eitaa logo
بچه های ایران 🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
حاج قاسم :امروزه قرارگاه حسین بن علی #ایران است. جمهوری اسلامی #حرم است.🇮🇷 🔰کانال #بچه_های_ایران کانالی برای جواب به دغدغه های دوره نوجوانی و جوانی و دغدغه های فرهنگی شما حاج آقا رحیمی @modafe70 ادمین @falegh_128
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امسال همه با لباس نو کنار سفره هفت سین می نشینیم...♥️
4.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥴 واکنش وقتی شنید مردم استان حضور بالای ۶۰درصدی در داشتن 😂 ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🚖برخورد پلیس راهور با مدیر متخلف دولتی و اعمال قانون او ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
همان است که همان است ▪️واقعیت را بخواهید اروپای قبل از رنسانس با اروپای بعد از رنسانس در تحقیر زن هیچ تفاوتی نکرده بلکه با تغییر شیوه‌ها و بهره‌مندی از جاذبه جنسی آن را برای مخاطب شیرین کرده‌ است. درتصاویری که از تاریخ اروپا به جامانده و مشاهده می‌کنید، مردان برای تحقیر و تنبیه زنان از پوزه‌بند استفاده می‌کردند، و بدتر از آن زنانی که پوزه بند بسته بودند را شوهرانشان در شهر میچرخاندند و از مردم می‌خواستند بر سر آنها تف کنند تا تأدیب شوند. باید افتخار کنیم زمانیکه ما در سرزمین اسلامی منزلت زنان را آموزش می‌دادیم و حدیث زن ریحانه و بهشت زیر پای مادر را نقل می‌کردیم غربی‌ها اینگونه زن گردی کرده و آنها تحقیر می‌کردند. ▪️اما فیلم دوم اروپای امروزی است. تحقیر چند زن بی خانمان برای تفریح و سرگرمی توسط همان اروپاییان ‼️حال شاید عده‌ای بگوید مگر در کشور ما زنی تحقیر نشده یا کتک نخورده است؟ باید بگوییم در هر جامعه افراد خشن و پرخاشگر وجود دارد اما انچه که مهم است معماری فرهنگی جامعه است. آیا جامعه ما اجازه تحقیر زنان توسط شوهرانشان را به آنها داده و یا با آنها همکاری کرده است؟ ایا ارزشهای اجتماعی ما به مردان اجازه داده که زنان خود را آزار دهند؟ ✍عالیه سادات ___________________ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ویدئوهایی ناب از مجلس دوران 👑 ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_یکم بهش گفتم چرا فقط مردا رو راه می‌دن منم می‌خو
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 📙 نمیرفت از خُدام تقاضای تبرکی کند. میگفت:« اقا خودشون زوار را میبینن.اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن» معتقد بود همان آب سقاخانه ها و نفسی که ‌تو حرم میکشیم همه مال خود اقاست😍 روزی قبل از روضه داخل رواق حوس چایی کردم. گفتم: « اگه الان چایی بود چقدر میچسبید! هنوز صدای روضه می امد ک یکی از خدام دوتا چایی برایمان آورد.. خیلی مزه داد»😁 برنامه ریزی میکرد تا نماز ها را داخل حرم باشیم. تا حال زیارت داشت در حرم میماند. خسته ک میشد یا میفهمید من دیگر کشش ندارم، میگفت: نشستن بیخودیه! خیلی اصرار نداشت دستش را ب ضریح برساند. مراسم صحن گردی داشت. راه می افتاد در صحن ها دور حرم میچرخید. درست شبیه طواف😢 از صحن جامع رضوی راه می افتادیم، میرفتیم صحن کوثر بعد انقلاب، ازادی جمهوری تا میرسیدیم باز به صحن جامع رضوی. گاهی هم در صحن قدس یا رو ب روی پنجره فولاد داخل غرفه ها مینشست و دعا میخواند و مناجات میکرد .. چند بار زنگ زدم اصفهان جواب نداد.. بعد خودش تماس گرفت. وقتی بهش گفتم پدر شدی، بال در اورد!😍 بر خلاف من ک خیلی یخ برخورد کردم! گیج بودم، ن خوشحال ن ناراحت.. پنچ شنبه و جمعه رو مرخصی گرفت و خودش رو زود رساند یزد با جعبه کیک وارد شد زنگ زد ب پدر و مادرش مژده داد❤️ اهل بریز و ب پاش ک بود، چند برابر هم شد😬 از چیزایی ک خوشحالم میکرد دریغ نمیکرد: از خرید عطر و پاستیل و لواشک خریده تا موتور سواری‌. با موتور من را میبرد هیئت... هر کس میشنید کلی بد و بیراه بارمان میکرد:« مگه دیونه شدین؟ میخواین دستی دستی بچتون رو ب کشتن بدین؟؟؟» حتی نقشه کشیدیم بی سر و صدا بریم قم. پدرش بو برد و مخالفت کرد☹️ پشت موتور هم میخواند و سینه میزد.. حال و هوای شیرینی بود .دوس داشتم ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_دوم نمیرفت از خُدام تقاضای تبرکی کند. میگفت:« اقا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 تمام چله هایی را ک در کتاب ریحانه بهشتی آمده، پا ب پای من انجام میداد. بهش میگفتم:« این دستورات مال مادر بچه است» میگفت :«خب من پدرشم خب جای دوری نمیری ک»😉 خیلی مواظب خوردنم بود. این ک هر چیزی رو از دست هر کسی نخورم. پیشنهاد داد که:« بیا بریم لبنان» میخواست هم زیارتی برویم، هم آب و هوایی عوض کنیم آن موقع هنوز داعش و اینا نبود.. بار اول بود میرفتم لبنان. او قبلا رفته بود و همه جا را میشناخت. هر روز پیاده میرفتیم روضة الشهیدین.. خیلی با صفا بود😍 بهش میگفتم: کاش بهشت زهرا (س) هم اجازه میدادن مثل اینجا هر ساعت از شبانه روز ک میخواستی بری.. شهدای آنجا را برایم معرفی کرد و توضیح میداد ک عماد مغنیه و پسر سید حسن نصر الله چگونه به شهادت رسیده اند! وقتی زنان بی حجاب را میدید اذیت میشد😔 ناراحتی را در چهرا اش میدیدم.. در کل ب چشم پاکی بین فامیل و اشنا شهره بود! برایم سنگ تمام گذاشت و هر چیزی ک ب سلیقه و مزاجم جور می آمد، میخرید. تمام ساندویچ ها و غذاهای محلی شان را امتحان کردم حتی تمام میوه های خاص انجا را.....✨ رفتیم ملیتا، موزه مقاومت حزب الله لبنان. ملیتا را در لبنان با این شعار میشناسند،"ملیتا حکایت الارض والسما" روایت زمین برای اسمان.. از جاده کوهستانی و از کنار باغ های سیب رد شدیم. تصاویر شهدا... پرچم های حزب الله و خانه های مخروبه از جنگ ۳۳ روزه..! محوطه ای بود شبیه پارک. از داخل راه رو های سنگ چین جلو میرفتیم. دوطرف، ادوات نظامی، جعبه های مهمات، تانک ها و سازه ها جاسازی شده بود. از همه جالب تر تانک های اصلی اژیم اشغالگر بود ک لوله آن را هم گره زده بودند! طرف دیگر این محوطه، روی دیوار نارنجی رنگ، تصویری از یک کبوتر و یک امضا دیده میشد! گفتند نمونه امضا عماد مغنیه است💟..! ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا