هدایت شده از منتظران نور
💠از مردگان بپرسید👇
‼️با شما چه کردند؟
❌ رخ زیبا و صورت نورانی شما را چه شد؟ اجسام نرم و لطیف شما کو؟ خاک و حشرات قبر با آنها چه کردند؟
❌دندانهای سفید و زیبای شما کجاست؟
❌ چشمان درشت و موهای براق و پرپشت شما را چه شد؟
❌ افکار و سیاست و سواد و مدیریت شما چه شد؟
❌نعره و فریاد، امر و نهی، زورگویی و باجخواهی شما کجاست؟
❌ درختان میوهدار، لباسهای نرم و حریرین شما را چه شد
❌ عطرها و خوشبوییهای که بر جسم و جانتان میمالیدید بوی آنها کجاست؟
❌ لباسهای زمستان و تابستان شما، غرش فریاد شما را چه شد؟
❌ کجاست آن روز، که شما جواب سلام انسانهای مستمند را نمیدادید؟
❌کجاست سفرههای رنگین و ملون شما که با تمام اشتها و لذت میخوردید؟
❌کجایند زنان زیبا و نوازشگر شما که متلمقانه دست و پای شما را مالش میدادند؟
‼️کجایند؟
❌ ماشینهای مدل بالا که کوچکترین خراشی را بر بدنه آنها تحمل نمیکردید؟
❌کجایند فامیل، قوم و قبیله بزرگ شما که بدانها افتخار میکردید؟
❌کجاست دستهای قدرتمند و فولادین و کوبنده شما که استخوان و دندههای مستضعفان و ضعیفان را درهم میشکست؟
❌ کجاست اسلحه و تفنگ و خشابهای پر شما که به ناحق بر سر و بدن انسانهای بیدفاع خالی میشد.
‼️ راستی کجاست امید و آرزوهای شما؟
‼️ کجاست ...
هدایت شده از به کانال ولایتمداران بدون مرز بپیوندید ...
یک پسر بچهی ۹ ساله در گوشهی مسجد همراه با خواهر کوچکش نشسته بود.
دستهای کوچکش را بالا برده و با خدای بزرگ مشغول راز و نیاز بود.
لباسهایش کهنه و وصلهدار بودند، اما بسیار تمیز.
گونههای کوچک و معصومش از اشک تر شده بودند.
بسیاری از مردم به او توجه کرده بودند، اما او بیخبر از اطراف، غرق در صحبت با خدا بود.
وقتی از جای خود برخاست، مردی غریبه دست کوچک او را گرفت و پرسید:
"پسرم، از خدا چه میخواستی؟"
او پاسخ داد:
"پدرم فوت کرده، برایش بهشت خواستم.
مادرم همیشه گریه میکند، برایش صبر خواستم.
خواهرم از مادرم لباس میخواهد، برایش پول خواستم."
مرد غریبه دوباره پرسید:
"آیا به مکتب میروی؟"
پسرک گفت: "بله، اما برای درس خواندن نه."
مرد با تعجب پرسید: "پس چرا؟"
پسرک با صدای معصومانه گفت:
"مادرم برایم نخود جوش داده درست میکند، من آنها را به بچههای مدرسهای میفروشم.
بسیاری از کودکان از من نخود میخرند، و این تنها کار ما برای تأمین زندگی است."
کلمه به کلمهی حرفهای پسر بچه در قلب آن مرد غریبه فرو میرفت.
او دوباره پرسید:
"آیا هیچ فامیلی نداری؟"
پسرک لبخندی تلخ زد و گفت:
"مادرم میگوید فقیر که باشی، دیگر هیچ فامیلی نداری، و مادرم هیچوقت دروغ نمیگوید."
اما بعد از کمی مکث، افزود:
"ولی وقتی غذا میخوریم و من میگویم: مادر تو هم بخور، او میگوید که خوردهام،
آن لحظه احساس میکنم که شاید دروغ میگوید."
مرد غریبه با صدای لرزان گفت:
"اگر هزینهی زندگی شما تأمین شود، آیا دوست داری درس بخوانی؟"
پسرک با قاطعیت پاسخ داد:
"نه! چون آنهایی که تحصیل کردهاند، از فقرا متنفرند.
هیچ فرد تحصیلکردهای تا به حال از ما نپرسیده که چطور زندگی میکنیم،
همه فقط از کنار ما عبور میکنند."
مرد غریبه هم متعجب شده بود و هم نگران.
پسرک ادامه داد:
"من هر روز به این مسجد میآیم، همهی نمازگزاران پدرم را میشناختند،
اما حالا هیچکس ما را نمیشناسد."
و سپس با صدای بلند شروع به گریه کرد و گفت:
"کاکا، وقتی پدر از دنیا میرود، همه غریبه میشوند."
مرد غریبه هیچ پاسخی برای حرفهای آن کودک نداشت.
چقدر کودکانی مانند این پسرک وجود دارند که با حسرت و اندوه زندگی میکنند؟
فقط یک لحظه تأمل کنید، و در اطراف خود جستجو کنید تا یتیمان و نیازمندان را بیابید و به آنها کمک کنید.
پیش از آنکه پول خود را صرف خرید موبایل قیمتی کنید،
یکبار به اطراف خود نگاه کنید.
شاید کسی بیشتر از شما به کیسهای آرد نیاز داشته باشد.
بهجای ارسال عکس و ویدیو، این پیام را حداقل در یک یا دو گروه به اشتراک بگذارید.
بیایید برای ایجاد تغییر در خود و جامعه تلاش کنیم
هدایت شده از به کانال ولایتمداران بدون مرز بپیوندید ...
(خشم شتر)
پس خشم آدمی چگونە بایدباشد!؟
✏ 🐫🐪 صاحب داستان میگوید:
در یکی از روزها، شترم مرا عصبانی کرد، در آن روز مطیع نبود... و من او را تنبیه کردم و به او توهین کردم و زدم تا به زمین افتاد و بعد از آن کمی از مدفوعش برداشتم و آن را در بینیاش مالیدم...
✏ 🐪🐫 مرد میگوید:
سپس بعد از آن، شتر بسیار مطیع شد و چند روزی با احتیاط با او رفتار میکردم و هرگز از او غافل نمیشدم...
در یکی از شبها، من و چند نفر از دوستانم جلوی خانهام نشسته بودیم،
🐪 یکی از آنها که در تربیت شترها تجربه داشت به من گفت: «یا ابوحمد، شترت امشب رفتارهای عجیبی دارد و نشانههای خوبی نمیدهد، هر چند دقیقه یک بار به تو نگاه میکند وقتی که به خانه میروی و وقتی که خارج میشوی! برادر، احتیاط کن و به خودت توجه کن...»
🐪 من به او گفتم: «جزاک الله خیراً و انشاءالله احتیاط میکنم...»
🐪 بعد از آن، بستر خوابم را آماده کردم و جلوی خانه خوابیدم و بدون اینکه شتر متوجه شود، بالشها را در محل خوابم گذاشتم و روی آنها پتو انداختم، سپس به آرامی به خانه رفتم و به پشت بام رفتم تا ببینم او چه کار خواهد کرد!!!
🐪 بعد از آن، او را دیدم که به سمت بستر میآید که فکر میکند من در آن خوابیدهام،
و او به آرامی راه میرفت تا صدایی ایجاد نکند، گویی مردی است که میخواهد به طعمهاش حمله کند.
🐪 و به سرعت برق به بستر من حمله کرد و بر روی آن پرید و شروع به لگد زدن به آن کرد...
و با دندانهایش آن را پاره کرد!!!
🐫 مرد میگوید: و وقتی شتر تصمیم به ترک تشک گرفت، من اورا صدا زدم!!
🐪 وقتی مرا دید، شروع به چرخیدن در محل خود کرد و سپس از شدت خشم به زمین افتاد و در صبح، او را یافتم که جانش راازدست دادە وپیکراوبدون حرکت است !!
🐪 سپس برخی از دوستانم را دعوت کردم و داستان را برایشان تعریف کردم، و بعد از آن، سینهاش را باز کردیم تا بدانیم دلیل مرگش چه بوده است؟؟
✏ 🐪 مرد قسم میخورد که بعد از باز کردن سینهاش، قلبش را دیدند که از شدت خشم منفجر شده بود!!!💔
💔 همسایه:
"این یک حیوان است و اینگونه شده!! حالا چه بر سر انسان مظلوم و مقهور میآید!!!
از ظلم بپرهیزید ای برادران و خواهران..
💔 از ظلم به همسران، فرزندان، خواهران، برادران و اقوام خود بپرهیزید..
👌 ظلم در روز قیامت تاریکیهاست...
و برای مظلوم دعایی است که رد نمیشود....
پس بسیار مراقب باشید...
💔 لازم نیست که درد جسمی باشد،
👇 شاید شخص مظلومی بر شما دعا کند و تمام زندگیتان پر از دردهای روانی شود!! هرگز به کسی ظلم نکنید!!
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
هدایت شده از منتظران نور
رها کنش که بفهمد بلای طوفان چیست
پرندهای که ندانست لطف زندان چیست
چه لالهها که در این دشت واژگون شدهاند
یکی بپرسد از ایشان که در گریبان چیست
طبيب بود که درد مرا دو چندان کرد
که گفت عاشقی، اما نگفت درمان چیست
من از صفات رئوف الرحیم دانستم
امیدبخشترین آیههای قرآن چیست
اگرچه معتقدم هرچه هست حکمت توست
بگو که فلسفهی رنجهای انسان چیست؟
🌺🌻💛🍃
هدایت شده از به کانال ولایتمداران بدون مرز بپیوندید ...
