شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 مینا سلام دوستان این داستانو بعد از ۱۲ سال نمیگم که فکر کنین یاد عشق اولم
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
مینا
یه روز بهش گفتم اگه حاجی بفهمه یکی از پسراش دختریو دوست داره که قبلا ازدواج کرده چی کار میکنه گفت حاجی میگه نه ما هم جرئت حرف زدن رو حرفشو نداریم حتی میگفت زن داداشام جرءت تنها بیرون رفتنو ندارن یادمه به بار داداش بزرگش بهش زنگ زد که برو زنمو برسون ارایشگاه بهد برو بیارش من رفتم ماموریت شهرستانم در این حد دیگه منم از اون روز بود که کم کم میخواستم خودمو راضی کنم که هادی مال من نیست ولی نمیتونستم بکشم کنار جون واقعا خیلی دوستش داشتم پیش هیچ کس جزاون احساس ارامش نمیکردم ولی تصمیم گرفتم خودمو بیشتر از این درگیر نگنم و تا زوده تمونش کنم قرارامو عقب مینداختم یا بهانه می اوردمو کلن نمیرفتم یه روز شاکی شد گفت چرا اینجوری میکنی من که خر نیستم نفهمم تو دیگه نمیخوای ادامه بدی منم تو چشاش نگاه کردمو بهانه اوردم که اره من تو خانواده شما و با این شرایط نمیتونم زندگی کنم من یه دختر ازادم اونم شروع کرد به بحث دینی که هر قدم که برمیداری گناهه چون موهات بیرونه مانتوت تنگه منم گفتم باشه من گناه کار تو هم پیعمبر دیگه نمیخوام ادامه بدم و از ماشین زدم بیرون تا خود خونه گریه کردم که اگه این ازدواج لعنتی تو پرونده زندگیم نبود الان پیش هادی میگفتمو میخندیدم رفتم خونه شامم نخوردم و تا صبح گریه کردم یه هفته مونده بود تا مدرسه ها همش سعی میکردم که هادی رو فراموش کنم تا به شرایط عادیم برگردم سارا دوستم که گفتم ناباب بود با یه پسری بود که قرار بود نامزد کنن خیلی خوشحال بود خانواده پسره کلی پولدار بودن هر روز میومد و از عشقش حرف میزد که بالاخره دارن بههم میرسن منم وقتی میرفت همش کارم گریه بود تا اینکه وقتی رفتم پیش دانشگاهی چند روز بعد از مدرسه تو راه مدرسه دیدمش که بین ماشینا پارک کرده هادی .
خودمو زدم به ندیدن که ایستگاه اتوبوس اومد پارک کرد گفت توروخدا بیا کارت دارم اون زمان من گوشی نداشتم منم بهش توجه نکردم سوار اتوبوس شدم بعد از یه ایستگاه دیدم پشت اتوبوسه داره میاد ایستگاه بعد پیاده شدم سوار ماشینش شدم گفتم بگو میشنوم گفت خیلی بی انصافی منم همش تو این مدت حتی تو خوابم تورو صدا میزدم حتی مامانمم فهمیده بعد تو داری ناز میکنی گفتم اشتباه کردی گفت باشه من تورو همینجوری میخوام توروی حاجیم وایمیسم مهسا من خیلی تورو میخوام منم موندم دیگه چه بهانه ای بیارم کفتم من فعلا قصد ازدواج ندارم میخوام درس بخونم اونم گفت باشه هر وقت تو گفتی بعد یه جعبه از تو داشبورد ماشینش دراورد و گفت اینم گوشیو سیم کارت که همیشه در دسترس باشی بازم شروع کردم به به هم ریختن اعصاب و روان خودم
دوباره همه چی شروع شد هم دوستش داشتم هم از گفتن حقیقت میترسیدم از اینکه بگه چرا چه طور یاد اوریشم واسم سخت بود جوریکه بعضی شبا خواب میدیدم دارم با شوهر سابقم عقد میکنم تو خواب زجه میزدم حالا بخوام به هادی هم توصیح بدم شبا که همه خواب بودن تا ساعت ۱ و ۲ پیام میدادم به هادی و بعد میخوابیدم ولی اینم بگم درسامم میخوندم چون تو روز اصلا گوشی دستم نبود کسی خبر نداشت واسه همین گوشیم خاموش بود فقط شبا زیادم بیرون نمیرفتم باهاش فقط بعضی روزا به بابام میگفتم که میرم سر کار پیش خواهرم بعد با هادی میرفتم اینم بگم که بازم خواستگار داشتم ولی رد میکردم و مامانم خیلی اذیتم میکرد یه روز هادی بهم گفت تا کی اینطوری ادامه بدیم من میخوام مال خودم شی منم گفتم باید صبر کنی تا خواهرم ازدواج کنه بهانه می اوردم یه بار نامه نوشتم که بهش بدم ولی بازم نتونستم ۸ ماه از رابطم می گذشت ولی من روز به روز خرابتر میشدم حالم خیلی بد بود دیگه تصمیممو گرفتم که واسه همیشه تمومش کنم تا داغون تر نشدم
یه روز با یه تیپ نامناسب رفتم سر قرار وایسادم تا بیاد قبل از اینکه هادی بیاد یه پسر با پژو یادمه دقیق که وایساد گفت خانوم کجا تشریف میبرین گفتم برو مزاحم نشو که هادی رسید دیدم با قفل فرمون داره پیاده میشه خیلی ترسیدم که ماشینه گاز داد رفت با دعوا گفت سوار شو زود باش منم گریم گرفت گفتم مگه تقصیر منه گفت اره خودتو تابلو کردی میخوای کسی کارت نداشته باشه منم گفتم همینی که هستم دوست دارم اصلا منو تو افکارمون با هم فرق داره نگه دار پیاده میشم اونم فقط پاشو گذاشته بود رو گاز میگفت درستت میکنم بزار بیام خواستگاری حلقه دستت کنم منم گفتم هیچی در کار نیست گوشیشم پرت کردم باطریش افتاد بیرون ازگوشی منم گفتم از این خبرا نیست فقط میخواستم به بحث کوچیک باشه و بعدش تموم ولی خیلی بدتر از چیزی که فکر میکردم شد اونم گفت باشه اگه نخوای نمیشه پس همینجا تموم شه بهتره بعدم گفت امیدوارم هر جا هستی خوشبخت باشی بعدم نگه داشت منم پیاده شدم خودم میخواستم تموم شه ولی خیلی از تموم شدن ناراحت بودم تا خود خونه گریه کردم از بدبختی خودم که به خاطره گدشته تلخم از عشقم گذشتم دوبار جزوندمش ولی دیگه تموم شده بود چون خودم خواستم سخت
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 مینا سلام دوستان این داستانو بعد از ۱۲ سال نمیگم که فکر کنین یاد عشق اولم
بود ولی برگشتم به زندگیم به درسام کنکور
ولی نمیشد خیلی تو فکر بودم میگفتم کاش بهش میگفتم کاش به هم نمیخورد و هزار تا کاش دیگه و خودمو تو اون برحه زمانی بدبخت ترین ادم فرض میکردم و فکر میکردم دیگع هیچ وقت خوشبخت نمیشم دوستم داشت با عشقش ازدواج میکرد همش از خودشون تعریف میکرد اما من داشتم میسوختم تو اتیش عشق اینو بگم که دوستم بعد از ۳ سال جدا شد چون شوهرش خیلی بهش شک داشت حتی نمیتونست از خونه واسه خرید چیزی تا سر کوچه بره و متاسفانه یه بچه ۱۱ ماهه هم داشت که جدا شد یعنی میخوام بگم به عشقش رسید ولی خوشبخت نشد و به جدایی منجر شد منم کنکور که دادم رفتم سر کار دوباره که هادی دوباره میومد که بیا دوباره شروع کنیم و به خواهرم زنگ زد که و گریه کرده بود که من نامزد کردم ولی هیچ حسی بهش ندارم همش جلو چشام مهساس اگه مهسا منو قبول کنه نامزدیمو به هم میزنم که خواهرم گفته بود نه بچسب به زندگیت مهسا میخواد درس بخونه فکر ازدواج نیست شوهرم منو تو راه برگشت میبینه و خوشش میاد ولی بهم مستقیم نگفت و مادرشو فرستاد و مفصله که بگم قسمت شد و ازدواج کردم و واقعا خوشبخت شدم چون از همه لحاط هوامو داره و باهاش به ارامش واقعی رسیدم الانم خوشحالم که به هادی نرسیدم چون دوسال پیش یکی از دوستام گفت هادی از زنش طلاق گرفته چون به زنش خیانت کرده بوده
در اخر میخوام بگم واقعا خدا واسه ادم بهترینارو در نظر گرفته شاید تو اون زمان فکر میکردم خدا منو دوست نداره که قسمت نشده به هادی برسم ولی الان میدونم که خدا واقعا منو دوست داشت که نشد بهش برسم و الانم دلم خیلی واسه دختر همسایه میسوزه که خودشو کشت و نمیدونست عشقش چه هرزه ایع و به خودش فرصت دوباره زندگی کردن و خوشبخت شدنو نداد مادرش بنده خدا همش صدای گریش میاد باباش تو این یک هفته پیر شده تازه میگن دختره شاگرد اوله کلاس بوده و خیلی دختره زیبایی بود واقعا این همه زحمت بکشی دختر بزرگ کنی به خاطره یه پسر خودشو بکشه
پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🔰 ۵ توصیه طلایی طب سنتی برای روزهای سرد و بارانی
1️⃣بهتر است در روزهای سرد داخل خانهها بسیار گرم نباشد و محیط خانه و محیط بیرون اختلاف دمایی بسیاری با هم نداشته باشند، چرا که اختلاف دما میتواند عاملی برای ابتلا به سرماخوردگی باشد و از این رو توصیه میشود که هر دو ساعت یک بار به مدت ۱۰ دقیقه پنجرهها باز شود تا هوا در داخل خانه جریان داشته باشد و راکد نماند.
2️⃣از جمله دمنوشهایی که ایمن هستند و میتوان به طور روزانه از آنها استفاده کرد، پونه، بابونه، نعنا، ختمی، پنیرک و آویشن البته به مقدار کمتر هستند و از آنجایی که آویشن گیاه گرمی است، نباید به مقدار بسیار و طولانی مدت از آن استفاده شود و برای استفاده روزانه نصف یک قاشق مربا خوری از آن کفایت میکند و همچنین در صورتی که افراد سوزش حلق، حنجره و بینی دارند باید آویشن را به دمنوش خود اضافه نکنند.
3️⃣مصرف خوراکیهایی نظیر کدوحلوایی که حاوی مقادیر بسیاری از ویتامین سی است و به تقویت قوای جسمی کمک میکند، استفاده از چغندر و شلغم هم به صورت خام و پخته و هم در آش و استفاده از آشها و سوپها به طور کلی در روزهای سرد توصیه میشود.
4️⃣افراد نباید در این روزها به دلیل سرما ورزش کردن را فراموش کنند و بهتر است در این فصل هنگامی که هوا معتدل است یعنی نزدیک ظهر ورزش کنند. البته باید حواسشان باشد که نزدیک به زمان غذا خوردن این اقدام را انجام ندهند و یک ساعت قبل از غذا و یا دو ساعت بعد از غذا خوردن این اقدام را انجام دهند و نیازی هم نیست که ورزش تخصصی انجام دهند و اگر که مشکل پا و کمر ندارند، درجا زدن و طناب زدن در خانه کفایت میکند.
5️⃣ممکن است این عارضه در فصل سرما در برخی افراد شدت یابد و یا اینکه در تعدادی از اشخاص سبز رنگ شود که نشان دهنده عفونت است و افرادی که دچار این مشکل هستند بهتر است به پزشک مراجعه کنند و برای پیشگیری از آن توصیه میشود که بعد از حمام موها با دو حوله آبگیری شوند و بعد با باد ملایم سشوار کاملا کف سر خشک را کنند و توصیه میشود که افراد به هیچ عنوان با سر خیس از خانه بیرون نروند.
🖋 دکتر زهره مرتجی (متخصص طب سنتی ایرانی)
23.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چی بخوریم آلزایمر نگیریم؟!!!
✅ در این ویدیو دکتر رضایی زاده در مورد توصیه به مصرف بادام، مویز، شیره انگور و میوه انگور که در پیشگیری از آلزایمر بسیار موثر است صحبت می کنند.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
وصیّت نامه شهید احمدرضا عراقی
بیایید به اسلام و وظیفه خود بیندیشیم نه اینکه ملاک ما تنها مبارزه و چه و چه باشد و از شعارهای پوچ و بی اعتنا بشدّت احتراز کنید.
