بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدویازده که بلافاصله به من زنگ زد... به گلویم التماس میکردم تح
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدودوازده
بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.😣😥 چشمم به پرچم سبز حرم😍💚😢 در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی میخواند...
که خواب سبکی چشمان خسته ام را در آغوش کشید..😴تا لحظه ای که از ✨آوای اذان حرم✨ پلکم گشوده شد...
هنوز میترسیدم...
که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم نماز میخواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند..
که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.😞
خواست به سمتم بچرخد...
و نمیخواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم..
صدایش را بلندتر کرد
_خواهرم!
نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد و او دوباره با مهربانی صدایم زد
_خواهرم، نمازه!
مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند...
از همان #چشمان_به_زیرافتاده، بارش عشقش را میدیدم و این خلوت حالش را به هم ریخته بود..
که آشفته از کنارم بلند شد..
و مادرش را برای نماز صدا زد. تا وضوخانه دنبالمان آمد،..
با چشمانش دورم میگشت..
مبادا غریبه ای تعقیبم کند👤 و تحمل این چشمها دیگر برایم
سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف میکشیدم مبادا..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدودوازده بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.😣😥 چشمم به پرچم سبز
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسیزده
مبادا عطر عشقش مستم کند...
آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله ای که تن و بدن مردم را میلرزاند...
مصطفی لحظه ای نمی نشست،..
هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد..
و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم
_زینب جان! نمیترسی که؟😢
و مگر میشد نترسم..😥😨
که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند..و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم..
تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده ها تمام شد.
دست #مدافعان خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود..
که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید...
ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت📲 تا بی معطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد...
حرم حضرت سکینه(س) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم،
مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم...😞😢
با ماشین🚙 از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچه های داریا مقتل مردم شده است...😨😱
آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود...
مصطفی خیابان ها را به سرعت طی میکرد..
💨🚙تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم..😥😥
و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد.
دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🤍💚
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞📌 #روایتگری
🦋 #شهدا خیلی رفیق باز ند
🎙حاج آقا رحیمی
#شهید
#رفیق_شهید
#حاج_حسین_خرازی
#حاج_احمد_کاظنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🖤💚
سلام بچه ها
چند وقتی نبودم و یه سری بچه ها زحمت اداره ی کانال را میکشیدند
خودم خیلی مشغله داشتم
🔺 حقیقت تو فکر این بودم کانال را #حذف کنم ولی بازم دلم نیومد
🔹🔸ان شاالله با کمک خودتون بازم ادامه میدیم کانالو
سعی میکنم کانال مفید و ممتازی باشه براتون
❤️ممنون که تا الان موندید تو کانال خودتون
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خودشون آفتاب میخورن تا بتونن برای زائرین #اربعین سایه درست کنند!
⭕️ تمدن غرب هزار سال دیگه هم نمیتونه همچین انسانهایی تربیت کنه!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🖤💚
تداعی صحنهای تکان دهنده از روضهی مجسم علمدار امام حسین(ع)،
″حضرت ابالفضل عباس(س)″
در فرمانده لشکر مقدس امام حسین(ع)،
شهید حاج حسین خرازی
🔹یک بار که میخواستیم برویم پیش رحیم صفوی، ماشین پیدا نمیکردیم. فاصله مقر ما تا مقر او، حدود هفتصد، هشتصد متر بود.
🔹️حسین وقتی دید ماشین گیر نمیآید، گفت: «بیا پیاده میریم، راهی نیست.» چون عجله داشتیم، تند تند راه میرفتیم.
🔹️یک آن، پای حسین به یک سیم تلفن گیر کرد و نتوانست خودش را کنترل کند. تا آمد خودش را جمع و جور کند، چون یک دست داشت، با صورت به زمین خورد و روی خاک افتاد.
🔹️به قدری این صحنه برای من تکان دهنده بود که هنوز هم وقتی یادش میافتم دلم میسوزد. با صورت به زمین خوردن حسین، روضهی زنده بود؛
🔹️و من در جا بدون درنگ یاد لحظهای افتادم که حضرت ابوالفضل العباس(ع) بعد از این که دست از تنش جدا شد و با گرز آهنی بر سرش زدند، با صورت به زمین افتاد و لشکر ابی عبدالله(ع) را بی علمدار کرد.
شهید حاج حسین خرازی
شادی روحش صلوات🌹
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶 اگر میخواهی به کربلا برسی باید ...
🌷 #شهید_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═🦋 #بچههای_ایران 🦋═┅
➕ عضو بشید 👇
🆔 کانال @b_iran 🇮🇷
❤️🖤💚