eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.7هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎 ✴️موخوره 🔸ماءالجبن افتیمونی بسیار کمک کننده است.(افتیمون دافع و مسهل سودا ست). 🔸۳ قاشق غذاخوری پودر ماءالجبن را در یک لیوان آب جوش ریخته، ۳ قسمت کرده و هر ۵ دقیقه به شکل گرم میل شود. حد فاصل این پنج دقیقه ورزشی کنید که منجر به کمی تعریق شود. 🔸بهتر است که ماءالجبن ناشتا میل شود. لزوما صبح یا عصر (دم غروب) با معده خالی (مهم خالی بودن معده است). 🔸بعد از خوردن ماءالجبن تا دو ساعت چیزی میل نشود. 🔸افرادی که از غلبه سودا رنج می‌برند، در طول سال یک یا دو نوبت ماءالجبن افتیمونی استفاده کنند. 🚫منع مصرف خوراکی های سودا زا مثل بادمجان،دوغ،چای خارجی،قهوه،فست فود،گوشت گاو 🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 🍔ساندویچ و پیتزا به خاطر داشتن سوسیس و کالباس، بیماری‌های مختلفی را باعث می‌شوند. خمیر پیتزا چون از آرد نول تهیه می‌شود، بعد از مصرف در روده تبدیل به قند شده و تولید الکل می‌کند که می‌تواند موجب بیماری میگرن شود. 🍔از دیگر عوارض ناشی از این غذاها بیماری‌های پوستی، عصبی و یبوست است که خود عوارضی مانند بواسیر، شقاق مقعد و بیماری کولیت یا قولنج روده و... را به دنبال دارد. ‼️نکته: پنیر پیتزا و پنیرهای مشابه که در اثر ماندن و تخمیر زیاد حالت کش‌دار پیدا می‌کنند، سودازا می‌باشند. 🍔مصرف انواع پیتزا، پاستا، سس مایونز و انواع طعم دهنده‌های صنعتی با افزایش خطر سرطان پستان در سنین یائسگی همراه است. ✅توصیه می‌شود به جای آن‌ها از فلافل که از غذاهای مفید و سنتی ایرانی می‌باشد، استفاده شود؛ به شرط اینکه در روغن سالم سرخ شود. 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 مواد غذایی کپک زده رو چیکار کنیم؟🤔 🔸پنیر سفت اگه تا ۲ ونیم سانت اطراف و زیر ناحیه کپک زده پنیرهای سفت رو جدا کنید، میتونید قسمت‌های باقیمونده رو مصرف کنید. 🔸پنیر نرم اگه تو پنیر خامه‌ای یا همه انواع خرد شده، بریده شده و قطعه‌قطعه، کپک دیدید، همه‌اش رو دور بریزید. 🔸 اگه کپک روی میوه‌ها و سبزیجات نرمی مثل خیار، هلو و گوجه دیدید کاملاً دور بریزید. 🔸اگه کلم، فلفل دلمه‌ای و هویج کپک زدن، قسمت کپک رو جدا کنید، می‌تونید از بقیه قسمت‌هاش استفاده کنید چون کپک تو میوه‌ها وسبزیجات سفت (کم رطوبت) نمی‌تونه براحتی نفوذ کنه. 🔸 گوشت‌های ورقی، بیکن یا هات‌داگ، خوراک و باقی‌مانده گوشت و مرغ پخته شده، پاستا و غلات پخته شده، ماست و خامه‌ترش، مربا و ژله. نان وخوراکی‌های پخته‌شده، کره بادام‌زمینی، حبوبات و آجیل تو این مواد اگه کپک دیدید فورا دور بریزین چون کپک قطعا به لایه‌های زیریشون هم نفوذ کرده. 🔸باتوجه به قیمت زیاد بعضی از محصولات غذایی، معمولاً افراد وسوسه میشن که کپک رو از ماده خوراکی جدا کنن و بقیه‌شو در هر صورت، مصرف کنن که واقعاً ارزشش رو نداره. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹 👌صحبت های حکیم حسین خیراندیش 💥در مورد چگونگی آلودگی هوا و راه های مقابله با آن در طب سنتی 📌قسمت اول ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 شهید جوهر مرادی 💜🍃
وصیت‌نامه شهید جوهر مرادی ای کسانی که بعد از مرگ من که انشاءالله شهادت خواهد بود زنده‌اید، دفترچه‌ یادداشت مرا به دقت مطالعه کنید. فرازی از وصیت‌نامه شهید جوهر مرادی: ای کسانی که بعد از مرگ من که انشاءالله شهادت خواهد بود زنده‌اید، دفترچه‌ یادداشت مرا به دقت مطالعه کنید. خدایا، در این مدت انقلاب و در طول نهضت به خاطر تو از همه چیز گذشتم و جز به رضای تو فکر نکردم. همه‌ سلاح‌ و مهمات پاسگاه و دولت و هرچه در اختیارم بود چون تربت مقدس از آن نگهداری کردم و هیچ گاه استفاده‌ شخصی نکرده‌ام. خدایا نمی‌خواهم رنج و خون دلی را که به خاطر تو متحمل شده‌ام را شرح دهم، تنها خوشحالم که با سربلندی به پیشگاه عدالت تو می‌آیم؛ به کسی بدهکار نیستم و طلبکاری‌هایم را نیز یادداشت کرده‌ام و خدا را شاهد می‌گیرم از بیت‌المال و امانت و هرگونه وجهی که متعلق به شخص خودم بوده نه کم و نه زیاد دخل و تصرف نکردم و اگر وجهی در اختیارم بوده به مصارف شرعی رسانیده و آنچه از خودم داده‌ام بین خودم و خدایم بوده است. درباره شهید شهید جوهر مرادی در سال 1317 در خانواده‌ای مذهبی ومتدین متولد شد. او از همان دوران کودکی دارای سیمایی نورانی بود و اخلاقی بسیار زیبا داشت. دو چیز در زندگیش اصلا مفهومی نداشت، یکی ترس و دیگری مادیات. آنقدر شجاع بود که در زمان طاغوت در بخش کوچک ایوان به کرات مخالفت خود را با رژیم شاه نشان داد. وی اولین معلم قرآن و مروج اسلام در ایوان بود. او انسانی نواندیش و طراح و خلاق بود، به گونه‌ای که استانداری ایلام همواره از طرح‌ها و پیشنهاداتش استفاده می‌کرد. شهید مرادی در مبارزات انقلاب رهبری جوانان و مردم ایوان را به عهده داشت و از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت، اما قبل از آن که ساواک او را دستگیر کند به خوزستان متواری شد و پس از چندی دوباره به ایوان مراجعت کرد. وی پس از پیروزی انقلاب مسئولیت‌های مختلفی همچون (مسئولیت کمیته، ژاندارمری و بخشداری) را به عهده داشت. او پس از مدتی مسئولیت جهاد سازندگی را به عهده گرفت و شب و روز فعالیت می‌کرد. وی هنگامی که جنگ شروع شد به عنوان سرپرست بسیج ایوان منصوب شد. این شیفته ولایت دائما در تکاپو بود تا این که مانند حضرت سیدالشهدا(ع) در روز تاسوعا بعد از غسل شهادت به جبهه سومار رفت و در آنجا پس از ارشاد و روشنگری به یارانش گفت:" امشب شب عاشورا است و من عازم نبرد هستم چنانچه مایلید بسم الله، با من بیایید!" شهید مرادی شب پیش از شهادتش حضرت امام خمینی را در خواب می بیند که در آن خواب حضرت امام، شمشیری را به او هدیه می‌کند. او یک شب بعد از رویت این خواب سرانجام به اتفاق شش نفر از بهترین دوستانش حسین وار به سوی دشمن حمله کرد و پس از تصرف چند سنگر، هر شش نفر با هم به سوی خدا پر کشیدند و بدین سان خواب او با نثار خونش تعبیر شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام لطفا اینو توی کانال بذارید من بچم زیر دو سالشه یه روز دیدم بالای قسمت تناسلیش یه طرفش ورم کردم بردم دکتر و سونو داد‌گفت پاره شده باید عمل شه شنبه هفته دیگه عمل داره خیلی نگرانم چون از دکتر و زخم و چسب زخم و هر چیزی وحشت داره نمیدونم چجور یه روز قبل بستریش کنم . نمیدونم اصلا عملش کنم یا نه چون بیهوش میکنن میترسم لطفا اگه میدونید جواب بدین. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت هم گروهی های عزیز خواهر من پارسال ی خونه خرید چون چک نداشتن همسر من چک داد موقع پاس چک که مبلغش هم بالا بود ۴۰۰ تومن کم بود همسرم پولو ریختن حساب چکیشون وچک پاس شدمن به پیشنهاد همسرم چیزی به خواهرم نگفتم گفت فعلا درگیر چک بعدی هستن بمونه بعدا حالا امسال که شکر خدا رفتن منزلشون برا منزل مبارکی من پول برم وبه خواهرم گفتم قضیه چکو گفتم وگفتم که ۴۰۰رو پول منزل مبارکی تموم شد وای خدایا خواهرم چکار کرد وچی شد بماند۴۰۰ رو واریزکرد حساب همسرم وشاکی بود که چرا بهش نگفتیم (بماند که پسرم هم که مجرده ی مقدار طلا داشت داد بهش گفت هروقت شد بهم پس بده فعلا نیاز ندارم) حالا شما به من بی زحمت بگید من کار اشتباهی کردم که اون موقع نگفتم؟؟ از دستش دارم دیونه میشم با خواهر برادر وپدر ومادرم جوری صحبت کرده که من مقصرم هر چی میگم بابا نیتم این بود که اون موقع فشار بهش نیاد چون میدونستم نداره پولو بده کمکم کنید بی زحمت ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم خواهش میکنم پیام منو تو گروه بزارید ممنون میشم برادر من پارسال اسلیو معده کرده و متاسفانه معده ش لیک دادو ماه‌ها تو بیمارستان بود و خلاصه فقط امام‌حسین نجاتش داد الان دو روز پیش درد شکمی گرفت و سریع رسوندیم بیمارستان گفتن سنگ کیسه صفرا داره اگه با دارو درمان نشه باید عمل بشه برادرم ۳۰ سالشه و چند بار بیهوش شده و به سختی به هو ش میاد و میره کما تو رو به امام حسین هر کسی که راه درمانی بلده بیاد تو گروه بگه که سنگ کیسه صفرا بدون عمل چطوری درمان میشه که سنگ ها آب بشه و آنزیم کبد بیاد پایین خواهش میکنم اگر کسی مشکل ما رو داشته راهکاری بده امام حسین نگهدارتون باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سمیرا ( تنهای تنها) در ارزوی. فرزند 😔خواستم تشکر. کنم که با پیامهاتان دلگرمی دادید خانمی که گفتن مشهد بیام عزیز من تابستون اومدم‌ به پابوس امام رضا شهر ما تا مشهد با قطار نزدیک ۲۰ ساعت فاصله داره خیلی دوسدارم اونجا باشم و تنهام بیام حرم عقده هامو خالی کنم ولی چه کنم خ دورم تابستون اومدم التماس امام رضا هم کردم جوابم نداد😔😭 اشکهاما ندید امروز رفتم دکتر تمام امیدهامو ناامید کرد گف نهایت گفت برو ای وی اف. اونم معلوم نیست پاک از وقتی. اومدم. دارم‌چند ساعت گریه میکنم نمیدونم چی کارکنم ‌گریم واینمیسه چون اصلا هزینه ای وی اف ندارم و نمی دونم کجا هم برم کسی میدونه تهران برا عمل. فیبرم. کیست و پولیپ و نابار وری کجا برم 😭😔 ایا کسی میدونه پرنددقشلاقی متخصص زنان و نازایی و عمل پولیم فیبرم انجام میده کارش خوبه یا نه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوبید من وسواس فکری ونجسی وپاکی دارم دارم دیوانه میشم میشه کمکم کنید ممنون از لطف شما.. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان ممنون میشم راهنمایی کنید کسی راه حلی ودرمان برای ریزش موی هورمونی ورویش مجدد ممنون میشم راهنمایی کنید 🙏🏻 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت همگی من یه خواهردارم ۵۶سالشه تازگیاهمش فشارش بالامیره همش رنگ پریده و سردرده میگع کف سرم وشقیقه هام دردمیکنه یه دفعه سرم شروع میکنه به سوختن وخیس عرق میشم چندروزیه دست چپشم دردمیکنه وبازوش میسوزه قفسه سینه اش میسوزه ودردمیکنه یکماه قبل عکس رنگی ازقلبش گرفت سالم بود دکترامیگن ازاضطراب واسترسه دوتاپسرداره خیلی اذیتش میکنن توروخدابگیدکسی خدای نکرده تجربه ای تو اقوام یا خودشون داشتن لطفا کمکم کنید خواهرم حالش خوب نیست چیکارکنیم حالش خوب بشه😔😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید میشد سوال من بزارید خیلی.مهم من چند وقت هست اینجا که بهش میگند دنباله چه میشینم خیلی درد دارد هرچن میمالم فاید ندارد روی این پشتیها می شینم ولی درد دارد می شد بگید چکار کنم یعنی گودی کمر میگنم خواهش میکنم دوستان من را راهنمای کنید مرسی 👇👇👇🌻🌻 @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام لطفا اینو توی کانال بذارید من بچم زیر دو سالشه یه روز دیدم بالای قسمت تناسل
❤️🍃 سلاام خانمی ک وام گرفتی و دادی ۲۰تومنش جاریت اشتباه کردی عزیز من چ دلیلی داره وامی ک شما گرفتی ضمانت باشماست برداری بدی ب یکی دیگه شما چ وامو میدادی چ نمیدادی فحش وناسزا را داشتی پس نباید میدادی عزیز من فاصله بگیرین جای ک میرین میبینین احترامی براتون قائل نیسن یا تحویلتون نمیگیرن یا دیگری را ب شما ترجیح میدن نرین یا کمتر برین و سر سنگین باشین چاهی ک ابش تلخ شد با هیچ ترفندی دیگه شیرین نمیشه بعضی از ادم ها اگر از مالت زندگیت عمرت جونت هم واسشون مایه بزاری نمیدوننن چون نمیفهمن یا نمیخان بفهمن بی احترامی نکن ولی خودت هم کوچک نکن برای خودتون خانوادتون ارزش قائل باشید ما خودمون باعث میشیم ک دیگران چطور با ما برخورد کنند یعنی مقصرش خودمون هستیم ک میزاریم دیگران پاشونو تو زندگیمون بیشتر از گلیمشون دراز کنند کلاا میگم فاصله بگیرید با ادم های حسود دروغگو بی محبت ادم های ک براحتی رنگ عوض میکننن ذات عوض نمیشه دنیا دار مکافات هست با هر دستی بدی با همان دست پس میگیری چ خوب چ بد ما ادم ها تمام اعمالمونو تو همین دنیا باید جواب گو باشیم 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام عزیزان صحبت من با آقایون و خانوم های هست ک میخان برای بچه اقدام کننن خواهشااا لطفااا همه چیو بسنجین ببینید اصلا با هم تفاهم دارید آیا میتونید با اومدن بچه کنار هم با آرامش ودرستی فرزندی را بزرگ کنید بچه نیاز ب تربیت درست داره نیاز ب پدر و مادر سالم وبا اعصاب داره لطفااا بچه هامون و آواره کوچه و خیابون و خونه مردم نکنیم 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام خانمی که گفتن دخترشون میترسه و میگه با صدای پدرش صداش میکنن و.... اول اینکه عزیزم سعی کنید نزارید زیاد و هر آهنگی را گوش بدن و آهنگ با صدای بلند خودش شیاطین را جذب می‌کنه دیگه چه برسه داخل حمام دوم اینکه قبل خواب و موقع ترس معوذتین(سوره ناس و فلق ) و چهار قل را بخونن و آیت الکرسی ، و از این گردن آویز هایی که داخلشون قرآن کوچک و آیه ی وان یکاد هست بندازه گردنش ، حرز امام جواد ببنده به بازوش ، حتما یه قرآن کوچک همراهش باشه مثل همون گردن آویزه که داره خودش قرآن داخلش و اینکه نترسید اصلا اجنه نمیتونن به ماها که خصوصا شیعه هستیم آسیب بزنن اونها دنبال اینن که جلب توجه کنن بخاطر همین هی اذیت هوایی میکنن که اگه این کارا را کنید و به خداوند توکل کنید و باور داشته باشید نباید ازشون ترسید نمیتونن بهتون آسیب بزنن ، درضمن موقع ترس نام حضرت علی ع را ببرن و ازشون مدد بخوان و اگر یک وقتی هرکدام از اعضا دیدید واقعا یه وقتی اذیتشون به حدی شده که دیگه بیش از حد میترسید و در تنگنا قرار گرفتید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم را بگید و مدام با خودتون تکرار کنید یا صاحب الزمان اَدرِکنی وَ لا تَدرِکنی خانم عزیز اصلا و ابدا پیش دعانویس نرید چون اکثرا رمال هستن با اجنه در ارتباطند راه اونارا توی زندگیتون بیشتر باز میکنن اگر سوالی دعایی راهکاری چیزی خواستید تماس بگیرید با دفتر مراجع با یک عالم تا بدون هیچ سحر و جادو و جن‌گیری از دستشون خلاص بشید فقط اصلا نرید پیش این دعانویس ها سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج صلوات 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 خانمی که گفتن آیا خانه داری شغل هست ، باید بگم نه تنها شغل بلکه عشق هست ، بستگی به دید آدم ها داره آدمی که توی زندگیش البته با وجود یه سری مشکلات احساس خوشبختی کنه قطعا خانه داریش هم با عشق انجام میده و اینکه گفتم شغل هم هست بله چون در دبیرستان رشته مدیریت خانواده واقعا فوق العاده به این مسئله میرسن و آینده شغلی خیلی خوبی ام داره مثل خیاطی آرایشگری آشپزی و... توی این رشته آشپزی ، خیاطی ، آرایشگری ، فنون مهمون داری و طرز رفتار با مهمون با همسر و یه سری فنون خانمانه دیگه ام یاد میدن که خیلی خوبه به نظرم و عزیزم شما اولا که اصلا فکر نکن ممکنه تو خونه حوصلت سر بره😂 چون اگه هیچ کاری ام نداشته باشی و همه کار هات هم کرده باشی چون خودت خانم اون خونه هستی و همه چیز اون خونه با خودته همین طوری هی واسه خودت کار میتراشی اینا باید تجربه کنی البته خودم مجردم دیگه نمیدونم چی بگم برات هرچی به ذهنم میرسید گفتم ولی بگم توی خونه داری بی تجربه نیستم که اینارا بهت گفتم ها از خونه داری فقط شوهرشو ندارم که اونم چون هنوز سنم کمه ان شاء الله عاقبت بخیری همه جوون ها به لطف آقا امام زمان عج سلامتی امام زمان عج صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 مرحوم حاجى مؤ من فرمود: وقتى مخدره محترمه اى كه نماز جمعه را با مرحوم آقا سيد هاشم در مسجد سردزك ترك نمى كرد به من خبر داد كه مقدار نخودى تربت اصل حسينى عليه السلام به من رسيده و آن را جوف كفن خود گذارده ام و هر ساله روز عاشورا خونين مى شود به طورى كه رطوبت خونين به كفن سرايت مى كند و بعد متدرجاً خشك مى شود. مرحوم حاج مؤ من فرمود: از آن مخدره خواهش كردم كه در روز عاشورا منزلش بروم و آن را ببينم قبول كرد، پس روز عاشورا رفتم بقچه كفنش را آورد و باز كرد، عقد خون در كفن مشاهده كردم و تربت مبارك را ديدم همانطورى كه آن مخدره گفته بودتر و خونين و علاوه لرزان بود. از ديدن آن منظره و تصور بزرگى مصيبت آن حضرت سخت گريان و نالان و از خود بى خود شدم . نظير اين داستان در دارالسلام عراقى از ثقه عادل ملا عبدالحسين خوانسارى نيز نقل شده كه گفت : مرحوم آقا سيد مهدى پسر آقا سيد على صاحب شرح كبير در آن زمانى كه مريض شده بود و براى استشفاى شيخ محمد حسين صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادى را كه هر دو از فحول علماى عدول بودند فرستاد كه غسل كنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر حسين عليه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب وارده بردارند و براى مرحوم سيد بياورند و هر دو شهادت دهند كه آن تربت قبر مطهر است و جناب سيد مقدار يك نخود از آن را تناول نمايد. آن دو بزرگوار حسب الامر رفتند و از خاك قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاك قدرى به بعضى حضار اخيار عطا كردند كه از جمله ايشان شخصى بود از معتبرين و عطار و آن شخص را در مرض موت عيادت كردم و باقيمانده آن خاك را از ترس اينكه بعد از او به دست نا اهل افتد به من عطا كرد و من بسته آن را آورده و در ميان كفن والده گذاشتم . اتفاقاً روز عاشورا نظرم به ساروق آن كفن افتاد رطوبتى در آن احساس كردم چون آن را برداشته گشودم ديدم كيسه تربت كه در جوف كفن بود مانند شكرى كه رطوبت ببيند حالت رطوبتى در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تيره گرديده و خونابه مانند اثر آن از باطن كيسه به ظاهر و از آن به كفن و ساروق رسيده با آنكه رطوبت و آبى آنجا نبود. پس آن را در محل خود گذارده در روز يازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالت اول خشك و سفيد ديدم اگر چه آن رنگ زردى در كفن و ساروق كماكان باقيمانده بود و همچنان بعد از آن در ساير ايام عاشورا كه آن تربت را مشاهده كردم همينطور آن را متغير ديده ام و دانسته ام كه خاك قبر مطهر در هر جا باشد در روز عاشورا شبيه به خون مى شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
⛔️دعای جلوگیری از کارهای غیرشرعی همسرتان⛔️ **اگر همسر یا برادر و پدرتان در دام شیطان افتاده و کارهای غیر شرعی انجام میدهد مثلا: روابط حرام ،بی نمازی یا نیامدن شب تا صبح به منزل و رفیق بازی و به ناراحتی شما از این موضوع اهمیت نمیدهد ،تنها یک دعا هست که باید هرشب هفتاد مرتبه بخوانید و به طرف فرد مورد نظر فوت کنید ،به اذن الهی مطیع شما میشود**....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 **خیلیا ازش حاجت گرفتن**👆😍
🌻🍃 سلام به خانمی که گفتن بچش دختره ومشکل داره تو رسانه نوشتن اذیت میکنه ولجبازی میکنه دکتر هم بردین دکتر گفته مشگلی نیس. خانم عزیز به نظرم اول خودت رو برو دکتر خودت رو درمان کن وتحت نظر پزشک باش فکر کنم سنت کمه وعقل هنوز رشد نکرده چرا به بچت برچسب میزنی چرا ناشکری میکنی از بس بهش گیر دادی اونم رفته رو نقطه ضعفت بچه شما بازی گوشه وخیلی کنجکاو یه بچه ایی که درساش رو تنبلی میکنه واذیت میکنه یعنی مریضه؟ چرا الکی نسخه میبیچی برا خودت از بس گفتی گفتی اون معلم هم سو استفاده کرده وقتی خودت مادری نمیتونی تامل کنی بعد انتظار داری معلم که هفت پشت غریبه بیاد دلسوزی دخترت کنه ...نمیدونم این معلما چرا فرهنگ ندارن خودشون بیشتر اذیت میکنن تا دانش آموز البته همه معلما نیستنا بخدا دخترم الان کلاس سوم هس یعنی من عاجز بودم وهفتم از دستش لای کتاب رو باز نمیکنه خدارو شکر معلمش از اول کلاس تا الانی که کلاس سوم هس همش راهنمایی کردن منو وهوای منو داشتن بهم گفت اصلا دخترت رو رها کن کاری باهاش نداشته باش بزار خودش کم کم مسولیت پذیر میشه اگه زیاد گیرش بدیی از درس ومدرسه زده میشه وهمینطور هم بوده دخترم گریه میکرد من مدرسه نمیرم اگه اگه میرفت مدرسه ساعت ۱۰ صبح از طرف مدرسه زنگ میزدن که خانم دخترت حالش خوب نیس میرفتم دنبالش الان مدیر مدرسه ومعلم مدرسه دیگه فهمیدن این فیلمش هس اصلا حالش بد نیس فقط میخواد کاری کنه که از مدرسه فرار کنه خدارو شکر معلمی داره مثل فرشته اصلا به روش نمیاره بعد معلم از من میخاد منم به روش نیارم منم بزور خودم رو کنترل میکردم که چیزی بروش نیارم چرا الکی میگه حالش بده بهونه میکنه میاد خونه ..وقتی می‌آوردم خونه بازی می‌کرد می‌پرید رو مبلها تو خونه پشتک بازی میکرده رفتارش مثل پسراس ولی با هزار بدبختی کنار اومدم ودارم میام الان هم اصلا گیر بهش نمیدم چون تو سن بلوغ هس وروز به روز پرخاشگر داره میشه ...پس آنقدر گیر نده به دخترت اون از بس بهش گفتین درس درس حالش بد میشه مثل اینکه یه نفر بیاد بهت بگه بیا این غذا رو بخور ولی شما دوست ندارین این غذارو وقتی هر روز مجبورت میکنن بخوری بزور میخوری ودر آخر بالا میاری خوب این دختر هم همینه پس براش تایم نزار از مدرسه اومد بزار استراحت کنه بعد برنامه کودک ببینه بعد دوست داشت بازی کنه آخر هم بهش بگو بره کم کم پی درسش حتی اگه وسط درس وعشق خسته شده بهش فرصت بده تا استراحت کنه ویا بازی کنه بعد دوباره بیاد بنویسه کم کم خودش مسولیت پذیر میشه اگه میبینی معلم کنار نمیاد مدرسه رو عوض کن وقتی میبینی معلم هی داره بچت رو گیر میده با معلمش جدی برخورد کن وبهش بگو میرم ازت شکایت میکنم یه معلم وظیفه نداره با دانش آموز بد برخورد کنه ...بعد هیچ وقت هم بچت رو با دوران خودت مقایسه نکن تو دوران ما پدرو مادرامون اصلا توجهی به بچه ها نمیکردن بچه هارو رها کرده بودن ولی بچه ها خودشون مسولیت پذیر بودن چرا؟چون کسی نبود بهشون گیر بده برا همین از درس ومدرسه زده نمیشدن ..ولی بچه های الان تو مدرسه معلم خودش کار میکنه بعد تو خونه مادر بعد چند تا کلاس مختلف مثل زبان وکاراته خوب این بچه مغزش خسته میشه پس از این به بعد بهش گیر نده نوشت نوشت ننوشت هم ننوشت ...خدارو شکر من دخترم یک کم بهتر شده ..انشالله دختر شما هم خوب میشه موفق باشی ببخشید طولانی شده وببینید روک حرفم رو زدم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام لطفا اینو توی کانال بذارید من بچم زیر دو سالشه یه روز دیدم بالای قسمت تناسل
❤️🍃 سلام به دوست عزیزی که گفتن دخترشون ۱۷ سالشه عزیزم تو سن حساسی هس هیچ وقت تنهاش نزار موقع غروب میشه جاهای تاریک نفرست وحتی تنها نزار همیشه بالا سرش قرآن بزار تو خونه موقع اذان صدای تلویزیون رو بالا ببر تا ۴۰ روز آیه الکرسی و۴ قول بخون وفوت کن دور خونه اسفند دود کن چون اجنها از دود اسفند فراری هستن نکته مهم نزدیکهای غروب به هیچ عنوان حموم نره تو حموم هم به جای آهنگ قرآن بزاره همیشه تو خونتون صدای قرآن باشه با صدای قرآن حتی شیطان هم داخل خونه نمیشه این یه نوع ترس هس که تو وجودش افتاده منم این اتفاقا به سرم اومده این نکات رو رعایت کردم خدارو شکر خوب شدم موقع که میخاستم نماز بخونم فکر میکزدم پشتم کسی هس از پشت داره دست میبره به گردنم تا خفم کنه یا تو خواب نفسم تنگ میشد انگار کسی روم بود تو خواب صدام میزنن صداش شبیه صدای شوهرم بود چند باری از خواب بیدارم کرده خواست باهاش برم ولی شوهرم متوجه میشد یا با صدای گریه بچم بیدار میشدم میدیدم تو حیاط خونه هستم از تنها بودن تو خونه وحشت داشتم یعد همه‌ی اینایی که گفتم رو انجام دادم ویه کاریی دیگه هم کردم که یکی از دوستام بهم گفته واونده برام انجام داده یک مقدار آب تو ظرفی جوشاند وچندتا سوزن انداخت تو آب ونمک هم ریخت این کارش باعث شده من ترسم به طور کامل خدارو سکر الا ۱۲ ساله رفته ببین این کارو کسی بلد نیستن دورو اطرافتون من هنوزه تو خونه موقع اذان صدای تلویزیون رو آخر میکنم هم اذان هم برکت میاره وهم شیطان واجنهارو از خونه دور میکنه ...انشالله که برای شما کار بردی باشه موفق باشید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خدمت خانمی که گفتن تیروئید کم کار دارن خانم عزیز نترس تحت نظر پزشک باشین من تو بارداری تیروئید ۸ ونیم بوده که خیلی زیاد بوده ولی تحت درمان دکتر بودم خدارو شکر دوتا از بچه هام سالم و رنگ هستن که سره بارداری دخترم تیروئید گرفتم و دخترم سالمه وخوشگل موقع پسرم تیروئید داشتم اونم خیلی ماشالله باهوش وخوشگله ...