eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊•⸤ ⸣ نماز‌شب . . .🌿! 🔸مدتی‌ بود که ابراهیم در محل سپاه گیلان غرب در کنار رفقا نمی‌خوابید! دیده بودم که به آشپزخانه شپاه می‌رفت و در اتاق پیرمردهای آشپز می‌خوابید . 🔸بعدها فهمیدم که این بندگان خدا نیمه‌های شب یلند می‌شوند و مشغول عبادت و نمازشب و قرآن هستند و ابراهیم هم شب‌ها‌ را با آن ها مشغول عبادت می‌شود . برای اینکه در حضور رفقایش ریا نشود به آنجا می‌رود . 🔸وَ مِنَ الَّيلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةِ لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَك رَبُّكَ مَقامً مَحمُوداً و پاسی از شب را ( از خواب برخیز و ) قرآن ( و نماز ) بخوان! 🔸این یک وظیفه اضافی برای توست . امیداست پروردگارت تو را به مقامی درخور ستایش برانگیزد! {سوره‌اسرا،آیه۷۹} 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمی‌از‌داداش‌احمد ★بخشی از وصیت نامه‌ی شهید👇🏻 🔸سلام بر زینب و برادرش ابوالفضل سلام بر مهدی صاحب الزمان و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او امام خامنه‌ای .... 🔸قطعا شهادت گل رز زیبایی است که هنگامی که فکرمان به آن نزدیک میشود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده میکنیم رایحه‌ی خداوند را استشمام میکنیم صفحات روحمان به جاودانگی کشیده میشود 🔸این میتواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از شهدا درس شهادت فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا 🔸باید هر یک از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگیتان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم پایان زندگی نمیشود به جز با شهادت باشد. دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند اما آخرت را فقط با اعمال نیکو میتوان تصاحب کرد... 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ باور کن، دوستت دارد.. همین که بر ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند.. همین که هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند.. همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی دستت را گرفته اند.. همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند.. همین که میدهی ، یعنی تو را به قبول کرده اند.. ،شهید .. که میان این شلوغی های هنوز گوشه ی برای دیدار نگاه معنویشان داری.... 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسم الرب الشهدا و الصدیقین🌷 💐 قسمت اول💐 زن تشت گِل را از روی دوشش پائین گذاشت،قالب را پیش کشید،گِلها را درآن ریخت و با چوب رویش را صاف کرد.دستش را به زانو زد،تشت رابرداشت وبرگشت.صدای آوازی را که مرد زیر لب زمزمه میکرد،می شنید. مرد پاچه های شلوارش را بالا زده بود و زیر نور کم رنگ فانوس،کاهگل ها را لگد میکرد،پاهایش با آهنگ نفس هایش تا زانو در گِل فرو میرفت و بیرون می آمد. زن نگاهی به مرد کردو خندید. دوباره تشت را پر کرد،یا علی گفت و بلند شد. دوست داشت کارشان زودتر تمام شود و برگردند. بچه ها را غذا داده بود و خوابانده بود. الان چند شبی میشد که باشوهرش می آمدند و کاهگل ها را آماده می کردند و قالب می زدند. می خواستند هرجور شده،اتاق کوچکی بسازند تا از مستاجری چند ساله راحت شوند . مرد،دو تا قالی ای را که زن بافته بود،همراه تمام وسایل زندگی،حتی گلیم زیر پا و رخت خواب هایشان را فروخته بود تا توانسته بود این زمین را بخرند. حالا جز وسایل ضروری زندگی،چیزی برایشان نمانده بود. زن انگشتانش را تند تند در تارهای قالی فرو میبرد و ریشه میزد. ازصبح تا شب کارش همین بود. مرد،دنبال روزی حلال،شب و روز نمی شناخت. شب هم که می شد،فانوسی به دست میگرفت وجلو می افتاد تابروند برای خشت زنی. حال دوتا اتاق کوچک آماده کرده بود واگر می توانستند دری هم برای این خانه تهیه کنند،می رفتند توی خانه ی خودشان. مرد بعد از چند روز توانست بالاخره یک در چوبیِ کهنه پیدا کند. در را که گذاشت،زن با خوش حالی اسباب و وسایل را جمع و از صاحبخانه خداحافظی کردند. وسایلشان را روی یک گاری چیدند وآرام در کوچه پس کوچه های باریک راه افتادند. هروقت نگاهشان به هم می افتاد لبخندی می زدند وخدا را شکر میکردند. دارد.... 🍃🌹تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
🌷بسم الرب الشهدا و الصدیقین🌷 #هنوز_سالم_است #قصه_مادرشهیدمحمدرضاشفیعی #نویسنده #نرجس_شکوریان_فرد
