من و احمد سوری
تعداد سوریها تو کمپ شمارهی پنج اردوگاه «بوکا» از بقیه خیلی بیشتره. کلهم ١٧ تا چادریم با ٢۵٠ اسیر که از این تعداد ١۵٠ نفر فقط سوری هستند. تو سوریها رفیق کم ندارم. قرآن آمریکایی من پیش از اینکه هدیهی «جرج بوش» باشه، به واسطهی «نعیم» بهم یادگاری داده شد. «خالد» که همین چند شب پیش موفق به فرار از اردوگاه شد خیلی دوست داشت من هم همراهشون اقدام به فرار کنم. «عبدالرحمن» که یه مولتی میلیاردر زاده است ولی با مشی درویشی، بیشتر با من درد دل میکنه. اینها از اعضاء معمولی اسرای سوریاند. ولی نکته اینجاست که اغلب سوریهای کمپ ما، سلفیاند با گرایشهای اخوانالمسلمین و چه بسا از اعضاء القاعده.
بزرگ اینها پیرمردیه به اسم «شیخ حسن الشامی». شیخ، امام جماعت اینها هم هست. جلسات مستمری هم با آدماش داره. ایامی که به مناسبت فاطمیه با بچهها مراسم عزاداری و سینهزنی داشتیم، در کنار ایرنیها، چند تا از رفقای لبنانی و سودانی هم شرکت میکردند، ولی الباقی همه تماشاچی بودند تا جایی که یک روز عصر شیخ با عصبانیت پا شد اومد جلوی چادرمون و سر تماشاچیها که عمدتاً از همین سلفیها بودند داد و هوار کرد که یا برید تو جمع شیعیان سینهزنی کنید، یا متفرق شید برید سر چادرهای خودتون. تماشاچی نباشید!
در کنار «شیخ حسن» همیشه یه جوون ١٩، ٢٠ ساله دیده میشه که اسمش احمده و ما بهش میگیم «احمد سوری». «احمد» و «عمران» رفیقش برای اوقات فراغتشون کوله میدوزند. مثل من که یا خوشنویسی میکنم، یا در حال ساختن وسایل رفاهی هستم! کولههای «احمد» و «عمران» از سجادههاییه که آمریکاییها در کنار قرآن بهمون دادند. سجادهها طرح نظامی لجنی داره و معمولاً با چند نخ سیگار معامله میشه. ولی کولههایی که «احمد» میدوزه سه پاکت سیگار قیمت داره. و به جرأت گرونترین کالای اردوگاهه.
ما روزی شیش نخ سیگار سهمیه داریم و با اون خیلی چیزها رو معامله میکنیم. پاکت شیر، بستهی آبمیوه، سوزن خیاطی، پنیر سهگوش، پتو، لباس کارگاهی یهسره. ولی سه پاکت سیگار برای یه کوله خیلیه.
«احمد» ارتباطی با من نداره. برعکس «عمران» که خیلی خوشمشربه. «احمد» جز با «عمران» فقط با «شیخ حسن» جوره. یک جورهایی مرید شیخه. همیشه یک قدم عقبتر از شیخ دنبالشه. یک جورهایی سوگولی شیخه. آمریکاییها با شیخ ارتباطی نمیگیرند ولی «احمد» رو هر چند روز یک بار واسه بازجویی میبرند. بازجویی رو شیخ و رفقای «احمد» میگند، ما که از اصل موضوع خبر نداریم. خود من تا پیش از اینکه از اردوگاه «کراپر» خارج بشم، به اسم بازجویی زیاد از کمپ بیرون برده میشدم. یه مدت حتا کلی رو من کار کردند که بتونند از دهنم کلمهی پناهندهگی خارج بشه. آخر سر به «سعید» گفته بودند «کلهی سهیل بدجور بوی قرمهسبزی میده.» با همین الفاظ فارسی. فکر کنم واسه دعوای من با افسر ایرانیالاصل آمریکایی «فرهاد» بود که سر حکومت ایران با هم کل کل کردیم. بعد از اون ماجرا دیگه سفرهای به اسم بازجویی واسهم پهن نکردند.
اینجا اما همین «احمد» رو هر چند روز یک بار و هر بار چندین و چند ساعت میبرند بازجویی. فقط هم «احمد» رو میبرند و نه حتا «شیخ حسن الشامی» رو. خیلی وقتها که شاهد برگشتن «احمد» از بازجوییام، به نظر خیلی خسته میاد. اول میره میچپه داخل مسجد یا همون سه تا چادری که به اسم مسجد علم کردیم و یکی دو ساعتی میخوابه بعد پا میشه میره پیش رفقاش. «عمران» هیچ وقت از «احمد» و بازجوییهاش به من چیزی نمیگه. ولی روی بازجویی شدنش تأکید میکنه. هر چند باید به منی که طعم بازجویی شدن رو چشیدم حق بده زیاد سادهلوح نباشم.
من و جولانی
٢١ سال از اسارت و آزادی من میگذره. تو این ٢١ سال با نگاه به گذشته هیچ وقت نفهمیدم «بهزاد» که جز چهار اسیر دار و دستهی «رجوی»بود، در ازای چی با آمریکاییها همکاری میکرد. یا «سمیر» که لبنانی و شیعه بود، چه چیزی رو به آمریکاییها منتقل میکرد که بهش یه رفاه نسبی اعطا میکردند. یا «رانی» در رفاقتش با «پِرییرا» به چی میخواست برسه.
ولی وقتی این روزهای سوریه رو مرور کرده و آدمهاشون رو سبک سنگین میکنم و عکسهای منتشر شده رو مقایسه میکنم، میبینم «احمد سوری» چه فرایند پیچیدهای رو طی میکنه تا به امروز برسه. دور از وطن و در عربستان به دنیا میاد، ترمهای اول دانشجوییش به قصد جهاد به عراق میاد و تقریباً در ایام اسارت من، به جرم گرایش به القاعده و ارتباط با «ابومصعب الزرقاوی» با رفقای دیگهش دستگیر میشه. سال ٨۵ پس از آزادیش و با کشته شدن «زرقاوی» با «ابوبکر البغدادی» که اتفاقاً اون هم در کمپ شمارهی دوی «بوکا» و رو به روی کمپ ما در بین عراقیها بود بنای تأسیس «دولت اسلامی عراق و شام» رو میذاره. تو سال ٨٩ با تبعیت از روشهای «شیخ عبدالمجید الطرابلسی» جنبش «جبهةالنصره» رو تأسیس کرده و علیه حاکمیت سوریه سلاح میکشه. بعدش با «البغدادی» و «داعش»به مشکل میخوره و با «القاعده» هم همراهی نمیکنه و گروهش به «فتح الشام» تغییر عنوان میده. یه مدت بعد میشه «احرار الشام» و شکلی دیگه به ستیزهجوییش میده و دست آخر با پرچم «تحریر الشام» بساط خودش رو تو «دمشق» پهن میکنه و از طرف حامیهای آمریکاییش، میشه «ابومحمد الجولانی» رهبر انقلاب سوریه.
من و «جولانی» روزهای مشترک زیادی در بند آمریکاییها داشتیم. در یک کمپ بودیم. در یک چادر قرنیهمون اسکن شد. با یک دوربین عکس پرسنلی ازمون گرفته شد. در یک صف برای گرفتن جیرهی غذا و سیگار میایستادیم. با یک قصد به بازجویی برده میشدیم. ولی خروجیها چهقدر متفاوتاند. آمریکاییها دیگه چه برگهای آسی دارند واسه رو کردن؟
آزاده باش
من و جولانی ٢١ سال از اسارت و آزادی من میگذره. تو این ٢١ سال با نگاه به گذشته هیچ وقت نفهمیدم «بهز
بخشی از خاطرات سهیل کریمی مربوط به زمانی که به همراه سعید ابوطالب به دست نيروهای آمريكايی و انگليسی در عراق اسیر شد
KayhanNews759797104121484851167501 (1).pdf
9.15M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات روزنامه کیهان
امروز دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
14031002_46533_64k.mp3
16.08M
🔊 صوت کامل بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام. ۱۴۰۳/۱۰/۲
✅ مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام. ۱۴۰۳/۱۰/۲
💠خداوند متعال دو زن را نمونه قرار داده برای همه آحاد بشر: زن فرعون و حضرت مریم. پیغمبر فرمودند که زهرای من از آن دو زن فضیلتش برتر و بالاتر است.
