#نوحه
#زنجیرزنی
#اباالفضل ع
خداوندا علمدارم نیامد
یگانه یاور و یارم نیامد
کنار علقمه بابا چه دیدی
عمود خیمه را از چه کشیدی
عمو گوشوارم و کرده غارت عدو
به قربون لبا ترک خورده عمو
عمو جان العطش (۲)
دلاور اشجع الناسی اباالفضل
شجاعت را تو مقیاسی اباالفضل
تو ساقی گلستان حسینی
تو یک دریا گل یاسی اباالفضل
ندیده آفرینش آنچه مردی
امید یکه تاز هر نبردی
به چشمت کهکشان عشق و ناز است
ببین با قلب عشاقت چه کردی
یه پهلوون فقط اونه روی زمین
می دونه کی بوده یل ام البنین
ابو فاضل مدد(۲)
تو ماه هاشمیونی اباالفضل
امید فاطمیونی اباالفضل
پناه میری و یار حسینی
تو عشق زینبیونی ابالفضل
تو بر دربار عشق صاحب مقامی
حسینی مذهب و حیدر مرامی
اگر چه پادشاه مردمانی
ولی بر درگه زینب غلامی
تو سقا و سپهدار حسینی
امیری و علمدار حسینی
ز داغت پشت شاه دین دو تا شد
صدای قلب غمخوار حسینی
به قربون چشات خال روی لبات
الهی من بشم فدای خاک پات
زور بازوی تو خم ابروی تو
دیوونم می کنه چشم جادوی تو
عمو جان العطش(۲)
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
🔴لطفاً حق روضه ادا شود
بی رمق بود و تا تکان میخورد
به تنش نیزه و کمان میخورد
وقتی افتاد دوره اش کردند
چه لگد ها از این و آن میخورد
هر کسی خسته بود عقب میرفت
بدن خسته همچنان میخورد
همه رفتند ، شمر ول کن نیست
شمر تا رفت، از سنان میخورد
زیر لب گفت آب آب ،اما
چکمه ها بود بر دهان میخورد
امیر فرخنده
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
این طرف بین عبا اکبر تو افتاده
آن طرف ساقی آب آور تو افتاده
زینت دوش نبی بین همه وسعت دشت
ته گودال چرا پیکر تو افتاده
کاش میمردم و اینگونه نمیدیدم که
همه اعضای تو دور و بر تو افتاده
جلوی پای تو باید سر من می افتاد
جلوی پای من اما سر تو افتاده
کربلا سنگ ندارد همه جایش رمل است
چقَدَر سنگ به دور و بر تو افتاده
میخورد بعد تو بر روی من و روی رباب
سنگ هایی که روی پیکر تو افتاده
بین میدان متحیر شدنت را دیده
جلوی خیمه اگر همسر تو افتاده
طعنه ی قاتل تو قاتل احساسم شد
گفت زیر لگدم دلبر تو افتاده
گُر گرفت آتش دامان غزال حرمت
گرگ از بس که پی دختر تو افتاده
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
هیچ کس ازروی جسمش نیزه ها رابر نداشت
دور تا دورش نگاه انداخت ، یک یاور نداشت
خواهرش در آن شلوغی ها چطور آمد ندید
خواست برخیزد ز جا ، اما رَمَق دیگر نداشت
گرچه او را قبل گودال از نفس انداختند
شاه جانی در تنش بعد از علی اکبر نداشت
مادرش با چادرش او را در آغوشش گرفت
تا تنش عریان نماند چاره ای دیگر نداشت
روی نیزه هم نگاهش از حرم غافل نشد
آنچه را می دید با چشمان خود باور نداشت
خواهرش تا دید سر تا پا به غارت رفته گفت:
کاش دست کم عزیزم دستت انگشتر نداشت
پادشاهان تاجدارند، ای بمیرم شاه ما
تاج بر سر داشت؟ نه، حتی به پیکر سر نداشت
بر زمین خدالتریب افتاد جانِ بوتراب
لااقل ای کاش قاتل کینه ازخیبرنداشت
تا شنیدم از اسارت آرزو کردم به دل
کاش ،شاه کربلا در کربلا دختر نداشت...
شعر از گروه العتبه
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
مقتلش بود تيره و تاريك
خنجرش را كشيد و شد نزديك
ايستاد و قصد قربت كرد
چهره را غرق در قساوت كرد
چكمه پوشيد و بند محكم شد
به شقاوت دلش مصمم شد
از بلندي پريد و پايين رفت
با قدم هاي سخت و سنگين رفت
دید مشغول خواندن ذکر است
لحظه ای چشم های خود را بست
گوش داد ابتدا صدايش را
صوت شيرين ربنايش را
با كنايه سخن نمود آغاز
اي كه هستي طليعه ي اعجاز
پس چرا روي خاك خوابيدي؟
با تني چاك چاك خوابيدي؟
سر به روي تراب داري حیف!
خواهش قدري آب داري حیف!
نيست در خيمه ات دگر ياري
قاسم و اكبر و علمداري
پس چرا نیست یاری از پی تو
خواهرت آمده به یاری تو؟
چشم واکن ببين پريشان است
دخترت را ببين كه گريان است
حيف از اين پيرهن كه پاره شده
زخم بر پيكرت ستاره شده
دست خالي رسيده ام اما
دست پر مي روم از اين غوغا
نيزه هامان ز تو طلب دارند
تيغ هامان ببين چه خونخوارند
نامرتب شده اگر هرچند
زلف هايت چقدر زيبايند!
ناگهان لحظه اي تامل كرد
خصلت جاهليتش گل كرد
بغض جاري شد از سر و رويش
پنجه انداخت بين گيسويش
روي سينه نشست با چكمه
دنده ها را شكست با هجمه
روي هم مي فشرد دندان را
ضربه مي زد گلوی قرآن را
از گلوي حسين خون جوشيد
بر سر و روي قاتلش پاشيد
اسب ها نعل تازه پوشيدند
تا که میشد به تاخت كوبيدند
جان كه از جسم شاه بيرون رفت
قاتل از قتلگاه بيرون رفت
مادرش تا كه ناله را سر داد
لرزه بر دست و پاي شمر افتاد
گندم ري چقدر مي ارزيد
خواهرش مثل بيد مي لرزيد
شاعر: رضا جوان بخت
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
آن قدَر زير نعلها پا خورد
مثل پيراهنش تنش "تا" خورد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد
پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد
چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
پایین قتلگاه اگر شمر آب خورد
بالای قتلگاه سنان هم شراب خورد
بودند دیو و دد همه سیراب و یک غریب
از فرط تشنگی چقدر پیچ و تاب خورد
آبی نخورد بر لب خشکش چهار روز
اما سه روز بر بدنش آفتاب خورد
گرچه به جان حنجرش افتاد خنجری
قتلش ولی ز قتل علی اکبر آب خورد
تکیه به نیزه ای زد و هل من معین که گفت
یک سنگ بی هوا به سرش در جواب خورد
بیرون کشید از کمر خود سه شعبه را
از بس به روی سینه ی او با شتاب خورد
اسلام را شیوخ مسلمان نما زدند
از پیر ها عصا سرِ کسب ثواب خورد
غیر از هزار و نه صد و پنجاه زخم تیغ
زخم زبان ز کوفی خانه خراب خورد
خون گریه کرد بر سر نیزه سر حسین
هر جا که سنگ بر سر و روی رباب خورد
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#گودال_قتلگاه
باید گریست چاره به جز خون دیده نیست
ناله کنید جای غزل یا قصیده نیست
گودال! این که جان به لب است اینچنین کنون
ماهی سرخ و تازهٔ در خون تپیده نیست
این عرش جاگرفته به آغوش تو مگر
طفلی که جان پاک نبی پروریده نیست
این سیّد شباب بهشت است اینچنین؟
اینجا کسی که حرف نبی را شنیده نیست؟
این محترم فتادهٔ بر شوره زار طف
جایش به زیر چکمه هر کس رسیده نیست
حقش هزار و نهصد و پنجاه زخم با
زخم زبان به این همه رنج کشیده نیست
این باغ سرخ رفته به تاراج را دگر
چیزی برای آنکه به غارت نچیده نیست
در قتلگاه آمدم و خون جگر شدم
یک جای بوسه روی گلوی بریده نیست
محسن عسکری
@rozeh_1
#عاشورا_زمینه
#وداع_زمینه
بند اول
حرم رو تو به كي ميسپاري داري ميري حسين
چه باري رو دوشم ميذاري داري ميري حسين
چه كردي تو با اين دل من سر پيري حسين
داري ميري حسين
ميري و سراغ از رقيه ات نمي گيري حسين
داري ميري حسين
حسين جان من يه خواهرم
با اينكه سخته دلبرم
گلوت و بوسه ميزنم ، جاي مادرم
"خدا حافظ برادرم"
بند دوم
جلو چشماي زينب آروم داره ميره حسين
ميبينم كه غريب و مظلوم داره ميره حسين
الهي كه زينب براي تو بميره حسين
داره ميره حسين
كه بعد تو زينب دلش از همه سيره حسين
داره ميره حسين
حسين جان جان مادرت
به اشك چشم دخترت
حواست باشه به سرت
جان مادرت
"خداحافظ برادرم"
بند سوم
رسيدم سر شيب گودال ديگه ديره حسين
ميبينم كه تو رفتي از حال ديگه ديره حسين
رقيه ات رسيده دعا كن كه نميره حسين
ديگه ديره حسين
ميبينه كه روي تن تو پر تيره حسين
ديگه ديره حسين
رو سينه اش بي حيا نشين
رسيده مادرش ببين
سرش رو نيزه و تنش
مونده رو زمين
"خدا حافظ برادرم"
#سید_محمد_رضا_حسینی