👈یه اتفاق شگفت انگیز برای اولین بار در فضای مجازی🦋😍
🌈کانال روانشناسی و موفقیت و معنویتِ انرژی مثبت
برگزاری کارگاهها و مباحث مختلف🌺
از جمله:👇
#خودشناسی🤵 (شروع فصل سوم به زودی)
#خودسازی ❤️ (شروع فصل اول)
#عیش_در_بهشت 🖼 (بحثی توحیدی در حال برگزاری )
#اعتماد_به_نفس 😎
#شاد_زیستن 😇🙃
#روابط_پسر_و_دختر (به زودی)📛
#قوانین_موفقیت_معنوی(درحال برگزاری)
و کلی دوره دیگه ⭐️
مطمئنم مثل این کانال جایی ندیدی،
شعار نیست، چند دقیقه بیا یه سربزن ببین👌💫🌺
اگه دنبال یه تغییر اساسی هستی بزن رو لینک زیر👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2602500133Cba56f9ceb0
👈یه اتفاق شگفت انگیز برای اولین بار در فضای مجازی🦋😍
💛 موفقیت بدون معنویت ممکن نیست
🌈کانال روانشناسی و موفقیت و معنویتِ انرژی مثبت
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2602500133Cba56f9ceb0
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
بامنزلت ترينِ مردم نزد خداوند در روز قيامت، كسى است كه در راه خيرخواهى براى خلق او ، بيش از ديگران قدم بر دارد
إنّ أعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ
الكافی جلد2 صفحه208
🆔 @azgonahtatobeh
امام علی علیه السلام:
كينه و بدخواهى ديگران را از سينه خود درو كن تا بدخواهى برای تو از سينه ديگران ريشه كن شود
اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ، بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ
حکمت 178 نهج البلاغه
🆔 @azgonahtatobeh
🔴ماجرایی تاسف آور و عبرت آموز🔴
داستان بی آبرو شدن دختر ۱۶ ساله
💠ستاره دختری 16 ساله و مجرد است که به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان گلستان مراجعه کرده و در گفتوگو با مددکار اجتماعی مرکز مشاوره، داستان زندگیاش را اینگونه به تصویر میکشد:
💠فرزند پنجم خانواده بودم پدر و مادرم کمسواد و بیشتر وقت خود را مشغول کشاورزی بودند و هیچ وقتی برای ابراز علاقه نسبت به من نداشتند.
آنها صبح که به منظور کار کشاورزی به بیرون از منزل میرفتند شب به خانه باز میگشتند و خسته از کار روزانه میخوابیدند.
همین موضوع هم باعث شکاف بین من و والدینم شده بود و من در دنیای بیرون از خانه در جستجوی محبت بودم؛ من یک برادر دیگر هم داشتم که تنها فرزند پسر خانواده بود.
💠وقتی والدینم به او محبت میکردند من بیشتر احساس کمبود محبت و تنهایی میکردم و وقتی از جانب اطرافیان و بیرون از کانون خانواده محبت میدیدم به سمت آنها جذب میشدم.
بعد از ازدواج خواهرم، من احساس میکردم دیگر برای پدر و مادرم بیارزش شدهام، آنان هیچ توجهی به من نمیکردند و تمام توجه آنها متوجه برادر کوچکتر از من بود، او هر چه میخواست برایش آماده میکردند، انگار من برای آنها وجود ندارم.
💠من دوستی به اسم شقایق داشتم؛ او به من گفت در شبکه اجتماعی تلگرام عضو شوم، او میدانست من اهل دوستی با جنس مخالف نیستم برای همین به من گفت گروهی تشکیل شده از آشنایان و اقوام وی میباشد و من هم میتوانم در این گروه عضو شوم.
💠از این طریق او مرا با فردی به نام هادی آشنا کرد. رفتار آرمان نشان میداد که او فردی مودب و منطقی است، همچنین در مدتی که با وی در ارتباط بودم متوجه شدم که وی از یک خانواده ثروتمند است.
او به من گفت که به من علاقه دارد و میخواهد مرا ببیند. من تشنه محبت بودم. او میخواست سیرابم کند. من هم خودم را به جویباری که چشمانداز آن پیوستن به دریایی زیبا بود سپردم.
💠وقتی او را دیدم قلبم به شماره افتاد، این حس را تا به حال به جز هادی با هیچکس دیگر تجربه نکرده بودم. شاید این والدینم بودند که اگر به من محبت میکردند من دیگر نیازی به محبت آرمان نداشتم.
روز تولدم بود که برای دیدار با آرمان به بیرون از منزل رفتم؛ آرمان به من گفت که میخواهد غافلگیرم کند و یک هدیه بینظیر در این روز به من بدهد، نمیدانستم میخواهد مرا به کجا ببرد اما با او رفتم.
با خودرویش مقابل منزلی توقف کرد و گفت: ستاره خانوم پیاده شو!
گفتم: اینجا کجاست؟
در پاسخم گفت: خانه آرزوهامون!
ادامه دارد....👇
@azgonahtatobeh
امام صادق عليه السلام:
خداوند عزّوجلّ هيچ درى از روزى را بر مؤمن نمى بندد، جز اين كه بهتر از آن را براى او مى گشايد
ما سَدَّ اللّهُ عزّوجلّ عَلى مُؤمِنٍ بابَ رِزقٍ، إلّا فَتَحَ اللّهُ لَهُ ما هُوَ خَيرٌ مِنهُ
بحارالأنوار جلد72 صفحه52
🆔 @azgonahtatobeh
🆔 @mahdibagherian75