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨ یوسف﴾
بگو: این راه من است که من (مردمان را) با آگاهی و بینش به سوی خدا میخوانم و پیروان من هم (چنین میباشند)، و خدا را منزّه (از انباز و نقص و دیگر ناشایست) میدانم، و من از زمرهی مشرکان نمیباشم (و کسی و چیزی را شریک خدا نمیانگارم). (۱۰۸)
🍒
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹
🍇🍇
سلام و درود بر سحر خیزان عزیز
صبح شنبه 8 دی 1403
26 جمادی الثانی 1446
28 دسامبر 2024 به خیر
🌶🌶🌶
پروردگارا...
یاریمان کن تا در زندگی کوشا،
در علم اندوزی پویا،
در مشکلات وناملایمات شکیبا
ودر همه حال بصیروبینا باشیم.
الهی...
همه ی جهان و آنچه در آن است با حکمت تو به پیش میرود ، هیچ برگی بدون فرمان تو بر زمین نمی ریزد ، ببخش ما را که از درک حکمت هايت عاجزیم و بی تابی می کنیم
🍒🍒🍒🍒
طاعات و عبادات همه ی ما و شما قبول درگاه احديت
اَللّٰهُمَّ نَوِّرْ قُلُوْبَنَا بِالْقُرْاٰنِ
خدایا قلب هایمان را باقرآن نورانی کن .
آمین آمین آمین
هدایت شده از منتظران نور
به نام آفریدگار هستی
🌹صبح شما عزیزان بخیر و شادی 🌹
امروز یکشنبه ۵ اسفند ماه سال ۱۴۰۳
✅نور و زندگی
If you want light to come into your life, you need to stand where it is shining.
اگر ميخواهى نور به زندگيت بيايد، بايد جايى بايستى كه نور میتابد.
🤲نــــیــــایـــش صــــبــــحــــگــــاهے🤲
🍃🌸🍃💠﷽💠🍃🌸🍃
بازم هم صبح شد☀️
خدای عزیزم
از اینکه ما را بار دیگر
لایق حیات دانستی
و فرصت یک شروع تازه را🌸
به ما عطا فرمودی
سپاسگزارم🤲🏻
🌸خداوندا..!!
✨حکمت قدم هايی را که
🌸برايمان بر میداری بر ما
✨آشکار کن، تا درهايی را
🌸که به سويمان میگشایی،
✨ندانسته نبندیم و درهایی
🌸که به رويمان میبندی،
✨به اصرار نگشایيم..
🌸مهربانا،
✨در این یکشنبه
🌸امیدمان تویی ما را
✨از لطف و رحمت خود
🌸بی نصیب نگذار و
✨از درگاهت ناامید برنگردان
آمیـــن ........ 🤲🏻
↩️عبارت تاکیدی ↪️
به یاد داشته باشید
آینده کتابی ست که
امروز آن را مینویسد
پس چیزی بنویسید که فردا
از خواندن آن لذت ببرید...
❤️خداوندا سپاسگزارم
هدایت شده از الهی ما به قَلَم رَحمَتت ایمان داریم،عطری برای پرواز
*💚🤲ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮔﯽ* *ﻭﻣﻬﺮﺑﺎﻥ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺣﻤﺎﯾﺘﮕﺮﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺍﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺻﺒﻮﺭﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺭﺍﺯﺩﺍﺭﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﯼ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻭﻧﻔﺲ *ﻣﯿﮑﺸﻢ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻤﻢ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ *ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﯿﺎﺕ* *ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻬﻢ ﺩﺍﺩﯼ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺩﺍﺩﯼ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺩﯼ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ* *ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺩﺍﺩﯼ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺩﺍﺩﯼ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺩﺍﺩﯼ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺩﯼ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﻫﺪﻑ ﺩﺍﺩﯼ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺎﺑﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻡ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺎﺑﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺏ ﺍﻻﻧﻢ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺎﺑﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﻡ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﻢ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻟﻎ ﺍﮐﻨﻮﻥ* *ﺩﺭﻭﻧﻢ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺲ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺍﻡ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺲ ﺷﻨﻮﺍﯾﯽ *ﺍﻡ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﯾﯽ ﺍﻡ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺲ ﭼﺸﺎﯾﯽ ﺍﻡ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺲ ﻻﻣﺴﻪ ﺍﻡ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺸﮑﻼﺗﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ *ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻡ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﺮﺩﻧﻢ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩﻡ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﻮﺩﻧﻢ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻘﻒ ﺑﺎﻻﯼ* *ﺳﺮﻡ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺑﻢ
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺑﻢ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﻢ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺑﻢ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎﻥ ﺧﻮﺑﻢ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ*
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ*
💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺒﺮﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻭﺧﻮﺏ ﺍﻣﺮﻭﺯ
*💚ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻭﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻢ*
ﻭﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻭﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭﻫﻢ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﻭﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎﻧﻢ ﻭﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﻢ
*ﺍﺳﺖ*
*خدایا شکرت برای همه چیزت*
🤲