eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
✅زمینه شب سوم محرم 🔻بهمن عظیمی 1️⃣بنداول خوش اومدی ای مسافر من با سر رسیدی بخاطر من دخترت بمیره برای زخمای رو سرت باباجون مثل موی تو قلب دختر تو نداره دیگه سامون 2️⃣ بند دوم دنیای بی تو پر از عذابه دارم می میرم توی خرابه نا ندارم از جا بلند بشم بسکه سیلی خوردم بابا دیدمت تو رو روی نیزه ها کاشکی من می مردم بابا تو روشنائي ، دل ساداتي سلام الله علیها
هدیه به حضرت رقیه صلوات شور احساسی حضرت رقیه زیبایی صاحبه دمه عیسایی تو عشقه عمو عباس و تو نبضه قلبه بابایی دریایی ما پایین و تو بالایی هر کی تورو دیده می گه المثنای زهرایی نخه چادرت مسلمونم کرد نگاهه تو تنها در مونم کرد بزار این طوری بگم که عشقت من و راهیه بیابونم کرد تو یاسی کاشف الکربه عباسی خیلی شبیه زینب تو روی چادرت حساسی الماسی یه جورایی خیلی خاصی سرمیزاری روی ابرا وقتی رودوشه عباسی کشیده به فاطمه تو صورتت کشیده به عمه زینب غیرتت سه ساله هستی ولی زبون زده در میونه خاصه و عام نجابتت مجنونم تو روضه ها سر گردونم جاذبه داره عشق تو واسه دله بی سامونم محزونم برای تو من گریونم سینه زنی توی روضتـ می دونی شده قانونم بردن اسمت اقا عبادته نوکری برای تو سعادته بهترین خاطره های زندگیم لحظه های خوب توی هیته دوست دارم کرم تورو دوست دارم می دونی که خیلی اقا حرم تورو دوست دارم دوست دارم بزم عزاتو دوست دارم می دونی که خیلی اقا کربو بلاتو دوست دارم بی خیاله دنیا و ظواهرم واسه سردادن پای تو حاظرم بنویس اربعینی اسم من و بنویس بیام حرم با مادرم رضا نصابی https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
AudioCutter_shab 2 moslemiye 1401 sokhan va roze .mp3
16.71M
‍ هدیه به حضرت مسلم صلوات زمینه احساسی زیبا شعر و سبک رضا نصابی به نفس. کربلایی جواد مقدم می بینی اسیره. تو دسته یه مشت بی حیامو می بینی دیگه در نمیاد ش. حتی صدامو می بینی تو اشکه غریبیه توی چشامو می بینی شبیه ابر نو بهاری می بارم سرم رو رو دیوار غربت می زارم روی لب فقط اسم تو من میارم حسین. جان. حسین جان. حسین جان حسین جان می بینی شده حال و روزم چقد گریه آور می بینی. شدم تنها و بی کس و یارو یاور می بیینی من و با دل خون. و با قلبه مضطر می بینی می بینم من پایان این ماجرا رو می بینم تنه افتاده زیره پارو می بینم سره رفته رو نیزه هارو حسین. جان. حسین جان. حسین جان حسین جان غم تو سفیرت رو بد جوری پیر کردامیرم که این شهره کوفه شده پرز نامرد امیر م تا وقت هست عوض کن مسیرت رو بر گرد امیر م امیر م می بینم. تو گودال تنه بی سرت رو می بینم رو خاک غرق خون پیکرت رو می بینم دل اشوبیه خواهرت رو رضا نصابی https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227
ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! @hosenih ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین ما کیستیم تا که فدای سرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم، باید مدافع حرم دخترت شویم بر دهر پشت پا زده، لبیک یاحسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریده ایم گشتیم در جهان و تو را برگزیده ایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده ایم در شاهراه کوی شهادت شنیده ایم آغاز و انتها زده لبیک یاحسین @hosenih فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به حضرت رقیه صلوات واحد سنگین حضرت رقیه