eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5778119339823597062.mp3
9.19M
✅*السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الزَّاهِدُ التَّقِيُّ* 🔊 🎙 حجة الاسلام والمسلمین استاد 🔻روضه حضرت امام هادی علیه السلام 🔺 @hosenih_maghtal
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── به تو از دور سلام به سلیمان جهان؛ از طرف مور سلام به تو از دور سلام دل من واسه زیارت میزنه شور، سلام! به تو از دور سلام به حسین از طرف وصله ‌ی ناجور سلام! همه دنیام حسین من فقط تو رو برا خود تو میخوام، حسین… همه دنیام حسین یاد گرفتم اسمتو از لبِ بابام حسین همه دنیام حسین واسه اربعین بده توون به پاهام حسین ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره یه روزیم بیاد نفس آخرم بره منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره یه روزیم بیاد نفس آخرم بره حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام یه دست گل دارم برای این حرم میدم یه دست گل دارم برای این حرم میدم گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم برای قربونی اسماعیل و میدم به عشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ♫♫♫ متن مداحی منم باید برم رضا نریمانی ♫♫♫ اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن کنایه میزنن دلم و میسوزنن و میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم به جای لالایی روضه براش میخونمو دم بابا باباش داره میگیره جونمو دم بابا باباش داره میگیره جونمو گناه دخترم چی بوده که بابا ندید گلم بابا میخواد جواب ناله شو بدید فقط رقیه جون صدای بچمو شنید حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
دستت به نشانه گدایی بالا گو ذکر حسین با صدایی بالا یک دست شدند زیر دستان حسین ای پرچم هر چه کربلایی بالا دستی به سینه محکم به سینه محکم دستی شبیه پر چم شبیه پرچم وقت جنون رسیده جنون رسیده این تو این اسم اعظم این اسم اعظم با هر حسین حسینت حسین حسینت آتیش بزن به عالم بزن به عالم وقتی حسین حسین میپیچه در هم زهرا زبون میگیره به به جانم ما رو به عشق این دم میخره از دم مارو به عشق این دم میخره از دم ذکر حسین و دم بگیر وای سینه بزن علم بگیر ذکر طی الارض تا کربلا هستی پس سر جات قدم بگیر وای ذکر حسین و دم بگیر وای حالت موج یم بگیر وای بعد از این که از چشمات اشک و گرفتی از هیئت حرم بگیر وای ارباب میبینی اینا لشکرتن همه نوکرتن ارباب میبینی اینا کفترتن همه دم پرتن ارباب میبینی شما سر بطلب فدای سرتن سینه بزن ذکر بگو پا بکوب پرچمتو به عرش اعلا بکوب این رجز بر سر اعدا بکوب ما همه سرباز توییم فرمانده امر کنی سری به پیکر مانده عمری حرم با دلامون بازی کرد از تو به کفترات حرم پر مانده دل ما بین حریم دو برادر مانده فقط امضای حرم از سوی مادر مانده نذار درمانده بشیم فقط همین در مانده پشت دریم در وا کن شاه کریم در وا کن بخشش از بزرگتره کوچیکتریم در وا کن در واکن که گدای روی ماه توییم درواکن ما همه غلام سیاه توییم در واکن مستحق یک نگاه توییم درواکن ما همه غلام سیاه توییم نوکر بودیم نه از طفلی از ازل حسین کاش تکلیفو بدونم حد اقل حسین کی میگیریم ضریحت رو در بغل حسین صلی الله علی الباکین علی حسین کاش زهر حجر بشه وابستت عسل حسین کاش دور تو بگردیم بر دور یل حسین کاش دور ما بگرده اونجا اجل حسین صلی الله علی الباکین علی حسین
گنبد و به مناره چه حاجت است اصلا بهشت را چه نیازی به زینت است وقتی ضریح نیست به نفع فقیرهاست زائر بدون واسطه گرم زیارت است زائرسرا چرا؟ به روی خاک خوش‌تریم زیبایی وصال همین رنج و زحمت است پای همه به صحن شما وا نمی‌شود در سامرا ملاک زیارت لیاقت است هر صبح و شام ساعت ده گریه می‌کنیم باتو قرار گریه ما رأس ساعت است وقتش رسیده حق غمت را ادا کنیم تا در رجب محرم دیگر به پا کنیم تبعید می‌برند تو را خون‌جگر شوی در خانه حبس باشی و بی‌بال و پر شوی سنگین شده سر تو اثر کرده است زهر چیزی نمانده غش کنی و محتضر شوی بنشین! قدم نزن که نیفتی به روی خاک تا کم دچار تشنگی و دردسر شوی از آب آب تو جگر اهل خانه سوخت قسمت براین شده ز عطش شعله‌ور شوی رد طناب دست تو ما را به شام برد گویا بناست تا که تو هم نوحه‌گر شوی از عمه‌ای بگو که به بازار رفته است از کربلا به کوفه به اجبار رفته است سید پوریا هاشمی @deabel
آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود! شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای: بابا محاسن تو که خاکستری نبود! وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود علی زمانیان @deabel
با سرانگشتم نوشتم آه... باران گریه كرد كنج چشم شیشه جاری شد خرامان گریه كرد تیرگی‌ها را كه باران از نگاه گریه شست شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه كرد تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خوانده اند چشم ماهی های دریا در بیابان گریه کرد در هجوم کشف های ناگهانی گر گرفت شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد نیمه شب، دریا، اسارت! مجلس شومِ شراب... خاطراتم از حرم تا شام ویران گریه كرد سیر اسرار ازل در روضه‌های شفع و وتر سطرهای جامعه در سوگ انسان گریه كرد آه ای دریای نور ای مهربان ای لطف محض در جوابم یک حرم، در خاك، ویران گریه کرد تا نوشتم نام مولایم علی هادی است از مدینه پاسخ آمد جان، خراسان گریه كرد هادی ای مظلوم ای سرّ خدای فاطمه غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد کاظم رستمی @deabel
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟ هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صد دست و پا زده در خون حسین من ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده مجتبی شکریان @deabel
دست فهم بشر از درك شما كوتاه است گر چه اندازه ي انفاس به سويت راه است جز در خانه ي تو محض طلب كردن رزق هر كه جاي دگري رفت يقين گمراه است نوه ي حضرت خورشيد شدي،سوره ي نور ذره اي كه شده روشن ز نگاهت ماه است ليله القدريتان ارثيه ي زهرا بود فقط از كنه مقام تو خدا آگاه است زير و رو ميكند اين جامعه را جامعه ات خط به خط جامعه تفسير كلام الله است سامرا رفته فقط حرف مرا ميفهمد اوج لذت بخدا سجده بر اين درگاه است محسن صرامی @deabel
آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه‌ی پر از محنم را دل‌تنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه‌ی ویرانه نشستم لرزاند، غم عمه‌ی سادات تنم را من کشته‌ی بی‌حرمتیِ بزم شرابم با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی... سخت است که تفسیر نمایم سخنم را ناموس خدا، خیره‌سری، چشم حرامی سربسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را قاسم نعمتی @deabel
رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟ یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته تیر دیگر در کمان صیاد دنیا چون نداشت زهر را چون طرح بر جان شکارش ریخته خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند آبروی سامرا از چشم زارش ریخته در عیادت از دلش شاید که دلها بشکند چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را از دل آتش نهاد داغدارش ریخته شاید از کرببلا می آید و قبر حسین ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته جای دارد تاک روید "معنی" از خاک درش اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته... محمد سهرابی @deabel
بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی...وجودِ او لرزید دل زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود محمد جواد شیرازی @deabel
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای» گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته وحید قاسمی @deabel
علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد لخته های جگرم در دهنم معلوم است چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است حق من رفتن در خان صعالیک نبود در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است در میان کفنم تربت یک بی کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است محمد جواد شیرازی @deabel
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : در روز قیامت جبرئیل به فاطمه (س) خطاب می کند: ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه.حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند : "خدایا شیعیان من و فرزندانم را نجات بده". در این زمان خداوند به فاطمه (س) می‏فرماید: اینک در میان اهل محشر برو؛ هر کس که به تو پناهنده شود همراه تو وارد بهشت خواهد شد . 👐در این هنگام همه مردم آرزو می کنند ای کاش بودند. 📚 بحارالانوار، ج8 ، ص53 @deabel
