پاسخ شماره۲
اما بخش دوم سئوال که چرا جنگ چند سال دیگر نیز ادامه یافت، لازم به ذکر است که البته هیچ جنگی برای همیشه ادامه نمی یابد. چنانکه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنی نبود. و البته برای پاسخگویی دقیق تر به این بخش از سئوال باید بخش اول را هم مورد ملاحظه قرار داد. چنانکه اگر شواهدی دلالت دهد که نظر امام خمینی(ره) این بود که پس از فتح خرمشهر جنگ به پایان برسد، آنگاه یک علت بر علل ادامه جنگ تا سال 67 افزوده می شود و آن اینکه نظرات فرماندهان جنگ نیز مزید بر علل موجبه تحمیل جنگ بوده است. چرا که آنها معتقد بودند که آنهمه کمک های مالی و تسلیحاتی که از سوی غرب و شرق سیاسی به صدام داده شده بود و نیز حمایت های مالی و سیاسی برخی کشورهای عربی از رژیم صدام، احتمال آنکه جنگ با یک پیروزی مانند خرمشهر به پایان برسد، وجود نخواهد داشت و اگر به فرض آتش بس پذیرفته شود، بلافاصله صدام به تجهیز دوباره قوا اقدام خواهد کرد و حملات خود را با نیروی بیشتری از سر می گیرد.
در مقابل، افراد مخالف نظر فوق می توانند استدلال کنند که صدام در خلا قدرتی که با پیروزی انقلاب و فروپاشی بخشی از ارتش به وجود آمد، توانست خود را با کمک های فراوان خارجی آماده حمله سازد. لذا وقتی در خرمشهر با آن فضاحت شکست خورد، دیگر فرصت و جرات زیادی برای حمله دوباره نداشت و اگر به فرض مجدداً حمله می کرد، آنگاه جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان آمادگی دفاعی بیشتری نسبت به ابتدای جنگ داشت، به دفاع جانانه بر می خواست و نیز برای همه جهانیان اثبات می شد که صدام به واقع جنگ طلب است. به هر حال این موضوع هنوز به قدر کافی از سوی اهل سیاست مورد بحث واقع نشده و در آتیه دورتری باید نسبت به آن قضاوت نمود اما آنچه قابل توجه می باشد اینکه چون امام خمینی(ره) فرماندهی کل قوا را به عهده داشتند، بر حسب مسئولیت و اخلاق اسلامی و جوانمردی، تمام مسئولیت ادامه جنگ را شخصاً به عهده گرفتند و از منظر فرماندهی کل قوا به خود اجازه نمی دادند که روحیه نظامیان را با نپذیرفتن مسئولیت ادامه جنگ تضعیف کنند، هر چند نظرات کارشناسان نظامی یا سیاسی با ایشان همسو بوده یا نبوده باشد. بدیهی است که فقط با این سلک مردانگی و مسئولیت پذیری است که فرماندهان دفاعی می توانند همواره آماده مقابله با تهدیدات احتمالی متجاوزین به کشور باشند.
از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که وقتی ملتی به مسولین نظامی خود برای دفاع از کشور اعتماد می کند، حتی اگر اشتباهات استراتژیکی هم داشته باشند، نباید به خود حق دهد که آنها را محکوم کند. البته همچنان باید مراقب بود که محکوم نکردن با انتقاد نکردن یکی گرفته نشود. البته انتقاد برای شناسایی دقیق تر نقاط ضعف و قوت یک استراتژی دفاعی، مانند هر رشته ای تخصصی، دانش کافی در آن زمینه ضرورت دارد.
کاربر ایتا:
برای پاسخگویی به این سوال که به دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اشاره دارد، نکات زیادی مطرح است که از وجوه مختلف قابل اشاره می باشد واگر بخواهیم آن را به
طور خلاصه بیان داریم، شاید دلائل زیر وافی به مقصود باشد:
- در طول دفاع مقدس برآیند تصویری که جهانیان از رفتار نیروهای دفاعی جمهوری اسلامی گرفتند، رفتاری بسیار انسانی بود و در واقع افکار عمومی ملت ها به حقانیت دفاع جمهوری اسلامی واقف شده بود و اکثریت ملت ها دریافته بودند که رژیم بعث متجاوز است. لذا افکار عمومی جهان اعضای شورای امنیت را ناگزیر کرد که در تنظیم محتوای قطعنامه 598 جانب جمهوری اسلامی ایران را بگیرد.
- شورای امنیت که چنین قطعنامه ای را تنظیم کرد، این احتمال را نیز می داد که جمهوری اسلامی ایران مانند هفت قطعنامه قبلی آن را نپذیرد و در آن صورت می تواند افکار عمومی را متقاعد کند که جمهوری اسلامی ایران جنگ طلب است و حتی قطعنامه هایی که به طور آشکار به نفع خود می باشد را نیز نمی پذیرد و جز به جنگ نمی اندیشد.
