eitaa logo
بچه های ایران 🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
حاج قاسم :امروزه قرارگاه حسین بن علی #ایران است. جمهوری اسلامی #حرم است.🇮🇷 🔰کانال #بچه_های_ایران کانالی برای جواب به دغدغه های دوره نوجوانی و جوانی و دغدغه های فرهنگی شما حاج آقا رحیمی @modafe70 ادمین @falegh_128
مشاهده در ایتا
دانلود
51.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚❤️ به مناسبت روز راهیان نور 👇 🎞 گزارش تصویری دانش آموزی 📆 آبان و آذر سال ۱۴۰۲ 📽 تهیه کننده: سازمان بسیج دانش آموزی استان اصفهان|عضو بشید https://eitaa.com/joinchat/4098556207Ccc9f007d2e
🟦 اگه وسط تجریش قر دادی برامون یه زن آزادی اما اگه Phd و کلی پژوهش داشتی که باهاش جون هزاران نفر رو نجات داده باشی و محجبه باشی متحجری!!!
🔴تصویری جدید از فرزند ارشد رهبر انقلاب در مراسم نکوداشت آیت الله واعظ طبسی ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_پنجم آخر سر هم گفت :« به به! عجب چیزی زدیم به بدن!» 😁 ز
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 📙 ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: مایع امنیوتیک دور بچه خیلی کمه باید استراحت مطلق داشته باشی. دوباره در یزد ماندگار شدم.. میرفت و می آمد. خیلی بهش سخت میگذشت‌😢 آن موقع میرفت بیابان. وقتی بیرون محل کار میرفت مانور یا اموزش، میگفت: میرم بیابون.. شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود ک میرفت دانشکده! میگفت: « عذابه من خسته و کوفته برم تو اون خونه سوت و کور‌... از صبح برم سرکار، بعد از ظهر هم برم تو خونه ای ک تو نباشی؟!» دکتر ممنوع سفرم کرده بود. نمیتوانستم بروم تهران‌! سونوگرافی ها بیشتر شد. یواش یواش ب من فهماندند ک ریه بچه مشکل داره!💔 آب دور بچه که کم میشد مشخص نبود کجا میره. هر کس نظری میداد: -آب ب ریه اش میره -اصلا هوا ب ریه اش نمیرسه - الان باید سزارین بشی دکترها نظرات متفاوتی داشتند! دکتری میگفت: شاید وقتی ب دنیا بیاد ظاهر بدی داشته باشه!! چند تا از پزشکا گفتن: میتونیم نامه بدیم پزشک قانونی ک بچه رو سقط کنی... اصلا تسلیم همچنین کاری نمیشدم. فکرش هم عذاب بود..!😭 با علما صحبت کرد ببیند ایا حکم شرعی اجازه چنین کاری را ب ما میدهد یا نه! اطرافیان تو فشار گذاشتند که: « اگر دکترها اینجوری میگن و حاکم شرع هم اجازه میده ، بچه رو بنداز! خودت راحت، بچه هم راحت.» زیر بار نمیرفتم. میگفتم: نه پزشک قانونی میام نه پیش حاکم شرع!😭 یکی از دکترا میگفت: اگه من جای تو بودم تسلیم هیچ کدوم از این حرفا نمیشدم‌. جز تسلیم خود خدا! چون روح در این بچه دمیده شده بود سقط کردن را قتل میدانستم.. اگر تن ب این کار میدادم تا آخر عمر خودم را نمیبخشیدم😔 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_ششم ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: م
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 📙 در علم پزشکی ، راهکاری برای این موضوع وجود نداشت! یا باید بچه را خارج کنند و در دستگاه بگذارند یا اینکه به‌همین شکل بماند ... دکتر می گفت :«در طول تجربه پزشکی ام ، به چنین موردی برنخورده‌ بودم! بیماری این چنین خیلی عجیبه! عکس العملش از بچه طبیعی بهتره و از اون طرف چیزایی رو می بینم که طبیعی نیست! هیچ کدوم از علائمش با هم همخونی نداره!» نصفه شب درد شدیدی حس کردم ، پدرم زود مرا رساند بیمارستان . نبودن محمد حسین بیشتر از درد آزارم می داد 😔 دکتر فکر می کرد بچه مرده است ، حتی در سونوگرافی ها گفتند ضربان قلب ندارد ! استرس و نگرانی افتاده بود به جانم که وقتی بچه باید دنیا بیاید ، گریه می کند یا نه 💔 دکتر به هوای اینکه بچه مرده ، سزارینم کرد . هر چه را که در اتاق عمل اتفاق می افتاد، متوجه می شدم! رفت و آمد ها و گفت و حرف های دکتر و پرستار ها... در بیابان بود. می گفت انگار به من الهام شد! نصف شب زنگ زده بود به گوشی ام که مادرم گفته بود بستری شده . همان لحظه بدون اینکه برگه مرخصی امضا کند ، راه افتاد بود سمت یزد 😍 صدای گریه اش آرامم کرد ، نفس راحتی کشیدم! دکتر گفت :« بچه رو مرده به دنیا آوردم ، ولی به محض دنیا اومدن گریه کرد!» اجازه ندادند بچه را ببینم . دکتر تاکید کرد :« اگه نبینی به نفع خودته!» گفتم :« یعنی مشکل داره ؟» گفت :« نه هنوز موندن و رفتنش اصلا مشخص نیست! احتمال رفتنش زیاده ، بهتره نبینی ش !»😔 وقتی به هوش آمدم ، محمد حسین را دیدم ، حدود هشت صبح بود و از شدت خستگی داشت وا می رفت ، نا و نفسی برایش نمانده بود! آن قدر گریه کرده بود که چشمش شده بود مثل کاسه‌خون .... هر چه بهش می گفتند اینجا بخش زنان است و باید بری بیرون ، به خرجش نرفت! اعصابش خرد بود و با همه دعوا می کرد..! سه نصفه شب حرکت کرده بود ، می گفت :« نمی دونم چطور رسیدم اینجا!» وقتی دکتر برگه ترخیصم را امضاء کرد ، گفتم :« می خوام ببینمش!» باز اجازه ندادند . دوباره گفتم :« ولی من می‌خوام ببینمش!» باز اجازه ندادند . گفتند :« بچه رو بردن اتاق عمل ، شما برین خونه و بعد بیایین ببینیدش !» محمد حسین و مادرم بچه را دیده بودند . من هم روز چهارم پنجم رفتم بیمارستان دیدمش هیچ فرقی با بچه های دیگری نداشت ، طبیعیِ طبیعی 😍 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
✈️🛬🛫✈️ بسم الله الرحمن الرحیم سلام‌✋️ به هواپیمای ✈️ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداوند و بهارقرآن خوش آمدید😍 شماره پرواز ✈️1445_2024 -1402 هجری آغاز پرواز✈️😇👈 روز سه شنبه 22 اسفند 1402 مدت زمان پرواز 30 روز به مقصد مغفرت و رضایت و رحمت خداوندمتعال است و در طول روز 13 تا14 ساعت پرواز✈️ خواهیم کرد در طول پرواز ✈️ خوردن،آشامیدن،سیگار کشیدن و گناه کردن با هر وسیله ای ممنوع میباشد.🚭🔞🚯🚫🚱 از مسافرین محترم خواهشمندیم کمربند ایمان و پرهیزگاری و تقوا خود را در طول پرواز ✈️بسته نگه دارند. 🌺☘خلبان پرواز قرآن کریم همه فرشتگان سفر خوشی را برای شما آرزومند هستیم. با آروزی موفقیت شما مسافران عزیز همراه با صبر و تقوی تا إنشاالله به سلامت به مقصد که همان رضایت خداوند متعال باشد برسیم. پیشـــــــــاپیش ماه مبارک رمضان مبارک🌹التماس دعای فراوان 🙏🙏 ۱ روز دیگر مانده تا ماه مهمانی خداوند
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مهدی خزعلی مزدوران اینترنشنال را با خاک یکسان کرد؛ از رضا تا فائزه هاشمی، همگی ستون پنجم و دشمنان مردم ایران هستند! ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚖📍 کار بزرگ دستگاه قضایی در بازگشت اموال بابک زنجانی به بیت‌المال ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👑 ♨️🎞 تصاویر بالا گوشه ای از زندگی روزانه مردم در دوران پهلوی است.دورانی که نه دردی بود و نه رنجی، مردم در رفاه کامل زندگی میکردند، دروازه های تمدن مورد نظر محمدرضاشاه در تصویر نمایان است . ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