بخشی از وصیّت نامه شهید احمدرضا عراقی
لازم است چند نکته ضروری به نظر محترم همه ملّت برسانم؛
1- بیائیم تا می توانیم در خدمت انقلاب و جنگ باشیم نه اینکه انقلاب و جنگ را در خدمت خود بگیریم.
2- اگر خود در میان نباشد بریدنها و از بین رفتنها از میان می رود.
3- بیائیم همچنانکه تاکنون از روحانیون حمایت و پشتیبانی کردیم اینک این پیوند را نزدیک تر کنیم.
4- بیایید به اسلام و وظیفه خود بیندیشیم نه اینکه ملاک ما تنها مبارزه و چه و چه باشد و از شعارهای پوچ و بی اعتنا بشدّت احتراز کنید.
5- خدا را در نظر بگیرید و از جوّ سازیهای اشخاص نادان پیروی نکنید.
6- سعی کنید تحلیلهای شما و نظراتتان نسبت به همه از روی شرع و اسلام باشد نه جوسازی و مسائل ظاهری. خدایا تو را شاکرم که زندگیم را آنطور که صلاحت بود، مقرّر فرمودی.
خدایا ! چگونه شکرت کنم که تو اینقدر رحیمی.
درباره شهید
شهید احمدرضا شاهنظر عراقی در دوّم فروردین 1340 پا به عرصه گیتی نهاد. از وقتی زبان باز کرد ذاکر و عاشق اهل بیت بود. او در محله نازی آباد تهرون رشد کرد. آن روزها منطقه نازی آباد پر بود از جلسات مذهبی و احمد یک پای ثابت این جلسات بود. شخصیت احمد در این جلسات شکل گرفت و داشتن پدری که شغل معلمی را پیشه خود کرده بود در این مسیر کمک کار احمد بود.
احمد از دوران نوجوانی با مکتب امام خمینی آشنا شد و 17 ساله بود که انقلاب امام ثمر داد و او از آن روز به بعد تمام دغدغه اش شد حفظ انقلاب اسلامی...
احمد از جمله کسانی بود که توانست به دیدار امام خمینی (ره) نائل شود. اوایل آغاز توطئۀ ضد انقلاب و اعلام جداسازی کردستان بود که امام فرمود: «بروید و مسئله کردستان را حل کنید!»
وی را مصمم کرد و به همراه دوست صمیمی اش ناصر ترکان عازم کردستان شد. سال 1359 بود که احمد رضا عازم کردستان شد. هوشیاری و دقتی که احمد رضا داشت باعث شد تا با آغاز توطئه ضد انقلاب و اعلام جدا سازی کردستان به عنوان نیروی اطلاعاتی بارها به عمق خاک کردستان نفوذ کند و با وجود مشکلات بسیار، مأموریتهای خود را با موفقیت به اتمام رساند.
در یکی از عملیاتها در کردستان، احمد و ناصر توسط مزدوران خود فروخته ضد انقلاب دستگیر شدند. ناصر ترکان توسط ضد انقلاب به شهادت رسید. اما با عنایت خداوندی احمد جان سالم به در برد تا در جبهه ای دیگر شهادت را نوش جان کند. تازه جنگ بر انقلاب اسلامی تحمیل شده بود که از کردستان آمد و او که درس و مدرسه را رها کرده بود با سعی فراوان توانست درسال 60 دیپلم خود را در رشته برق و الکترونیک از هنرستان شهید بهشتی بگیرد. احمد در زمره رزمندگانی بود که از غرب به جنوب آمدند و تیپ محمد رسول الله(ص) را شکل دادند و با این تیپ در ماموریتهای مختلف شرکت کرد.
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام تورو خدا سوالم بزارید کانال پسر ۱۰ ساله ای دارم دهانش افت میزد دکتر براش آزمایش نوشت جواب آزمایش ژنتیک مثبت بیماری بهجت نشون داد خواهش میکنم اکه کسی تجربه ای داره بگه یا اگه دکتر خوبی هست معرفی کنید ممنون .
