رضا نریمانیa84a40e9-1db8-4e0a-b15a-583e8bdd2879.mp3
زمان:
حجم:
7.51M
#مولودی 👏👏
🔮 ولادت آقا #امام_حسین علیه السلام🎊
🎙 حاج سید رضا نریمانی 🎈
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
Reza Helali reza_helali_refighe_man_emam_hossein.mp3
زمان:
حجم:
10.62M
#سرود_مذهبی
🎼نام اثر : عزیزم حسین 💚❤️
🎤هنرمند : #عبدالرضا_هلالی
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#مناجات
💠 با خدا حرف بزن 🌷
میگفت ..
وقتهایی که قفسهیِ سینت از
حجمِ کلمات و غم ؛ درد گرفتن ..
و حرفی برایِ گفتن نداشتی ؛ بگو :
یٰا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّٰامِتینَ
ای کسی که از حالِ دلِ منِ
ساکت خبر داری.. :)
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ بر اسرائیل گفتن جالب یک کودک 😍
😂اسرائیل از همینا می ترسه
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
22.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📮📦 چطور در این شرایط، مردم را برای مشارکت در #انتخابات دعوت کنیم؟
این ۸دقیقه را
هم بارها ببینید
هم ذخیره کنید
هم حفظ کنید
📺 این چند دقیقه منطق مهم کتاب "در نزدیکی قله" یا همان #صعود_چهل_ساله۲ میباشد که توسط #حجت_الاسلام_راجی در پخش زنده شبکه افق بیان شد.
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
از همین فاصله ی دور سلامم بپذیر✋🏻
که خراب تو شدم، خانه ات آباد حسین...♥️
#السلام_علیک_یا_عبا_عبدالله_الحسین
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍💚
❤🤍💚
#کوچه_شهدا
🔸 پنجمین روز شهادت «عباس» بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم میکوبد.
جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای روشن دلی است.
پدرم آمد و گفت: «بفرمایید»
مرد نابینا گفت: «عباس #شهید شده؟»
گفتیم: «بله»
گفت: «من کسی را ندارم، من یک هفتهای است که حمام نرفتم، این شهید من را هر هفته روزهای جمعه کول میکرد و به حمام میبرد و لباسهایم را نیز میشست و بدون چشم داشت میرفت».
#شهید_عباس_بابایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍💚
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📔 #قصه_دلبری #قسمت_هفتم چند دفعه کارهایی که می خواستم برای بسیج انجام دهم
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#رمان📕
#قصه_دلبری
#قسمت_هشتم
بعضی وقت ها
فـردا یا پس فردایش به واسطه ماجرایی یا سوتی های خودمان می فهمید.😂
یکی از اخلاق های بدش این بود که به ما می گفت فلان جا نروید و بعد که ما زیرآبی می رفتیم، می دیدیم به!
آقا خودش آنجاست😐 نمـونه اش حسینیه گردان تخریب دوکوهه...
رسیدیم پـادگـان دوکوهه.شنیدیم دانشجـویان دانشگاه امام صادق(ع)قـرار است بروند حسینیه گردان تخریب. این پیشنهـاد را مطرح کردیم.
یک پا ایستادکه: ((نه، چون دیر اومدیم وبچه ها خستهن ،بهتره برن بخوابن که فردا صبح سرحال از برنامه ها استفاده کنن!)) واجازه نداد.
گفت:((همه برن بخوابن!هرکی خسته نیست، می تونه بره حسینه حاج همت!))
بازهم حکمرانی!به عادت همیشگی، گوشم بدهکارش نبود😒
همراه دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)شدم ورفتم. درکمـال ناباوری دیدم خودش آنجـاست!😳...
داخل اتوبوس،باروحانی کاروان جلو می نشستند.صنـدلی بقیه عوض می شد، امـا صندلی من نه!
از دستش حسابی کفری بودم،میخواستم دق دلم رو خالی کنم
کفشش را درآورد که پایش را دراز کند، یواشکی آن را از پنجره اتوبوس انداختم بیرون😂
نمی دانم فهمید کار من بوده یا نه اصلا هم برایم مهم نبود که بفهمد..
فقط می خواستم دلم خنک شود.
یک بار هم کوله اش را عقب شوت ڪردم☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