eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🕊🕊🌷🕊🕊🌷 🌷 💐یڪی دیگر از دوستان شهید ڪمی دورتر از مرتضی به تابوت شهید خیره شده است. اشڪ چشمانش قطع نمی‌شود و وقتی از او درباره مرتضی سوال می‌ڪنیم او را به "یاس" تشبیه می‌کند و می‌گوید: "هر شهیدی را به چیزی تشبیه می‌ڪنند به نظرم مرتضی مثل یاس در سختی و مظلومیت بود. بسیار انسان معتقد، مومن و اهل کرمی بود برای همین هم در آغاز ماه خدا شهید شد."🕊😔 🥀 مرتضی_مسیب_زاده 🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🖌📃 🌴از عملیاتها که برمی‌گشتیم، همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها براي استراحت مي رفتند و سرگرم كار خودشان بودند٬اما با اینکه شهید عبدالصالح زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه مهمات حمل کرده و دست و پایش تاول زده بود. تازه شروع می‌کرد؛ کمک به رزمنده ها و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت و استحمامشان را آماده می‌کرد. 💐هميشه دوست داشت در كمك كردن به ديگران در صف اول باشد و بتواند مشكلات ديگران را حل كند ✏️: همرزم شهید 🌹 🕊
🌷تازه داماد بود و قرار بود مراسم عروسی‌اش برگزار شود خودش در سـوریه بود ؛ به خانواده گفت : کارت مراسم را پخش کنند ... وعده داد که خودش را می‌رساند! خانواده هم کارت‌های عروسی‌اش را پخش کردند . راست می گفت ؛ خودش را رساند ، اما چگونه ...!🌷 🥀 🕊 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🌹 @baShoohada 🌹
💠بهش گفتـم : 🌹راضی‌ام شهیـد بشی ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی تو جـواب بهم گفـت : لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊 حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤 ✍ راوی : همسر شهید 🥀 🕊 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
💖 می‌ گفـت : حضرت آقـا یا نماینده ایشان امر ڪنند ڪه برو رفتگر محلہ باش ؛ نظام بـہ جارو ڪردن نیاز دارد مــن می‌ روم ...✌️ مهدی بود و همیشہ وسط میدان معرڪہ بود ... 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
📃 💐بابا هروقت می‌خواست بره بیرون صدا می‌کرد حنانه ملیکا، گنجشکای بابا، کی می‌ره لباس بابا رو بیاره ملیکا زودتر از من می‌رفت و لباسها رو می‌آورد همیشه همین طور بود. یکبار ناراحت شدم گفتم بابا چرا همیشه ملیکا باید لباستاتو بیاره. چرا به من اجازه نمی‌ده؟ سرم رو بوسید گفت حنانه جان گنجشک بابا تو بزرگتری اون کوچولویه عیبی نداره حالا چه تو بیاری یا اون من هردوتونو دوست دارم. تو بزرگی باید هوای آبجی کوچیکت رو داشته باشی. آروم شدم و هیچی نگفتم. 🌷کاش الان بود و همیشه ملیکا بهش لباس می داد دیگه ناراحت نمی شدم. میشه فقط برگردی باباجونم؟🕊😭 📜خاطره ای از حنانه خانم دختر شهید "گنجشک بابا" 🌷گنجشک های توبابا(حنانه و ملیکا خانم) ۶ سال انتظار ودوری تو را کشیدیدم، حالا بابا مرتضی از کربلای خان طومان اومدی"خوش آمدی ای پدر عزیزم"🕊😭 🌹 🕊😭 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
🌷🕊 📿علی اقا بسیار اهل گذشت و سخاوت بودن! به اهمیت زیادی میدادن و تحت هر شرایطی نماز اول وقت خود را از دست نمیدادن و به ما هم خیلی تاکید داشتن! 💐بدون هیچ چشم داشتی محبت میکرد و عاشق نوجوان ها بود و خیلی تلاش میکرد نوجوان های محله رو به نماز و علاقمند کنه و خیلی جدی این هدفشو دنبال میکرد! 🌷علیِ من نیازی به اثبات کردن خودش نداشت، خوبی و مهربونی تو ذاتش بود. ۱۰دقیقه معاشرت با علی آقا برای یه عمر فراموش نکردنش کافیه، اینو با اعتقاد کامل میگم. ✍راوی:همسر شهید 🌹 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
