#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش
آسمان در هیجان قافله در آرامش
کاروان مرحله در مرحله می رفت آرام
غافل از عرش رها و یله می رفت آرام
کاروان بود و زمین در تب و آتش می سوخت
چشم ابلیس در آن خواب مشوّش می سوخت
آن چنان بود که خورشید عطش می بارید
ذکر تسبیح به پهنای لبش می بارید
کاروان تازه رسیده ست به منزلگاهش
آسمان بود و خدا بود و رسول الله ش
ناگهان آیه ی اَکمَلتُ لَکُم ...نازل شد
راز بعثت همه در سال دهم نازل شد
وحی نازل شد و آن برکه به جوش آمد باز
عرش با شوق ملائک به خروش آمد باز
ماه در خُمره به جوش آمد و کامل گردید
وحی در شان علی بود که نازل گردید
جبرئیل آمده خندان لب و ساغر در دست
تا که ساغر بنهد ساقی کوثر در دست
همه از خُمّ ولایت شده نوشانوشش
باده بگرفت چنان حضرت حیدر در دست
بر جهاز شتران ماه درخشان پیداست
یا که خورشید نهاده ست پیمبر در دست
دور این قافله انبوه ملائک دارند
از زمرّد همه آئینه مکرّر در دست
دست در دست خدا برد یقینا" وقتی
که گرفته ست نبی دست برادر در دست
عده ای گرم تماشا و گروهی خندان
قومی از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست
تا نویسند علی محشر محشر شده است
تا نویسند ولی گشت و برادر شده است
محضر فاطمه قدرش دو برابر شده است
فاطمه کوثر و او ساقی کوثر شده است
زیر لب فاطمه گلواژه ی تر می خواند
ها علیُُ بشرُُ کَیفَ بشر می خواند
چیست این نور خدایا زکجا می تابد
بر جهاز شتران ماه چرا می تابد
گوئیا بارقه ی شمس و ضحی می تابد
بین دست نبی و دست خدا می تابد
لب گشا خنده کنان با دل آگاه بگو
صد و ده بار علیّاََ ولی الله بگو
او فقط لایق آن است که مولا بشود
ولی الله و یدالله به معنا بشود
تا که دردانه ی آن عرش معلّا بشود
تا که دلبند خداوند تعالی بشود
چه قَدَر نام علی جان به علی می آید
این همه منصب و عنوان به علی می آید
🔸شاعر :
#علی_کفشگر
_______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
علی استادِ مستان است؟ یا عشّاق؟ یا هر دو؟
علی زینت به منبر هاست؟ یا اوراق؟ یا هر دو؟
بنازم احتیاج و اشتیاقم را به درگاهش،
دلم، محتاجِ ایوان است؟ یا مشتاق؟ یا هر دو؟
به مسکین میدهد انگشترش را در رکوعِ خویش،
علی بحرِ کرامات است؟ یا اخلاق؟ یا هر دو؟
نمازم را به سمتِ کنجِ ایوانِ نجف خواندم
که ابرویِ علی، محراب؟ یا طاق است؟ یا هر دو؟
نمیدانم! امینی، مستِ جام الغدیرش بود؟
و یا سرمستِ عشقش، جُرج جُرداق است؟ یا هر دو؟
شبِ معراج در عرشِ خدا، احمد به ایزد گفت:
علی، شاهِ زمین بودهست؟ یا آفاق؟ یا هر دو؟
خدا دانستنش جُرم است، اما من نمیدانم،
علی روزیخورِ حقّ است؟ یا رزّاق؟ یا هر دو؟
🔸شاعر :
#مهران_قربانی
______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
هست این تقاضای روشن قبل از غدیر از محرم
نوحه نگوید ادیبی، شعری نسازد فراهم
وقتش می آید؛ نمایی غمنامه را رونمایی
بگذار سربسته باشد در سینه قبل از محرم
عشق خدا عشق آدم عشق زمین عشق افلاک
در داستان غدیر و آن برکه باشد مجسم
صبح می و مستی آمد، خم غدیر است در دست
خم را غدیری بچرخان در کعبه همپای زمزم
با این که هست آفتابی این جاده را کن چراغان
وقتی نمانده قدم را در راه بگذار محکم
کاری بکن که مسافر وقتی می آید نبیند
در شاهراه ولایت یه نقطه ی گنک و مبهم
دیدی؛ غدیری که داری از کربلا کم ندارد
جایی ندارد؛ بگیری در عید این گونه ماتم
بگذار علم بسته باشد تا چند روزی علمدار
با بچه ها، هیاتی ها باشند در بزم باهم
ساقی سرش گرم گرم جشن غدیر است حالا
پیش از شما با عنایت بر جام ها می زند دم
خم غدیری خداوند داده به این آفرینش
ساقی می آید ببیند؛ چیزی ندارد زمان کم
فردا نه، امروز برخیز خلعت بپوشان به گل ها
بنواز چنگ و دف و نی در گوش گل ها منظم
بوی محمد می آید با کاروان کن توقف
دست علی را ببوس و با فاطمه باش محرم
رزق محرم گرفته شاعر ز خم غدیرش
دریا رسیده به دستش در زیر باران نم نم
در نجف را نشانده در این غزلواره سید
این جرعه از آبرو را دارد ز مولا مسلم
سربسته این نکته ی ناب از آشنایی شنیدم
"می گفت اگر بی غدیری هر روز داری محرم
وقتی که عمار باشد جنس بشر جور جور است
چشم بصیرت نیاز است چشم علی بین میثم"
این است عیدی سید جز شعر چیزی ندارد
از او شما می پذیرید این بیت از شعر کم کم
باقیست "من کنت مولا"در کوه و در دشت و دریا
ماندم چرا رفته بیرون، این حرف از گوش آدم
🔸شاعر :
#سید_علی_میری_رکن_آبادی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
رها کن جسم را یکلحظه و جان را تماشا کن
در این حسرتسرا عقل پشیمان را تماشا کن
جوانی رفت و پیری نیز کمکم میرسد از راه
دمی از خود بیا بیرون و دوران را تماشا کن
تفرج کن به باغ و بوستان و جنگل و صحرا
هزاران شاخهی گل در گلستان را تماشا کن
به امیدی که شعر تازه و نابی بپردازی
اگر لازم شود هفتاد دیوان را تماشا کن
به مدح حیدر کرار بعد از آن زبان بگشا
و لبخند رسولالله را هر آن تماشا کن
علی اول، علی آخر، علی ظاهر ، علی باطن
تجلی صفات حق در انسان را تماشا کن
در اخلاص علی، حلم علی، راز و نیاز او
صفا بنگر، فتوت بین و ایمان را تماشا کن
به گوش جان و دل بشنو کلامالله ناطق را
علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن
به نخلستان بیا و نیمهشب روح عبادت را
برو در جنگها و شیر میدان را تماشا کن
زمانی که علی تکبیرهالاحرام میگوید
تو در عرش خدا آیینهبندان را تماشا کن
در آن انگشتری که در رکوع خود به سائل داد
کمی دقت کن و ملک سلیمان را تماشا کن
برو در خانهی مردی که نان جو طعام اوست
تمام مردم بر سفره مهمان را تماشا کن
علی گندم نخورده در تمام عمر ای آدم!
تجلّی "وفا بر عهد و پیمان" را تماشا کن
اگر روزی حدیث میثم تمار را گفتی
به روی دار سرهای پریشان را تماشا کن
چو دیدی نعرهی"هل مِن مبارز؟"میزند در جنگ
یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن
همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد
فرار مرحب و عَمر هراسان را تماشا کن
اگر روزی کف دست علی را بوسه میدادی
جواب کامل هر راز پنهان را تماشا کن
برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی
علیجان را، علیجان را، علیجان را تماشا کن
علی را فارغ از هر دین و آیین دوست میدارند
یهودی و مسیحی و مسلمان را تماشا کن
یکی پرسید از پیغمبر خاتم؛ عبادت چیست؟
علی را دیده و فرمود؛ ایشان را تماشا کن
کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی
هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن
خدا مانند حیدر بود یا مولا شبیه رب؟
در اوصاف علی هر عقل حیران را تماشا کن
اگر دلتنگ ایوان نجف بودی برو مشهد
حریم قدسی شاه خراسان را تماشا کن
از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ میبینیم
برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن
🔸شاعر :
#مجتبی_خرسندی
_______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
-
على زمام امور خدا به كف دارد
و جبرئيل از اين ماجرا شعف دارد
فقط براى اميرى سرشته شد گل او
خدا ز خلقت مولاى ما هدف دارد...
اگر نگاه همه رو به كعبه شد خيره
يقين بدان كه يك راز با نجف دارد
نجف نمادى ز درياى بى كران خداست
كه ريگ ريگ بيابان آن صدف دارد
قسم به وسعت بی انتهای ایوانش
كه خاك بارگهش بر جنان شرف دارد
-
همينكه گفت به معشوق خود بلى مولا
سپس به ما همگى گفت يا على مولا...
-
🔸شاعر :
#آرمان_صائمی
______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
حرفْ بسیار ، وقت امّا ضیق
ما کجا و کجا تو بحرِ عمیق؟!
جز تحیّر نصیب او نشود
هر که در ذاتِ تو کند تحقیق
من چگونه تصوّرت بکنم
که نگردد خدایی ات تصدیق؟!
پیشِ خال و خطِ تو شرمنده
کوفی و ثلث و نسخ و نستعلیق
همه در بند تو اسیر شده
عارف و شیخ و زاهد و زندیق
دشمنان تو جُملگی کذّاب
نیست جز تو کسی دگر صدّیق
هیچ شاهی نبوده غیر از تو
با غلامش چنین رفیقِ شفیق
بی تو حتی بهشت هم نرویم
ما به حکم رفیق ثُمّ طریق
لایق وصلِ تو نیَم امّا
مکن از جمعِ خود مرا تفریق
🔸شاعر :
#عاصی_خراسانی
______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
خواست تا آینه را محو تماشا بکشد
دست عشقی به سر و روی تولا بکشد
یک مسیحا نفسی فوق مسیحا بکشد
کعبه را هم به تکاپوی تمنّا بکشد
بر دو چشمان بشر سُرمه ای از شبنم زد
((عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد))
عشق آئینه ی رخسار خداوند جلیست
یا شرابیست که سرمستی آن لم یزلیست
گاه تلخ است ولی تلخی آن هم عسلیست
عشق تا بوده علی بوده وتا هست علیست
باید عاشق شوی و تابع قانون باشی
((شرط اول قدم این است که مجنون باشی))
زندگی را بجز از حب علی نیست هدف
داده شاهنشه لولاک به افلاک شرف
منکر حب علی کرده فقط عمر تَلف
حُب حیدر صدف و شیعه ی او دُرّ نجف
من گدای نجفم ، نوکر مادر زادم
((چه کنم کار دگر یاد نداد استادم))
از ازل تا به ابد سر نهانیست علی
آفرینش همه را باعث بانیست علی
شخص ما فوق زمانی و مکانیست علی
همه جا هست بگوئید کجا نیست علی
مدح بابای بشر جور دگر باید گفت
((ها علیٌ بَشرٌ کَیْفَ بَشَرْ باید گفت))
یا علی ردّ تو تا عرش خدا در رصد است
روئیت ماه رخت علت هر جزر و مد است
زور بازوی تو هر لحظه نبی را مدد است
خم ابروی تو خود قاتل صد عبدود است
حک شده بر تن تیغ دو دمت حضرت شاه
((ذکر لا حول و لا قوه الا به الله))
چشمه فیض تو یک قطره ی آن زمزم شد
کعبه بر خاک تو افتاد و گِلش مَحرم شد
نام تو، توبه ی مقبول لب آدم شد
با نفسهای تو، انفاس مسیحا دم شد
نه فقط مثل تو هرگز بشری نیست، که نیست
((سرّ گیسوی تو در هر هیچ سری نیست که نیست))
محو حالات تو آیات نماز است علی
بی قرار سحرت، صبح حجاز است علی
یک شب از عمر تو منظومه راز است علی
چه بگویم سر این رشته دراز است علی
نه فقط من که دو عالم همه دیوانه توست
((هر کجا مینگرم جلوه مستانه توست))
نیمه ی راه غدیر آمد و تو راه شدی
آخرین مقصد هر رهرو آگاه شدی
کوری چشم حسودان تو فقط شاه شدی
اَشهد و اَن علیً ولی الله شدی
دو لب لال اذان با تو به فریاد آمد
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
ای که نطقت همه آیات شریفه است بگو
با سکوتی که بر این ظلم حریف است بگو
با هر آنکس که به دنبال سقیفه است بگو
با کسی که به تنش رخت خلیفه است بگو
این گسل زلزله خیز است که ویرانگه توست
((ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست))
تو فقط محرم اسراری و محروم تویی
ریشه ی ظلم ز جا کندی و مظلوم تویی
حکم قرآن خدا بودی و محکوم تویی
جمع اضدادی و مجهول و معلوم تویی
جامه ی صبر چرا جای زره می پوشی
((مهر بر لب زده خون میخوری و خاموشی))
همه دم در طلبت دیده ی من بارانیست
تا ابد ذکر تو در سینه ی من طوفانیست
از مقام تو سرودن نه به این آسانیست