ای وجودت حیات‌بخش وجود سائل درگهت کرامت و جود آیۀ هشت سورۀ نوری به جوادالائمه مشهوری مظهر جود ذات لم یزلی سیدی یا محمد بن علی تو محمد، علی است ابن و ابت کنیه ابن الرضا، تقی لقبت خلف پاک مرتضایی تو کوثر حضرت رضایی تو پدرت گفت نازنین پسرم ای فدای تو مادر و پدرم.... مظهر کامل امام رضا آفتاب دل امام رضا حافظ سر کبریایی تو وارث علم انبیایی تو تو ز اسرار غیب آگاهی در حقیقت خلیفة اللّهی... کاظمینت درون سینۀ ماست نجف و مکّه و مدینۀ ماست یم جود و فتوّت اید همه اهل بیت نبوّت اید همه همگی باب‌های ایمانید امنای خدای رحمانید تا صف حشر اصل هر کرمید رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید سرّ غیب خدا به قلب شماست "وارتضاکم لغیبه" گویاست چشم دل بی فروغتان کور است شاهد من "کلامکم نور" است دلتان بحر بی کرانۀ علم کیست غیر از شما خزانۀ علم؟... بوسهء علم، بر لب و دهنت فقه، در گاهواره هم سخنت پیش علم تو علم عالم چیست!؟ در حضور تو پور اکثم کیست!؟ کل قرآن دلیل منطق توست پور اکثم ذلیل منطق توست یک کلام تو صد سپهر کمال یک سؤال تو سی هزار سؤال علم‌ها قطره و تو دریایی عالمی بنده و تو مولایی تـو ابالهـادی و اباالکـرمی تـو کلیـم‌اللَّه مسیـح دمی تو دهی، ای کرم گدای درت حِرز مادر، به قاتل پدرت تو که در هر دلی حرم داری تو که با دشمنت کرم داری تو که بر خشم خصم می‌خندی به روی دوست در نمی‌بندی ای به دست تو باز، مشکل من یـاد رویـت چـراغ محفل من تشنــۀ کوثــر ولای تـوام سرفرازم که خاک پای توام بنده ام بنده ای گنه کارم از دو عالم فقط تو را دارم من اگر در گدائیم کاهل تو به جود و کرامتی کامل ای ولایت تمام ایمانم کاظمین تو قبلۀ جانم هر چه هستم گدای این کویم با تمام وجود می‌گویم اَنت بابُ المراد ادرکنی یا امام جواد ادرکنی سیّدی "میثم" ام قبولم کن خاک ذریّۀ رسولم کن استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
حق سيرتي به صورت انسان رسيده است آئينه دار جلوه يزدان رسيده است از ماوراي عرصه جولان جبرئيل ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است وقتي كه پاي صحبت عرش است و كبريا آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان عشقي لطيف تر ز بهاران رسيده است از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست الطافِ حق چو بارش باران رسيده است در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش سر رويِ دست ، يوسف كنعان رسيده است از بسكه دلرباست مناجاتهاي او از رويِ شوقْ موسيِ عمران رسيده است ذكر شهادتين به لبهاي كوچكش كودك ولي كمالِ مسلمان رسيده است بابُ المراد گل پسر ثامن الحجج دُردانه امير خراسان رسيده است در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است ريحانه بهشتي شمس الشموس شد خورشيد زاده اي زِ امامان رسيده است بابا كُش است ناز علي اكبريِ او تاج سر تمام جوانان رسيده است مولَي الكريم بنده نوازي ، گره گشا دلسوز سائلان و فقيران رسيده است عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است مسكيني و اسير و زمين خورده اي بيا شأنِ نزول سوره انسان رسيده است مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش ليلي به گيسوي پريشان رسيده است زانو زده به پيشِ علومش تمام علم علامه هميشه دوران رسيده است تضمين شيعه بودن ما با ولايتش احيا گر مباني ايمان رسيده است دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست صاحب لواي بخشش و احسان رسيده است با نام او براتِ شهادت دهد رضا باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است چون مادرش مشخصه حق و باطل است ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا بدرالمنير ليله هجران رسيده است حاجت بياوريد كه بابا شده رضا كوري چشم جمله حسودان رسيده است شادم ولي غمي دلِ من رنج مي دهد شرح غمم به ناله سوزان رسيده است رويِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!! زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است حيفْ اين پسر به چنگ حسودي اسير شد مانند مادري كه جوان بود و پير شد برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا گويد دوديده ترِ خود بر زمين مَكِشْ در كربلا پدر به سر التماس كرد برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ قاسم نعمتی @deabel
