این روزها خودم ایرانم و روح و روانم پر کشیده تا کجاها..
یک آن چشم باز میکنم و خودم را توی مرز مهران میبینم.
گیت ایران را رد کرده ام و در صف گیت عراق توی شلوغی جمعیت و زیر داغی آفتاب شره شره عرق میریزم.
لحظه ای دیگر توی ون نشسته ام. راننده ی عراقی چنان سرعتی میرود که افتادنش در هر چاله ی جاده؛ قد یک تصادف، ضربه دارد!
دفعه ی بعد خودم را در نجف میبینم. از شارع الرسول بیرون زده ام و رسیده ام به حرم امیرالمومنین. ابهت حرم من را گرفته! اما آرامشش هم عجیب است! انگار آمده ام خانه ی پدریم!
🏴 @azhardarisokhan
زياد خوردن و زياد خوابيدن، جان
را تباه مى كند و زيان به بار مى آورد
عيون_الحكم_والمواعظ_صفحه۳۸۹
#امامعلیعلیهالسلام
🏴 @azhardarisokhan
سخن مانند داروست.اندکش سود می رساندوبسیارش کشنده است.
#امیر_المومنین (ع)
🏴 @azhardarisokhan
من که هرشب با خيالت گرمِ صحبت مى شوم
هر كجا هستى بخواب آرامِ جانم شب بخير ..
#مهدى_خداپرست
🏴 @azhardarisokhan
و هر کسی
به اندازه ی دلتنگی هایش
درگیر شب است...
#ليلا_مقربى
🏴 @azhardarisokhan
هدایت شده از از هر دری سخن
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🏴 @azhardarisokhan
با یک سبد نسیم ؛ با یک بغل شمیم
سرسبز و گل فشان ؛ صبح شما بخير
ای جمع هم نظر ؛ روشن تر از سحر
بر بال کهکشان ؛ صبح شما بخير
وقت شما سپید ؛ سرشار از امید
بخت شما جوان ؛ صبح شما بخير
همسایه های نور ؛ چون آیه های نور
در اوج آسمان ؛ صبح شما بخير
در آستان عشق ؛ در بوستان عشق
همرنگ ارغوان ؛ صبح شما بخیر
🏴 @azhardarisokhan
این روزها خودم ایرانم و روح و روانم پر کشیده تا کجاها..
یک آن چشم باز میکنم و خودم را توی مرز مهران میبینم.
گیت ایران را رد کرده ام و در صف گیت عراق توی شلوغی جمعیت و زیر داغی آفتاب شره شره عرق میریزم.
لحظه ای دیگر توی ون نشسته ام. راننده ی عراقی چنان سرعتی میرود که افتادنش در هر چاله ی جاده؛ قد یک تصادف، ضربه دارد!
دفعه ی بعد خودم را در نجف میبینم. از شارع الرسول بیرون زده ام و رسیده ام به حرم امیرالمومنین. ابهت حرم من را گرفته! اما آرامشش هم عجیب است! انگار آمده ام خانه ی پدریم!
🏴 @azhardarisokhan