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهرخسته نباشی توراخداسوالمبزارتوگروه اورژانسی خواستم ببینم دکترخوببراروماتیسم خواستم یاداروبراروماتیسم ک خوب هست خواهرم روماتیسم مفصلی داره حالاکلیه هاش هم دردداره خواهشاکوتاهی نکنین جواب بدین ممنونم 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
ببخشید من سوال داشتم دکتر گفت. ۲۱ روز ال دی بخورم. به خاطر کیست و فببرم و اندومتریوز. که بتونن سونو وازینال انجام. بدن اوایل ال دی میخورم همچنان خونریری داشتم بعد کم شد تبدیل شد به لکه ها. قهوه ای الان ۸روز از ال دی. خوردم تموم شده. ولی پریود نمیشم هنین لکه میاد ایا طبیعی. یا نه بعد از خوردن ال دی. چند روز طول میکشه که پریود بیاد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان خداقوت دوتا سوال داشتم سوالم اول این بود آیاپزشک حاذق خوب برای بیماری پوستی نورفیبروماتوز هست؟ سوال دوم کدام سازمان این بیماران تحت حمایت قرارمی دهد اجرهمگی دوستان به خداوند
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
دخترم 17سالشه دچار کیست مویی در دنبالچه شده آیا راهی هست که بدون عمل با دارو درمان بشه سپاسگزارم🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و صلوات بر همه و به طور خاص به مولای عزیز و منتظرمان
❌❌عزیزان کسی تا حالا حجامت برای کودک جهت افزایش «قد» انجام داده؟ اگر دادید نتیجه گرفتید؟
بعد کجا انجام دادید؟🌺🌺
شادی روح ام البنین و پسرش، امام زمان و مادرش سه صلوات🙏
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام دوستان برا ناخن این بنده خدا هرکدوم تجربه دارید ونتیجه گرفتید بگید چندبار تا الان ناخنشو کشیدن ولی بازم عفونت میکنه و روز از نو
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام تورو خدا سوالم بزارید کانال پسر ۱۰ ساله ای دارم دهانش افت میزد دکتر براش آزما
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
با سلام و وقت ب خیر خدمت مدیر محترم کانال و ادمین عزیز و تمامی اعصا کانال من داستان فرزانه و حمید رو ک میخوندم واقعا بی صبرانه منتظ ر قسمت بعدی میشدم و افتخار کردم ب کشورم ک همچین شیر مردانی دلیر را پرورش داده ک از دل و جان و مال و نو عروس خود گذاشتن و برای وطن و آرمانشان مخلصانه جان دادن . خیلی خیلی از صمیم دل فرزانه جان عزیزم تسلیت میگم . وبهت افتخار میکنم شیر زن . ایرانی اصیل شما مایه افتخارین . ما مدیون شما هستیم . بسیار دوست دارم ببینمتون و از راه دور دستتون میبوسم .امید است ک بتوانیم در راه آرمانهای برادرمان عزیزمان حمید باشیم و راهش را ادامه بدهیم روحش شاد و یادش گرامی . نثار روحش فاتحه با صلوات
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خانمی که گفتین دهانشان بو میده. عزیزم شما مشکل معده واسید معده داری .هم دکتر متخصص گوارش وهم طب سنتی برو واز داروهاشون استفاده کن
شما معدتون خیلی سرد شده
و اسید معدتون بالاست
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
, سلام خدمت دوستان عزیز کسی که معده ات میسوزه احتمالا زخم معده گرفتی از عطار ی شیرین بیان بگیر استفاده کن خوب میشی برای سلامتی آقا امام زمان صلوات
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام یلدا خانم شما حتما پیش دکتر طب سنتی دکتر روازاده برید این طوری زود درمان میشید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خانمی که گفتن کیست سینه دارن تو گوگل نگاه کن دکتر خیر اندیش دکتر طب سنتی در مورد کیست سینه خوب توضیح داده نمک دریا رابا آرد گندم طبیعی قاطی کن بزار رویه سینت
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خانمی ک زانودردداشتن منم زانوم بسیاردردمیکردو اب اورده بودهرجارفتم دکترهرکدوم یه چیزی میگفتن امااخرش رفتم اراک دکتربابک عنایتی ارتوپدهستن خیلی دکترخوبیه اگردوست داشتین برین پیشش ان شااله ک شماهم نتیجه بگیرید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خانم عزیزی که میخای دنبال دوست پسربری اینکارونکن که گناهی بیش نیست هرکاری میخایم انجام بدیم بایداول ازهرچیزخدارودرنظربگیریم همه ی ماروزی درمحضرخدابایدجوابگوی کردارمون باشیم قرارنیست هرکس گناه کردماهم گناه کنیم اینوبدونین ک هرثانیه ای که اززمان میگذره ماب مرگم نزدیکترمیشیم وبایدتوشه ای براشب اول قبرمون داشته باشیم دعای یاالله یارحمن یارحیم یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک روهمیشه بخون
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خدمت اون دوست عزیزی که گفته بودن دهانشون بوی بد میده وچیزی سفید روی لثه هاشون است شما سرکه سیب خونگی وخوب کمی توش نمک وعرق نعناع بریز هرروز چند بار دهنتو بشور البته چند دقیقه تودهنت نگهدار انشالله که جواب میده به یک لیوان سرکه دوقاشق عرق نعناع ونصف قاشق نمک بریز
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خدمت خانمی که فیبرم دارن گروه سیاهدانه جواب میگریدسرج کنید گروه سیاهدانه اقای احسانیان انشالله نتیجه بگیرید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_حساب 🌿
قطعا شنیده ای که میگویند #مذهبی_ها_عاشق_ترند ....
