eitaa logo
از گناه تا توبه🇵🇸
26.8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
48 فایل
تو راشناخته‌ام یا اِله با توبه جدا شدم ز گنه بعدبارهاتوبه بگیردست مرا دستگیرِ تَواّبین😔 که نیست فاصله‌ای(ازگناه تاتوبه) مدیر کانال: @doryazgonah حمایت مالی از کانال هرمقدار تونستی 6063731061109873 مهدی باقریان کانال تبلیغاتمون @azgonahtatobeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
از گناه تا توبه🇵🇸
🌸امام علی علیه السَّلام: 🌸هرگاه فاطمه(سلام اللهوعلیها) را می دیدم، تمام غم و غصه هایم برطرف میشد.
🌸امام على عليه السلام🌸 لا خَيرَ في عَزمٍ بلا حَزمٍ   در تصميمى كه با دورانديشى همراه نباشد خيرى نيست  شرح غرر الحكم : ج6،ص387،ح  10682 @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا دورهمی نمازشب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
از گناه تا توبه🇵🇸
بحث 🔴 #از_بالا_نگاه_کن 🔴 5⃣ 💠شاید برای شماهم اتفاق افتاده باشه که کوچکتری از شما سوالی بکنه در مور
بحث 🔴 🔴 6⃣ 💠ما ‌گفته بودیم وقتی از بالا نگاه کنیم خیلی مسائل برای ما روشن تر میشه خیلی بهتر می تونیم برنامه بریزیم حرکت کنیم و راحت‌تر هم به هدفی درست و سالم برسیم ☺️✅ 💠چرا بعضی دختروپسرای ما درگیر عشق های کوچه‌و خیابونی‌میشن؟ 👈چون از بالا نگاه‌ نمیکنن🤔 الآن شما به یک پسر یا دختری که دوستی‌از جنس مخالفش داره و ارتباط های خلاف دین داره بهش بگی ببین بیچاره میشی ها 😕 بعضیاشون میگن برو برو من انتخابمو کردم میخوامم با همین ازدواج کنم لطفا نکن😒 💠ولی بعد سال ها می بینیم همون فرد نه تنها ازدواج نکرد بلکه بهمون میگه‌فلانی کاش به حرفت‌گوش می‌کردم 😔💔 🌸امام على عليه السلام می فرماین 🌱لا خَيرَ في عَزمٍ بلا حَزمٍ   🌱در تصميمى كه با دورانديشى همراه نباشد خيرى نيست 📚شرح غرر الحكم : ج6،ص387،ح  10682 ✨یعنی در تصمیمی‌ که‌بگیری و از بالا نگاه نکنی و آیندتو نبینی خیر و خوشی نخواهد بود روزها یا ماه ها یا سال ها میری سرت میخوره به سنگ برمی گردی @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا دورهمی نمازشب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
از گناه تا توبه🇵🇸
🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 #از_گناه_تا_توبه ۵۶ 💠یک رابطه ای هست به نام رابطه ی عبد و مولا که توی ا
💠اقدام یکی از اعضای خوبمون ایشون از مطالب ترک تخصصی گناه در حلقه صالحینشون دارن استفاده میکنن که ان‌شاءالله نتیجه خوبی خواهد داد @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا دورهمی نمازشب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
الان هممون این شکلی توی خونه ایم 😉😂 😂 @azgonahtatobeh 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از گناه تا توبه🇵🇸
#داستان_واقعی 6⃣ 💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه 🔴لطفا اول اینجا‌رو‌بخونین👇
🔴دختری که گول خورد و ..... 🔴 1⃣ 💠به گزارش کارگرانلاین، دختر نوجوان که به‌خاطر تنهایی و کمبود عاطفی در دام پسر فریبکاری افتاده و تا یک قدمی مرگ پیش رفته بود با کمک معاون مدرسه‌اش به زندگی برگشت. 💠«حنانه» هنوز در سنین نوجوانی بود، اما آنچه بر زندگی کوتاهش گذشته می‌تواند دستمایه نگارش کتابی قطور شود. بسته‌های قرص هنوز توی کیفش بود. آرام و ساکت روی صندلی نشسته و به سنگفرش اتاق خیره مانده بود. اسمش را که صدا زدند سربلند کرد. وارد اتاق مشاوره پلیس شد، اما پیش از آنکه‌ لب به سخن باز کند چشمانش شروع به باریدن کرد. صدای هق هق «حنانه» سکوت اتاق را شکست. 💠نمی‌دانست داستان شوربختی‌اش را چگونه بازگو کند. وقتی آرامتر شد شروع به صحبت کرد: «سن و سالی نداشتم. تازه ۱۱ سالم شده بود که فهمیدم پدرم اعتیاد دارد. همین موضوع همیشه باعث درگیری او با مادرم بود و من هم که کاری نمی‌توانستم انجام دهم، در کنج اتاق گریه می‌کردم. 