هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد ، گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورد بود
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده بود
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
پیشش نشست فاطمه همراه محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
بابا رسید او پدری بر عبا ندید
آری هزار شکر که او بوریا ندید
(حسن لطفی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
زبان حال حضرت زینب سلام الله
در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است
بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
لَختهخون بسته ببين چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد
يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است
باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد
باز اين خانه پُر از روضهیِ زهرا شده است
ديدم آن روز در آن كوچهیِ باريک چه شد
ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
(حسن لطفی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
دست من خالی است و چشمانی
پُرِ اشک و گناه آوردم
از خودم هم فراری ام، امشب
من به اینجا پناه آوردم
چیز بهتر نداشتم، با خود
غیر ازین چشم های گریانم
گریه ام قاطی ریا شده است
اشک خالص که نیست، میدانم
باخودم فکر می کنم گاهی
" بی حیا این هزارمین بار است"
در دلم وحی می شود انگار
که دوباره بیا که غفار است
سال ها بنده ی خودم بودم
هی خودم را فریب می دادم
همه چیزم به پای نفسم رفت
جان مولا برس به فریادم
قسمت می دهم تورا حقِ
خانه ای که درش در آتش سوخت
قسمت می دهم به آن مردی
که پَر همسرش در آتش سوخت
به همان ذوالفقار تنها که
سپرش را مقابلش کشتند
به علی که دو دست او بستند
همسرش را مقابلش کشتند
یا الهی به حق آن اشک و
گریه های درون چاه علی
آهِ مرد غریب می گیرد
قسمت می دهم به آه علی
روسیاهم خدا و حقِ من است
به رویم درب بسته مانده اگر
روضه میخوانم و یقین دارم
گره ام باز می شود آخر
می روم با دوچشم گریانم
به در خانه ی علی امشب
آن علی که حدود سی سال است
کم کَمَک جانش آمده بر لب
خاطرات گذشته می کشد و
فکر فردا عذاب می دهدش
تب مولا که می رود بالا
دست عباس، آب می دهدش
به حسن خیره می شود گاهی
یاد کوچه ... و می رود از حال
به حسینش نگاه می کند و
روضه می خواند از تهِ گودال
حسنم پس چرا از آن سیلی
هیچ حرفی به من نمی گفتی؟
نگرانم حسین جان! روزی
زیر پاهای اسب می افتی
چقدر حرف های ناگفته
از وصایای همسرش دارد
به حسینش نگاه می کند و
گوشه چشمی به دخترش دارد
همه ی ماجرای فردا را
از دوچشم حسین خود می خواند
یاد آن نیزه ها و خنجر ها...
خیره بر حنجر پسر می ماند
همه ی روضه های کرب و بلا
باهم از پیش چشم او رد شد
آه این قامت رشید حسین
قسمت سم اسب خواهد شد
لحظه های وداع آخر تا
خواست زیر گلوش بوسه زند
یادش آمد که هیچ شمشیری
جای این بوسه را نمی بُرد
تا به زینب نکاه می کرد...آه
صورتش غرق حسِ غربت بود
آخر این ناز دانه ی بابا
سرنوشتش غم و اسارت بود؟
شاعر:
داود رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
06_991205_جان_نثاران_امام_زمان_عج_مراسم_هفتگی.mp3
9.27M
⏯ #شور
🎶 قلعه سرنگون شده
🎤 #کربلایی_وحید_شکری
⚫️ #شهادت_امام_علی(؏)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
یا علی👌👌👌❤️
یا علی👌👌👌💚
یا علی👌👌👌💚
علیه السلام
👇👇👇
• ﷽ •
سبک:شور
امیر المؤمنین #علی_علیه_السلام
متن:قلعه سر نگون شده...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
قلعه سرنگون شده،مرحب افتاده زمین
از عرش آید این ندا،حیدر حیدر آفرین
با خشم تو شد سکوتی به پا در جهان
رنگ از رخ لشکر دشمنان هم پرید
بی واهمه به نبرد رفتی و با یه دست
طوری زدی بر زمین قلعه شد ناپدید
میکشی شمشیر و میزنی سر حیدر
میریزه زیر پات خود و سپر حیدر
یاللعجب از این که یه لشکر بود و
در مقابل اما تو یک نفر حیدر
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
طوفان مساویِ ،زور ضربه های تو
عزرائیل نمیرسه،به گرد عبای تو
یل ها همه یک به یک با رجز های تو
قالب تهی از کنار تو برگشته اند
این نقل تاریخِ که تو اُحُد یا علی
هجده نفر همزمان خاک تو گشته اند
دوختی به هم انگار مِیمَن و مِیسَر رو
میزدی در اول ضربهی آخر رو
تا تو رو میدیدن لشکر میپاشید و
به هم میگفتن که علی اومد در رو
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
تو سختی با ذوالفقار،تنها یار احمدی
تو صفین و نهروان،کولاکی رقم زدی
بین خودی و رقیبان تو میدون علی
تنها کسی که دمی جا نزد بوده ای
پشت سپاه خدا در تب معرکه
حتی با زخم تن بی عدد بوده ای
قاهر الحربی و آسمان زینِ تو
جبرئیل وا کرده لب به تحسین تو
در مقابلهی حق علیه باطل
تکیه به تو کرده به خدا دین
#مناجات_شب_قدر
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را
این منم در میزنم بگشا در کاشانه را
آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
آمدم تا بگذری از جرم بی پایان من
حیّ من ،معبود من ،یکتای من ،یزدان من،
نامه ی اعمال من با تباهی ها قرین
کن گذر از بنده ات حقّ امیرالمومنین
کن گذر از ما به حقّ ناله های حیدری
که نمی آید دگر سوز صدای حیدری
مسجد کوفه بگو مولای مظلومان چه شد
حُجّت الَّه،جانِ احمد،ناطق قرآن چه شد
مسجد کوفه بگو از فرق مجرح علی
پر زده از بام تن تا به خدا روح علی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#مناجات_شب_قدر
ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی
می زند هر نفسم نام تو را جار علی
هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی
کمکم کن بشوم میثم تمار علی
آمدم کار مرا باز تو راه اندازی
وقت آن است به این بنده نگاه اندازی
از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم
یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم
دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم
از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم
معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود
به محب تو محال است دری بسته شود
وای از غصه جانسوز جدایی نجف
نرود از دل من میل گدایی نجف
منم آقا همه ایام هوایی نجف
مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف
کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم
سحری در حرمت از ته دل هو بکشم
آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری
اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری
ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری
کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری
چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی
حق تو این همه غربت به خدا نیست علی
از چه بستند ید بت شکنت را ای وای
دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای
پیر کردند تو را و حسنت را ای وای
شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای
بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم
زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم
آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا
کوفه آورد به روی لب تو جان آقا
گفت کافر به شما بنده شیطان آقا
وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا
عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت
شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت
رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند
حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند
«آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند
لب گودال رسیدند، همه شیر شدند»
کوفه این بار غلام طمع گندم شد
زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد
محمدحسین رحیمیان
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#مناجات_شب_قدر
باز داغِ سینه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد
شب رسید و بامِ كوفه تار شد
باز دردی آشنا تكرار شد
گرچه شب بود و فلک در خواب بود
سینههایی تا سحر بی تاب بود
آه فصلِ زخمها آغاز گشت
نیمهشب آرام دَربی باز گشت
میچکد خون از دلی افروخته
باز شد در مثلِ دربِ سوخته
رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت
سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت
گریهای بر سینه خنجر میزند
باز هم عباس بر سر میزند
چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود
بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود
میكِشد آه از جگر از بی كسی
میرود تابوتی از دِلواپسی
روضههایش مانده اما در گلو
میرود بابایِ زینب پیشِ رو
بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد
چشمها و گونههایش زخم شد
با دلی پُر خون و زار و آتشین
ناله زد بر شانهی امالبنین
دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست
رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست
حسن لطفی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#مناجات_شب_قدر
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيم ها
بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حسنينند اي غريب
بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند
حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت
محمدعلی بیابانی
@rozeh_1
#مناجات_شب_قدر
بخواه تا که شوم خوب ، ناخوش احوالم
نگاه لطف بفرما به من ، به اعمالم
خلاف ذات خودم تا به حال کج رفتم
نبوده سمت شما تا به حال ، امیالم
سیاه آمده ام تا که نور برگردم
من آن نوشتهٔ بد خط پر زِ اشکالم
الا خدای زمان ، باز مهلتی ، صبری
برای کارِ پر از خیرد ، قدرِ مثقالم
هنر از آن تو بوده است ، باز آمده ام
هوای توبه ، فرستاده ایی به دنبالم
دوباره اشکِ ندامت مرا عوض کرده
دوباره پاک شدم باز هم سبکبالم
گناه کرده ام اما ثواب هم دارم
به وقت شادی و غم با محمّد و آلم
رسیده باز شب قدر و لحظهٔ تقسیم
حواله کن حرمش ، اربعینِ هر سالم
حامد آقایی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه ،فراق ،گریه ،فراق ،این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو
در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
محمد فردوسی
@rozeh_1
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش
به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش
سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است
که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش
@hosenih
خدا دری که به درک علی رسد بسته ست
هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش
فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد
به خاک پای علی نردبانِ افلاکش
اگر به نقش قدومش مزین است مسیر
گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش
نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی
که خفت جای پیمبر وجود بی باکش
@hosenih
به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند
علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش
سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح
نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e