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 💐 💐 کار چیدن وسایل خیلی طول نکشید. وسیله ی چندانی برایشان نمانده بود که چیدنش بخواهد وقتشان را بگیرد. کف اتاق سنگ و خاک بود. زن پارچه ی کهنه ای روی زمین پهن کرد و وسایل را با حوصله در گوشه وکنار اتاق و روی تاقچه ها چید. کارش که تمام شد،نگاهی به دور تا دور اتاق انداخت. چه قدر وسایلش کهنه بودند.|چند سال پیش که عروس شده بود،پدرش با هزار زحمت این جهاز را برایش خریده بود،وسایلی زیبا و نو که حالا کهنه شده بودند. باز سر به آسمان بلند کرد و گفت «خدایاشکرت!» بعدها یک قالی دیگر بافت ودیوارها وسقف خانه را گچ و خاک کردند. قالی بعدی،خرج سفید کاری اتاق ها شد. قالی پنجمش را که پائین آورد حیاط را موزائیک کردند ویک حوض نقلی ساختند با قالی دیگر،برای خانه لوله آب کشیدند. پول قالی بعدی خرج برق کشی خانه شد وقالی دیگر.... محمدرضا توی همین خانه به دنیا آمد؛ خانه ای که تمام خشت وگِلش را پدرومادر،شب وروز بازحمت و دسترنج حلال روی هم چیده بودند. زن قالی میبافت ومردش،مش حسین،بستنی می فروخت. مش حسین یک چرخ تافی کوچک خریده بود که وسطش یک کاسه بزرگ داشت. هر روز شیر می خرید و می آورد به خانه،.زن شیرها را می جوشاند وبا شکر مخلوط میکرد.وقتی که شیر سرد میشد،مش حسین می ریختش توی همان کاسه ی بزرگ که دورتادورش یخ ریخته بود بعد کمی پودر ثعلب و زعفران بهش اضافه میکرد وشیر را آن قدر هم می زد تا سرد سرد شود وکم کم حالت کشدار پیداکند. خامه ای را هم که خریده بود،به دیواره ی کاسه میمالید و وقتی که سفت می شد،می تراشید وبابستنی قاطی می کرد. پاکت نان بستنی ها را هم روی چرخش می گذاشت وقبل از این که بسم اللّه بگوید و راه بیفتد توی کوچه ها،نفری یک بستنی به بچه هایش که دوره اش کرده بودند می داد. بعد میبوسیدشان و راه می افتاد. دارد..... 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگی_از_خاطرات 🌹 💍 در ازدواج بسیار سخت گیر بود. در جلسہ نخستین صحبت ایشان درمورد بود و اینکہ راهے کہ پیش گرفتہ‌اند در نهایت بہ شهادت ختم مےشود و ڪسے نباید مانع ایشان شود. 🎋 بعد از صحبت ڪردن متوجه شد کہ ڪسے است کہ مےتواند با زندگے ساده و پر از سختے او سازگار باشد. 🌱مدام در حال انجام مأموریت هاے سخت و در مسافرت بود و همسرش هم این را پذیرفت زیرا مهدے اخلاص عمل داشت، 👌 شجاع و سخاوتمند و امام حسینے(ع) و ولایتے بود.😇 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 دشمنان به جای حاج قاسم ماشین «علی امرایی» را زدند: علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت. آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاح‌های انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می‌کنند و مورد هدف موشک قرار می‌گیرند. 🕊 پیکر ارباً اربای علی را حاج قاسم از روی انگشتر شناسایی کرد: بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچه‌ها می‌رسد، خیلی متأثر می‌شود و به گفته هم‌رزمان شهید خیلی گریه می‌کند. حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» 📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱ تیر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 #هنوز_سالم_است 💐 #قسمت_دوم💐 کار چیدن وسایل خیلی طول نکشید. و
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 بقیه بستنی هایش را که میفروخت،برمی گشت خانه و میرفت بقیه کارهایش:؛کارهایی که شبیه بستنی فروشی نبودند،اما به شیرینی بستنی بودند. گاهی به مزار«امامزاده احمد»میرفت با خادمش به کارهای آنجا رسیدگی می کرد وبرای امور امامزاده کمک جمع می کرد. مش حسین میاندار هیئت بود وصدای بلند ورسایی داشت؛آنقدر که صدایش می زدند «حسین بلندگو» میاندار دسته ی چهل اختران بود:ای تشنه لب،حسین وای!صدپاره تن،حسین وای!خونین جگر ،حسین وای!حسین وای حسین وای. زن می خواست برای قالی نخ بخرد. چادرش را که سرکرد،محمدرضا زد زیر گریه.مادر طاقت دیدن گریه ی محمدرضا را نداشت. ازوقتی که سه بچه اش گرفتار بیماری شده بودند و یکی یکی مرده بودند،دلش نازک تر شده بود. بغلش کرد و راه افتاد کوچه ها تنگ و خاکی بودند و مادر می ترسید که پایش پیچ بخورد. نزدیک مغازه که شد،یک گله گاو وارد کوچه شدند. مادر،محمدرضا رضارا محکم به سینه فشرد و چسبید به دیوار. حیوان ها هجوم آوردند و مادر را زمین زدند.مادر با زانو،محکم به زمین خورد. قلوه سنگی زیر پایش شکست وتکه سنگی در زانویش فرو رفت. مادر صدای شکستنِ استخوانش را شنید و درد درتمام بدنش پیچید اما نگاهش به محمدرضا بود ودعایش برای سلامتی او.دیگر نفهمید چطور به خانه برگشته است. تا مش حسین بیاید از درد ناله کرد.مش حسین که رسید او را برد به مریض خانه.