اما هیچ میدانی چرا ؟!
یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش بهش خیانت کنه
چون یه آقای مذهبی از خدا میترسه لذا هیچوقت به زنش ظلم نمیکنه.....خیانت نمیکنه.....
یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش به زنای دیگه نگاه کنه
چون میدونه شوهرش معتقد به آیه ی قل للمومنین یغضوا من ابصارهم هست . . .
یه خانم مذهبی نگران نیست که ممکنه شوهرش یه وقت اذیتش کنه
چون این حدیث امام حسن علیه السلام رو شنیده که دخترتون رو به فرد با تقوا بدید چون اگه دوسش داشته باشه سواستفاده نمیکنه اگرم دوسش نداشته باشه بخاطر خدا اذیتش نمیکنه
یه خانم مذهبی هیچوقت شوهرش سرش داد نمیزنه
چون شوهرش این سخنرانی آقای پناهیان رو حتما شنیده که آقایون باید مراقب باشن که " به هیچ وجه "دل خانمشون نشکنه
یه خانم مذهبی روزی چندبار از شوهرش جمله ی دوستت دارم رو میشنوه
چون ائمه تو احادیث به آقا یاد دادن که باید به خانم ابراز محبت کنی
یه خانم مذهبی همه ی کارای خونه رو تنها انجام نمیده و تو خونه کمک داره
چون اهل بیت علیهم السلام به شوهرش سفارش کردن که تو کارای خونه به خانمت کمک کن...
چون الگوش حضرت علی علیه السلامه که تو خونه کار میکرد
یه خانم مذهبی میدونه که شوهرش دوسش داره
چون شوهرش بهش غیرت داره و غیرت هم نشانه ی علاقه است...چون کسی که آدمو دوست نداره نسبت به آدم بی تفاوته
یه خانم مذهبی نگران این نیست که نکنه شوهرش قبل اون با کسی دوست بوده
چون مطمئنه دست خودش اولین دسته که تو دستای شوهرش رفته، چون میدونه شوهرش از خدا میترسه و گناه نمیکنه.... چون میدونه شوهرش منتظر رسیدن او بوده ...نه دنبال دخترای خیابانی
یه خانم مذهبی هرچی به شوهرش بگه ، شوهرش میگه چششششششم
چون شوهرش تو دینش یاد گرفته که خوشحال کردن خانواده چقدر ثواب داره
یه آقای مذهبی هیچوقت خودشو بالاتر از همسرش نمیبینه
چون تو کتاب خانواده ی حضرت آقا خونده که مثل دوتا رفیق باشید ، دوتا شریک ...نه آقا بالاسر
یه خانم مذهبی خیالش راحته که شوهرش تو مشکلات کم نمیاره
چون شوهرش میدونه دنیا محل سختی و آزمایشه...چون شوهرش خود ساختس
یه خانم مذهبی نگران نیست شوهرش عصبانی بشه و باهاش بدرفتاری کنه
چون میدونه بچه مذهبی رو خودش کار میکنه که " هیچ چیز" عصبانیش نکنه
با آرزو خوشبختی برای همه زوج ها
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی
اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
عالیه این دعا 😳👆
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