💠این شرایط زندگی هر روزمان بود. تا اینکه پس از چند سال پدرم در اوج خماری تصادف کرد و از بین رفت. من ماندم و مادر و مشکلات تمام نشدنی زندگی... مادرم سنی نداشت و پس از چند ماه ازدواج کرد، اما چون شوهرش مرا نمی‌خواست، به ناچار در ۱۴ سالگی به خانه پدربزرگم رفتم. مادربزرگ و پدربزرگم توجه زیادی به من داشتند. اما هر کاری هم می‌کردند به‌خاطر اختلاف سنی که با هم داشتیم نمی‌توانستند مرا درک کنند. 💠مادرم ماه‌ها حتی سراغی از من نمی‌گرفت. درست در همان روز‌هایی که من تنها مانده بودم و بیش از هر زمانی نیاز به محبت داشتم، سر و کله «کیارش» پیدا شد. آن روز‌ها کلاس زبان می‌رفتم و «کیارش» هر روز سر راهم ظاهر می‌شد و با چرب‌زبانی‌هایش سعی می‌کرد مرا جذب خودش کند. 💠سماجت‌هایش باعث شد باور کنم که عاشقم شده و همه تعریف و تمجیدهایش واقعی است. اما من به معنای واقعی عاشقش شده و هر روز برای دیدارش بی‌تاب بودم. کم کم کار به جایی رسید که من از کلاس‌هایم غیبت کرده و ساعت‌ها با کیارش در خیابان‌ها می‌گشتیم. یک روز گفت: می‌خواهد مرا پیش مادرش ببرد. من هم که همه حرف‌هایش را باور داشتم، با او همراه شدم. خانه سوت و کوری بود.  ادامه دارد...👇 @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا دورهمی نمازشب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
امشب آخرین نمازشب سال ۹۸ ان شاءالله همگی بخونیم و آخرین سحر سالمون رو با مناجات با خدا تموم کنیم😍👇 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم امشب جانمونی👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
✅پروفایل هاتونو عوض کنین و با این کار فرهنگی زیبا عالم رو کم کم به رنگ امام زمان دربیاریم عالم رو باید آماده برای ظهور آقا کرد @azgonahtatobeh 🔴ارسال به همه ی اعضای ایتا🔴
🔻فضیلت عجیب روزه ماه مبارک رجب . از ثوبان غلام پیامبر(صلوات الله علیه و آله ) نقل شده که گفت : ما جمعی در خدمت پیامبر(صلوات الله علیه و آله) بجایی می رفتیم عبورمان به گورستانی افتاد، حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد. من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم، سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود و اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند. عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و... 📚بحارالانوار، ج 49، ص 39. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @azgonahtatobeh
وقتی که از بلا و غم و درد مضطریم نامی به غیر نام ائمه نمی بریم یک عده پای سفره ی نوروز جمع و ما در روضه پای سفره ی موسی بن جعفریم 🖤 (ع)💔 🏴 ♨️ @azgonahtatobeh 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین سین سفره ی عشق😍 سردار سلیمانی @azgonahtatobeh
یاد حاج قاسم بخیر 😔 شب شهادتش شد شب سال تحویل یعنی با یاد شهدا و با عمل به حرف شهدا دلت❤️ رو متحوِّل کن 😍✋ @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا دورهمی نمازشب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
🔴کانال هنر و‌استعداد🔴 یکی از‌کانال های‌زیر مجموعه از گناه تا توبه☺️ بزودی شروع ثبت نام کلاس حفظ قرآن رو خواهیم داشت👇 https://eitaa.com/joinchat/1641021475C0600f756c9
💌 تنبلی، از بین برنده فرصت‌ها @azgonahtatobeh کانال هنر و استعداد👇 @mahdibagheriann
◾️شهادت امام کاظم علیه السلام تسلیت◾️ محافظت دو شیر از موسی بن جعفر حمید طوسی نقل می کند: هارون الرشید مرا احضار کرد و دستور داد که به زندان بروم و موسی بن جعفر را به قتل برسانم. هنگامی که به زندان رسیدم وقت نماز بود و موسی بن جعفر به نماز مشغول بود و یک شیر در جانب راست و شیری دیگر در جانب چپ او ایستاده بود، با دیدن این صحنه وحشت کردم و بازگشتم. و آنچه را که دیده بودم برای هارون بازگفتم. هارون چند نفر از معتمدان را همراه من فرستاد تا صحت گفته من به وی ثابت شود. چون به زندان وارد شدیم، دوباره همان شیرها را دیدیم. بازگشتیم و به هارون خبر دادیم. هارون الرشید سوگند یاد کرد که اگر آنچه را که مشاهده کرده ایم برای کسی بازگو کنیم ما را به قتل می رساند. به همین دلیل تا زمانی که هارون زنده بود کسی را از این واقعه خبردار نکردیم. (اکبرپور، 1381: 61) @azgonahtatobeh 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم امشب جانمونی👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
