eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام گریز به دفن شهدای کربلا بخش دوّم آن سپاهِ بی شُمر را آن پلیدِ پُر زِ کین داد سانِ لَشگری اندر برِ آن شَهریار گفت یابن عمّ ببین بر حشمتِ سلطانی ام هست در فرمانِ من از این سپاهی صد هزار پاسخش فرمود شاهِ عسکری در آن زمین ای شده مَغرور بر دورانِ چرخِ کَجمدار وارثِ تاجِ فَتحنا شاهِ با رفعت منم هفت ارض و نُه فلک از جودِ من دارد قرار اوّلین مَسند نشینِ بزمِ رَبّ العزّتم بر تمامِ ماسِوایم شَهریارِ کام کار ساری و جاری است حُکمم بر تمامِ مُمکِنات قاسم الارزاقِ خلقم از صَغار و از کُبار عرش و فرش و لُوح و کُرسی و سَماوات و زمین خلق گشته از طُفیلیّ وجودم زینهار بی وِلای من نمی روید گیاهی از زمین بی رضای من درختان را نمی باشد بَهار موج بی حُکمم نمی خیزد زِ بحرِ بی کران بی صوابِ امرِ من کشتی نگردد در بِحار تا نباشد امرِ من نُطفه نبندد در جَنین بی اجازاتم زِ مادر طفل ناید آشکار قدرتِ جان آفرین در آستینِ من بُوَد از وجود من به گَردِش هست چرخِ کَجمَدار آدَم و نوح و خلیل اللّه و موسای کَلیم هم چو عیسی بر زمینِ قدرِ من سوده عُذار اَنبیای اوّلین و آخرین در روز و شب جز محمّد گشته بر خوانِ عَطایم ریزه خوار هم چو اِسرافیل و جبرائیل و میکائیلِ راد خیلِ کرّوبین ستاده بر درِ من بنده وار گر که خواهی گردی از سرِِّ حقیقت با خبر چشمِ باطن باز کن بنْگر به صُنعِ کردگار جلوه‌ گر از مُعجزِ آن مظهرِ رَبّ جلیل شد به چشمِ آن پلیدِ مُرتدِ بی نَنگ و عار از ثری تا بر ثُریّا وز ثُریّا تا ثری از جنوب و از شمال و از یَمین و از یَسار مُعتصم دید آن قدر افواج از خیلِ مَلَک از زمین تا آسمان بر بسته صف از هر کنار بر امامِ عسکری می ‌گفت سر خیلِ مَلَک اِذن دِه از این سپاهی برکشم از جان دَمار مُعتصم از خُوف بر خاک اوفتاد و عرض کرد عُذر خواه از کردهء خود گشتم ای والا تبار ادامه دارد۰۰۰ ✍منکلام:مرحوم استادحاج غلامرضا شکوهی تهرانی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/hazratehzeynab
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام گریز به دفن شهدای کربلا بخش سوّم در ظهور آمد چو این مُعجز زِ سبطِ مَصطفی شد مُقلّب بر امامِ عسکری آن تاجدار در عراق و در عَجم شد مُنتشر این داستان بر تمامِ دوستان از پیروِ هَشت و چهار چون به تدبیراتِ شیخِ طوسی آن هم کُشته شد رفت بر سوی جهنم کرد در آتَش قرار بعدِ از آن شد مُعتمد آن نَنگِ دین را جانشین شد خَلافت مُنتقل بر آن پَلیدِ نابکار بُغضِ آن حضرت به قَلبِ آن پَلیدِ بُوالفضول عُقدِ گشت و شد پیّ قتلِ ولیّ کِردکار با هزاران حیله و نِیرنگ آن شُومِ پَلید بر امامِ عسکری نوشاند زَهرِ نا گُوار با دو صد تَبلیس آن اِبلیس خُوی بَد سرشت دید فِسقِ باطنش شد نزدِ مردم آشکار کس فرستاد از قَفای عالمانِ مُسلمین بهرِ دفعِ سمّ از آن حضرت به احوالِ فِکار از اطبّای فرنگ و مُسلم و دینِ مَجوس کرد حاضر نزدِ آن حَضرت زِ هر شهر و دیار آن چه کوشیدند دفعِ زَهر از آن حَضرت کنند چاره ای پیدا نشد بر دفعِ زَهرِ جانْ شکار الغرض مَقتول شد چون آن امامِ مؤمنین بهرِ کفن و غسل شد مَهدیّ قائم آشکار بهرِ دَفنش جَمع گردیدند چون از مُسلمین واماما گو برهنه پا و سر از هر کنار دَفنِ جسمِ باب نامی کرد از بعدِ نماز خویش غائب در نَظر کردند با قلبِ فگار آه از بی یاری جدَِّ غریبِ او، حسین که به دشتِ کربلا جسمش بُدی بی غمگسار یک هزار و نُه صد و پنجاه زَخمش، در بدَن از سِنان و خَنجر و شَمشیر و تیغِ آبدار یک مُسلمانی در آن صحرا نبود از آن سپاه تا که سازد دَفن آن جسمِ شَریفِ پاره پار تا سه روز آن جسم پیشِ آفتابِ گرم بود وَحشی و طیرِ بیابان بهرِ او بگریست زار شامِ سوّم سیّدِ سجّاد زین العابدین گشت بر اهلِ قَبایل او دلیل آن شامِ تار یکسر اجسادِ شَهیدان را در آن شب دَفن کرد بعد از آن پرداخت بر دَفنِ پدر آن داغ دار جسمِ حُجّت را به باید دَفن بنماید امام لَعن کُن بر مُنکرانِ او بی شمار ✍منکلام:مرحوم استادحاج غلامرضا شکوهی تهرانی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/hazratehzeynab
