مرا که شانه ام
از حمل آفتاب خَم است
به جز پناه دو دست تو
سایبانی نیست...
#قیصر_امین_پور
🏴 @azhardarisokhan
ازقیل و قالِ هر دو جهانم رها، حسین!
شادم که مبتلای غمم با شما حسین!
ازمن دو ماه نوکری ام را قبول کن
نوکر دلش خوش است به این گریه ها حسین
🏴 @azhardarisokhan
در فراقت شعر میگویم، ببین این شعرها
حاصل داغ من است اما به کام دیگران
#مجید_ترکابادی
❇️ @azhardarisokhan
صبح میخندد و من
گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری
خبر از مقدم دوست..!؟
❇️ @azhardarisokhan
همه شاعران نوشتند
همه قاصدان رساندند
که زمین اگر زمین است
صدقه سر حسین است
🏴 @azhardarisokhan
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم ...
#حسین_منزوی
❇️ @azhardarisokhan
یاد من باشد امروز دم صبح جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا ، آب ، زمین
مهربان باشم با مردمِ شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ...
#سهرابسپهری
❇️ @azhardarisokhan
مینشینم روی تاب بیخیالی
دیگر خسته شده ام از این همه هیاهوی دنیا!
باید کمی چشمانم را ببندم
کمی خود را تاب دهم تا
دلتنگی هایم بریزد
کاش بعد از باز کردن چشمانم
زندگی ارزش دیدن را داشته باشد..
#محسن_صفری
❇️ @azhardarisokhan