توکلت به خدا باشه تحت درمان باش هیچی نیس ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خدمت دختر خانم پشت کنکوری که با همسر آینده اش رویا پردازی میکنه و صبح براش صبحانه درست میکنه و... برای بچشون میرن لباس سایز صفر می‌خرن وقتی متن ارسالیتون رو خوندم خنده ام گرفت 😊 خودم ۱۷ ساله ازدواج کردم اصلا زندگی مشترک این طوری نیست یا حداقل بخش خیلی کوچکشه اگه با این فرمون و طرز فکر وارد زندگی مشترک بشین حتما تو ذوقتون میخوره به هر حال شما سودای سرتون زیاده شانه زدن زیاد مو هر روز اسپری گلاب به صورت روزی ۷ بار دمنوش اسطوخدوس و سنبل الطیب روزی ۱ لیوان دمنوش سیب به عناب هل ماءالجبن افتیمونی از عطاری تهیه کنید دود کردن اسفند گلپر کندر با آرزوی سلامتی و خوشبختی🌸 برای ظهور آقا و سلامتی‌شان ۳تا صلوات ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام در پاسخ به خانمی که کف پاش درد میکنه دکتر گفته خار پاشنه نیست والتهابه من هم همین جوری بودم صبح ها که بیدار میشدم دیگه می لنگیدم تا اینکه فهمیدم کمبود ویتامین دی یا زینک ممکن علتش باشه با مصرف روزانه ویتامین دی تو یه مدت خوب شدم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام عزیزان .برا خانمی که گفته بچش آبریزش بینی و سرفه داره .من موقعی ای که بچه هام کوچیک بودن سرما میخوردن آبریزش و سرفه داشتن دکتر میبردم داروهایی که دکترا میدادن فایده های نداشت .تا خداروشکر یه بار پیش یه متخصص کودکان بردم فقط بهشون شربت ستریزین برا آب ریزش بینی و شربت پروسپان برا سرفه داد که خیلی خوب بود حسابی با این دوتا دارو درمان میشدن. هنوزم از این دوتا دارو استفاده میکنم . حواستون باشه شربت پروسپان به اسم های مشابه دیگه هم تو داروخانه فروخته میشه .فقط پروسپان باشه به اسم دیگه نخرید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وقت تون بخیر برا درد پاشنه پا من پاشنه پام چندماه درد میکرد صبح ها بیشتر بود در طول روز هم وقتی نشسته بودم خوب بود وقتی بلند میشدم درد میکرد نمی تونستم راه برم تو گروه طب سنتی دیدم نوشته با روغن سیاه دانه چرب کنید منم سه چهار بار این کارو انجام دادم و ماساژ دادم الان ۹۰ درصد دردش خوب شده ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلااام اجرتون باسید شهدا علیه السلام برای اینک جای از بدنتون سوخت ک بخایین جاش نمونه یا گوشت اضافه نیاره باید روغن حیوانی یا همون روغن نباتی را با( بن سقز )یا همون بنیزه یا سقز درست کنید مدام بکشید جای سوختگی بنیزه یا سقز را میزارین رو شعله کم آب میشه روغن بهش اضاف میکنید هر چ روغن کمتر باشه بهتره بعد ک سرد شد بریزین تو قوطی شیشه ای نگهدارید برای ترک پا دست خیلی خوبه از عطاری بگیرید سقز را
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 عاطفه متاسفانه بابام سرطان مری گرفت ...از اونروز یه چشمون اشک بود یه چشمون
❤️🍃 عاطفه تو همین وقتا بود که دوست صمیمیون که اونام از موضوع خبر داشتن...زنگ زدن،میدونستن تهرانیم و همش اصرار میکردن که رسیدین بیاین خونه ما ،و منم همش میگفتم بابا الان چه وقته دعوته...ماه رمضونه اونام میگفتن خب بیاین سحری و اینجا دور هم باشیم.شوهرمم فوری قبول کرد و منم همش دعوا میکنم که با این ریخت و خستگی خدا مجبور کرده که بریم:؟؟؟؟من نمیام..خلاصه ساعت 4صبح رسیدیم و شوهرم یه راست رفت جلو در اونا ....جالبه شوهرش دم در واساده بود گفتم امیر اقا اینجا چیکار مبکنی....گفت راستش پای مامان مریم شکسته ،خودشم نمیدونه.تو برو پیش مریم منم با شوهرت بریم بیمارستان ببینیم چه خبره....منم خنگ رفتم بالا پیش دوستم،حالا پیش دوستم همش فکر میکنم که چه جوری بگم پای مامانت شکسته؛بعد دوباره میگم خب پاش شکسته نمرده که.....تو این فکرا بودم که مریم یه پیرهن مشکی اورد گفت بیا اینو بپوش بلنده الان امیرینا میان پیش اونا راحت باش....منم گفتم نه بابا عرق کردم چیو بپوشم بو گند میدم از طرفیم خستم.....یهو یه اس دادم به گوشی مامان گفتم مامان من صبح میام خونه،خونه مریم موندم نگران نشو😔 دیدم داداشم بهم زنگ زد پس کجایی نرسیدی ؟؟گفتم مگه اس ندادم به مامان ،گفتم که فردا صبح میام،صداش گرفته بود ....هیچوقتم اون موقع شب بهم زنگ نزده بود....قطع کردم. ولی نگران شدم،به مریم گفتم داداشم بود وای حالش خیلی بد بود میخوام برم خونه......زنگ زدم به شوهرم که بیاد ،اونا هم تو این فرصت رفته بودن خونه مامانم که باهمدیگه فک کنن به من چی بگن و چطوری بگن....اخه من وابسته شدید به مامانم بودم،خلاصه شوهرم اومد دنبالم و با هم رفتیم سمت خونه....دلم شور میزد بهش گفتم نمیدونم داداش چش بود ولی بد جور صداش گرفته بود.....تا رسیدیم در خونه دیدم درمون نیمه بازه با خودم گفتم یادشون رفته درو ببندن رفتم تو همه جا تاریک بود به شوهرم گفتم بیا تو اروم درو ببند بیدار نشن...اومدم تو نشستم رو مبل همه چی عادی به نظر میرسید،اطرافمو نگاه کردم چون تاریک بود زورکی میدیدم هنوز چشم به تاریکی عادت نکرده بود،که همون خواهر باردارمو دیدم که رو زمین دراز کشیده عجیب بود هیچوقت تو خونمون تنها نمیموند ....اونم وسط اتاق دراز کشیده...نگاهمو چرخوندم دیدم پسر خالم رو مبل نشسته ،خالم یه طرف ،زنداییم ،دختر خالم،یهو به خودم اومدم گفتم اینجا چه خبره شما اینجا چیکار میکنید .....داد زدم گفتم بابام کوووو فکر میکردم واسه بابام اتفاقی افتاده باشه چون سابقه سرطان هم داشت ...اما بابا اومد پیشم گفت نترس من اینجام..همین که دیدمش خیالم راحت شد ولی گشتم مامانم نبود ،مامان کجاست مامانم کوووووووو داد میزدم خودمو میزدم نمیخواستم نمیتونستم باور کنم مامان دیگه نیست ....اینقدر خودمو چنگ زدم و اینقد موهامو کشیدم ،صورتم پر خون بود گوشواره هام گم شدن ......چراغارو روشن کردن ...همه سیا پوشیده بودن😢خیلی سخته تعریف کردنش داداشمو بغل کردم گفتم مامانم حالش خوب بود چرا به من نگفتین.....من مامانو ندیدم ،همش به داداشم میگفتم تورو چه جور گذاشت رفت،پس شما چیکار میکردید،حالم خوب نبود فقط خودمو میزدم. تازه از اینجا به بعد زندگیمون جهنم شد.....حالم بد بود   .نمیدونم چه جور صبح شد با گریه رفتم بهشت زهرا،اونجا مامانمو برای اخرین بار دیدم بوسیدمش...اروم خوابیده بود و بدنش یخ یخ....هنوزم که هنوزه از ذهنم بیرون نمیره اون صحنه ها،من همش 23سالم بود ،تا اون موقع نه مجلس عزا رفته بودم نه دیده بودم...همه چی رو برای اولین بار تجربه میکردم،یادم نمیره اولین شب نبودنشو، وسط تابستون بود و هوا گرم ، اینقد مهمون زیاد بود که جا نبود .منو شوهرم برد تو بالکن بخوابیم شب بدی بود خواب نمیومد به چشممون،شنیدین که میگن فلانی مرد ما چشمون باز موند؟؟؟من تجربه کردم از شوک ،فکر میکردم خوابم برده اما به خودم میومدم میدیدم ساعت ها چشامو دوختم به ستاره ها و چشم باز مونده.....نمیدونم چم شده بود تا چند هفته همین بود .....گذشت به خودمون که اومدیم دیدم هممون افسرده شدیم ،باورتون نمیشه هممون دکتر رفتیم،بیشتر از خودم دلم به خواهر باردارم میسوخت که چند وقت دیگه زایمان میکرد از همه بیشتر اون ناراحت بود ...از طرفی بچه و افسردگی زایمان و از طرفیم مرگ مامان خیلی خستش کرده بود خیلی طول کشید که خوب شیم خوب که نه عادت کنیم به رفتنش...دلم به این میسوخت که حتی عروسی منم ندید ،تازه داشت ثمر بزرگ کردن بچه هاشو میدید...اما اجل مهلتش نداد...بعد دوماه تازه بچه خواهرم متولد شده بود که مریضی بابا دوباره برگشت....دکتر میگفت از استرس و ناراحتیه که سرطانش برگشته،واااای هنوز دااغ  مامان و داشتیم و بابام اینبار بدتر از قبل گرفتار شده بود .لامصب بیماریش خیلی زود پیشرفت میکرد اگه این هفته یک سانت بود هفته بعد میشد دوسانت....دوباره شیمی درمانیو شروع کردیم.دکترا عمل نمیکردن میگفتن سنش