یکی از همسنگرهایش میگفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم، یکبار به او گفتم: اینجا دیگر چرا کمر بند میبندی؟! اینجا که پلیس نیست! گفت: میدانی چقدر زحمت کشیدهام که با تصادف نمیرم؟!
🌷شهید #محمودرضا_بیضایی🌷
🚩آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه:
🔻 استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم
به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد.
ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه #زيارت_عاشورا ميخواندم.
وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند.
شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟
امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.
امام صادق فرمود:
مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
... اگر خواستيد قرائت زيارت عاشورا را ترويج كنيد براى ديگران ارسال نماييد...
🔸«كلّ الخير في باب الحسين (ع)».
عزاداری و گریه بر حسین (ع) پیوند با او را تحکیم می کند.
اگر دنیا می خواهی، اگر خوشنودی خدا می خواهی، گریه کن بر حسین (ع).
حسین (ع) محبوب خدا است.
حسین (ع) صاحب نفس مطمئنه است.
صاحب نفس راضیه و مرضیه است.
🔸برادر من، عزیز من، شيطان همه چیز ما کار را برد، چیزی برای ما باقی نگذاشته، و فقط در میان وسایل الهیه، وسیله حسینیه که اعظم وسایل است مانده؛ خدایا به حق حسین مظلوم (ع) این وسیله را برای ما نگاه داری فرما.
(عالم ربانی آیة الله تألهی همدانی)
🌷 سردار گمنام جنگ، علی تجلایی، صبحدم روز ۲۹ بهمن ۶۳ ، عازم جبهه شد و قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید. من پدر خوبی برای بچهها و همسر خوبی برای شما نبودهام . حالا پیش خدا میروم ... . مطمئنم که دیگر برنمیگردم. همیشه میگفت: « خدا کند جنازه من به دست شما نرسد.» گفتم : چرا؟ گفت: برادران، بسیار به من لطف دارند و میدانم که وقتی به مزار شهیدان میآیند، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ، شهیدان بسیجیاند. دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم. تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس.
🕌 حرم امام حسین علیه السلام صد سال پیش
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌷 شهید ناصر کاظمی - شهید بروجردی
🔹 شهید خوشبین، بی سیم چی قرارگاه آنها نیز در تصویر دیده می شود
@sangareshohadababol
🔹اولین سال بعد از شهادت شهید، زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست. یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی ناآرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی. خیلی اصرار کرد. آخرش دید که من کوتاه نمی آیم، گفت: ....
▫️....گفت: بهت قول داده زمستون که می آد، اولین برف که رو زمین می شینه چی برات بخره؟ چشم هایم پر از اشک شد، گریه ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ گفتم: شوخی می کرد و می گفت: بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه می خرم.
🔸این دفعه آقا جون گریه اش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می کرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منيژه قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم. حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش....
—(راوى: همسر شهید فرمانده ناصر کاظمی)
ا▫️🔹▫️🔹▫️
🌷شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان با تمام عشق، در خدمت مردم محروم بود. در کردستان، درخشید و چنان شخصیت والایی از خود بروز داد که مردم ، دل در گرو محبت او سپردند و حتی نام « ناصر» را بر کودکانشان برگزیدند و بر این نام مباهات کردند.
🌷خاطرات #شهید غلامرضا فروتن مقدم
میگفت: من غلامرضا هستم و چاکر
امام رضا علیه السلام باید هر طوری شده، سالی یک بار برم پابوس آقا. این زیارت جزئی از برنامەی هر سالهاش بود. هر سال برای ۲۴ ساعت هم که شده بود، یک سفر میرفت مشهد.
یک بار در یکی از دورههای آموزشی، دو روز
مرخصی خواست. علت را که پرسیدم، گفت:
من هرسال میرم پابوس امام رضا علیه السلام ولی امسال هنوز قسمتم نشده. اگه اجازه بدید این مرخصی رو برای سفر مشهد میخوام.
🍃 #یادش_گرامی
تولد: تهران، سال ۱۳۴۶
شهادت: اصفهان، سانحه هوایی، سال ۱۳۷۹
مزار: گلزار شهدای اصفهان
روایان: سرگرد محمدعلی مشایخی و سرگرد مجتبی روحانی
📚 برگرفته از کتاب خط عاشقی
خاطراتی از عشق شهدا به امام رضا علیه السلام