eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┄┄ خـاک ری نالـــــید در پیش خدا کای حکیم السّـــــر، ولیّ الاولیا صاحـــــب هستی امـیر کائنات سرّ وحــــدانیّت ذات و صفـات آفریدی نور و نار و آب و خاک در دو عالم"لیس معبود سواک" ای مسبّــب از تو پیدا هر سبب تو توانایــی، تو خلّاقی، تو رب انبـــــــیا را امر تو انگیختــــــه مهرشــان با مــــــهر تو آمیخته برگزیـــدی از مـــــــیان آن همه یک محـمّد،یک علی، یک فاطمه نسلشــان شایسته و والا مقام صاحب راینـــــد و مولا و امام از تـــــبار آن نبـــــــی و آن ولی خلق کردی یک حسیـــن بن علی خاک ری،چون عشق ایمن می شوی از گل توحید گلــــشن می شوی هر نگاهت عــــــالم آرا می شود هر دلی اینجا مصــــفّا می شود از فرشتــــــــه آید اینجا زمـزمه رحمت حق بر محــــــــبّ فاطمه از تبــــار مجتبــــــی نسـل کرام بهره مند از صحبت چندین امام در ولایت نقـــــــش بنــد معرفت رفعــــــــت روح بلنــــد معــرفت اهل بیت ومحورش رامی شناخت او امام و رهبرش را می شناخت نزد مـولا در فـــــروع و در اصول دین خود راعرضه کرد وشد قبول هجرت او را نشــــان بندگی ست آری آری در شــهادت زندگی ست شعـر من ای آســــــمانی حال من ای سکوت و شور وقیل وقال من خسته منشین در حریم وصل یار نشئـه ای از جـــــام مشتاقی بیار گر ســــــفـر نزدیک آید یا که دور می وزد عطــــر دل انگیز حضـور می رباید دل صــــفای این حریم قدسیان را ذکـــــر یا ربّ العظیم زائران اینجا حســـینی مذهب اند کـربلا در کـــــــربلا تاب و تب اند یک توسّـل عشــــق در این بارگاه می برد دل را به ســـــــوی قتلگاه اشک اینجا گوهـــــر و آئینه است قیمتی گرهست این گنجینه هست لطف خوبان کرامت دیـــدنی ست این رواق با صـفا بوســیدنی ست اهل ری در خـیــمه حــق ایمن اند مومـنان با دشـمن دین دشـمن اند تا خراسان وقم و ری جان ماست هفــت وادی معــرفت ایمان است اثر:جعفر رسول زاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1400 - pouyanfar.mp3
6.96M
احساسی 🍃گوشه‌ی چادر مادرمو که بگیرم گم نمیشم 🍃حتی وسط شلوغی زمونه میرم گم نمیشم حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂مناجات امام زمان عجج الله🍂 🎶آواز_دشتی ای نامت از دل و جان. در همه جا به هر زبان ، جاریست. عطرِ پاک نفست ؛ سبز و رها ، از آسمان جاری است نورِ یادت ، همه شب در دل ما چو کهکشان جاری است تو نسیم خوش نفسی من کویر خار و خسم گر به‌ فریادم نرسی ؛ من چو مرغی در قفسم تو با منی اماـــــــ من از خودم دورم چو قطره از دریا ـــــ من از تو مهجورم بنددوم با یادت ای بهشت من آتش دوزخ کجاست ؟ عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست چگونه فریادت نزنم ؟ چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی ؟ اگر زمین ویرانه شود جهان همه بیگانه شود تویی که با مایی ✍شاعر : قیصر_امین_پور http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
🍂مناجات🍂 🎶سبک : چو گیسوی تو.... خدایا بردرت رو کرده ام بارو سیاهی تو ستارالعیوبی من گنهکارم الهی منم عبد خطاکار تویی رحمان وغفار ندارم من به جز تو الهی یارو غمخوار تو کردی عطا همیشه به ما پشیمانم الهی منم آن گدا که گفتی بیا تورا خوانم الهی دررحمت گشودی دعوتم کردی خدایا زجرمم درگذر ای خالق من جان زهرا تو خوبی و بدم من بدین در آمدم من تورا جان حسین مکن یارب ردم @majmaozakerine سلاحم بکاست دلم در دعاست اگر شرمنده ام من تونامت دواست توذکرت شفاست به خود بد کرده ام من دراین شبهای رحمت بیقرارم بیقرارم گنه کارم کسی رو جز تو ندارم ندارم پُراز درد وگناهم خدا هستی پناهم به یارب یاربِ من نما امشب نگاهم شدم میهمان. شدی میزبان نگاهم کن زحمت ببخشا خدا. ز لطف و کَرَم تویی ای تاجدار (تویی تنها پناهم) @majmaozakerine ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_5825517739908793785.MP3
6.29M
حاج احد سبزی 🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🎼(خداحافظ) 🔘🔘🔘🔘 سلام بانو.   سلام ای قبله ی حاجات سلام بانو.     سلام ای عمه سادات سلام بانو.    سلام ای صاحبه ایران سلام بانو.    سلام ای خواهر سلطان سلام بانو.   سلام ای دختر طاها سلام بانو.    سلام ایینه ی زهرا سلام من به صحن باصفات بی بی به گنبد و به اون گلدسته هات بی بی دلم سمت حریم تو به پروازه خاک صحنت هزار علامه میسازه سلام بی بی (4) 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بند دوم پر از غم بود دلت از محنت و دوری جدایی از رضا و دردمهجوری تو شهر قم نشد دور و برت غوغا   نشد برتو جسارت ها  اهانت ها توشهرقم نبود  تلُّ و نبود گودال نشد جسم برادر روبه روت پامال تو شهر قم   نرفتی بین  ازدحام تو شهر قم    نخوردی سنگِ از رو بام حسین جانم 4 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم تو شهر  قم. چقدمردم گل اوردن ولی تو شام. با سنگ عمه ت رو ازردن توشهرقم نشد گوشی بی گوشواره مث زینب ندیدی حنجره پاره تو شهر  قم نداشتی اضطراب بی بی نبود نامرد نبود شام خراب بی بی توشهرقم. ندیدی سر به روی نی ندیدی زجر ندیدی بی بی بزم می 💠💠5⃣4⃣8⃣💠💠 به نفس. حاج احد سبزی @rrrrrrnnnnnesabi
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی ای کاش وقت احتضار من بیایی قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چون به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد قاسم نعمتی @rozeh_1
با وضو از دیده تر مینویسم فاطمه مثل فضه مثل قنبر مینویسم فاطمه باطن الله اکبر مینویسم فاطمه هستی موسی بن جعفر مینویسم فاطمه تا قیامت آفتاب روشنِ دین، فاطمه ست نور زهرا! صبر زینب ! جمع در این فاطمه ست حضرت معصومه ی طاهاست! عصمت را ببین محملش نور است نور الله عزت را ببین سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین بین راه مشهد و قم ما کرم لازم شدیم سائل خورشید و ماه حضرت کاظم شدیم! خم شده در محضر بانو قد پیغمبران ای فدای خواهری او تمام خواهران مادری کرده رضا را خوبتر از مادران اوست تا روزی رسان پس خوش بحال نوکران هرزمان دلتنگ زهرا میشوم قم میروم میل مشهد میکنم پا میشوم قم میروم چندروزی هست تب دارد نگاهش بر در است آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغر است درد دوری از تمام درد و غم ها بدتر است باز هم‌ یک فاطمه از درد بین بستر است این‌چه غوغاییست یا رب که میان قم بپاست این دم آخر به لبهایش رضا جانم رضاست رفته بین هربیابان در هوای دلبرش روی ناقه بین‌محمل سایبان دارد سرش شکر! نامحرم ندیده هیچکس دوروبرش یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست پای بی بی زخمی از خار مغیلان نیست نیست در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید با لب تشنه رضای خویش را بی سر ندید دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید غارت چادر ندید و غارت معجر ندید عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود بین آن نامردهای پست تنها مانده بود سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
گرچه از دوریِ برادر خود ذره ذره مریض تر می شد عوضش میهمان مردم قم لحظه لحظه عزیزتر می شد تا بیایی تبرکی ببرند همه درهای خانه ها وا بود در میان اهالی این شهر سر مهمانی تو دعوا بود خوب شد پرده های محمل تو هر کجا رفته ای حجابت شد خوب شد با محارمت بودی زانویی خم شد و رکابت شد آب پاشیده اند و خاک مسیر ذره ای روی چادرت ننشست رد نشد ناقه ی تو از بازار محمل چوبی ات سرت نشکست کوچه ها ازدحام داشت اما سرِ این شهر رو به پایین است می روی کوچه کوچه می گویی ضربِ شامی عجب سنگین است می رسی و حواس مردم هست آب در دلت تکان نخورد از کنارِ خرابه رد نشوی یا نگاهت به خیزران نخورد دختری بود با شما یا نه؟ که اگر بود غصه ای کم داشت جای زنجیر و خار و نامحرم گرد خود چند چشم محرم داشت معجرت احترام خود دارد چه خیالی اگر برادر نیست روی سرهایشان طبق آمد ولی اینبار روی آن سر نیست آه بیماری و همه بیمار شهر قم شد مریضِ روضه ی تو حرف دختر شد و دلت لرزید شده وقت گریز روضه ی تو عمه اش گفت خوب شد خوابید چند شب بود تا سحر بیدار کمکم کن رباب جای زمین سر او را به دامنت بگذار آمد از بین بازوان سر را تا که بردارد عمه اش ای داد یک طرف دخترک سرش خم شد یک طرف سر به روی خاک افتاد حسن لطفی @rozeh_1
من که اینگونه عزادار غم جانانم ز غم یار شرر بار شدم حیرانم در فراقی که پریشانم و سرگردانم دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است من و زینب به جگر آه، مکرر داریم هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم به روی سینه خود داغ برادر داریم و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم ولی از ماتم زینب دل من محزون است آه، در روضه او دیده من پر خون است گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش به خدا دلبر من راهی گودال نشد سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد رضا باقریان @rozeh_1
قدمت روی چشم بی بی جان چه صفایی به خاک ما دادی به گدایان وادی سلمان با حضور خودت بها دادی چند روز است در تکاپویم تا که از جانب ات خبر برسد لحظه ها را شمرده ایم همه تا زمان وصال سر برسد سر ما خاک راه ناقه ی تو می شود میهمان ما بشوی یک شبی را ز لطف ، مهمانِ سفره ی آب و نان ما بشوی گرچه ما بی بضاعتیم ولی سینه چاکان حیدریم همه از گدایان و از کنیزانیم مست موسی بن جعفریم همه هرکسی مشک با خود آورده تا که سیراب آبتان بکند آری لال گردد اگر کسی اینجا غیر بی بی خطابتان بکند گرچه دور تو ازدحام شده چه جوان و چه پیر آمده اند چشم ها لحظه ای نخورد به تو مردها سر به زیر آمده اند خبری نیست از دف و از ساز حال این شهر حال جنگ که نیست پشت بامی اگر شلوغ شده خبری از هجوم سنگ که نیست بهترین جای شهر منزل توست دور تا دور خانه سادات اند نه به ویرانه می برند تو را و نه همسایه هات الوات اند تو به شهر غریبه آمدی و گل نثار تو شد ولی زینب... غیرت مردهای این وادی پاسدار تو شد ولی زینب... صورتش را به دست میپوشاند تا از این داغ با خبر نشوند این حرامی که آمده اند اینجا خیره هستند ، خیره تر نشوند سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
هرشب میان بستر خود گریه می کنی با حال گریه آور خود گریه می کنی اصلا تمام اهل جهان گریه می کنند تا بانگاه مضطر خود گریه می کنی "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" باهر اشاره ی سر خود گریه می کنی هرلحظه خواهرانه رضا را صدا زدی از دوری برادر خود گریه می کنی کشتی عمر ناب تو پهلو گرفته است در لحظه های آخر خود گریه می کنی وقتی که خیره بر در و دیوار می شوی داری به یاد مادر خود گریه می کنی آتش میان ساحت گلخانه پا گرفت در بین کوچه ها نفس مرتضی گرفت اسماعیل شبرنگ @rozeh_1