- دستگاه دپیلماسی کشور در هنگام تنظیم قطعنامه، تجربیات بیشتری نسبت به ابتدای انقلاب کسب کرده بود و توانایی آن را یافته بود که به طریق دپیلماسی افکار عمومی بسیاری از دولت ها را متوجه متجاوز کند و خطر تهدیدات دشمن را کاهش دهد.
- در سالهای پایانی جنگ آمریکا سکوهای نفتی ایران را که دور از دسترس نیروهای عراقی بود، هدف قرار می داد و نیز کشتی های نفت کش امیرنشینان خلیج فارس را اسکورت می کرد تا به این وسیله حضور بیشتر خود را در خلیج فارس تثبیت کند. همچنین در 12 تیرماه 67 یک فروند هواپیمای مسافری ایران را با شلیک موشک از ناو وینسنس هدف قرار داد و به فرمانده ناو جایزه نیز داد تا نشان دهد که تا چه میزان علاقه مند به گسترش جنگ در خلیج فارس می باشد و با پذیرش قطعنامه این بهانه تا حدودی از دست آمریکا خارج می شد.
- فرماندهان ایران برای انجام عملیاتی که به شکست کامل ارتش بعث بیانجامد، درخواست امکانات فراوانی داشتند که در شرایط تحریم و کمبود منابع ارزی تامین آنها محتمل نبود.
این عوامل در کنار وضعیت نامناسب اقتصادی، التهابات درونی سیاسی به تناسب اوضاع اقتصادی، شرایط نامطلوب نظامی در کنار فشارهای اقتصادی، سیاسی، نظامی، بین المللی و عواملی از این قبیل ایجاب می کرد که ایران قطعنامه 598 را بپذیرد و با حمله مجددی که عراق بعد از پذیرش قطعنامه به ایران کرد و نیز با عملیات فروغ جاودان توسط منافقین که پاسخ دندان شکن ایران به آن، به عملیات مرصاد مشهور شد، اگر کسی تردید داشت که رژیم صدام قصد صلح دارد، به واقع خوی تجاوزگری آن رژیم دیگر محتاج استدلال نبود و دفع تجاوز منافقین و نیروهای عراقی این معنا را نیز اثبات کرد که نیروی دفاعی ایران به رغم تحریم، در دفاع از کشور توانمند است و پذیرش قطعنامه از سر ضعف نیست.
اما اینکه چرا امام خمینی(ره) در پذیرش قطعنامه 598 فرمودند «جام زهر نوشیدم»؟ چند دلیل و علت قابل تصور است که یکی از علل آن را یکی از فرماندهان خارجی که در جنگ جهانی دوم شرکت فعال داشته، قریب به این مضمون بیان کرده است: «امام خمینی(ره) با گفتن چنین جمله ای بی آنکه خط بطلانی بر گذشته نیروهای رزمنده بکشد، راه جدیدی پیش پای ملت خود قرار داده است.» هرچند آن حضرت پذیرش قطعنامه را از زاویه دید انجام تکلیف الهی و کسب رضایت پروردگار می نگرد و این امر برای رضایت خداوند، امری بسیار پسندیده و فراتر از معمادلات معمول و رایج است.
سوال شماره ۴
چرا امام خمینی (ره) قطعنامه ۵۹۸ را دیر پذیرفت و جنگ را طولانی کرد؟
پاسخ شماره ۴
.موضوع قطعنامه 598 و پذیرش آن توسط حضرت امام از موضوعات پیچیده است که نوشتن درباره آن چندان ساده نیست، چرا که طرفهای اصلی و جریانات تاثیر گذار بر جنگ ایران و عراق بسیار فراوانند و برخی از مسائلی که عمدتا به تحولات داخلی مربوط می شود، کماکان امکان طرح و تجزیه و تحلیل آن وجود ندارد. اما عمده مسائل که موجب طولانی شدن جنگ شد و دلایل فرماندهی کل قوا را به این شرح می توان ارزیابی نمود.
1- با طرح قطعنامه 598 از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد حضرت امام خمینی اجازه فرمودند نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با طرفهای بین المللی و تهیه کنندگان قطعنامه در مورد محتوای آن به مذاکره بپردازند. هوشمندی امام مبنی بر مذاکره غیر علنی باعث شد محتوای قطعنامه در حد زیادی که منافع ایران پس از پایان جنگ را تامین کند به دنبال داشته باشد.
2- عدم پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام، اولا به خاطرعدم اعتماد به صدام حسین بود، چرا که صدام که قرار داد 1975 را در جلوی دوربین های رسانه های پاره نمود و جنگ را شروع کرده بود، می توانست دوباره عهد شکنی کند. باید تضمین لازم برای پای بندی صدام وجود می داشت. ثانیا همه دنیا پذیرفته بودند که صدام حسین جنگ را آغاز نموده است و از سلاح شیمیایی در جنگ بر علیه مردم خود و نیز علیه نیروهای رزمنده ایرانی استفاده نموده بود و زندگی در کنار چنین موجودی در صورتی که توسط همین جنگ مهار نمی شد، غیر ممکن بود و چنانچه پس از پایان جنگ کاربر ایتا:
دیدیم، آن چهره اهریمنی وقتی در جنگ با ایران به هدف خود که کشورگشایی بود نرسید، به کویت حمله کرد تا آن کشور را به عنوان بخشی از سرزمین عراق در آورد و دیدیم که چه سرنوشت شوم و نکبت باری را تجربه نمود.
3- حضرت امام خمینی با قرائتی که از روحیه صدام حسین داشت، به گونه ای تصمیم گیری نمود که در پایان جنگ حتی یک وجب از سرزمین عزیزمان به چنگال بیگانه نیفتد و حتی ورود به خاک عراق در جریان جنگ با این هدف بود که هم راهی برای آزاد سازی سرزمین های باقی مانده در اشغال عراق باشد و هم زمانی که صلحی به وقوع پیوست، نه عراق و نه هیچ همسایه یا دشمن دیگری در فکر حمله به کشور عزیزمان ایران نباشد.
4- نقش قدرتهای بین المللی در استمرار جنگ را نیز نمی توان نادیده گرفت، حمایتهای نظامی و تسلیحاتی از صدام حسین توسط قدرت های بزرگ و حمایتهای مالی برخی از کشورهای منطقه باعث شده بود که صدام علیرغم شکست های پی در پی از جانب رزمندگان دلاور کشورمان روش تجاوزکارانه خود را تغییر ندهد.
سوال شماره ۵
برخی میگویند: با وجود ولیفقیه و حکومت اسلامی، نباید مشکلات اقتصادی، مفاسد اداری، اخلاقی و اجتماعی وجود داشته باشد! پاسخ آنها چیست؟
پاسخ سوال ۵
✅ پاسخ 👈 معمولاً اغلب کسانی که اینگونه شعارهای بی منطق و البته هدفدار را میدهند، از دو گروه خارج نیستند: یا افراد بسیار عوامی هستند که نه تنها از اسلام، بلکه از بافت و ساختار یک جامعه هیچ اطلاع صحیحی ندارند و فقط به دهانها نگاه میکنند و چیزی میگویند، و یا آن که میدانند، اما ضمن عدم برخورداری از اندک اطلاعاتی راجع به اصل اسلام [چه رسد به ولایت فقیه]، بغض و کینه هم دارند و سعی دارند با ضد تبلیغهای اینگونه، اذهان را مشوش و امور را مشتبه کنند.
ولایت فقیه، حکومت اسلامی و ...، مباحث و مقولههای اسلامی است، پس تعریف آنها را باید در فرهنگ غنی اسلام جستجو کرد، نه تعاریف ژورنالیستی و هدفداری که آقایان از جانب خود میدهند و سپس بر اساس آن تعریف غلط، به تجزیه تحلیل و داوری میپردازند.
در کجای تعریف ولایت فقیه در اسلام و یا هیچ عقل سالم دیگری آمده است که یعنی «دیگر هیچ مشکل اقتصادی، فساد اداری، مالی و ... باقی نماند»؟! مگر در زمان پیامبر اکرم (ص) و حکومت ایشان به عنوان یک «ولایت فقیه معصوم» و خاتمالأنبیاء صلوات الله علیه و آله، دیگر در جهان اسلام و تحت سیطرهی حکومت ایشان، هیچ گونه مشکل اقتصادی، مالی، فساد اخلاقی، اداری و ... باقی نمانده بود؟ یا همین طور زمان حکومت حضرت علی علیهالسلام به عنوان یک ولی فقیه معصوم دیگر؟ پس چرا با این همه جریانات سیاسی فاسد [مثل غزوهها، فتنههای اهل مکه، مسجد ضرار مدینهایها، صفین، خوارج و ...] درگیر بودند؟! چرا این همه به رسیدگی فقرا سفارش میکردند و شبها نان و خرما حمل میکردند، زکات میگرفتند و بین فقرا توزیع میکردند؟ اگر فسادی نبود، چرا حد جاری میکردند؟ ... و چه کسی گفته است که ولایت فقیه و حکومت اسلامی یعنی به زنجیر کشیده شدن شیاطین جن و انس و تعطیلی نفس امارهی شکمپرست و شهوت پرست؟!
بلکه حکومت اسلامی که مستلزم ولایت فقه به وسیلهی «ولی فقیه» است، بدین معناست که حکومت و مردم، دست به دست هم، سعی میکنند تا همهی مشکلات پیش آمده در دورهی جاهلیت و حادث شده در زمان کنونی را با رعایت و تحقق احکام الهی و نه احکام من درآوردی شرق و غرب که به نفع خودشان است، از میان برداشته و مرتفع سازند و با تلاش خود، جامعهای سالم و مترقی بسازند. و البته در آن جامعه نیز این اختلالها بروز خواهد کرد، اما کمتر و روش برخورد به طریق اسلام نیز هم مانع از گسترش آن میگردد و هم اصلاح کننده است.
بنابر این پاسخ آنها همین بس که: شما هر موقع مطیع ولیامر و حکومت اسلامی شدید و به احکام فردی و اجتماعی خود عمل کردید، از هر گونه فساد و تباهی و ایجاد نا امنی و شک و شبهه و تردید و ناامیدی و ضد تبلیغ بر علیه اسلام و ولایت فقیه و نیز تبلیغ عملی برای ساختن جامعهی اسلامی عمل کردید، امور گام به گام (نه حادثهای و جادوگرانه) اصلاح خواهد شد.
جواب سوال ۶
۱) تثبیت انقلاب اسلامی در صحنه بین المللی؛ در صحنه بین الملل، جهان توانست بفهمد انقلاب ما یک انقلاب اصیل با پشتوانه الهی و مردمی و تصور انهدام انقلاب در کوتاه مدت یک امر واهی است.
هشت سال دفاع خستگی ناپذیر و مخلصانه که تثبیت کامل و مقتدرانه نظام را به همراه داشت، قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را واداشت تا نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته و به حقوق ملی و بین المللی آن به عنوان یک نظام مستقل سیاسی و قدرتمند اعتراف نمایند. درخواست رسمی و مکرر امریکا جهت ایجاد ارتباط با ایران مصداق بارز چنین فرضیه ای است.
2) شناساندن بعد فرهنگی و مکتبی انقلاب در صحنه بین الملل؛ در سایه دفاع مکتبی، بعد دینی انقلاب به مردم جهان شناسانده شد. و این امر موجب شکل گیری حرکت های آزادی بخش در جهان گردید و مسلمانان را به بازگشت به خویشتن فراخواند. مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) در مصاحبه خود می گوید:
من نمی گویم که اگر جنگ نبود انقلاب شکست می خورد، اما اگر جنگ نبود بعد فرهنگی و مکتبی بودن انقلاب ما در دنیا شناخته نمی شد. جنگ موجب شد که اکثر خبرهای دنیا در هشت سال جنگ در مورد ایران از رسانه های گروهی پخش شود. قدرت انقلاب، تفکر امام، برخورد انقلاب با ارزش های ترسیم شده از سوی غرب و... در لابه لای جنگ، به دنیا منتقل شد، وقتی اینطور شد، در تمام نیروهای اسلامی و هسته های مقاومت که نقاط بسیار قوی ادامه جنگ بودند امیدی پدید آمد، اگر شما می بینید که در جریان سلمان رشدی، مسلمانان دنیا به خیابان ها می ریزند و فتوای امام چنان واکنش هایی به وجود می آورد، این آگاهی است که در خلال هشت سال جنگ توسط دشمنان ما به آن ها منتقل شده است؛ چون امام که محور تمام اخبار بودند تفکرشان تفکر اسلامی بود. اسلام و دیدگاههای اسلامی امام به بهترین وجه در آن دوران برای تمام دنیا و مسلمانانی که در اقصی نقاط جهان هستند مخابره شد... لذا موضع ما در مقابل اسرائیل، ارتجاع منطقه و... غیره در خبرها و گزارشات بیان می شد.
وقتی حرف امام منتقل می شود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و ما دندان های آمریکا را در دهانش خرد می کنیم و... توسط خبرگزاری ها منتقل و به وسیله رادیوها و رسانه های همگانی بیان می شد این باعث می شد که مسلمان ها خویشتن را باز یابند. درست است که حرف امام بود ولی سیستم ارتباطی حرف امام، جنگ بود.
3) دستاوردهای بین المللی دفاع مقدس از دیدگاه امام؛ حضرت امام همواره 8 سال دفاع مقدس را موهبتی الهی می دانستند و معتقد بودند در سایه آن، ثمرات عظیمی نصیب این کشور شد؛ از جمله:
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنان مان را شناخته ایم... ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم... ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد. جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت و... .
بدین ترتیب می بینیم که خسارات مادی و معنوی جنگ، در مقابل برکاتی که به واسطه دفاع مقدس نصیب ملت غیور ایران و میهن اسلامی ما گردید، بسیار ناچیز است.
سوال۷
در کشوری که حکومت آن جمهوری اسلامی است، چرا افرادی مثل آقای حسن روحانی از غربال شورای نگهبان عبور داده میشوند که با عملکردشان چهره اسلام و نظام را خدشه دار کنند؟