.
رسیدیم به اینجا که،
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها،
خانمی هستن با فضائل و کمالات.
پس هرچقدر که غم از دست دادن پدر
براشون سنگین باشه، منطقی به نظر نمیرسه تا این حد بیتابی کنن و گریه و سوگ طولانی داشته باشن.
خب پس چیشده؟
حتما یه دلیل قویتری وجود داره.
این سوالی بود که برای بانوان مدینه هم پیش میاومد.
.
دلــنامہ|قرآن
. رسیدیم به اینجا که، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، خانمی هستن با فضائل و کمالات. پس هرچقدر که غم از د
.
چطور؟🤔
نقله بانوان مدینه وقتی شیون حضرت رو دیدن، براشون سوال ایجاد شد و از یاران و حضرت امیر(س) و در نهایت خود بانو(س)، علت رو جویا میشدن.
و اینجا بود که خانم(س) براشون از بزرگی حادثهای که اتفاق افتاده صحبت میکردن.
کدوم حادثه؟
.
.
فراموش کردن صحبت پیامبر خدا و زیر پا گذاشتن حقِ وصی ایشون.
یکم برگردیم به ماجرا.
یعنی این غمی که دربارهش میگن
" بعد از رحلت رسول دیگه کسی خانم(س) رو خندان ندید "
و گریههایی که دربارهش میگن
" مردم میاومدن میگفتن علی به فاطمه بگو یا صبح گریه کنه یا شب - و دائم در حال گریه نباشه - "
همه و همه،
به این دلیل بود..!
.
.
آیا دلیل کوچیکیه؟
آیا حضرت نگران خودشون و جایگاه امامعلی(س) به عنوان همسرشون بودن؟
" پس خود را برای فرارسیدن فتنهها و حوادث ناگوار آماده نموده و دلخوش دارید، و چشم به راه شمشیرهای برنده و هرج و مرجی فراگیرنده و دیکتاتوری ستمگران باشید که حق شما را چپاول کرده."
.
.
" ای دریغ بر شما!
چرا شما اینگونه شدید؟ راه خود را گم کرده به بیراهه افتادید؟ ما چگونه میتوانیم شمارا به اجبار به راه حق ببریم با اینکه خودتان نمیخواهید؟! "
.
.
این بخشی از صحبتهای حضرت(س) در روزهای آخر عمرشونه..
نگرانی بیاندازهای برای سرنوشت انسانها که با پایمال شدن حق امیرالمومنین(س) به چه اندازه تلخ میشه.
در ظاهر آدم به متن ماجرا نگاه میکنه،
خب، حالا یه عده بیخود کردن اومدن خلافت امیرالمومنین(س) رو غصب کردن حرف پیامبر(ص) رو نادیده گرفتن خودشون حاکم شدن بعدش کلی درگیری و اختلاف پیش اومد.
.
.
اما در دل این متن،
محروم شدن انسانهای بیشمار از حقوق طبیعی و انسانی خودشون در سایه ولی خدا وجود داره..
میلیاردها انسان که میتونستن خوب رشد کنن و خوب زندگی کنن،
اما چون خلافت به دست آدمهای نالایق افتاد، نتونستن..
.
.
توی همون دوران هم بودن افرادی که زحمت کشیدن و خدا کمکشون کرد تا به قافله عشق رسیدن،
اما قطعا اگر در شرایط حکمرانی اهلبیت بودن، راه هموارتر بود و رسیدن سریعتر..!
حضرت زهرا سلاماللهعلیها، درباره حکمرانی حضرت امیر(س) جملاتی گفتن.
.
.
به خدا سوگند اگر زمام مرکب خلافت را که رسول خدا(ص) به دست او سپرده بود در دست او گذارده و از او دفاع و پیروی میکردند، به خوبی آن را مهار و کنترل میکرد.
به نرمی و راحتی آنان را به راه برده و هدایت مینمود. بدانسان که نه مرکب خسته و مجروح گردد، نه کسی که بر آن سوار است خسته و کوفته شود، و آنان را با مهارت کامل به سرمنزل سعادت و سرچشمه گوارا رستگاری میرساند.
.
.
یعنی اگر امیرالمومنین(س)به تخت حکومت مینشستن،
چنان نرم و آروم و با لطافت انسانهارو به سمت خدا هدایت میکردن،
که هیچ خستگی و ملالی براونها نباشه.
وقتی هم که خودشون و خدارو شناختن و سیراب شدن، برمیگشتن به جایی که ازش اومدن..
خیلی شیک و مجلسی :)
.
.
اما این اتفاقات نیوفتاد و نتیجهش شد ظلم پیدرپی به ائمه و اتفاقاتی که حول محور کنار گذاشتن خلیفه خدا از جایگاه بهحق خودش روی زمین بود.
زمین وقتی صاحبش بالای سرش نباشه بهم میریزه..!
حالا سوال، بعضیها وقتی اینارو میبینن فکرمیکنن حضرت علی(س)تو این مدت هیچکار نکردن و خیلی غمگین فقط یک گوشه خونه نشستن و کاری از دستشون برنمیاومد و حضرت فاطمه(س) تمام زحمات رو به دوش کشیدن.
اونموقع امیرالمومنین(س) کجا بودن؟!
.
.
"سقیفه بنی ساعده"
محل تجمع و اجتماع عمومی.
وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفتن، عدهای پیکر ایشون رو غسل ندادن و تو خونهشون گذاشتن و با عجله به سقیفه رفتن.
شروع کردن به صحنهسازی و شلوغ کردن و بیعت گرفتن برای ابوبکر به عنوان خلیفه.
نقلی هیت که چند وقت بعد وقتی گروهی از انصار و مهاجر سخنان بانو(س) درباره ناحقی به حضرت امیر(س) رو شنیدن، برای عذرخواهی میاومدن و میگفتن اگر ابوالحسن(س)، زودتر حقیقت رو به ما گفته بود ما با اون بیعت میکردیم.
اما الان نمیتونیم بیعت شکنی کنیم.
این حرف ها وقتی که حضرات(س)با حسنین(س)به در خونهی مردم میرفتن و باهاشون صحبت میکردن، هم زده شد.
.