از غمای بی عدد خونه دلم ازاین اتفاق بد. خونه دلم نفسم نمیادش بالا دیگه خیلی از ضربه لگد خونه دلم زجر نامرد امونه من و برید اشک و التماس مو دیگه ندید با لگد می زد به پهلوهای من هر باری کناره من تا می رسید بابایی بگو با چشای تر چی کار کنم بابا یی بگو بابا این درد سر چی کار کنم بابایی. بگو با درد کمر چی کار کنم بعد تو با غصه هم مسیر شدم بعد تو از زندگانی. سیر شدم حق داری رقیه رو که نشناسی تو سه سالگی ببین چه پیر شدم ببر دیگه با خودت دختر تو درد سر شدم واسه خواهر تو ساربان سیلی به صورتم می زد با همون نگین انگشتر تو بابا یی. بگو بازخم زبون چی کار کنم بابا یی. بگو با سینه ی خون چی کار کنم با بایی. با این روی ار غوون چی کار کنم رضا نصابی https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بند اول : ملیکه ی ملک ارباب در شب ظلمت تو مهتاب شدم هوایی به والله دل خرابم رو دریاب دلم گرفته اسیرم تو غم و غصه میمیرم دلخوشیم اینه که از تو حاجتامو من میگیرم غرق گناه و غم شده بودم به آخر خط رسیده بودم خانوم به دادم رسیدی آخه از این زمونه بریده بودم دست کوچیکت گره گشاتر از اونی بود که شنیده بودم یا رقیه یا رقیه ..... بند دوم : سه سالته اما قرن هاست شعله ی عشق تو برپاست حاجت ما مثل قطره کرامتت اما دریاست قفل دلم رو شکستی تو دل عاشق نشستی شکی ندارم یقیناً بهشت همونجاست که هستی بهشت دمشقه دمشقو عشقه چون تویی اونجا رقیه خاتون همیشه مجنون هستم و شیدا تا تویی لیلا رقیه خاتون محشر کبری شفیعه ی ما ثانی زهرا رقیه خاتون یا رقیه یا رقیه ...... بند سوم : فدایی هات تو سپاهت گذشتن از سر تو راهت تا که حرم امن بمونه نشینه غم رو نگاهت مدافعان حرم با توجهات تو هر جا پا توی میدون گذاشتن دشمنو انداختن از پا از تو گرفتند اذن جهاد و قدرت پیکار رقیه خاتون رمز نجات و فتح و ظفر تو شور شرر بار رقیه خاتون تخت بلند و سلطنت تو دوش علمدار رقیه خاتون یا رقیه یا رقیه ...... ◼️◾️◼️✍✍🎼✍✍◼️▪️◼️ جدیدترین اشعــارو سبک های کربلایی علی صمـــدی
روضه دفتری امام حسین ع 💚برنام حُسینْ ◾️وکَربَلایش صَلَواتْ 💚برنام ابوالفَضْل ◾️و وَفایَشْ صَلَواتْ 💚براَهْلِ حَرَمْ ◾️به حَقِّ زَهراء(س)صَلَواتْ 💚برجمله یِ یاوران مُولا صَلَوات 💚اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ سرم خاک کف پای حسین است  دلم مجنون و شیدای حسین است  بُوَد پرونده ام چون برگ گل پاک  دراین پرونده امضای حسین است  بهشت ارزانیه خوبانِ عالم  بهشت من تماشای حسین است  به وقت مرگ چشمم را نبندید  که چشم من به سیمای حسین است  چراغ از بهر قبر من نیارید  چراغم روی زیبای حسین است  خوش آن صورت که درفردای محشر  برآن نقش کف پای حسین است  از آن با گریه دائم خو گرفتم  که اشکم دُرِِّ دریای حسین است  نترسانیدم از روز قیامت  قیامت، قد و بالای حسین است روضه 👇👇👇 دوتا داغه که سرامد همه داغ هاست ، یکی داغه جوانه که قلب پدر و مادر رو میشکنه ، هیچ پدر و مادری طاقت نداره داغ اولاد ببینه یکی داغه برادره که کمر خواهر و میشکنه ، اخه خواهرا علاقه خاصی به برادر دارن حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم همه بگید یا حسین...... سلامتی وجود نازنین امام زمان عج صلوات 👆👆👆👆👆
