۞﷽۞
#طلبگی
#شهروندی
#تبلیغی
#معلّمی
#یومالله_برفی 🤔
#انتخابات
#عنوان: پاروی انتخاباتی! 😄
بخش اوّل
«و بکم ینزّل الغيث»: «خداوند به واسطۀ شما اهلبیت بارش رحمت الهی میفرستد.» (زیارت جامعۀ کبیره)
دیروز پس از آنکه خداوند بعد از سالها دهۀ شصت و بارشهای آنچنانی را به رخ مردمان برخی استانها و از جمله عُشّ آل محمّد، قم المقدّسه، کشیده بود و صدای گوشنواز پاروییه، پاروییه کارگران عزیز بعد از دهها سال در کوچهها و محلّهها طنینانداز شده بود، تصمیم گرفتم که بروم و پارویی را تهیّه کنم تا هم کوچه را سر و سامانی بدهم و هم حیاط و پشت بام منزل را. سوار ماشین که شدم پسر همسایهمان، آقا محمّد، را دیدم که ماشینش را که چند روزی در زمین خالی بین خانههایمان پارک کرده بود و پر از برف شده بود را با تِی کوچکی برفهایش را تمیز میکرد تا به قول خودش، ماشین یخ نزند! خیلی روی تمیزی و خش نداشتن ماشین حسّاسه و ... بعد از ساعتی که پاروی درجۀ یک را به مبلغ 170 هزار ت خریدم، به خانه آمدم و قباپوش و با کلاه مشغول تمیز کردن جلوی پارکینگ خودمان شدم. نیم ساعتی که از کار گذشت، آقا محمّد داستان ما اومد بیرون و گفت: بهبه! حاج آقا چه پارویی! گفتم دیگه #پاروواجب شده بودم و احساس وظیفه کردم و خریدم. خلاصه کمی کمک داد و رفت طرف ماشینش و گفت بابا میگه ماشیتم را جابهجا کنم و بیارمش توی کوچهمون. به نظرتون میشه؟ گفتم ضرری نداره، امتحان کن و انشاءالله میشه. چند دقیقهای گذشت و من مشغول کار برفروبی محیط اطراف بودم که اومد و گفت که حاج آقا! میشه پارو را بدهید؟ گفتم چی شده؟ گفت گیر افتادم توی برفها و میخوام زیر لاستیکهای ماشین را برفروبی کنم. همراهش رفتم و دیدم که بله! ایشون با ماشینشون تشریف بردند توی کارگاه مصالح ساختمانی موجود در کنار ساختمانی در حال ساخت که برف همشون را پوشانده بوده: میلگرد، چیزهایی شبیه سیم خاردار و ... گلولهای از همین سیمها زیر ماشیت رفته بود و به شدت ماشین و لاستیکها را گیر انداخته بود و میلگردها هم حسابی زیر لاستیک ماشینها قرار داشتند. در حال تفکّر بودیم که چه کنیم و چه نکنیم، کارگر همین ساختمان در حال ساخت که کارگر افغانستانی بود به طرفمان اومد و ماوقع را دید و گفت اگر صاحب ماشین ناراحت نمیشه که خشی روی ماشین بیفته من اون سیمها را از زیر ماشین درمیآرم. چارهای نبود و دست به کار شد و با مهارتی اون سیمها را با کمترین آسیب بیرون کشید و بعد کمی برفها را برداشتیم و به آقامحمّد گفتیم بشین پشت فرمون و ما هُل میدهیم و بلکه بتوانی با سر خوردنهای ناچاری از این مخمصۀ میلگردها نجات پیدا کنی.
القصّه، ماشین از منطقۀ برفی بیرون آمد و به سلامت رهسپار کوچهمان شد.🚗
یه مرتبه جرقّهای به ذهنم زده شد و تنور را برای چسباندن تبلیغی انتخاباتی داغ دیدم ...😅😍
@ayyamollah
۞﷽۞
#طلبگی
#شهروندی
#تبلیغی
#معلّمی
#یومالله_برفی 🤔
#عنوان: پاروی انتخاباتی!