با سلام وعرض ادب خدمت تمام خانمها وآقایان محترمی که سعی میکنن با متانت وبسیاردقیق وسنجیده سوالات کسانی را که به عنوان دردل سوال خود را اینجا مطرح کنن پاسخ دهند واما روی سخن من با کسانی هست که با پاسخهای تند خود نه تنها راهنمایی نمیکنن بلکه طوریرجواب میدهند انگار که خدای ناکرده با طرف پدرکشدگی دارن عزیزم اگه نمیتونی پاسخ بدی ضرورتی نداره با الفاظ تند راهنمایی کنی آخه تو چه میدونی اگه در موقعیت اون خانم یا آقا بودی آیا واقعا بازم چنین قضاوتی میکردی من خانمی هستم که گفتم بازنشسته شدم وشوهرم سه روز پرستاری مادرشون رو به عهده گرفته آخه شما بقیه اخلاقیات این آقا رو نمیدونی بحث من نگهداری از مادرش نبود اینکه فکر میکنه باز نشستگی یعنی دیگه سر هیج کاری نباید بره از طرفی این آقا هر چی خودش صلاح بدونه تو خدنه انجام میده یعنی حرف حرف خودش هست وخیلی چیزای دیگه بعدشم خدا شاهده اگراین مادر شوهر زبونش نیش نداشت وچقدر با زبونش از زمان عقد منو زجر نمیداد تا همین سالهای اخیر من مثل مادر خودم ازش نگهداری میکردم ولی هر موقع از زمان عقد من از خونه ی اینا برمیگشتم یه چشمم خون یکی اشک حالا شما میتونی تا حدودی قضاوت کنی برا ارث هم که میفرمایید چطور پسر بیشتر ببره باید نگهداری هم بکنه اینقدر کارای شوهر من سر به مهرهست که ما نفهمیدیم گرفت بخشید اصلا چکار کرد تو این زمینه ها مخفی کاری میکنه در ضمن خواهرشون که تو خونه ودبیر هستن وازشون نگهداری میکنن سه دانگ از خونه رو همون ابتدای کار شوهرم رفت زد به نامش چون مجرده وازدواج نکرده حالا اگه میخواهید راهنمایی کنید با اینکه این خمش نیست که براتون گفتم حالا خود وخدایی قضاوت کنید برا این پسر موقع ازدواج هیج کاری نکردن دریغ از یه دست رختخواب که بهش بدن 😩😩
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
من یه دختر 22 ساله هستم که یک ماه هستش که ازدواج کردم، شوهرم 25 سالشه. من اولش با همسرم مشکل نداشتم. منظورم قبل ازدواج. ولی بعد که عقد کردیم بیشتر شناختمش. اون پسری هستش بشدت خیلی زیاد خجالتی! من از مرد خجالتی خوشم نمیاد یعنی اصلا هیچکاری بلد نیست و زیاد اهل شیطنت هم نیست. کلا خیلی عادی رفتار میکنه. انگار نه انگار غریضه ای داره، خواسته ی... کلا خیلی خجالتی. من تو دوران عقد خواستم ازش جدا بشم ولی اطرافیان خیلی از طلاق ترسوندنم و گفتن درست میشه.
تو دوران عقد هیچ رابطه ی نداشتیم.. وای خیلی عذابم داد من همیشه بدم میومد شوهرم خجالتی باشه. دوست داشتم یکم رودار باشه و ... الان بعد از یه ماه ازدواج هنوز هم خجالتیه. اصلا نشد یه بار حرف عاشقانه بهم بزنه. دیگه بشدت سرد شدم. اعصابمو ریخته بهم. آخه مگه من مردم یا اون؟ اونه که باید دست بکار بشه نه من! ولی اصلا انگار هیچی . پرته همش. آخه اینم شد زندگی؟ تا حالا هر رابطه ای که داشتیم اصلا بخوبی میدیدم چقدر خجالت میکشه. حتی درست حرفشم نمیتونه بگه.
من اصلا دیگه نمیخوام.خسته شدم.شوهر خجالتی نمیخوام. میخوام شوهرم ، رودار باشه، قشنگ حرف بزنه، شیطنت بکنه. ولی الان شوهرم همش داره با خجالتی و کم حرف بودنش عذابم میده .منه بدبخت چکار کنم ؟ آخه اینم زندگیه اوله جوونی ؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