💐خواب شہید مدافع حرم عباس آبیارے براے شہادت... 🌷شب ۱۹ دے ماه ۹٤ عباس درحال استراحت بود ڪہ در خواب حضرت زینب را صدا میزد.دوستش عباس را از خواب بیدار میڪند و عباس خوابش را تعریف میڪند... 💠بہ نقل از شہید بزرگوار عباس آبیارے: 🌹در خواب دیدم بانویے قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میڪند، عباس جان پسرم بیا ڪنارم،من که متوجہ نبودم با من هست پرسیدم با من هستید؟بانوے قد خمیده گفت: بلہ عباس جان بیا سمت راستم پسرم که نام برادرم عباس را دارے.بعد شهید عباس آسمیہ را صدا ڪرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد شهید رضا عباسے را صدا ڪرد و گفت:پسرم هم اسم عمویم هستے بیا کنارم،شهید مرتضے ڪریمے را صدا ڪرد و فرموند هم اسم پدرم هستے بیا فرزندم،میثم(شہید میثم نظرے) جان توام بیا ڪنارم پسرم و بعد با بانوے قدخمیده به داخل نور رفتیم.🕊😭 🥀دو روز بعد از خواب شہید عباس آبیاری در ۲۱ دی ماه ۹٤ در منطقه عملیاتی خان طومان واقع در حلب هر پنج شہید بزرگوار بعد از شہادت در ڪنار هم میشوند.🕊😭 🥀 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
💟 ✨علی را وقتی باردار بودم خواب می دیدم که تو روضه هستم و علی یک بچه دو ساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعد که به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی،علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد. 🌺علی۶و۷سالش بود که از خواب بیدار شد گفت مامان خواب محمد طباطبایی را دیده بود که اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود گفت:خواب دیدم با محمد طباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روےسرم گفت من تو را به فرزندےقبول میکنم که اون موقع من گفتم:شاید اینا سادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست. 🌸دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح مےنشستیم بعضی از همسایه هامون مےآمدند دیدنش بعد دنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقا هست که به نتیجه اےنرسیدم  گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهید شد و گمنام این خواب را متوجه معنی اش شدم. ✍به نقل از:مادر شهید 💐گرچہ تولد اصلی تو🎂 شھادت است ڪہ مردان خدا با شھادت  زندہ می شوند . . .🕊 🌷 🕊
°•|🌿🌸 √ : +هـر خانمے ڪہ ، چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد ، و هر جوانے ڪہ ،نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند ، اگر دستم برسد سفارشش را ، بہ مولایم امام‌ حسین علیه‌السلام خواهم‌ ڪرد . . . 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
رفاقت با شهدا
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد، من گفتم دانشگاه اگه تقل
: شرمندہ ام از این ڪه یڪ جان بیشتـر ندارم تا در راہ ولی عصــر (عج) و نایب برحقش امام خامنه ای فـــدا ڪنم . . .(: ❤️✨ 💛 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
: +هـر خانمے ڪہ ، چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد ، و هر جوانے ڪہ ،نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند ، اگر دستم برسد سفارشش را ، بہ مولایم امام‌ حسین علیه‌السلام خواهم‌ ڪرد . . . 🥀🕊 @baShoohada 🕊
مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام سر خود با لبه سنگ لحد می‌شکنم🕊 ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۷۳/۰۱/۰۶ ◻️محل ولادت: امیدیه_خوزستان ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ◻️محل شهادت: حما_سوریه ✍فرازی‌ازوصیت‌نامه‌شهیدحسین‌معزغلامی ◽️سلام بر آنهایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. ◽️خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ‌هاست. در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید. تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. 🥀🕊 @baShoohada 🕊