پاسخ شبهه خیر و شر و عدل الهی.mp3
زمان:
حجم:
11.44M
پاسخ شبهه خیر و شر و عدل الهی.mp3
#در مسیر
# آگاهی
📺 #برنامه زنده #جهانآرا
👈🏼 موضوع: مناظره موافقان و مخالفان طرح تنظیم مقررات فضای مجازی
📌مهمانان:
لطفالله سیاهکلی، سخنگوی کمیسیون طرح حمایت از کاربران فضای مجازی (موافق)
🔴 جلال رشیدی کوچی نماینده مجلس (مخالف)
✅ شنبه ٧ اسفند ساعت ٢٢:٠٠
❎ تکرار روز بعد ساعت ۱۴:۳۰
📌برنامه امشب جهان آرا رو حتما نگاه کنید(شبکه افق)
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر انقلاب: بعثت، ممکن کردن یک امر ناممکن بود
🔸حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی:
🔹مردمی با آن خصوصیات اخلاقی بعد از ٢٠ سال که اسلام را پذیرفتند آوازه جهانی پیدا کردند و توانستند فکر و اندیشه و عظمت خود را منتشر کنند.
پاسخ شبهه خیر و شر و عدل الهی.mp3
زمان:
حجم:
11.44M
پاسخ شبهه خیر و شر و عدل الهی.mp3
*سوال ارسالی از مخاطبان*
ببخشید شما در فایل صوتی گفتید خداوند منبع خیره و از خدا شر نمیرسه پس *تولد نوزاد ناقص الخلقه یا سیل و زلزله* و...اینا چی ؟اینا را ما توش دخیل نیستیم و خدا انجام میده و همشون شر هستند پس چرا میگید خدا شر انجام نمیده *اینا با عدل خدا میخونه*؟!😳
پاسخ سوال فوق در فایل صوتی زیر👇👇👇
#در مسیر آگاهی
#پاسخ به شبهه نوزاد ناقص الخلقه
#تلنگر
مدير شرکتي روي نيمکتي در پارک نشسته بود و سرش را بين دستانش گرفته بود و به اين فکر ميکرد که آيا ميتواند شرکتش را از ورشکستگي نجات دهد يا نه. بدهي شرکت خيلي زياد شده بود و راهي براي بيرون آمدن از اين وضعيت نداشت. طلبکارها دائماً پيگير طلب خود بودند. فروشندگان مواد اوليه هم تقاضاي پرداخت بر اساس قرارداهاي بسته شده را داشتند.
ناگهان پيرمردي کنار او روي نيمکت نشست و گفت: «به نظر مياد خيلي ناراحتي.»
بعد از شنيدن حرفهاي مدير، پيرمرد گفت: «من ميتونم کمکت کنم.»
نام مدير را پرسيد و يک چک براي او نوشت و داد به دستش و گفت: «اين پول رو بگير. يک سال بعد همين موقع بيا اينجا و اون موقع ميتوني پولي که بهت قرض دادم رو برگردوني.» بعد هم از آنجا دور شد.
مدير شرکت در حال ورشکستگي، يک چک 5000000 دلاري در دستش ديد که امضاء جان دي. راکفلر داشت، يکي از ثروتمندترين مردان روي زمين.
با خود فکر کرد: «حالا ميتونم تمام مشکلات مالي شرکت رو در عرض چند ثانيه برطرف کنم.»
اما تصميم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جاي امني نگه دارد.
همين که ميدانست اين چک را دارد، اشتياق و توان تازهاي براي نجات شرکت پيدا کرد. توانست از طلبکاران براي پرداختهاي عقبافتاده فرصت بگيرد. چند قرارداد جديد بست و چند سفارش فروش بزرگ دريافت کرد. در عرض چند ماه توانست تمام بدهيها را تسويه کند و شرکت به سودآوري دوباره رسيد.
دقيقاً يک سال بعد از اتفاقي که در پارک برايش پيش آمده بود، با چک نقد نشده به پارک رفت و روي همان نيمکت نشست.
راکفلر آمد اما قبل از اينکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقيتش را براي او تعريف کند، پرستاري آمد و راکفلر را گرفت و فرياد زد: «گرفتمش!» بعد به مدير نگاه کرد و گفت: «اميدوارم شما را اذيت نکرده باشد. اين پيرمرد هميشه از آسايشگاه فرار ميکند و به مردم ميگويد که راکفلر است.»
مدير تازه فهميد اين پول نبود که شرايط او را تغيير داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم براي نجات شرکت را به او داده بود.
*یادمان باشد اعتماد به نفس معجزه می کند و متاسفانه در بین ما و فرزندانمان اعتماد به نفس درحال ازبین رفتن است*
ان شاالله مباحث قدرت روحی را در کانال پیگیری کنید مباحث مهمی در موردبالابردن عزت و اعتماد به نفس داریم
شبتان آرام😌