نظرات #دوره_رهایی_از_گناه

نظرات #دوره_رهایی_از_گناه سلام و خداقوت آقای باقریان من درطی این سالها زندگی باهمسرم سختیه زیادی روکشیدم امابخاطربچه هام تحمل کردم که اگه بخوام بگم یه کتاب میشه نوشت اماهمیشه به شوهرم خیلی وفاداربودم که حتی مرددیگه ای رونمیدیدم تااین که یه آقایی بهم توتلگرام پیام داد و من بلاکش کردم اما اون بارها ازاکانت دیگری پیگیرم شد ومن بدون اینکه ببینمش باهاش چت میکردم اما همون موقع کلی عذاب وجدان داشتم اما انگار مثل یه اسیربا طناب منوبسته بودن که قدرت واراده موازم گرفته بود😔 خیلی تلاش داشت که منو ببینه اما من ماه رمضون روبهانه میکردم آخه بحساب خودم روزه میگرفتم میگفتم بعد ماه مبارک و این درحالی بودکه اون موقع شرایط زندگیم خیلی سخت تر از قبل شده بود که من و همسرم حتی جای خوابمون رو جدا کرده بودیم شب احیا21 بودکه من کلی گریه کردم توبه کردم اما چن روز بعد دوباره شروع شد و اون آقا دیگه به چت وعکس راضی نشدومیخواست که رابطه داشته باشیم امامنکه بشدت میترسیدم، رابمو بهم زدم و باز توبه کردم حتی همه اعمال توبه رو انجام میدادم اما باز نمیشد. چن روز بعد چون فراموشش کنم به گروه های چت پناه بردم هرروزساعتها درتلگرام چت میکردم واوضاع زندگیم بدترمیشد واسترس های من شدیدوشدیتر اما بازم ول کن نبودم میگفتم بزار حالا که زندگیم اینجوریه باچت کردنم ازفکربه زندگی سختم دورشم وحدود2سال پرگناه به سرعت گذشت😔😔😔

‌‌ تاوقتی که بایه آقایی که متاسفانه نزدیک خونمون زندگی میکنه واردرابطه شدم😭 😭اما همون لحظه پیش همون آقا گریه کردم و کلی پشیمون شدم و برای بار سوم توبه کردم این بار زجرم چند ها هزار برابر شده بود حالم به قدری بد بود که قابل وصف نیس از دنیا سیر شده بودم با خودم میگفتم چی شدکه من تا این مرحله از گناه رسیدم از شدت پشیمونی از انجام گناه ساعت ها زار میزدم و ناامید ازبخشش خدا 👈اما چند روز بعد کانال شما رو گوشیم اومد اسمش خیلی برام جالب اومد و پیوستن رو زدم نوشته بودین دوره رهایی ازگناه دارین با اینکه هزینش کم بود بازم شک داشتم که ثبت نام کنم یانه حقیقتش میگفتم حرفاشون حرفایی که خودمون میدونیم امایک دله شدم و ثبت نام کردم هرجلسه از جلسه قبلی بهتر و پربارتر بود ومن همه حرفاتون رو با جون و دل درک میکردم و توبه ام چن ماهه که ادامه دار بوده بااینکه بارها اون آقا منو دیده و بهم زنگ زده و پیام داده اما خداروشکر که هیچ جوابی از من دریافت نکرده جوری حرفای شما رفته تو قلب و ذهنم که هرلحظه مرورمیکنم و زیاد باخدا حرف میزنم چن ماهه همه نمازهام اول وقته بااینکه سالهای عمرم نماز رو اکثراً سبک میشمردم ولی الان نماز شبم رو هم ترک نمیکنم واین حال خوب و آرامشم ولذتی که سحرها باخدا صحبت میکنم، که قیمتی نمیتونم براش بگم رو مدیون دوره ی شماهستم. ازوقتی توبه حقیقی کردم الحمدالله زندگیم روز به روز شرایطش بهترمیشه. اینم بگم ازوقتی حرفاتون رو عملی میکنم حتی اگه بهشت و جهنمی وجودنمیداشت بازم من برای خشنودی خدایی که چنین مهربانه که میتونست آبروم رو ببره تا یه عمر حتی فراری بشم تا چشمم به چشم اطرافیانم نخوره دست از لذت های کاذب میکشیدم ✅حرفای شما جوری منو آروم کرده و آرامش دارم که همه اطرافیانم این تغییرم رو حس میکنن فقط حسرت اینو میخورم که کاش چن سال پیش کانال شما رو میداشتم که این همه پشیمونی برام به بار نمیومد ✅ثبت نام دوره رهایی از گناه👇 @doryazgonah

‌ این متن رو خوندی؟☝️ حالا اگر دوست داری شما هم عضو دوره رهایی از گناه بشی همین الآن پیام بده به من👇 @doryazgonah ✅نتایج درخشان دوره رو اینجا بخون👇 https://eitaa.com/joinchat/676004252Ce3b9a636d9

. شما هم مثل این جریان رو تو زندگیت داشتی؟؟!

‌ خانمه به شوهرش میگه: من پنج دقیقه میرم خونه اقدس خانم باهاش حرف بزنم تو هر نیم ساعت یک سری به غذا بزن 😁😂 ‌@azgonahtatobeh

📹 کار امروز را به فردا نینداز ✏️شرح حدیث اخلاق توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای @azgonahtatobeh

در مدرسه‌ای که آقای میثم خامنه‌ای، فرزند رهبر انقلاب درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس ریاضی بخرند و این رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمی‌شد لذا آقای خامنه‌ای، رئیس‌‌ جمهور وقت یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده می‌شد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند:‏ «آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌‌ام از این کاغذها که باید دور ریخته می‌شد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای» پ‌ن: آنچه خواندید روایتی بود از آقای سادات‌ اعلایی؛ معلم دبستان @azgonahtatobeh

۴۰نفر پیام دادن👏👏👏