این روزها خودم ایرانم و روح و روانم پر کشیده تا کجاها..
یک آن چشم باز میکنم و خودم را توی مرز مهران میبینم.
گیت ایران را رد کرده ام و در صف گیت عراق توی شلوغی جمعیت و زیر داغی آفتاب شره شره عرق میریزم.
لحظه ای دیگر توی ون نشسته ام. راننده ی عراقی چنان سرعتی میرود که افتادنش در هر چاله ی جاده؛ قد یک تصادف، ضربه دارد!
دفعه ی بعد خودم را در نجف میبینم. از شارع الرسول بیرون زده ام و رسیده ام به حرم امیرالمومنین. ابهت حرم من را گرفته! اما آرامشش هم عجیب است! انگار آمده ام خانه ی پدریم!
🏴 @azhardarisokhan
از هر دری سخن
دفعه ی بعدی که چشم باز میکنم در مسیر پیاده رویم! دارم میروم کربلا..
دارم عمود میشمارم! موکب دار داد میزند: شایْ ایرانی!
و استکانهایش را هرمی چیده تا بالا!
لحظه ای بعد رسیده ام..
توی حرمم..
از کفشداری به هر زحمتی هست گذشته ام..
از پله های باب القبله پایین آمده ام..
دست به سینه گذشته ام و میگویم:
السلام علیک یا ابا عبدالله!
🏴 @azhardarisokhan
از هر دری سخن
دفعه ی بعدی که چشم باز میکنم در مسیر پیاده رویم! دارم میروم کربلا.. دارم عمود میشمارم! موکب دار داد
میبینی؟!
این روزها
دلم مدام در رفت و آمد است..
یک پایش ایران است و ....
🏴 @azhardarisokhan
از هر دری سخن
مقبره سلمانِ فارسی در شهرکی به نام سلمان پاک، در مدائن 🏴 @azhardarisokhan
سلمان فارسی،صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع). وی از یاران بزرگ و مورد علاقه پیامبر(ص) بوده؛ تا آنجا که حضرت محمد(ص)، در وصف او گفته است: سلمان از ماست. او در غزوههای پیامبر، حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. سلمان پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود، اما با اجازه امیرالمومنین، با صاحبان سقیفه همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل میبافت و با دسترنج خودش روزی میگذراند. سلمان فارسی، در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است
🏴 @azhardarisokhan
از هر دری سخن
و شب بیرحمانه به تو می فهماند... که از خاطره ها... راهِ گریزی نیست! #ليلا_مقربی ❇️ @azhardari
بی حرف
بی سخن
بی هیچ قرارِ دیدار
کاش هنوز
به پنجره ام سنگ میزدی
"سکوت" شب ها ...
دیوانه میکند مرا
#نوشین_جمشیدی
🏴 @azhardarisokhan
از هر دری سخن
بیطاقتم، از خانه به تنگ آمده جانم این شهر نفسگیر، بریدهاست امانم از کوچه و بازار گریزانم و بیزار
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است....
🏴 @azhardarisokhan