زبانحال حضرت امام حسن عسکری علیه السلام دوستان بر من و سوزِ جگرم گریه کنید به شرارِ دل و اشکِ بَصرم گریه کنید من جوان بودم و در سنِ شَبابَم کُشتند بر دلِ سوخته و چشمِ ترم گریه کنید حسنم، پاره جگر مثلِ عمویم حسنم بر من و بر عموی خون جگرم گریه کنید من و جدّ و پدرم را به جوانی کُشتند در عزای من و جدّ و پدرم گریه کنید من شَهیدم ولی از خَصم نخوردم سیلی همه بر مادرِ نیکُو سیرم گریه کنید سال ها بود که در تحتِ نظر بودم حَبس همه بر قصهء تحتِ نظرم گریه کنید قبرِ ویران شده ام گشت بقیعِ دِگری داغداران به بقیعِ دِگرم گریه کنید بعدِ من مَهدیِ من بی کس و تنها ماند به غریبیِ یگانه پسرم گریه کنید گریهء مُنتظران مرحمِ زخمِ دلِ اوست بر ظُهور خَلفِ مُنتظرم گریه کنید به مُحبانِ من اِعلام کن اینک همه بر حُجَتِ ثانی عَشرَم گریه کنید ✍منکلام:استاد حاج غلامرضا سازگار متخلص به میثم 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/hazratehzeynab
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام غربت شهر سامرا غصه ی هر شب منه عکس خرابی حرم آتیش به جونم می زنه گرد و غبار حرمت سرمه چشم نوکرات خیلی غریبی آقاجون بگو چی شد کبوترات شب شهادت آقا می خوام یه آرزو کنم کاشکی می شد با مژه هام مرقدت جارو کنم آقا بذار که جونمو با هروله فدات کنم آقا بذار که روم بشه تو قیامت صدات کنم سینه زدن با عاشقات نماز مستی منه این سینه ی خسته باید یه روز برا تو بشکنه تو حلقه ی سینه زنی وقتی برات شور می گیرم پاک میشه زنگار دلم آینه می شم نور می گیرم این گریه ها روز حساب توشه ی کوله بارمه این سینۀ کبود شده مدال افتخارمه بندگی رو یادم دادی با راه و رسم نوکریت معنی عشق فهمیدم با اون نگاه دلبریت معجزه کردی آقا جون که عاشق خدا شدم یه تیکه مس بودم که با نگاه تو طلاشدم 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/hazratehzeynab
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام گدای کوی تو آقاست یا اَباالحُجّه که زیر سایۀ مولاست یا اَباالحُجّه نگفته، حاجتِ دل را بر آوری آقا زِ بسکه لطفِ تو با ماست یا اباالحجّه به خوانِ نعمتِ تو انبیاء بنشستند که دستِ جُود تو غُوغاست یا اباالحجّه هزار حاتمِ طایی گدای سفرء تو که سفره دارِ تو یکتاست یا اباالحجّه که گفته گوشهء تَبعید فیضِ جاری نیست کرامتِ تو زِ بالاست یا اباالحجُه بهارها همه دَم صحبت از گُلت دارند گُلِ تو یوسفِ زَهراست یا اباالحجّه هزار یوسفِ مِصری غُلامِ یوسفِ تو دَمَت هزار مَسیحاست یا اباالحجّه خبر دهند به اُردوی سوگوارانت بساطِ ناله مُهیّاست یا اباالحجُه صدای نالء مَهدی بگوش می آید که نورِ چشمِ تو تنهاست یا اباالحجّه عزای غربتِ تو بوی مُجتبی دارد دلت کرانء غمهاست یا اباالحجّه مَخور که زَهرِ جَفا در طعام می ریزند کنارِ سفره ات اعداست یا اباالحجّه فراق و غُربت و تَبعید و رنجِ، قوطِ تو شد که غصه یارِ تو مُولاست یا اباالحجّه هنوز یار نداری که یاری تو کند که از مزارِ تو پیداست یا اباالحجّه شکسته بادِ نظامی که حرمتِ تو شکست مزارِ تو همه دلهاست یا ابالحجُه هزار گُنبدِ تابان به مَرقدت روشن که فرشت عرشِ مُعلّاست یا اباالحجّه ملائکِ حرمت با وقار می گویند که کربلای تو اینجاست یا اباالحجّه ✍منکلام:مرحوم استاد حاج محمود ژولیده نیشابوری 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/hazratehzeynab
ا ﷽ ا ✅زمانی که امام حسن عسکری(ع) در زندان صالح بن وصیف به سر می برد عباسیون و صالح بن علی و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند، نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن(ع) سختگیری کند. صالح گفت : 📋«مَا أَصْنَعُ؟ قَدْ وَكَّلْتُ بِهِ رَجُلَيْنِ مِنْ أَشَرِّ مَنْ قَدَرْتُ عَلَيْهِ فَقَدْ صَارَا مِنَ اَلْعِبَادَةِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ إِلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ» ♦️چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم، اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در حسن بن علی(ع) است که این گونه در شما تاثیر گذارده است؟ گفتند : 📋«مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ يَصُومُ اَلنَّهَارَ وَ يَقُومُ اَللَّيْلَ كُلَّهُ لاَ يَتَكَلَّمُ وَ لاَ يَتَشَاغَلُ؟ وَ إِذَا نَظَرْنَا إِلَيْهِ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ يُدَاخِلُنَا مَا لاَ نَمْلِكُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ اِنْصَرَفُوا خَائِبِينَ» ♦️چه می گویی درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را عبادت می کند، نه سخن می گوید و نه به چیزی سر گرم می شود؟ وقتی به او نگاه می کنیم رگهای گردن ما می لرزد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. وقتی این سخنان را از صالح بن وصیف شنیدند نا امید برگشتند.(۱) 📚منبع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۵۱۲ حضرت امام   علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
من خیلی وقته که به تو بد کردم بد قولی کردم تا که عادت کردم من با گناه های زیادم هربار راه ظهورت رو آقا سد کردم حلالم کن،میدونم خیلی وقته که تو شلوغیه دنیا اسیرم حلالم کن،بذار سایت بمونه روی سرم آقا شاید بمیرم حلالم کن،حالامن هر جوری باشم از در خونت جایی نمیرم حلالم کن ۴ ...................................... من با همه غیر از تو آقا ساختم حتی زمانی که به دنیا باختم شاید که دیر باشه ولی باید گفت من خیلی وقته که تو رو نشناختم نگاهم کن،میخوام آدم بشم دوباره به زندگی برگردم نگاهم کن،میخوام باز به همه بگم خنده تو رو حس کردم نگاهم کن،دیگه تا عمر دارم آقا دور پرچمت میگردم نگاهم کن۴ ✍️
به مثل زهر،درد دوری ات در پیکرم باشد بیا یکدم ببین،تنها اجل دور و برم باشد تمام آرزویم این شده تا از در آیی تو چه باشد بهتر از این گر که مهدی در برم باشد بیا تا سیر بینم روی ماهت را عزیز دل بیا دامن کشان تا روی دامانت سرم باشد ندارم قوتی در تن به مثل بید می لرزم بیا و کن تماشا لحظه های آخرم باشد بیا خالی است جای تو کنارم ای جگر گوشه ببین پاره جگر جای تو دور بسترم باشد به اشک من در این حجره کسی هرگز نمی خندد صدای گریه می آید،گمانم مادرم باشد من از یاد همه رفتم ولی یاد حسینم من به یاد سینه ی او خون به چشمان ترم باشد همان سینه که برآن نعل تازه رفت و آمد داشت که از این غم بیا بنگر فقط خاکسترم باشد محمود اسدی(شائق) @rozeh_1
چقدر حال مضطری داری از تو یک جان مختصر مانده تکیه دادی به شانه دیوار ناله های تو تا سحر مانده جگرت از دهان به بیرون ریخت اثر زهر در جگر مانده چشم خیست چقدر مواج است چشم به راه ره پسر مانده این همه دست و نزن بس کن از تو یک مشت بال و پر مانده روضه خواندی ز مادرت گفتی خون پهلوش روی در مانده پسر فاطمه جوابی ده بر لبت جای چوب تر مانده تو سرت از تنت جدا نشده چون حسین که بدون سر مانده آسمانی شدی کفن داری کفنی ناب روی تن داری محمد حبیب زاده @rozeh_1
به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب می‌خوردی هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچک تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه سوزان میخورد آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفست تا که برآن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حُجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زلف پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو افتاد دستهاشان به سر از آه حسن جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود روی زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آشتی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد حسن لطفی @rozeh_1
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی‌ست که در ایل تو چندان کم نیست بوسهٔ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست سیدحمیدرضا برقعی @rozeh_1
مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز نفست تنگ شده کنج قفس افتادی باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز پسرت آمده بالای سرت آقا جان مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز وحید محمدی @rozeh_1