شعر میگویم و سر منشأ آن حیرانیست
مثل گیسوی پریشان رها در بادم
(( زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم))
🔸شاعر :
#حسین_محسنات
_______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
علی که رشته ی خلقت به دست قدرت
اوست
مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست
مقام او به تصور نمی رسد که خیال
شکسته بال تر از اوج بی نهایت اوست
علی که هرچه که خوبی است توأمان دارد
علی که هر چه که پاکی است در طریقت اوست
علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضا ست
علی که آینه ی کفر و دین مودت اوست
علی که نقطه ی باء است باء بسم الله
علی که شرط قبول عمل ولایت اوست
غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر
که حرف اول آخر فقط محبت اوست
نهاده کیسه خرما به دوش در پی کیست؟!
شهی که تکه ای از نان خشک قسمت اوست
لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست
که همترازی با اهل فقر عادت اوست
همان علی که به هنگامه ی رکوع نماز
زکات چشمه جوشنده ی سخاوت اوست
همان علی که برای نشاط طفل یتیم
خمیده مرکب بازی بلند قامت اوست
همان علی که علمدار فتح خیبر شد
همان علی که ظفر وام دار رٱیت اوست
همان که تیغ اگر خورد پای پس نکشید
همان علی که احد جلوه ی اطاعت اوست
چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد
که ذوالفقار برازنده ی شجاعت اوست
دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر
امیر مقتدری که کرم سجیت اوست
همان علی که به خندق خلوص ضربت او
نماد روشنی از قله ی عبادت اوست
حماسه واژه ی گنگی است در نبرد علی
به وقت جنگ زمین عرصه ی قیامت اوست
همان علی که اگر فتح کرد یک تنه کرد
همان که چشم فلک خیره بر رشادت اوست
اگرچه خفته جهان بود خفت جای نبی
که ترس واژه ی بی معنی هویت اوست
به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی است
علی که نور تر از نور واقعیت اوست
کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال
چکیده از سر انگشت با کرامت اوست
خدا که گنج نهان است رخ نموده در او
علی تجلی انسانی حقیقت اوست
حقیقتی که به خون غرقه گشت در شب قدر
حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست
به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا
از آن امیر دلیری که عدل خصلت اوست
زن یهودی و خلخال و آه تلخ علی
دلیل تلخی این آه تلخ غیرت اوست
نه از علی نتوان دید ظلم بر موری
از آن علی که جهان در کف کفایت اوست
عقیل عدل علی را چشیده است و زمان
هنوز در عجب از جلوه ی عدالت اوست
به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل علی
به گونه ای که بیان قاصر از فصاحت اوست
علی که هر چه که گفتیم از فضایل او
به قدر سایه ای از کاروان شوکت اوست
به جز کلام خدا ,آیه های روشن وحی
کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست
جهان ندیده چنان او امام مظلومی
هر آنچه مانده ز اسلام رنج ومحنت اوست
به شقشقیه قسم خار در میانه ی چشم
چو استخوان به گلو باز گوی غربتت اوست
چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود
چه غربتی که فقط مرگ خواب راحت اوست
به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید
چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست
گرفته قاطبه کفر تازیانه به دست
به خون کشیدن آیات وحی نیت اوست
کسی نبود بگوید مزن حرامی پست
که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست
علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید
تلاش دشمن غدار هتک حرمت اوست
از این عریضه ی غم بار و تلخ می گذرم
از این عریضه که مردن سزای صحبت اوست
نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست
بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست
هزار شکر خدا را که شیعه ایم و هنوز
هر آنچه لطف به ما می رسد به برکت اوست
به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت
که نام فاطمه باب شروع رافت اوست
🔸شاعر :
#حسن_شیرزاد
_____________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
سرّ توحید احمدی اینست:
که علی را فقط خطاب کند
عرصهی جنگ هم که تنگ شود
روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب! برو کنار بایست،
هدف انگار کندن در نیست
شیر حق اینچنین که میغرّد
آمده قلعه را خراب کند
روح از این صحنه جان تازه گرفت،
آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش، عکسِ حیدر را
درِ قلعه به دست ـ قاب کند
میپری آن طرف سواره ولی
عمرو! آن سوی خندق است علی
جنگجویی ندیدهام چون تو
سوی مرگش چنین شتاب کند
تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر
آنچنان زد که حضرت داور
ضربهی روز خندقِ او را
بهترین ضربه انتخاب کند
همه دیدند امیر میآید
زودتر از غدیر میآید
کی شود یک امینی دیگر
شرح این ضربه را کتاب کند؟
در میان عرب خبر پیچید
در دلش هر مبارزی فهمید
خاک خود را به باد خواهد داد
رزم اگر با ابوتراب کند
بیشتر بین عاشقانِ علی
حرف سلمان و مالک است ولی
رقص خرمافروش بر سرِ دار
دل ما را همیشه آب کند
بعد یک عمر ذکر یا حیدر
مطمئنیم ساقی کوثر
به دل کوزهگر میاندازد
خاک ما را خم شراب کند
قلب را در لحد که میبویند
به رقیب و عتید میگویند
میهمان علیست بگذارید
او بیاید خودش حساب کند
شعرم از برق ذوالفقار رسید
روشن و گرم و بیقرار رسید
تا به ذره نگاه یار رسید
میرود کار آفتاب کند
🔸شاعر :
#قاسم_صرافان
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
می دهم بر تو سلام ای حضرت بالا نشین
السلام ای شمس عالم حضرت حبل المتین
کار ما دست شما افتاده از اقبال خوش
کار ما آسان نما ای جان جانان آفرین
ای امام انبیا ای آبروی اولیا
آیت الله العلی ای حضرت عین الیقین
حضرت مشکل گشا ای تو به هر دردی دوا
ای تفرج گاه تو معراج ختم المرسلین
حضرت سر سلسله ای پادشاه قافله
ای خداوند کرم ای قبله ی اهل زمین
وحی بر افلاک شد از جانب پروردگار
لافتی الاعلی لا سیف الا ذوالفقار
در مدار چشم هایت ماه کامل می شود
هرکه شد دیوانه ی عشق تو عاقل می شود
حضرت جبریل در عرش معلای خدا
می برد نام تو را تا کار مشکل می شود
فاتح بدر و حنین ای قبله گاه عالمین
کعبه هم کم کم به سمتت نیز مایل می شود
وعده دادی وقت مرگم تو قدم رنجه کنی
خاک قبر از اشک های شوق من گل می شود
ما برای دیدنت خود را مهیا می کنیم
عاقبت هرکس به دیدار تو نایل می شود
عقل ما زایل شده خوردیم بر پست جنون
زنده ایم با وعده ی انا الیه راجعون
ای تمنای نگاهم بسته بر دستان تو
جان به لب آمد ز دوری تو وایوان تو
وه چه شیرین است این بیت مطنطن یا علی
جان حیدر جان زهرا،جان زهرا جان تو
روز محشر جبرئیل با خلق می گوید به تو
یا امیرالمومنین ای جان سنه قربان تو
چرخش انگشت تو روزیِ عالم می دهد
می خورد کل فلک از سفره و از نان تو
ای بنازم ناز شستت را،به هنگام نبرد
می شود حتی خداهم مات تو،حیران تو
هر دری را باز کردی تا قیامت باز شد
یا امیرالمومنین گفتیم و عشق آغاز شد
میبرم این اشک هارا زیر ایوان نجف
تا که بنویسند من را ابر باران نجف
میرسد از عرش بر گوشم ندا وقت ورود
سجده کن بر پیشگاه شاه شاهان نجف
در روایات آمده کار فلک دست علیست
مسند قدرت شده تخت سلیمان نجف
روز میلاد تو عالم نیز مهمان خداست
میدهد هرچه بخواهد او به مهمان نجف
آخرش هم میشوم یک روز من حاجت روا
آخرش هم می روم یک روز قربان نجف
در بیان مختصر ایمان مطلق با علیست
در تمام آسمان ها حک شده حق با علیست
🔸شاعر :
#آرمان_صائمی
_______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
من نیستم از باده یِ این بادیه خشنود
کو آتشِ جامی که که کُنَد دردِ مرا دود
.
از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد
برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود
.
دلخسته ام از خرقه ی موسایی فرعون
دلخسته ام از ژستِ خَلیلانه ی نَمرود
.
دلخسته ام از شهرِ ریا! شهرِ تظاهُر
ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود
.
باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست
ما را ببَر ای عشق به سَرمنزلِ مقصود
.
ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ
تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود
.
گویَند علی می زده صد وصله به کفشَش
ای کاش دلِ خسته ی من کفشِ علی بود
.
گفتند علی کیست؟ همان کعبه ی سیار
گفتند علی کیست؟ همان قبله ی موجود
.
آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه
آن رودتر از رودتر از رودتر از رود
.
آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف
آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود
.
یک دانه ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد
دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود
.
هرچند که نوشیدم ازاین جام کمی دیر
با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود
.
قرآن و نماز و حرم و روزه وحج هم
جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود
.
پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست
در خانه ی معبود به جز حضرتِ معبود؟!
.
از باده ی باد است لَبَش تر لبِ دریا
هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود
.
ما نیز ببینیم همه روی علی را
بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...
🔸شاعر :
#محسن_کاویانی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
آمد آن عید سعیدِ بی نظیر
شد زمانِ دستبوسیِ امیر
آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر
در کنار برکۂ نابِ غدیر
دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
از خدا موسی زمین را قرض کرد
نوح، خود را خاک پایش فرض کرد
عاشقی را بی حد و بی مرز کرد
حضرت آدم سلامی عرض کرد
توبه کرد و گفت با صوتِ جلی:
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت
دین تکامل یافت و معنا گرفت
مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت
زیر پایش نورِ عالم پا گرفت
هست در دست محمد(ص) مشعلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد
آیه نازل شد ولی الله شد
دشمنش از عیدمان آگاه شد
هر که شد بیعت شکن گمراه شد
حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
نام حیدر داده قیمت بر نگین
بُرده دل از آسمانها و زمین
آمد و با شعر من شد همنشین
میرسد در لحظه های آخرین
وقت جان دادن ندارم مُعضلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
شد امام ِ اولِ عمارها
عاشقش بودند خوش کردارها
مُرد سلمان از نگاهش بارها
گفت قنبر با تو گل شد خارها
اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»
بی زره میرفت، با غیرت، اصیل
پیش رویش عده ای پست ذلیل
ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل
پشت سر فریاد میزد جبرئیل:
نیست مثل تو در این میدان یلی
لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————