⭕️ مهناز سرخاب فروش 📍مهناز افشار بعد از فرار از ایران و طرفداری از جنبش ززا، آنقدر بدبخت شده که در پیج اینستاگرامش تبلیغ لوازم آرایشی میکنه!!! تو رو خدا یه چندتا سرخاب سفیداب از این بدبخت مفلوک بخرین😂😜 ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۹ توصیه عالی از مرحوم آیت الله کشمیری رحمت الله علیه درباره 🔴 با دقت گوش دهید ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_چهل‌_و_هفتم در علم پزشکی ، راهکاری برای این موضوع وجود
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 📙 فقط کمی ریز بود.. دو کیلو و نیم وزن داشت و چشم های کوچک معصومانه اش باز بود😍 بخیه های روی شکمش را که دیدم ، دلم برایش سوخت .. هنوز هیچ چیز نشده ، رفته بود زیر تیغ جراحی 😞 دوبار ریه اش را عمل کردند ، جواب نداد . نمی توانست دوتا کار را هم زمان انجام بدهد : اینکه هم نفس بکشد و هم شیر بخورد . پرسنل بیمارستان می گفتند :« تا ازش دل نکنی ، این بچه نمی ره!» دوباره پیشنهاد و نسخه هایشان مثل خوره افتاد به جانم! _با دستگاه زنده س . اگه دستگاه رو جدا کنی میمیره! 😭 _رضایت بدین دستگارو جدا کنیم . هم به نفع خودتونه هم به نفعه بچه . اگه بمونه تا آخر عمر باید کپسول اکسیژن ببنده به کولش ! وقتی می شد با دستگاه زنده بماند ، چرا باید اجازه می دادیم جدا کنند ! ۲۴ساعته اجازه ملاقات داشتیم ، ولی نه من حال و روز خوبی داشتم ، نه محمد حسین! هر دو مثل جنازه ای متحرک خودمان را به زور نگه می داشتیم.. نامنظم میرفتیم و به بچه سر می زدیم😍 عجیب بود برایم ، یکی دوبار تا رسیدیم آن ای سی یو ، مسئول بخش گفت : «به تو الهام می شه؟ همین الان بچه رو احیا کردیم !»😢😱 ناگهان یکی از پرستار ها گفت :« این بچه آرومه و درست قبل رسیدن شما گریه ش شروع میشه !» می گفت :«انگار بو می کشه که اومدین!» 😍 می خواست کارش را ول کند ، روز به روز شکسته تر می شد..! رفت کلی پرچم و کتیبه از هیئت آورد و خانه پدرم را سیاهی زد و شب وفات حضرت ام البنین (ع) مجلس گرفت ..🥀 مهمان ها که رفتند ، خودش دوباره نشست به روضه خواندن.. روضه حضرت علی اصغر (ع ) و روضه حضرت رباب (س) .. خیلی صدقه دادیم و قربانی کردیم! همه طلا ها و سکه هایی را که در مراسم عقد و عروسی به من هدیه داده بودند ، یکجا دادیم برا عتبات.. می گفتند :« نذر کنین اگه خوب شد ، بعد بدین!» قبول نکردیم .. محمد حسین گذاشت کف دستشان که :« معامله که نیست!» در ساعات مشخصی به من گفتند بروم و به بچه شیر بدهم. وقتی می رفتم ، قطره ای شیر نداشتم....... تا کمی شیر می آمد ، زنگ می زدم که « الان بیام بهش شیر بدم ؟» می گفتند :« الان نه ، اگه می خوای بده به بچه های دیگه!» محمد حسین اجازه نمی داد ، خوشش نمی آمد از این کار ... بچه دو دفعه رفت و آن دنیا احیا شد، برگشت .. مرخصش که کردند همه خوشحال شدیم که حالش ‌ روبه ‌بهبودی رفته است😍 پدرم که تا آن روز راضی نشده بود بیاید، با دیدنش در خانه، تا نگاهش به او افتاد یک دل نه صد دل عاشقش شد!😁 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____ 🆔کانال @b_iran 💚 🤍❤️ ❤🤍💚