🕊﷽🕊
🕊 #دوبیتی_شهادت_امام_سجاد_ع
🕊 #مصائب_شام
🌾
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
🌾
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
🌾@roze_daftari
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
🌾
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
🌾
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
🌾
خندههای شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمههای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
کندی خنجر عذابش میدهد
ضربهی آخر عذابش میدهد
🌾
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بیانگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
🌾
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
🌾
در سوگ امام ساجدین دل خون است.
وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است.
رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام
او دید بیانش ز توان بيرون است.
🌾
شب شادی شب غم گریه می کرد
به اندوهی دمادم گریه می کرد
کتاب عمر او تقویم روضه است
محرم تا محرم گریه می کرد
(آقای مومن نژاد)
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
✨✨✨✨✨
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور و زمینه ایام اسارت سبک مسیر روضه
از طعنه و ازار از مردم بی عار
از مجلس اغیار به هم می ریزم من
از دمه دروازه از نگاه مردم
از کوچه و بازار به هم می ریزم من
من به جای سر تو سنگ خردم
لابه لای سر تو سنگ خردم
دنبالت کوچه به کوچه داداش
پا به پای سر تو سنگ خردم
وای من وای من ای حسین
وقتی می بینم که رقیه رو داره
می دوه روی خار به هم می ریزم من
وقتی که جمع می شن دور و بر زینب
اراذل و اشرار به هم می ریزم من
شده از غصه ی تو زینب پیر
شده بسته دست من با زنجیر
می دیدم از روی تل که داداش
شده با حنجرت خنجر در گیر
وای من وای من ای حسین
وقتی می ریزه سنگ به سر ما داداش
از درو از دیوار به هم می ریزم من
به خاطر تفریح می زنه نیزه دار
نیزه به تو هر بار به هم می ریزم من
خنده های شمر نمی ره یادم
ماجرای شمر نمی ره یادم
قربونه صورته خاکیه تو
جای پای شمر نمی ره یادم
وای من وای من ای حسین
رضا نصابی
#سبک شور - زمینه
#شهادت حضرت رقیه(س)
-------------------------
بابایی
از نبودت سوء استفاده کردن
بزار بگم اینا چقدر نامردن
از توگوشم گوشوارهامو کندن
لکنت گرفته زبونم ( بابا بابا )۳
درد میکنه استخونم ( بابا بابا )۳
شبا از ترس بابا خوابم نمیبره
توی خوابم همش میترسم یکسره
(بابا بابا حسین)۴
-------------------
بابایی
زَجرِ پلید تا که به من رسیدش
التماس و اشک من و ندیدش
از پشت سر موی من و کشیدش
زیره لگد پرم شکست ( بابا بابا )۳
مثل سرت سرم شکست ( بابا بابا )۳
دیدم عمو مو که از روی نیزه دید
وقتی دستی رسید روسری مو کشید
( بابا بابا حسین )۴
----------------------------
بابایی
دندون شیریمو زدن شکستن
باضرب ِ تازیانه رامو بستن
بزم شراب روبرومون نشستن
میبینی صورتم بابا ( شده کبود )۳
میشه بگی که جُرم من ( مگه چی بود)۳
کتکم می زدن منو با هر نگاه
اگه عمه نبود میمردم بین راه
( بابا بابا حسین )۴
--------------------------
#شعر آیینی
#کربلایی رضا نصابی
#حسین جبرئیل نژاد - دلجو
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمینه روضه ای ایام اسارت
تو رفتی و موندم بادرد و.
با غم
تو رفتی و موندم با چشمای.
نم
تو رفتی و موندم با اهله.
حرم
شدم بعد تو با سنان هم.
قدم
تو رفتی و موندم با درد و.
با غم
تو رفتی و بی حرمتی.
باب شده
رقیه برای تو بی.
تاب شده
رباب از غم اصغرش
اب شد
چقد سنگ به سوی تو.
پرتاب شده
لب و دندون تو چه ریخته به هم
تو رفتی و موندم با درد و. باغم.
حسین. عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
شدم بعد تو دیگه من
بی امیر
شدم بعد تو بین این قوم.
اسیر
شدم بعد تو با سرت
هم مسیر
شدم بعد تو از غم تو
چه پیر
تو رفتی و موندم با این. قدخم
تو رفتی و موندم بادرد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
بخون از روی نیزه قران.
برام
ببین زینب و بین این
ازدحام
می گردوننم توی بازار.
شام
نداره دیگه خواهرت.
احترام
می رقصن کنیزا به ودور و. برم
تو رفتی و موندم با درد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
رضا نصابی
مـا بـرای دفـن شــاه کـربلا آمادهایم رو بـه سوی قتلگـاه و علقمه بنهادهایم یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
یک بدن صد پاره ازشمشیر و تیرخنجر است ایـن گـل دامــان لیــلا یـا علـی اکبر است یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه مثـل مادر اشک ریـز و در عذایش فاطمه یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
سیـزده سالـه گلی افتــاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
لالهها پیداست امـا غنچه پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علیاصغر کجاست یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خـاک از دم شمشیر و خنجـر قطعه قطعه چـاک یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
از کنار علقمـه آیــد صـدای زمــزمه میچکد بر جسم ثارالله اشک فـاطمه یوسف زهرا حسین واحسینا واحسین
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدیه به امام سجاد صلوات
واحد شلاقی امام سجاد
تا صبح بیدارم
از غم می بارم
هنوز عزادار لب عطشان هستم
طاقت ندارم
غمگین و زارم
هنوز عزادار تن عریان هستم
واویلا چهل ساله عذاب کشیدم
واویلا از زندگی دل بریدم
وا ویلا من شام بلا رو دیدم
بند دوم
یادم نمی ره
با دسته بسته
بردن مارو به مجلس بزم شراب
با چوب می زد
بر لبهای بابام
جلوی چشم زینب و رباب
وا ویلا دنیا به سرم خراب شد
وا ویلا هر لحظه برام عذاب شد
وا ویلا خواهرم کنیز خطاب شد
بند سوم
چهل ساله هر شب
روضه می خونم
روضه برای پیکری پاره پاره
چهل ساله هرروز
روضه می خونم
روضه برای کودکی بی گهواره
وا ویلا دنیا رو سرم شد اوار
وا ویلا دادن مارو خیلی ازار
وا ویلا دیدم پای خواهرم خار
یادم نمی ره
بر حنجر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
یادم نمی ره
بر پیکر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
واویلا عریان بدنت رو دیدم
واویلا خونین دهنت رو دیدم
واویلا رو خاکاتنت رو دیدم
رضا نصابی
.
#تنور_خولی
نوای واولدا
صدای رازونیازی زطورمی آید
نوای گریه زجانی صبورمی آید
سری به کنج تنوراست وموسی عمران
برای دیدن او سوی طورمی آید
فرشتگان همه نزدیک این سرند ولی
صدای گریه و زاری زدور می آید
طنین بال ملائک رسد، مگرجبریل
به سوی آیۀ الله ونور می آید
قیامتی شده برپا ازاین همه اندوه
که بیم خاستن نفخ صور می آید
سرحسین به دامان مادرش زهراست
نوای واولدا از تنور می آید
دلی شکست زپهلو شکسته ای کاین سان
صدای ریزش جام بلور می آید
برای عرض ارادت «وفایی» از ره دور
به آستان سلیمان چومور می آید
#سید_هاشم_وفایی✍
#
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین