eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
6هزار ویدیو
126 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 ای عشق سربلندکه برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریزنیست @F135a110 کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•حیدر افتاد ... ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی نریمان پناهی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ حیدر افتاد .. رویِ سجاده امیرِ خیبر افتاد آقامون علی یه باره با سر افتاد دوباره حسن به یادِ مادر افتاد خون به پا شد .. فرق مرتضی علی شِکست دوتا شد زهرا تو عرشِ خدا صاحب عزا شد مسجد کوفه ؛ یه لَحظه کربلا شد تو شهر کوفه، شق القَمر شد .. مولای عالم، بی بال و پر شُد؛ مولا که افتاد غوغا به پا شُد!! تا سجده گاه حیدر دو تا شد بعد سی سال .. تویِ کوچه رَد خون ریخته دوباره دیگه بازویِ علی توون نداره واسه فاطمه‌ اش فَقط دل بیقراره توی کوچه .. آقامون مواظبه زینب نبینه که سرش شِکسته و دلش حزینه نکنه بیفته باز یاد مدینه فزت و رب کعبه نواش بود انگاری زهرا پیش چِشاش بود،علی جانم .. سی ساله داره میسوزه مولا با روضه های پَهلوی زهرا،علی جانم .. تویِ خونه .. زینب از غَم پدر هی میره از حال میبینه عبای بابا شُده پامال داره آماده میشه برای گودال .. داد بی داد .. با لب تشنه سَرش رو میبریدن تَنشُ رو خاکِ صَحرا می‌شیدن انقده با اسب رو پیکرش دویدن مادر رسیدُ بالایِ گودال داره میبینه غوغایِ گودال، حُسینم وای .. وقتی بریدن تا حَنجرش رو بردن به غارت انگشترش رو، حسینم وای .. مادرم نیست .. تکیه گاه محکمی دور و برم نیست سایه مو دیدن علی اکبرم نیست سایه عباس بالای سرم نیست علم افتاد .. دستی که بریدنش با پرچم افتاد دیدی راه حرمله به حرم افتاد تنت آخر روی خاکا در هم افتاد گودالِ تنگُ ، گرد و غبار و گرمای تند و هرم هوا رو نمیبخشم .. اون چکمه پوشو ، اون نیزه دارُ اون تیغ کندُ اون ده سوار و نمیبخشم .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد محمدحسین رحیمیان @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت محمدعلی بیابانی @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
چند روز است دل کوفه عزا دار شده شهر غم گشته و بر غصه گرفتار شده تا علی دیده خود بسته به امیال جهان دهرِ ماتم زده ، حیرت زده بیدار شده چشم ایتام هنوز دوخته بر راه علیست کودکی باز دچار غم و تبدار شده چه کسی جای علی آید و پرسد حالی پسر ارشد مولاست که غمخوار شده مثل بابا به یتیمان که  محبت می کرد شده هم بازی و در خانه شان یار شده مِهرشان از طرف کوفه چنان جبران شد ! کاروانی علوی  شاهد آزار شده جای آن شرم و حیایی که ز حیدر دیدند گذر آل علی بر سر بازار شده دل مولا به دل دختر  بی بابا سوخت وای من دخترشان را که خریدار شده محسن غلامحسینی   @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
تا جسم بو تراب نهان در تراب شد گردون به فرق خاک نشینان خراب شد با یک مدینه غربت و یک کوفه درد و غم مانند شمع سوخت و لب بست و آب شد وقتی که بازگشت حسن از کنار قبر از سوز ناله اش دل زینب کباب شد چندین ستاره در دل شب خون گریستند تا نیمه شب به خاک نهان آفتاب شد پاداش آن مروّت و مردانگیّ و عدل روی علی ز خون سر او خضاب شد کاش این چنین نبود و نباشد شنیده ام بین همه سلام علی بی جواب شد فریاد می زنند شب و نخل و چاه ها والله بر علی ستم بی حساب شد در مجلس شهید همه آورند گل امشب سرشگ دیده ی زینب گلاب شد "میثم" سزد که نسل جوان گریه ها کنند بر رهبری که پیر به فصل شباب شد استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
لاله‌گون گشت ز خون روی دل‌آرای علی می‌چکد اشک حسن بر رخ زیبای علی مـرغ آمیـن بـه دعـای سحـرش پاسخ داد از خداونـد همیـن بــود تمنـای علی که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب در دل خـاک رود قـامت رعنای علی جای یک ضربـۀ شمشیر به پیشانی داشت جای صد زخم، عیان بود به اعضای علی آسمـان شست مـه روی علـی را از خـون عوض آن که نهد رو به کف پای علی هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است در غم فاطمـه و ماتـم عظمای علی صـورت شیرخـدا سرخ شد از خـون جبین نیلگون گشت ز سیلی رخ زیبای علی از جنـان فاطمه آیـد بـه بیابـان نجف تا کند خون جبین پاک ز سیمای علی نـخل‌هـا منتظـر بانـگ الهــی العفـو چاه‌ها منتظر نالـۀ شب‌هـای علی "میثم" از سوز درون گرید و خواهد ز خدا ناله‌اش را برسانند به امضای علی استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
ای نخل‌های کوفه! امام شما چه شد؟ آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟ محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟ سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟ هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟ فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟ ای صحنه‌های بدر و احد کو امیرتان؟ ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟ ای کوچه‌های شهر مدینه خبر دهید صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟ ای کودک یتیم که خالی است سفره‌ات آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟ ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟ آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟ پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب می‌ریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟ ای کوفه آن امیر غریبی که سال‌ها دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟ "میثم" بخوان ز سوز جگر روضۀ علی با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟ استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
لاله‌گون گشت ز خون روی دل‌آرای علی می‌چکد اشک حسن بر رخ زیبای علی مـرغ آمیـن بـه دعـای سحـرش پاسخ داد از خداونـد همیـن بــود تمنـای علی که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب در دل خـاک رود قـامت رعنای علی جای یک ضربـۀ شمشیر به پیشانی داشت جای صد زخم، عیان بود به اعضای علی آسمـان شست مـه روی علـی را از خـون عوض آن که نهد رو به کف پای علی هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است در غم فاطمـه و ماتـم عظمای علی صـورت شیرخـدا سرخ شد از خـون جبین نیلگون گشت ز سیلی رخ زیبای علی از جنـان فاطمه آیـد بـه بیابـان نجف تا کند خون جبین پاک ز سیمای علی نـخل‌هـا منتظـر بانـگ الهــی العفـو چاه‌ها منتظر نالـۀ شب‌هـای علی "میثم" از سوز درون گرید و خواهد ز خدا ناله‌اش را برسانند به امضای علی استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
که دیده بی کفنی کفن کند بدنی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را و آن امام اسیری که در میان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیه عمه فنا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را محمود ژولیده @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
عالم و آدم کند، گریه برای علی حیف که در خاک رفت، قد رسای علی نخل بوَد منتظر، چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد، صوت دعای علی گریه کند صبح و شام، اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند، بوسه به پای علی زندگیِ بی‌علی، سخت‌تر از مُردن است کاش که ما می‌شدیم، کشته به جای علی دامنِ محرابِ خون، گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده، کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی، شیر برای علی مسجدیان یک طرف، جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند، سر به سرای علی پیرِ فقیری زند، بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده، نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین، لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده، سهم غذای علی می‌دمد از سنگ‌ها، نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها، اشک عزای علی ثروت هر کس همان، مال و منالش بوَد هستی «میثم» بـوَد، مهـر و ولای علی استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟ گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود! شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب با چادری که پاره و خاکی و سوخته است دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب محمود ژوليده @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت محمدعلی بیابانی @deabel
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