بخش دوم
آقا محمّد آمد و تشکّر کرد از بابت کمک. بهش گفتم اگر وقتی از من پارو میخواستی میگفتم کارش دارم یا برو بخر و این همه سال نمیتوانستی پارویی بخری؟! و ... و اون کارگر ساختمانی هم کمک نمیکرد و میگفت مشکل خودته میبایست چشمانت را باز میکردی و ... چی میشد؟ آیا ماشین شما به این راحتی از این مخمصه بیرون میآمد؟! گفتم داستان امروزمان، داستان انتخابات جمعه ۱۱ اسفند است. در داستان شما، وقتی ماشین را در برف حرکت میدادی، میبایست قبلش اطراف را رصد میکردی تا خطرات و موانع را شناسایی میکردی و میبایست خودت حدس میزدی وقتی ساختمانی در حال ساخت هست، بالاخره مصالحش کنارش هست، هرچند برف انبوه کاملاً روی آنها را پوشانده باشد. گفت که من ملاحظۀ برخی بچّهها را کردم که مشغول بازی در برف بودند و میخواستم به آنان نخورم و دنده عقب رفتم و ماشین بیاختیار سُر خورد و رفت توی مصالح ساختمانی! گفتم شاید این صاحب زمین وقتی دید که بارش برف فراوان شروع شده میبایست به نحوی نشانهای در آنجا میگذاشت و دچار تقصیر یا قصور شده! برخی شرایط دست خود انسان نیست. آمدن برف دست ما نبوده و حتّی خیلیها از آمدنش در این وقت سال و با این حجم شگفتزده شدند و اگر برف نبود، هیچ کدام از این مشکلات نمود پیدا نمیکرد و روال عادی در جریان بود؛ دیگر شما ماشینت گرفتار نمیشد و دچار خسارتی نمیشدی و حتّی تقصیر یا قصور صاحب ساختمان نیز، به چشم نمیآمد. حالا هرچه هم که شما به این صاحب ساختمان فحش و بد و بیراه بگویی و هرچه خودت را بابت قصورها و تقصیرهایت سرزنش کنی و یا شرایط خاصّ برفی را آماج حرفهایت قرار دهی، فایدهای به حالت دارد؟! اینجا باید همه کمک کنند تا ماشینت را از این شرایط بیرون ببری تا بعد. حتّی کسی که تقصیر و قصوری هم دارد نیز، باید توان خودش را به میدان بیاورد.
الغرض، الآن انتخابات سرنوشتسازی در پیش است و برخی قصورها، تقصیرها و شرایطی که دست ما نبوده، دست به دست هم داده و مشکلاتی را در زمینههایی به وجود آورده و در کنارش البتّه، همین شرایط منافع و برکاتی را هم داشته، الآن هرچه شما بابت این گرفتاریها فریاد بزنی و اعتراض و قهر کنی و این و آن را متّهم کنی و به دنبال مجازاتشان باشی و حتّی کوتاهی خودت را و شاید تقصیرت را نادیده بگیری... جز #فرصتسوزی، هیچ فایدۀ نقد دیگری برای تو ندارد و بلکه ضررهای پیدا و پنهانی برای تو دارد. شرایط برفی امروز را میتوانی بر همۀ شرایطی در مملکت که ایجادشان در اختیار نظام نبوده تطبیق کنی و حتّی برکاتی که در دل این شرایط چه بسا بغرنج برای تو وجود دارد!
آقا محمّد به فکر فرو رفت و با آرامش خاصّی که در صورتش نمایان بود خداحافظی کرد.❤️😍
#پینوشت:
جالبه با تعریف همین داستان نقد #یافتنی و نه #بافتنی برای چند نفر دیگر از هممحلّهای ها، نظرشان دربارۀ عدم شرکت در انتخابات تغییر یافت!✌️
واقعاً این پارو، پاروی معمولی نبود و به نوعی از #جنود الهی بود!
@ayyamollah