eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
سال نو مبارک بزرگواران•°💐 ان شاءالله سال خوبی برای همه باشه و سالِ جدید انشالله سالِ ظهور حضرت امام زمان عج باشد . 🍂اللهم عجل لولیک فرج 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
mdhy_anlyn_-_syn_mthl_sfrh_y_rqyh_-_mhdy_rnyy.mp3
4.61M
🌸 🍃حول حالنا الی احسن الحال 🍃یعنی حرم باشم امسال 🎤 👌فوق زیبا
یا مقلب القلوب والابصار رسید، سال هزار وچارصد ویک خدا اَحسن کند احوال ما را پذیرد از کرم در آستانش به حق عزّ خود اعمال مارا خطا کردیم و اومارا پذیرفت و بخشید ازعطا اِهمال مارا الهی ای پناه بی پناهان به خود نزدیک نماافعال مارا بباشد آرزو، غفران وبخشش روا کن حاجت و آمال مارا ز(صابر)هدیه گردیدیک چکامه به شعر آذین نمود امسال مارا درپناه حضرت حق سالی خوب همراه رهبرمان وهموطنان عزیز داشته باشید ✍صابرکبودراهنگی۱۴۰۰/۱۲/۲۹
خوابم نمیبَرد که دستِ تو بالشم نیست بابا یتیم یعنی دستِ نوازشم نیست باید بگیرم امشب دیوار را نیاُفتم عمه حواس جمع است اینجاست تا نیاُفتم حتی توانِ ماندن از بالِ من نیاید گفتی به زجر دیگر دنبالِ من نیاید من دوست دارم این را این زخم را که اینجاست رَدّی که بر رُخم هست نقشِ عقیقِ باباست دیدم چقدر رویَت تغییر کرده بابا دیدی چه با گلویم زنجیر کرده بابا از رویِ بام وقتی تکبیر را کشیدند وقتی به گردنم بود زنجیر را کشیدند بابا تمام کردند وقتی غذایشان را انداختند پیشم نان خُشکهایشان را کوچکتر از من اینجا این دختران ندیدند دائم بلند کردند بر من صدایشان را من رویِ خاک بودم تو رویِ خاک بودی زحمت به خود ندادند هر بار پایشان را... انگار می‌شود خوب خون زخمهای زنجیر وقتی که عمه بوسید آرام جایشان را من روسریِ خود را محکم گرفته بودم در مجلسی که دیدم هر بی حیایشان را دندانِ تو که اُفتاد لبهایِ من تَرَک خورد لبهای تو که خون شد کردم هوایشان را بابا سرت زِ نیزه هرجا که گشت اُفتاد حتی میانِ مجلس از رویِ طشت اُفتاد پیشِ لبانِ خُشکَت آن کَس که آب میریخت دیدم کنارِ طشت است وقتی شراب میریخت ما بارِ شامیان را بر دوش خسته بُردیم با ما عمو نبود و چوبِ حراج خوردیم برخاست گرد و خاکی تا نیزه خورد بر خاک دیدم عمویِ خود را با نیزه خورد بر خاک این خار‌ها بزرگ‌اند رفتیم و بی هوا رفت... از رویِ پا در آمد خاری که زیرِ پا رفت سنگی به سویم آمد اما به زینبت خورد اُفتاد پیشِ پایم سنگی که بر لبت خورد خاکسترِ تنوری مویِ تو را گرفته این سنگِ بی مُرُوَت بویِ تو را گرفته حسن لطفی @rozeh_1
من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام! از یتیمی خسته ام ،از زندگی سرخورده ام! دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دیده تر خورده ام دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف! از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام! زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام! هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده ام گاهی ازآنور خورده ام ساربان لج کرد با من هی مرا میزد زمین گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام سید پوریا هاشمی @rozeh_1
تار می بیند دو چشمم راه را تار می بیند به نیزه ماه را دست های کوچکم بی قوت است عضو عضو پیکرم بی قدرت است ناله های بی صدا دیگر بس است خوردن هر بغض در حنجر بس است مثل عمه قد کمان و دل غمین مثل عمه خسته و زار و حزین صورتم نیلی و چشمانم کبود غیر سیلی مرهم زخمم نبود خار صحرا یاور دشمن شده پایِ زخمی ام وَبال تن شده بین صحرا زجر پست و بی حیا زنده کرده ماجرای کوچه را حمله های وحشیانه یک طرف ناسزا و تازیانه یک طرف درد مشت و مو کشیدن یک طرف ‌ بر روی شعله دویدن یک طرف ‌ پا که دیگر یار این افتاده نیست جز مغیلان بهر من سجاده نیست شد نماز من نشسته ای پدر استخوان هایم شکسته ای پدر محمد مبشری @rozeh_1
رویَم ز سیلی دشمن دین درد می کند چشمم ز ضرب خصم لعین درد می کند گوشواره ام پدر چو به غارت ،عدو ببرد گوشم که پاره گشته چنین درد می کند رخسار من چو مادر تو نیلگون شده هم چشم و گوش و روی و جبین درد می کند باشد ز تازیانه تن دخترت کبود این پیکر خمیده ببین درد می کند دشمن زد و صدا زدمت اما نیامدی زان ناله ها گلوی حزین درد می کند بنگر به پای زخمی و پر خون ز آبله تا می گذارمش به زمین درد می کند سر تا به پای این تن مصدوم ای پدر شب تا سحر، صبح و پسین درد می کند محمد مبشری @rozeh_1
فکر کن دخترکی زخم شده بال و پرش تیره و تار شده هر دو جهان در نظرش فکر کن دخترکی روی مغیلان بدود برسد نیمه ی شب زجر به بالای سرش دخترک، خسته، شکسته بدنش می سوزد ارث جامانده ی زهرا شده درد کمرش قبل آن واقعه آغوش عمو جایش بود حال، خولی و سنان، حرمله شد همسفرش بین این راه چه سخت است ببیند هر روز نیزه ای را که فرو رفته به رأس پدرش رفت در بزم یهودی و کنیزش خواندند با همان اشک بصر آه کشید از جگرش محمد حسین ذاکری @rozeh_1
همه شادند دخترت گریان همه خوابند دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر به دور سرت نمی گردم پر و بالم ببین که بسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده وسط ازدحام و خنده ی شام بغض تنهایی ام ترک میخورد هر کجایی که گریه میکردم عمه ام جای من کتک میخورد دختری چند کوچه بالاتر تا من و رخت پاره ام را دید بین دستش عروسکی هم داشت به من و حال و روز من خندید میکشم دست بر سر و رویت چه قدر پلک تو ورم دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار بوسه کم دارد آن قدر روی خارها رفتم بخدا هر دو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست نوک انگشتهای من زخم است محمدحسن بیات لو @rozeh_1
گفتی حرم، بیا حرمُ اللهِ ما ببین در گوشۀ خرابه بیا، شاهِ ما ببین شاهِ سه سالۀ حرمِ شام را نگر سلطانِ قلبهای پُر آلام را نگر شاهی که صد خلیفه از او واژگون شوند شاهان همه، ز آهِ شبَش سرنگون شوند وقتی که با خداش مناجات میکند سوزَش خرابه را چو خرابات میکند یک ناز او نیاز جهان را برآورَد دستِ دعای او به خرابه سر آورَد وقتی که با سرِ پدرش روبرو شود کاخ ستم ز نالۀ او زیر و رو شود دستانِ کوچکش، گِرهِ کور وا کند درد دل تمام حرم را دوا کند ویرانه ای که رأسِ حسین است ساکنش منّت کِشَند، نورِ تمامِ اماکنش کعبه به احترام رقیه ادب کند او را خدا عقیلۀ زینب لقب کند ما نوکران حضرت سلطان رقیه ایم دلدادگان درگهِ جانان رقیه ایم در بارگاه اوست سرِ اولیا بخاک بر آستان اوست رُخِ انبیا بخاک زهرا اگر که ام ابیهای مصطفاست بی بی رقیه اُمِ اَبِ شاهِ کربلاست ای نورِ دیده، گر چه بظاهر تو کوچکی مادر تویی، که گفته در عالم تو کودکی از خارهای پای تو گُل کرده راهِ عشق آهِ یتیمی اَت، شده صدها سپاه عشق بر تو مدافعان حرم سر نهاده اند چندین هزار کشته به راهِ تو داده اند ما هم مدافعِ حرمِ کفوِ زینبیم گریه کنانِ عمرِ کمِ کفوِ زینبیم بس گریه میکنیم که تا بر جنون رسیم با اشک دیده تا لب دریای خون رسیم گفتی دمارِ کاخ نشینان درآورَم جانی نمانده بود که دستی برآورَم قدّم نمیرسید پدرجان ! ، فدای تو در مجلسِ یزید شنیدم صدای تو دردم زیاد بود ولی روی پَنجه اَم برخاستم، که داد عدویت شکنجه ام گیسوی سوخته، قدِ خَم، صورتِ کبود شلاقِ خیس، مُشت و لگد، خندۀ یهود در بینِ جمع، در وسطِ صوت و هلهله گاهی مرا کشید به مو، گه به مقنعه بابا هنوز موی سرم درد میکند از تازیانه ها کمرم درد میکند محمود ژولیده @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 الله اکبر به هیبت حیدر الله اکبر به غیرت حیدر خیبر را کنده با نگاهش از جا الله اکبر به قدرت حیدر شیر بی باکه شاه افلاکه شیوه ی جنگش خاص و کولاکه زینت بیرق علیه برحق رهبر شیعه فاتح خندق اول امیر حیدر وبی نظیر حیدر دستش بالا رفته روز غدیر حیدر یا حیدر یا حیدر الله اکبر که محشر رزمش الله اکبر به صولت خشمش الله اکبر چه کرده با مرهب الله اکبر چه ذلیل خصمش جان و جانانه یل میدانه شمشیرش دستش مثل طوفانه اسوه بوذر سرور قنبر دلبر مالک حضرت صفدر نور سما حیدر رکن ولا حیدر شمشیر دین دستش دست خدا حیدر یاحیدر یا حیدر الله اکبر به خطبه زینب الله اکبر به ندبه زینب الله اکبر به مرجع هاجر الله اکبر به رتبه زینب یار اربابه در کم یابه نور لطفشم به دل میتابه محشر کبری دختر زهرا تو رگ زینب غیرت مولا جونم فدا زینب منم گدا زینب میدم یه روز آخر سر و برا زینب یا زینب یا زینب شاعر: رضا بیگی امیرالمومنین (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar