eitaa logo
در جمع شهیدان
221 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
10 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ؛ بی‌سر و صدا رفتند و ما مانده‌ایم و یک ادعا بدون عمل ... . 📷 آخرین وداع رزمندگان دلاور گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا با رفیق شهیدشان ( ) در سه راهی دوجیله ، عملیات والفجر ده، اسفند۱۳۶۶...🌷 .
🍃🍃🍃🍃 🍃 🌹سال‌ها قبل تصویری از یک ایرانی در رسانه ها منتشر شد... فردی که در زمان صدام در حلقه ی نظامیانی که پرچم عراق را در دست داشتند در حال قدم زدن بود او طوری با صلابت قدم بر میداشت که گویا فرمانده ی جمع است... ماجرا برعکس بود! تصویر مربوط به یک قهرمان بود که ۱۶ سال در اسارت صدام به سر میبرد... امروز سالگرد شهادت قهرمان وطن، است ایران چنین مردانی را به خود دیده و مادر چنین قهرمان هایی بوده است ما به این سرزمین و فرزندانش افتخار میکنیم
🌷شهید ، فرمانده لشکر عاشورا و شهید ، فرمانده لشکر نجف اشرف در سنگر و در کنار یکدیگر
💠 شهرداری که رُفتگر شد !! 🔺در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود. دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محلۀ ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز آقا مهدی است! ➖ آقا مهدی، شما اینجا چیکار می‌کنی؟ 🔹 آقا مهدی علاقه‌ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آخه شما شهرداری، اینجا چیکار می‌کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ ▫️خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت: ▪️زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می‌گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ اومد پیش شهردار، اون هم بِهش مرخصی داده، و الآن خودش اومده به جاش! 🔸اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هر چه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن. 🌴رفتگر آن روز محله ما، شهردار ارومیه بود! ┄──┄┄──┄──┄┄──┄┄──┄┄──┄ 🌸🍀شهید عزیز، در اوایل انقلاب، شهردار ارومیه بود و پس از جنگ، فرمانده لشکر31 عاشورا شد.
🌸🍀شهید ، فرمانده لشکر عاشورا (آذربایجان) باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت « می خوای بدونی ؟ پاشو تو هم بیا. » با لندرور شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه، ببینه چی می کشیم. » آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود. » از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راه آب می کندیم. 🌷شهید
یکی از هم‌سنگرهایش می‌گفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم، یک‌بار به او گفتم: اینجا دیگر چرا کمر بند می‌بندی؟! اینجا که پلیس نیست! گفت: می‌دانی چقدر زحمت کشیده‌ام که با تصادف نمیرم؟! 🌷شهید‌ 🌷
🚩آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه: 🔻 استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد. ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه ميخواندم. وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم. امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. ... اگر خواستيد قرائت زيارت عاشورا را ترويج كنيد براى ديگران ارسال نماييد...
🔸«كلّ الخير في باب الحسين (ع)». عزاداری و گریه بر حسین (ع) پیوند با او را تحکیم می کند. اگر دنیا می خواهی، اگر خوشنودی خدا می خواهی، گریه کن بر حسین (ع). حسین (ع) محبوب خدا است. حسین (ع) صاحب نفس مطمئنه است. صاحب نفس راضیه و مرضیه است. 🔸برادر من، عزیز من، شيطان همه چیز ما کار را برد، چیزی برای ما باقی نگذاشته، و فقط در میان وسایل الهیه، وسیله حسینیه که اعظم وسایل است مانده؛ خدایا به حق حسین مظلوم (ع) این وسیله را برای ما نگاه داری فرما. (عالم ربانی آیة الله تألهی همدانی)
با نگاه ، حرف تان را زدید : «می رویم تا ایران بماند ..»
🌷 سردار گمنام جنگ، علی تجلایی، صبح‌دم روز ۲۹ بهمن ۶۳ ، عازم جبهه شد و قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید. من پدر خوبی برای بچه‌ها و همسر خوبی برای شما نبوده‌ام . حالا پیش خدا می‌روم ... . مطمئنم که دیگر برنمی‌گردم. همیشه می‌گفت: « خدا کند جنازه من به دست شما نرسد.» گفتم : چرا؟ گفت: برادران، بسیار به من لطف دارند و می‌دانم که وقتی به مزار شهیدان می‌آیند، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ، شهیدان بسیجی‌اند. دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم. تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس.
سوار بالِ قنوت ملائک می‌گردم اگر که نامِ مرا در دعایت ببری ...
🕌 حرم امام حسین علیه السلام صد سال پیش اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