eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
در حرم برخیز که داغ دل خود باز بگوییم از غصه ی مردان سرافراز بگوییم از مادر و از کودک همراز بگوییم از قلب ترک خورده ی شیراز بگوییم هر اهل دلی سوخته از این غم و داغ است شمع غم ما واقعه ی شاه چراغ است تا صوت اذان پخش شد از حنجر آیات تا عشق کمر بست به تسبیح و مناجات در اوج ملاقات خدا، اشرف اوقات آمد به حرم قاتلِ سرمست و سیه ذات در ظلمت خود معرکه ی ظلم به پا کرد رگبار به زوار حرم بست و جفا کرد آن قاتل بی رحم چه فکری به سرش بود کز سمت خیابان نه دی گذرش بود از باب رضا آمد و ظلمی دگرش بود در صحن جواد، آن سر بیدادگرش بود «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است» این فتنه، از آشوب منافق صفتان است ای آنکه در این آتش بی داد دمیدی با کشف حجابت به کجا ها تو رسیدی؟ اینقدر از این موج بر آن موج پریدی هی بوق زدی، ناله و فریاد کشیدی هشدار! که همسنگر تو شمر و یزید است بر گردن تو حرمت خون های شهید است هم ایده ی قاتل شدی و فکر سیاهش پاسخ بده آشوبگر! از کار تباهش آن پیر زمین خورده که بوده است پناهش؟ آن کودک ده ساله چه بوده است گناهش؟ این داعشیان فکر زن و بچه ندارند بی منطق و بی عاطفه و بی کس و کارند ای بی خبر، از قبر و قیامت خبرت هست؟ از پنجه ی تدبیر و عدالت خبرت هست؟ بی عاطفه! از مهر و لطافت خبرت هست؟ از مادر و آغوش محبت خبرت هست؟ آن کودک و مادر ز بلا جام گرفتند جان داده، در آغوش هم آرام گرفتند یاران خراسانی! ای مردم مشهد زوار گرانقدر و دل آشفته ی گنبد پرسید دل از قدر شهیدان، سخن آمد «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد» ماییم همه عاشق سلطان خراسان ای کاش بیفتد سوی ما چشم شهیدان این جمعیت آمد پیِ تکریم شهیدان یکپارچه غم شد همه ی کشور ایران تقدیم ره دین همه ی جسم و سر و جان جان ها به فدای لب آن تشنه ی عریان تشییع شد از سم ستوران بدن او در سایه خورشید رها ماند تن او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم چه فرق می کند اینجا کجای ایران است؟ تمام وسعت ایران حریم ایمان است بگو به هر که نگاه چپی به ما کرده نگر به کاسه ی صبرم که رو به پایان است شدیم یک «یَد واحد» که بی صدا هم نیست میان پنجه ی ما اقتدار طوفان است قسم به چادر خونین بر فراز حرم که حرمت زن ما هم تراز قرآن است که «آرشام»، «محمدرضا»، «علی اصغر» به درس روضه رسیدند و امتحان، جان است دخیل شاهچراغیم و داغ دل داریم و پشت گریه ی ما خشم و عزم پنهان است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم لاله‌های شکفته در شیراز عطر و رنگ بهار داده به باغ رو به محراب نور وا شده، سرخ گلِ گلدسته‌های شاهچراغ بانگ خون و حماسه می‌آید از گلوی حماسه‌خوانی ما باز آواز کوچ پیچیده در هیاهوی آسمانی ما باد از باغ اشک زائرها دستمالی سپید آورده از مسیر کبوتران حرم کاروانی شهید آورده زن: شهیدی‌ست بین چادر نور مرد: آیینه‌ای خدادادی زندگی چیست؟ کودکی در خون گاه امّا به نام آزادی لاله‌های حریم شور و شعور شعر خون خوانده‌اند با حافظ آی زائر! زیارت تو قبول به سفر می‌روی؟ خداحافظ پر بکش رو به اوج، هم‌وطنم فارغ از دشمنان فرسوده ما همه هم‌دلیم و هم‌قسمیم آی زائر؟ خیالت آسوده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ با پیکر مطهر 💔 لعنت به در لعنت به دیوار لعنت به آن مردک پست بیمار .. @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق به چشم خدا مُکرّم باش عبودیت به صفات ربوبیت برسد بیا و عبد خداوند باش ، رَب هم باش تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش به سفره خانه یِ حاتم مَبَر نیاز ، اما اگر به خانه یِ تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی ، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن ولی به غصه همسایه هات مرهم باش بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید میمیری درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش کلید قفل شهادت بدست گریه توست امیدوار به این اشکهای نم نم باش آهای اُمت اسلام ! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر ِخروار ِنی و سنگ تنت پنهان شد بسکه مبهوتِ جمال اَحَدیّت بودی که در آوردنِ پیراهن تو آسان شد چقَدَر نیزه فرو رفته به جسمت ، گوئی گودی قتلگهت تنگ تر از زندان شد نعل تازه به سُم ِ اسب زدن فکر که بود؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد آنقَدَر زیور و خلخال ربودند ز ما که به بازار ِ طلا نرخ طلا ارزان شد  سعید خرازی @rozeh_1
چشم‌ سنگین دردش از‌ دستان‌ سنگین بدتر است هرکجای کوفه دیدم آشنایان‌ تورا نان با منت به ما دادند آن‌ هم نان خشک مردمی که‌ خورده بودند از ازل نان تورا نیزه ات را عامدانه بین‌ زنها میبرد ای خدا لعنت کند آقا‌ نگهبان تو را گرچه من داغ برادر دارم اما کوفیان جشن میگیرند اینجا عید قربان تورا سید پوریا هاشمی @rozeh_1 چشم‌ سنگین دردش از‌ دستان‌ سنگین بدتر است هرکجای کوفه دیدم آشنایان‌ تورا نان با منت به ما دادند آن‌ هم نان خشک مردمی که‌ خورده بودند از ازل نان تورا نیزه ات را عامدانه بین‌ زنها میبرد ای خدا لعنت کند آقا‌ نگهبان تو را گرچه من داغ برادر دارم اما کوفیان جشن میگیرند اینجا عید قربان تورا سید پوریا هاشمی @rozeh_1 چشم‌ سنگین دردش از‌ دستان‌ سنگین بدتر است هرکجای کوفه دیدم آشنایان‌ تورا نان با منت به ما دادند آن‌ هم نان خشک مردمی که‌ خورده بودند از ازل نان تورا نیزه ات را عامدانه بین‌ زنها میبرد ای خدا لعنت کند آقا‌ نگهبان تو را گرچه من داغ برادر دارم اما کوفیان جشن میگیرند اینجا عید قربان تورا سید پوریا هاشمی @rozeh_1
جام بلا را سر کشیدی، سر کشیدم من بنشست تا بر سینه ات از تل دویدم من از تل به گودالِ تو نبضم هر چی می زد تند نبضِ تو از تیزیِ آن خنجر دگر شد کند حامد آقایی @rozeh_1
حورا و طناب؟ وای بر من! قرآن و شراب؟ وای بر من! ناموس پیمبر و کنیزی در شام خراب؟ وای بر من! در پیش نگاه چند دختر چوب و لب باب؟ وای بر من! پیشانی ماه و ضربت سنگ خورشید و خضاب؟ وای بر من! در بزم شراب، کس ندیده ریزند گلاب، وای بر من! ده طایر پر شکسته، با هم بسته به طناب، وای بر من! گیسوی به خونْ کشیده بر رخ گردیده حجاب، وای بر من! کی دیده کسی دهد به قرآن با چوب جواب، وای بر من! در بزم شراب قلب زینب گردیده کباب، وای بر من! پوشیده سکینه از کف دست بر چهره نقاب، وای بر من! شد ظلم به اهل بیت «میثم» بی حدّ و حساب، وای بر من! استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
در مغربی که طبل اسارت دمیده شد کار حرم دگر به جسارت کشیده شد مشعل به دست‌ها به حرم حمله‌ور شدند ناگه تمام آل عبا دربه‌در شدند چون حال آسمان و زمین گشت بی‌قرار حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار با اهل بیت فاطمه مانند بنده‌ها رفتار کرد دشمن بی‌دین به خنده‌ها فحش از دهان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای سَبّ از زبان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای آری صدای هلهله و سوت و قهقهه پیچید تا کرانه‌ی صحرای علقمه یک بی‌حیا چنان‌که امیرش اشاره کرد مو می‌کشید و مقنعه را پاره‌پاره کرد اما به جان فاطمه دفع خطر رسید در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید آن خانواده‌ای که نگهدار عصمت است در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است غارت‌زده ولی نخِ معجر نمی‌دهد اهل عفاف روسری از سر نمی‌دهد بانوی صبر نعره‌ی مردانه می‌کشید هرجا که تازیانه و سیلی است می‌رسید دخت علی مقاوم و پُرصبر و مرد بود دستی به سر و دست دگر تا خدا گشود یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه عباس من کجاست که خیمه است بی‌پناه ناگاه در غروب پر از داغ کربلا شد وقت خود نمایی سرها به نیزه‌ها سرنیزه‌ای که بود به بال و پر حسین بالا گرفته تازه، بریده سر حسین یک نیزه‌دار پشت حرم در پی چه بود گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود تصویر دیگری که بسی شرم‌آور است رجّاله‌ای که در پی خلخال و زیور است دزدان گوشواره خجالت نمی‌کشند این مشک و گاهواره به غارت چه می‌بَرَند یک صحنه از امام زمان، لب فرو ببند بیمار را نداد امان، لب فرو ببند بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود سجاد را کشید و سجاده را ربود طفلی میان حلقه‌ی آتش فرار کرد اَمَّن یُجیب عمه‌ی سادات کار کرد ایکاش طفل گم‌شده زَهره‌تَرَک نبود انگار غیر ترس برایش کمک نبود غارت‌گران هنوز کفایت نمی‌کنند نعش حسین را که رعایت نمی‌کنند برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید انگشت را به‌خاطر انگشتری برید محمود ژولیده @rozeh_1
نسبت به قبل بس که تو تغییر کرده‌ای بالای نیزه دیده به تو دوختم حسین یک روح در دو تن همه‌اش نقل ما دوتاست تو در تنور رفتی و من سوختم حسین جانا ز روی نیزه‌ی اعدا نگاه کن مانند تو عزیز دلم؛ دل‌شکسته‌ام گر تو سرت به سنگ حرامی شکسته‌ای من هم سرم به چوبه‌ی محمل شکسته‌ام مهدی مقیمی @rozeh_1