دکتر ناامیدانه پایش را گچ گرفت و مادر خانه نشین شد. دارد.... 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🔴🍃 آی اهل محرم ... ⁉️ چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟! اگر غدیر عید ولایت است ، مباهله عید فضیلت است . عاشقان اهل بیت علیهم السلام ، کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند؟ 💛 امام رضا علیه السلام : / آیۀ مباهله ، بالاترین فضلیت علی علیه السلام است. / باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت (ع) در روز مباهله بوده است . / باید غربت مباهله برطرف شود . این خیلی مهم تر از بسیاری دیگر از ایام الله است. / باید داستان مباهله را به کودکان خود بیآموزیم . 🔔 آی اهل محرم ... ببینید حسین علیه السلام ، در آغوش پیامبر صلی الله علیه وآله است ! ⁉️ چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ 💐 اگر غدیر عید ولایت است ... 💐 مباهله عید فضیلت است . چون بزرگترین فضیلت علی علیه السلام ، در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده . 💛 امام رضا علیه السلام ، به مأمون فرمودند : بالاترین فضیلت علی علیه السلام ، آیۀ مباهله است . چون در این آیه ، علی علیه السلام ، نفس پیامبر صلی الله علیه وآله اعلام شده است . ⚠️ باید غربت مباهله برطرف بشود . این خیلی مهم تر از بسیاری دیگر از ایام الله است. در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی علیه السلام ، بشود . 🔅آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند . 👏🏽عاشقان اهل بیت علیهم السلام ، کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند . و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند ؟! ❗️قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت علیهم السلام ، آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم ! شادی از نزول آیۀ مباهله ، موجب صعود دل‌ها ، در عزای محرم است . 🔔 باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت علیهم السلام ، در طول تاریخ اسلام ، در مباهله است . باید داستان مباهله را ، به کودکان خود بیاموزیم . 📡📡📡 آی اهل محرم ... ببینید حسین علیه السلام ، در آغوش پیامبر صلی الله علیه وآله است ! ⁉️ چرا فریاد شادی و هلهله سر نمیدهید؟ 📡📡📡 تنها منتظرید اباعبدالله علیه السلام در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟! ⚠️ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند !! ✍ علیرضا پناهیان 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
🍃❤🍃 نمایندهٔ دستانِ خــدا هم کعبه و هم قبله و هم قبله‌نما در روز مبـاهلــه تماشایی شد حقّانیتِ پنــج تــن آل ‌عبــاﷺ ❤ #٢٤ذى_الحجه 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر هاشم هست🥰✋ *شهیدے ڪه حضرت زینب(س) را به دو قلوهایش ترجیح داد*🕊️ *شهید هاشم دهقانی نیا*🌹 تاریخ تولد: ۶ / ۳ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۷ / ۱۲ / ۱۳۹۴ محل تولد: دارالارشاد،اردبیل محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← سال ۹۴ فردای روزی که دوقلوها بدنیا آمدند ولادت امام علی و روز پدر بود؛🎊 هفت ماهه متولد شدن حسام و شهنام،💞این هفت ماهگی حکمتی داشت که هاشم دو ماه بیشتر بچه ها را ببیند،🎊یک روز صبح مثل تمام روزهای دیگر که آماده رفتن به ماموریت می‌شد🕊️ ساعت 6 صبح برای خداحافظی و طلب دعای خیر به پیش مادرش رفت و خداحافظی کرد🥀همین که خواست پایش را بیرون بگذارد بچه‌ ها شروع به گریه کردند آرام و قرار نداشتند🥀هاشم دید این طوری است برگشت بچه ها را بوسید آنها آرام شدند🌙دوباره که خواست برود بچه ها گریه کردند🥀این بار برنگشت تا ته کوچه رفت فقط یکبار از دور به من و بچه ها و مادرش نگاه غریبانه‌ای کرد و رفت🥀و ما پشت سرش آب ریخته با این نیت که خدا او را به سلامت بر می‌گرداند،🌙ولی او دیگر برنگشت...🥀همرزم← تکفیری‌ها برای باز پس‌گیری به روستا حمله ور شده بودند💥و چند تن از پاسداران جوان، با شجاعت تمام در مقابل تکفیری‌ها ایستاده بودند🍃 که از جمله آنان شهید دهقانی بود که با نهایت تلاش در مقابل دشمن ایستادگی و دفاع کرد💥 و در نهایت او بر اثر مجروحیت قطع نخاع شده🥀و حرکت برایش غیر ممکن شده بود🥀و سپس خبر شهادتش را شنیدیم🕊️ ایشان نخستین شهید مدافع حرم اردبیل است که بعد از پیاده‌روی اربعین و زیارت شهدای کربلا،🌙عشق زینب (س) را به پسران دو قلوی شش ماهه‌اش ترجیح داده🌷و مجوز شهادتش را در راه دفاع از حرم آل الله از امام حسین(ع)گرفت*🕊️🕋 *شهید هاشم دهقانی‌ نیا* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا