکاس ما😍. حدود پانزده عکس از رفقاش با #علمها و #کتلها و در وضعیتهای مختلف گرفته بود و حالا یه چند تا عکس هم وسطش از من و جمعیت گرفته بود تا شرمنده من نشه. ❤️😂
با اون روحیهای که داشت حتما الآن #سلفیگیر حرفهای با موبایل شده است.😉
هر کجا هست خدایا! به سلامت دارش🤲
#عکس_زیر_خاکی
#روزهای_خدایی
@ayyamollah
#بخش_سوم
👈 میان #ماهمن تا #ماهگردون تفاوت از زمین تا آسمان است!👉
المداح و ما أدراک ما المداح؟!
ما طلبهها وقتی به محل تبلیغی خود میرویم نخستین کاری که انجام میدهیم شناسایی #ظرفیتهای_فرهنگی موجود و بالفعل آنجاست. تعداد طلبهها، مکبّرها، موذّنها، دعاخوانها، نوحهخوانها، تعداد جلسات فعال در آنجا، شخصیتهای تاثیرگذار، و ... . هر چند الحمد لله صدایم نسبتا خوب است و بیبهره از صوت نیستم نه البته در حد #صوت_داوودی! ولی رویهام به مشارکت گرفتن همه ظرفیتهاست که اثر تربیتی ماندگاری دارد. اهالی مسجد میگفتند حاج آقا! مداح اصلی ما معرکه و اصلا یه چیز دیگری است و چند روز دیگه میاد. گفتم: کجا هستند؟ گفتند: خانم ایشان چند روز پیش فوت کردند و رفتند کرمان برای مراسم و ... . گفتم: روحشان شاد! چی شد خانمشون فوت کردند؟ {میگن انسان فطرتا حقیقتجو است😉😅} گفتند: حاج آقا! خانمش خیلی خانم خوب و متدینی بود و #پایبرهنه پشت سر هیئت راه میرفت و ... . گفتم: خب چی شد فوت کردند؟ گفتند: روی #موتور پشت سر #دامادشون سوار بوده و میرفتن کرمان که شب به یک #کوت_شن (تپه شن در گویش کرمانی) برخوردند و مردند😔. گفتم: داماد، یعنی شوهر دخترش؟ گفتند: نه حاج آقا! شوهر خواهرش😱😳 گفتم: مگه #شوهر_خواهر محرمه که ایشون دو نفری با هم سوار بر موتور میرفتن کرمان. گفتند: حاااااججججججج آآآآآآآقققققا!!! بگذریم. گفتند: حاج آقا اینقده مداحمون عالی و معرکه است! در #ذهن_طلبگی خودم یک مداح عالی و معرکه از هر جهت را تصور میکردم. بالاخره روز موعود فرا رسید و روز عاشورا مداحمون آمدند، ولی توفیق دیدار دو نفری حاصل نشد تا اینکه ایشان را بر روی ماشین هیئت و در حالا خواندن و رفتن به روستای کناری دیدم. شال سبز بلند و ریش و سبیل رها شده! ... . وسط راه به یه نفر گفتم به ایشان بگویید که قبل از اذان ظهر عاشورا مداحی را تمام کنند و میخواهیم نماز ظهر عاشورا را با اقتدای به شهدای کربلا و سرور شهیدان کربلا اول وقت بخوانیم. ولی متوجه شدیم یه گوش ایشان در بود و گوش دیگه دروازه. وقت #اذان شد و ایشان که نفسش چاق شده بود و هر لحظه بهتر میشد! ول کن مداحی نبود. با عدهای به حالت اعتراض از هیئت جدا شدیم و وارد مسجد شدیم و مهیای نماز جماعت ظهر عاشورا. در بین نماز ایشان هم ملحق شده بودند. وسط دو نماز چند دقیقهای صحبت کردم و تعریضی هم زدم. بعد از نماز خدمت ایشان رفتم و روبوسی کردم و مصیبت وارده را تسلیت گفتم ولی خدا این تجربه را برای شما نیاورد که یک نسیم آکنده از بوی نامطبوع #تریاک به مشامم خورد و دگرگون شدم😂. (اهلمنقل میگن تریاک و زهرماری! برای صدا خیلی خوبه، ما که فقط دیدیم دست بعضی مردم!) خلاصه مداح برای سفره ظهر عاشورا نماند و با حالت قهرگونه مسجد را به #مقصد_نسبتا_معلومی ترک کرد.
#پینوشت: با اینکه عکس شفافی از مداح داشتم ولی رعایت اخلاق کردم و این عکس را انتخاب کردم. (اینقده خوب و اخلاقمدار هستم!😊☺️)
📎 https://b2n.ir/637061
@ayyamollah
💞روزهای خدایی💞
✨﷽✨ #و_أما_بنعمة_ربک_فحدث❤️ #تبلیغی در ماه مبارک رمضان یکی از سالها میهمان مردم شهرمان در یکی از
سلام علیکم. میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام، کریم اهل بیت (علیهم السلام) را خدمت سروران عزیز روزهدار و عاشقان خاندان عصمت و طهارت تبریک عرض میکنم. مرور این خاطره که شأن نزولش در چنین روزهایی بود، شاید خالی از لطف نباشد. یاد اون جلسات قرآنی جزء خوانی ماه مبارک مساجد بخیر😞. پسندیم آنچه را جانان پسندد
التماس دعا
@ayyamollah