✳️پسری که پدرش را مجبور کرد ماشین قراضهاش را دو خیابان پایینتر پارک کند، اما نامهای که بعد از مرگ پدر در داشبورد پیدا کرد، او را نابود کرد... 🚗🏚️😭
«فرهاد» دانشجوی پزشکی بود و همیشه از وضعیت ظاهری پدرش و بهخصوص ماشین پیکان قدیمی و پر سروصدای او خجالت میکشید.
هر روز صبح که پدرش او را به دانشگاه میرساند، فرهاد با لحنی تند میگفت:
«بابا! تو رو خدا جلوی در دانشگاه نرو! همینجا توی کوچه پشتی نگهدار. آبرویم میرود اگر بچهها ببینند من با این لگن میآیم! دود ماشینت همه را خفه کرد!»
پدر هر بار با لبخندی مهربان و چشمانی که کمی غمگین میشد، میگفت: «چشم پسرم... هرطور تو راحت باشی.» و او را دور از چشم همه پیاده میکرد.
سالها گذشت. فرهاد پزشک شد، پولدار شد و برای خودش ماشین شاسیبلند خرید و دیگر سوار ماشین پدر نشد. پدر پیر شد و از دنیا رفت.
بعد از مراسم خاکسپاری، فرهاد تصمیم گرفت آن ماشین قراضه را که گوشه حیاط خاک میخورد، به اسقاطی بفروشد تا از شرش خلاص شود.
وقتی داشت مدارک ماشین را از داشبورد خالی میکرد، چشمش به یک عکس قدیمی و سیاه و سفید افتاد.
عکسِ پدرش بود در جوانی، که با کت و شلواری شیک به یک ماشین «بنـز» آخرین مدل تکیه داده بود و میخندید.
فرهاد تعجب کرد. پدرش هیچوقت نگفته بود که چنین ماشینی داشته است.
پشت عکس را نگاه کرد. دستخط پدرش بود، با جوهری که کمی پخش شده بود:
«امروز این عروسک (ماشین بنز) را فروختم. دلم سوخت، چون خیلی دوستش داشتم... اما دکترها گفتند هزینه عمل قلبِ پسر کوچکم "فرهاد" خیلی سنگین است و فقط با پول این ماشین جور میشود.
ماشینم رفت، اما فدای یک تپشِ قلبِ پسرم. با باقیمانده پول، این پیکان را خریدم تا مسافرکشی کنم و خرج داروهایش را در بیاورم. خدایا شکرت که پسرم زنده ماند...»
فرهاد روی فرمان ماشین قراضه افتاد. بوی عرق تن پدرش هنوز توی ماشین بود.
او سالها از ماشینی خجالت میکشید که «قیمتِ زنده ماندنِ خودش» بود. او سوار بر وسیلهای شده بود که پدرش غرورش را با آن معامله کرده بود تا قلب پسرش از حرکت نایستد.
فرهاد آن ماشین قراضه را نفروخت؛ آن را در حیاط خانهاش نگه داشت تا هر روز یادش نرود که ضربان قلبش را مدیون چه کسی است.
نتیجه اخلاقی:
پدرها قهرمانان خاموش تاریخاند. آنها از آرزوهایشان، از جوانیشان و از غرورشان میگذرند تا ما قد بکشیم.
اگر پدرت ماشین مدل پایین دارد، اگر لباسش کهنه است، اگر دستانش میلرزد... خجالت نکش! اینها جای زخمهایی است که برای سپر شدن جلوی مشکلات تو برداشته است.
یک چالش مردانه:
همین الان اگر پدرت زنده است، برو و بر دستانش بوسه بزن. اگر ماشینش مدل پایین است، با افتخار کنارش بنشین و شیشه را پایین بده تا همه ببینند تو پسرِ این شیرمرد هستی.
#پدر #فداکاری #ماشین_قدیمی #داستان_واقعی
بسم الله الرحمن الرحیم
💚السَّلامُ علیکَ یا صاحب الزمان یا قائم آل محمد یا اباصالحَ المَهدی السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ الله و خلیفَةَ الله و حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِه
☀️اللهم عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر و اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه به حق زینب و به حق محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله
🚩 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
🌹 امام صادق علیه السلام:
هرگاه بنده ای آب بنوشد و حسين را ياد كند و قاتل او را لعن نمايد، خداوند برايش
👈 ۱۰۰,۰۰۰ نيكی بنويسد
👈 ۱۰۰,۰۰۰ بدی او را پاك كند
👈 ۱۰۰,۰۰۰ درجه او را بالا ببرد
👈 چنان باشد كه گویی ۱۰۰,۰۰۰ برده را آزاد كرده
👈 و خدا او را در روز حشر با روی سفيد و درخشان محشور میسازد.
📗 الكافی ج۶ ص۳۹۱ ح۶
السَّلامُ علیک یا ابا عبدالله و لَعَنَ الله مَن قَتَلَک
سلام بر شما یا ابا عبدالله و لعنت خدا بر کسانی که شما را به قتل رساندند
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓آیا مردم ما خودشون متوجه بلایی هستند که قراره سرشون بیاد
#جهاد_تبیین #فرزندآوری