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :بِکَ یا الله،برسول الله،،، (یاحســین جـــــانم /دیـــن وایـمــــــــانم اومده مــاه عــــــزا /بازم پریشـــــانم)(۲) (شب اول شب مسلم/شب تنهایی وغربت شب دیدن جفا از/ کوفیان بی مروت)(۲) به کوچه های غریبی ، سفــــیر کرب و بلا میگه حسین غـــریبم ، به سمـت کوفه نیا میا به کوفه حسین جان،که بی وفا شده اند که کوفـــیان همـــه راهـــیّ کربلا شده اند (حسین جـان من است و منم فدای حسین دوباره پـر زده قلبم تا کــربلای حسین)(۲) (یاحـــــسین جـــانم/ دیــــــــن و ایمـــانم برا غـــــربتِ شــــما/دوباره گــــریانم) (۲) (شــب دوم محـــــرم /شــب کاروان عشقه شـــب بی قــراریایِ/ دلِ بانوی دمشـقه)(۲) رسیده قـافـــله غـم ، به دشـــت کرب وبلا به قلب زینـــب کبرا ، رســیــده هول و ولا بیا تا دیـر نـشــــده مــا مدینه برگــردیم داداش ، تا زیـنب تو غــــم نبینه برگــردیم (حسین جــان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده قلبـــم تا کربلای حسین)(۲) رقیه سعیدی(کیمیا) 📌این سبک تا ده شب ادامه دارد،،،
۴۰ (حضرت رقیه س) امشب پدر خوش آمدی،ممنونم ای بابا واویلا واویلا از شوق دیدار رخت،اشکم شده دریا واویلا واویلا تنها و سرگردان منم،در کنج این ویران دنیا شده زندان تا آمدی خرابه ام،گردیده روح افزا واویلا واویلا غریب مادر بعد تو،غم شد نصیب من غم شد شکیب من ای روشنی خانه ام،با تو کنم نجوا واویلا واویلا تا رأس تو دیدم به نی،رنگم پرید بابا قدم خمید بابا چون عمه ی مظلومه ام،دیگر شدم تنها واویلا واویلا هر جا که نامت برده ام،با ضربه ی سیلی رویم شده نیلی سیرم دگر از زندگی،بعد از تو ای بابا واویلا واویلا خوابم نمی برد پدر،از درد پاهایم خرابه شد جایم خون شد دلم از این همه،بیداری شب ها واویلا واویلا طفلم ولی بابای من،از داغ تو پیرم از زندگی سیرم مرا به همراهت ببر،ای کعبه ی دل ها واویلا واویلا سرت به روی دامنم،زد شررم بابا خونجگرم بابا رقیه ی دلخسته را،همره ببر بابا واویلا واویلا در کنج این ویرانسرا،سرت به دامانم آرامش جانم راحت شوم از درد و غم،روم سوی زهرا واویلا واویلا ای نور چشم فاطمه،جانم بود بر لب با گریه ی زینب گریان برای عمه ام،از این مصیبت ها واویلا واویلا چون مادرت در نیمه شب،گردم کفن بابا دور از وطن بابا با گریه ی اهل حرم،گردد عزا برپا واویلا واویلا (سبک: ای ساقی لب تشنگان) 💠🌀💠🌀💠🌀💠
متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
۴۱ (حضرت رقیه س) من بر گل زهرای بتول نور دو عینم از نسل و تبار علی و دخت حسینم در خصلت و خویم،چون فاطمه هستم چون زینب کبری،با عاطفه هستم بابای غریبم۴ بابا ز سفر سوی من بی رمق آمد در نیمه ی شب رأس پدر در طبق آمد در خرابه ی شام،بوی او شنیدم رأس پدر من،شد نور امیدم بابای غریبم۴ گفتم که پدر بر تو و آل تو سلامم نام تو شده ای پدرم ذکر مدامم مهمان منی تو،ای یار و انیسم با تو شده بابا،هنگام جلوسم بابای غریبم۴ آمد سر تو پس چه شده پیکر پاکت جانم به فدای تو و آن پیکر چاکت با دیدن رویت،شد خرابه غوغا رأس تو بگیرم،در بر گل زهرا بابای غریبم۴ بنگر پدرم پای پر از آبله دارم من زنده و خجلت ز روی قافله دارم من برات بمیرم،بابای غریبم بعد از تو پدرجان،غم گشته نصیبم بابای غریبم۴ بابا تو نبودی ز روی ناقه فتادم سر را به روی خاک بیابان بنهادم زجر آمد و بر من،او سنگ محک زد بر رقیه ی تو،از کینه کتک زد بابای غریبم۴ بعد از تو از این زندگی ام سیر شدم من تا رأس تو دیدم روی نی پیر شدم من ممنون ز عمه،هر جا سپرم بود در وقت اسیری،جای پدرم بود بابای غریبم۴ 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