اعتماد به نفس فقط آدامس شیک که سی ساله یه لباس سبز تنشه هنوز به خودش میگه شیک 😂😂 🤣 👉 با احتیاط وارد شوید 👇 ⚠️ @azgonahtatobeh 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم امشب جانمونی👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از گناه تا توبه🇵🇸
🔴دختری که گول خورد و ..... 🔴 #داستان_واقعی 1⃣ 💠به گزارش کارگرانلاین، دختر نوجوان که به‌خاطر تنهایی
🔴دختری که گول خورد و...🔴 2⃣ 💠وقتی از خانه «کیارش» بیرون آمدم دیگر آن آدم سابق نبودم. احساس گناه می‌کردم. انگار همه جور دیگری نگاهم می‌کردند. به خانه رسیدم بدون کلمه‌ای حرف به اتاقم رفتم و در حالی که صورتم را روی بالش فشار می‌دادم ساعت‌ها به خاطر حماقتم گریه کردم. چند روزی بود که خواب و خوراک نداشتم. خبری هم از «کیارش» نبود. نه پیامی می‌داد و نه تماسی... 💠بدتر از آن بی‌خبری‌ها؛ حال جسمانی عجیبم بود. مدام حال تهوع داشتم و از حال می‌رفتم. معاون مدرسه‌مان به من شک کرده بود. دست آخر هم مرا کناری کشید و ماجرا را پرسید، اما من هم فقط گریه می‌کردم. خانم مدیر مرا به آزمایشگاه برد نتیجه آزمایش دنیا را مقابل چشمانم تیره و تار کرد. من در ۱۵ سالگی باردار شده بودم.  💠از آن روز حتی روی رفتن به مدرسه را هم نداشتم. دلم می‌خواست بمیرم. اما جسارت این کار را هم نداشتم. در همین شرایط نابسامان روحی بودم که «کیارش» دوباره با من تماس گرفت. وقتی به او ماجرا را گفتم به جای همدردی و چاره‌جویی شروع به داد و بیداد و فحاشی کرد و گفت که از من فیلم و عکس دارد و، چون می‌دانست وضع مالی پدربزرگم خوب است گفت: اگر تا ۴ روز دیگر ۵۰ میلیون تومان به او ندهم فیلم‌ها را برای پدربزرگم می‌فرستد...  💠از همان لحظه بود که دیگر تصمیمم را گرفتم. هیچ راهی جز مرگ برایم نمانده بود. از اتاق بیرون رفتم و کیسه قرص‌های پدربزرگم را برداشتم. می‌خواستم همان شب کار را تمام کنم، اما حسی در وجودم مانع می‌شد. 💠یک روز صبح پدربزرگ وارد اتاقم شد و گفت: «دیشب خانمی با من تماس گرفت که با تو کار داشت. هر چه پرسیدم خودش را معرفی نکرد، اما از من خواست هر ساعتی که تو بیدار شدی با این شماره تلفن تماس بگیری.» گوشی را از دست او گرفتم. دست‌هایم می‌لرزید. شماره معاون مدرسه‌مان بود...، اما او بعد از این بدبختی چه کاری می‌توانست با من داشته باشد. هزار فکر به سرم رسید. دو راه بیشتر نداشتم یا باید قرص‌ها را می‌خوردم و خلاص می‌شدم یا با او تماس می‌گرفتم. ادامه دارد...👇👇 @azgonahtatobeh 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم امشب جانمونی👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 بیا 🎁 سال جدید رو دریافت کن رایگان و با اون، بهترین سال زندگیت رو بساز 😉 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2602500133Cba56f9ceb0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد عالی: من تا حالا جایی نخوانده ام‌ و از کسی نشنیده ام در تشرفات کسی با امام زمان علیه السلام شوخی و مزاح داشته باشد غیر آ سید کریم کفاش 🌿داستانی از تشرف مردی کفاش خدمت امام زمان(عج) 🔷سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. 🔻 روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»، 🔸 سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم». ♦️حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»، 🌹سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!» حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» 📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی /پایگاه تبیان علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ ✨✨ @aZgonahtatobeh ✨✨ ✨ @mahdibagherian75 ✨ ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ 🔴هرشب اینجا برنامه‌نمازشب داریم👇 https://eitaa.com/joinchat/4099407872Cc6653b1c3b