✅هر کدام از این ویژگیهای حضرت فاطمه (س) الگو است:
📌قیام برای حق
📌شجاعت
📌صراحت
📌قوت استدلال
📌ایستادگی
👇پیغمبر این حرف را به سلمان گفتند:
✨دوستی فاطمه من صد جا به دردتان میخورد،
👆یعنی صد جا بعد از مرحله این نشئه دنیوی
💢آسانترینش مرگ است و قبر
♦️فاطمه زهرا(س) به کسی محبت پیدا میکند که
👆همان خصوصیات را در زندگی الگو قرار بدهد
◀️یکی از آن خصوصیات عبارت است از تبیین. تبیین مسائل روز یک وظیفه بسیار مهم است.
🔸در روایت پیغمبر وارد شده است:
«إن المؤمن يجاهد بسيفه و لسانه»
جهاد با زبان یکی از انواع مهم جهاد است.
♦️گاهی اوقات از جهاد با جان، هم تأثیرش هم اهمیتش بیشتر است
✅همه مداحان سرتاسر کشور مخاطب این سخن هستید: جهاد با زبان
🚨امروز، شبههافکنی یکی از کارهای اساسی دشمن است برنامهریزی میکنند. پول خرج میکنند برای اینکه ذهنیتها را منحرف کنند از حقیقت
⁉️چه کسی باید جواب بدهد؟
⁉️چه کسی بایستی این خطّ کج را مستقیم کند؟
⁉️چه کسی بایستی تبیین کند؟
❇️شما جزو کسانی هستید که میتوانید این کار بزرگ را انجام بدهید
💠نکاتی درباره مسائل منطقه:
1⃣گزافهگوییهای دشمنان پس از احساس پیروزی و پاسخ ملت ایران به مزدوران آمریکا
💢یک گروه اغتشاشگر با کمک دولتهای خارجی و نقشه آنها توانستند از ضعفهای درونی کشور سوریه استفاده کنند و کشور را به بیثباتی بکشانند. حالا آمریکاییها، رژیم صهیونیستی و کسانی که با اینها همراهند، به خیال خودشان احساس پیروزی میکنند، لذا حرف مفت میزنن. یک عنصر آمریکایی: «هر کسی در ایران اغتشاش کند، ما کمکش میکنیم»
احمقها بوی کباب شنیدهاند! ملّت ایران هر کسی را که مزدوریِ آمریکا را در این زمینه قبول کند،در زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.
2️⃣ عدم پیروزی رژیم صهیونی در میدانهای مختلف:
عنصر صهیونی تظاهر به پیروزی میکند
⁉️شما کجا پیروز شدید؟
✅حزباللّه زنده است، مقاومت فلسطین زنده است، حماس زنده است، جهاد زنده است
⭕️بله، در سوریه جلوی شما باز بود
⏪توانستید چند کیلومتر با تانک و ابزارهای نظامی جلو بیایید
❌اما این پیروزی نیست
🛡البتّه جوانهای غیورِ شجاعِ سوری هم بلاشک شما را از اینجا بیرون خواهند کرد.
3️⃣نیروی نیابتی نداشتن جمهوری اسلامی در منطقه:
در تبلیغات گوناگون میگویند که جمهوری اسلامی، نیروهای نیابتی خودش را در منطقه از دست داد؛
❌این هم یک غلط دیگر
💢جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد.
✅ما اگر یک روزی بخواهیم اقدام بکنیم، احتیاج به نیروی نیابتی هم نداریم.
❇️مردان شرافتمند باایمانی در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و ان شاء اللّه در آینده نزدیک در سوریه، حضور دارند و خواهند داش. اینها دارند برای خودشان با ظلم، با جنایت، با رژیم منحوسِ تحمیلیِ صهیونیستی مبارزه میکنند؛ ما هم مبارزه میکنیم و ان شاء الله این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد.
❇️حزباللّه لبنان از دل اغتشاشات لبنان در دهه۶۰ بُروز کرد و سر برآورد
🔰از دل تهدیدها، فرصتها سر برمیآورند،
♦️اگر چنانچه ما
📌متوجّه باشیم
📌احساس مسئولیت کنیم، دنبال کنیم،
📌آنچه را در دل ما و بر زبان ما است، در هنگام عمل نشان بدهیم
✅«سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی» در سوریه هم اتّفاق خواهد افتاد
🍀به لطف الهی، فردای منطقه از امروز منطقه بهتر خواهد بود
KayhanNews759797104121484852167502.pdf
9.06M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات روزنامه کیهان
امروز سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم