آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که بیشتر از روزی یک مرتبه روزی ام نشد.
بر شما باد خواندن عاشورا عاشورا عاشورا.. حتی یک عاشورا هم قیامت می کند، با روضه ارباب از زبان مادرش و خواهرش.
#شهید_نوید_صفری
➕ ازشهیدان تا رسیدن به خدا
مطالعه از جمله کارهایی بود شهید قجهای برای آن جایگاهی ویژه در برنامهریزی خود قرار داده بود. اگر روزی موفق نمیشد مطالعه کند، به سادگی از آن نمیگذشت و به خود گوشزد میکرد که روز بعد کمبود آن را جبران کند.
در دفترش چنین نگاشته بود:
«.. مطالعه: در روز شنبه مطالعه نکردم...
روز دوشنبه: نه کار مثبتی انجام دادم، نه امطالعه کردم. وقتی هم که خواستم مطالعه کنم، خوابم برد...📚
#شهید_حسین_قجه_ای
ازشهیدان تا رسیدن به خدا
➕
📌پیـام تسلیت
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان به مناسبت درگذشت مـادر شهیـد والامقام علی وافوری
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ🏴
خانواده محترم و داغدار :
🌹شهید علی وافوری🌹
سلام علیکم
خبر درگذشت مادر گرامیتان، مرحومه "حاجیه فاطمه قانعی؛مادرشهیدعزیز؛ علی وافوری" مایه تأسف و تألم فراوان اینجانب گردید.
این مصیبت جبران ناشدنی را به شما و همه ی بازماندگان محترم آن مرحومه تسلیت عرض نموده و علو درجات و رضوان الهی و حشر با اولیای الهی و همنشینی با حضرت فاطمه زهرا (س) را برای آن مرحومه و شکیبایی و پاداش نیک الهی را برای شما و سایر بازماندگان محترم از خداوند رحمان و رحیم خواستارم.
🥀🥀 روحش شاد و ان شاءالله با فرزند شهیدش محشور باد.🥀🥀
سرهنگ پاسدار سیداسدا... امامی
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج اردکان
۷ تیرماه ۱۴۰۲
#اردکان_شهر_مقاومت
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 عید سعید قربان مبارک باد دوستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شوخی حجتالاسلام قرائتی با آیتالله صدیقی امام جمعه تهران
34.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دفاع_مقدس
عزیزانی که در این فیلم شناسایی شده اند که به شهادت رسیده اند
۱-شهید حسن کمالی
۲-شهید رضا شاکر
۳-شهید حسین فتاحیان
۴-شهید رضا کیکویی
۵-شهید محمد رضا عزیزی
۶-شهید محمود ذاکری
۷-شهید حبیب الله یوسفی
۸-شهید عباسعلی بنا پور
۹-شهید محمد ابولی
۱۰-شهید محمد سرافراز
۱۱-شهید محمود صحرایی
۱۲شهید محمد علی دهستانی
۱۳-شهید حسن زفاک
۱۴-شهید حیدری
۱۵-شهید عیسی نژاد
۱۶-شهید اکبر کمالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•از شهیدان تا رسیدن به خدا
🔴 شهید #محسن_حججی در روز #عرفه سال ۱۳۹۴ از خداوند خواسته است در میدان عمل کم نیاورد و در #جوانی فدای #اسلام شود
✍🏻 بسمالله الذی خلق النور من النور
خدایا امروز روز عرفه بود و الان شب #عید_قربان. حاجیان امروز در عرفه بودند و الان هم در فکر #قربانی فردا.جان به قربان #حسین (ع)که #عرفاتش نیمه ماند و قربانیاش را هم برد برای #کربلا... خدایا معرفتم ده تا #کربلایی شوم. و حسینی #قربانیات...
ادامه دست نوشته شهید حججی ☝️ در عکس فوق
🌹ااز شهیدان تا رسیدن به خدا
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿°•
📱#استوری | #ریلز
سفیر تو تو کوچهها غریبه
یا حسین...
«یا مسلم بن عقیل🥀»
📜 #یاحسین
📻 #امام_حسین_ع
از شهیدان تا رسیدن به خدا
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
از شهیدان تا رسیدن به خدا👇