بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوبیست_ویک مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانه های
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_ودو
تمام در و پنجره های دفتر را به رگبار بسته بودند...
مصطفی از کنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند.. و صحنه ای دید که لبهایش سفید شد،..
به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبر داد
_اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو با سنگچین ببندن؟😨
من نمیدانستم...
اما ظاهراً این کار در جنگ شهری دمشق #عادت تروریست ها شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند
👤_میخوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!😰
و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشی گری ناگهانیشان را تحلیل کرد
👤_هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم رهبری ایران میبینن! دستشون به حضرت آقا نمیرسه، دفترش رو میکوبن!🙁😥
سرسام مسلسل ها لحظه ای قطع نمیشد،...
میترسیدم به دفتر حمله کنند..
و #تنهازن_جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم میلرزیدم.😰😢
چشمان ابوالفضل🕊 به پای حال خرابم آتش گرفته...
و گونه های مصطفی🌸 از غیرت همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش میچرخید...
از صحبت های درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خوانده اند...
که یکی شان با تهران تماس گرفت و صدایش را بلند کرد
_ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم مقاومت کنیم!😑😥
مرد میانسالی 👤از کارمندان دفتر، گوشی📞 را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد
_یا اینجا همه مون رو سر میبرن یا اسیر میکنن! یه کاری کنید!😰😡
دستم در دست مادر مصطفی لرزید...😱😰😭و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد..😰😭
و حال مصطفی را به هم ریخت که...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
4.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️⚠️چی شد کارمون به اینجا کشید؟😔
📌تفاوت نسلی؛ از جنگ نظامی تا #جنگ_شناختی
✍گرچه درکنار ریزشها باید رویشها را هم دید، اما لعنت خدا بر کسانی که راه نفوذ فرهنگی و رسانهای دشمن را هموار کردند!
#شهید #مهرداد_عزیزاللهی🌷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
26.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ شهدا خیلی رفیق بازند
رفیق و رفاقت و وفا و وفاداری یعنی این...
#حاج_قاسم پا نوه ی رفیقش اینجوری میمونه
#شهید
#مقاومت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥⚡️لحظات شگفتانگیز همزمانی رعد و برق و فوران آتشفشان در کوه فوئگو در گواتمالا ...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
حجت الاسلام استاد میرزامحمدیاستاد میرزامحمدی ربیع.mp3
زمان:
حجم:
7.27M
📌بیانات استاد میرزامحمدی
✅ محسنیه! ایام عزاداری!
✅ اقامه عزا دلیل می خواهد!
✅ اول ماه ربیع! مشکی پوشیدن!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
🟥🟧 این صوت را بچه ها منتشر کنید
♨️متاسفانه بعضی ها تو بحث شهادت حضرت محسن علیه السلام زیاده روی میکنند
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوبیست_ودو تمام در و پنجره های دفتر را به رگبار بسته بودند...
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_وسه
حال مصطفی را به هم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد
_نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟چرا بیشتر تن شون رو میلرزونی؟😡🗣
ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش📲 با کسی تماس بگیرد..
و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید
_فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۴٨ تا زائر ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟😡😡 هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره!
ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد..
و بی توجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند
_بچه ها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن.
مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود...😥❤️
که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت...
و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت
_بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.🏫
و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد
_اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم!
انگار مچ دستان مردانه اش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد..
و تنها یک جمله گفت
_من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.
روحانی دفتر محو مصطفی مانده..😧و دل من و مادرش از نفس افتاد...
که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد
👤_در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه!
و ابوالفضل موافق رفتن بود..
که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد
_شما کلتت رو بده من پوشش میدم!😡🗣
تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجره ها و دیوار ساختمان میخورد...
و این رگبار....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