ماییم در پناه تو یا حضرت جواد محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد قربان روی ماه تو یا حضرت جواد ما زنده از عطای جوادالائمه ايم يك عمر خاك پای جوادالائمه ایم هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد از منت عطای همه بی نیاز شد حرزت در این زمانه ی غم چاره ساز شد گفتیم یا جواد و در بسته باز شد غیر از جواد واژه ای اندازه ی تو نیست لطفی شبیه لطف پر آوازه ی تو نیست بر این دل شکسته ام ای جان نگاه کن ماییم و این زمانه ی بحران نگاه کن بر حال روزگار پریشان نگاه کن اقا به جان شاه خراسان نگاه کن ای مرهم همیشگی خسته جانی ام لطفی نداشت بی کرمت زندگانی ام ای در شکوه نام تو درمان درد ها سر میرسد کنار تو کتمان دردها هرچند بر دلم زده باران دردها درمان اگر تویی که به قربان دردها أقا تمام زندگی ام زیر دین توست در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست دست جواد خسته ی بخشش نمی شود وقت عطا معطل خواهش نمی شود آقام جز به نور ستایش نمی شود مدحش به صد کتاب نگارش نمی شود درمانده ایم و خنده ی مولا علاج ماست این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست وقتی که غم به شانه سرازیر می شود حتی جوان ز زندگی اش سیر می شود در عنفوان زندگی اش پیر می شود لبخند دشمنان به دلش تیر می شود مثل پدر دلش به غریبی دچار شد زهرا ز داغ عمر کمش داغدار شد حسن کردی @deabel
همین بس است که دردانه ی پدر بودی دوام نسل پدر بودی و پسر بودی درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت برای نخل ولا بهترین ثمر بودی اگر چه در پرِ قوی رضا بزرگ شدی زبانزد همگان در دل و جگر بودی خدا به نام شما زد جواد بودن را ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی خدا نخواست فدایی مادرت بشوی که حکمت است پسِ هر نبود و هر بودی برای دین به جوانیت اکتفا کردی تمام عمرِ کمت در دل خطر بودی خدا مگر که بداند چه محشری می شد به عمر نوح اگر منشاء اثر بودی مسیر باد به امر تو شد جنوب- شمال مدینه تا به خراسان که در سفر بودی اگر چه تلخ تر از زهر بود بی پدریت به نام خویش به کام همه شکر بودی به کوری همه ی چشمهای شورِ عرب همین بس است که دردانه ی پدر بودی مظاهر کثیری نژاد @deabel
جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست جواد آنکه خدا نیست، خنده‌های خداست جواد آنکه هم از کودکی امام شده است شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست جواد آنکه جواب تمام پرسش‌ها جواد آنکه امام تمام باران‌هاست جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور جواد آنکه علی‌اکبر امام رضاست جواد آنکه پدر از پسر غریب‌تر است یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست جواد آنکه به فرزندی‌اش گمان بردند غریب طعنه زدن‌های مردم دنیاست جواد آنکه به لب‌های تشنه جان داده است جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست جواد آنکه به نزدیک با بصیرتی‌اش ریا و خدعه‌ی مأمون و معتصم رسواست دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز که عشق فاصله‌ی کاظمین کرب و بلاست مهدی جهاندار @deabel
در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد(ع) گفت سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد(ع) گفت «آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس «آمد» نشست دور و برت یاجواد(ع) گفت با دست هایِ پُر به درِ خانه بازگشت تا کعبه بسکه همسفرت یاجواد(ع) گفت خورشید؛ کاسۂ تهی از نورِ خویش را چرخاند خسته! دورِ سرت یاجواد(ع) گفت مُهری که بوسه زد خطِ پیشانیِ تو را در سجده هایِ هر سحَرت یاجواد(ع) گفت هر روز پیش از آنکه حدیثی بیاورد راویِ خوب و خوش خبرت یاجواد(ع) گفت کشتیِ نوح را به هدایت روانه کرد تا هادی الأمم! پسرت؛ یاجواد(ع) گفت! مرضیه عاطفی @deabel
می‌رسند از راه غم‌ها، تا زمین‌گیرت کنند سنگ‌ها با طعنه‌هاشان بیشتر پیرت کنند مثل چشمت آیه آیه سوره ی مریم گریست با نخستین واژه‌اش وقتی که تفسیرت کنند سخت بود اینکه تمام راه در غربت گذشت سخت‌تر اینکه تمام شهر تکفیرت کنند سهم آن‌ها آه و نفرین تو شد می‌خواستند با کمی خرما و نان از زندگی سیرت کنند «ما رأیت و...» گفتی و جنگ نگاهت شد جمیل چشم‌ها باید فرار از برق شمشیرت کنند محمد غفاری @deabel
یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ... اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان نداد فرصت به موی زخمی دختران نداد از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. حسن لطفی @deabel
دو دستم بسته و سوی تو چشمی چون سبو دارم بریز آبی بر این آتش که از سرخی رو دارم چراغ چشمم از سیلی به سو سو کردن افتاده نگاهی کن به سویم تا که بر این دیده سو دارم سخن هایم اگر محکم ولی در خویش می گریم که از غم ذولفقار آبداری بر گلو دارم سرت افتاد و افتادم روان گشتی روان گشتم که من با هم قدم بودن از اول با تو خو دارم هرآنچه بر سرت برنیزه آمد برسرم آمد چنین در آینه با خویش هر دم گفتگو دارم تمام کوچه ها سد شد اگر ،من سد شکن هستم به هر مژگان ز اشک خویش سیلابی به جو دارم سرت را تا در آغوشم نگیرم که نمی میرم چهل منزل اگر جان کنده ام این آرزو دارم موسی علیمرادی @deabel
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود مُردن به پای "یار"،ملاک تَقَرُّب است "پروانه" تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیَت رساند هرگز قفس سرای مودب نمی شود در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی شود این روضه ها ستون بنای تشیُّع است مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود هرکس که صحبت از تو کند..،گریه می کنم دیوانه پیش خلق مُعَذَّب نمی شود ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای مانند گریه بر غم زینب نمی شود ** قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه هر کار می کنند مرتب نمی شود بردیا محمدی @deabel
|⇦•همین آرزومه .. تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژۀ «لیله الرغائب» به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ همین آرزومه همینه مسیرم حسینی بمونم حسینی بمیرم هوایی شدم آقا هوایی تو الهی بشم روزی فدایی تو کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا امیرم حسینه مسیرم حسینه همونی که واسش میمیرم حسینه بذار تا ابد از تو بخونم حسین غلام در خونت بمونم حسین کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
4_5866090191420131277.mp3
5.34M
|⇦•همین آرزومه .. تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژۀ «لیله الرغائب» به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ زخم‌های حسین(ع) در صورت و سینه‌اش بود! مولای‌مان هیچ گاه به دشمنش پشت نکرده بود.. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
عشق یعنی تا نَفَس باقی ست مثل شهریار روز وشب نام علی را می برم با افتخار گفته در وصفِ شکوهِ او خود پروردگار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار در تمام زندگی حصن حصینم حیدر است دلخوشم تنها امیر المومنینم حیدر است شاه هم بودی ، گدای حیدر کرار باش عبد بی چون و چرای حیدر کرار باش تا ابد زیر لوای حیدر کرار باش هر که هستی خاک پای حیدر کرار باش جان سپردن در حرم رویای هر سینه زن است سجده بر ایوان طلایش کار هر روزِ من است عشق او عمری ست مرز بین حق و باطل است در حقیقت دین ما با حب حیدر کامل است بی گمان جبریل هم وقت رکوعش سائل است کعبه هم با آن شکوهش سوی حیدر مایل است عاجزم از درک نامش...فوق باورها علی ست در صف محشر جلودار پیمبر ها علی ست احسان نرگسی @deabel
عقل در مانده در روایاتش جهل منکر شدست از بنیاد در خدایی خویش هم بنده ست جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد فکر نان شب یتیمان بود حاتمی که گرسنه می خوابید گرچه راه جنون به ما آموخت بیشتر درس عقل را می داد زور و زر را طلاق داد علی سودِ او را همه ضرر دیدند پیش قومی که کور و کر بودند در سکوت ست معنی فریاد قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» ابر و باد و مه و درختان را خاک و خورشید و حور و انسان را کُلِّ مخلوق های یزدان را چه کسی غیر او کُند امداد ما اسیران کوی او هستیم جام قالو بَلا به جان زده ایم وطن ما اگر نجف باشد قلب ما می شود علی آباد باده ی ناب کوثری مارا غرق در موج عشق او کرده مانده ام در زلالی این جام از چه رو شیخ می کند ایراد کوه ایمان علی ست از این رو عاشق او شدن چه «شیرین» است هر کسی در طواف او باشد در ره عشق می شود فرهاد دست افتادگان غم را جز لطف مولا کسی نمی گیرد پای عشق علی و اولادش تا دلم شد خراب شد آباد علی اصغر یزدی @deabel
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش مرضیه نعیم امینی @deabel