#سردار_حاج_احمدمتوسلیان:
«…برادرها! باید که اسرائیل
ازجهان زدوده شود
وشما مردان بزرگ،
باید که حرف اماممون
رو جامه عمل بپوشونین…»
📎پ ن: شامگاه ۲۱ خرداد ۱۳۶۱_ ورود رزمندگان قوای محمدرسول الله «ص» به فرودگاه بین المللی دمشق
#جاویدالاثر_حاج_احمدمتوسلیان
#قوای_محمد_رسول_الله_ص
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ 🌷
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
#خاطرات_حاج_احمدمتوسلیان
💠21 خرداد سالروز اعزام #قوای_محمد_رسول_الله_ص به لبنان در سال61 برای کمک به مردم لبنان در نبرد با صهیونیستها است.
.
●《#سردار_عباس_برقی از رزمندگان #تیپ_۲۷ میگوید: «برادرهای ما گرم کار شناسایی بودند که پیامی از #حاج_احمد به دستمان رسید. حاجی در این پیام، خیلی کوتاه و صریح نوشته بود: تصمیم گرفته شده که ما برای جنگ با اسرائیل، عازم لبنان بشویم. سریع وسایل و تجهیزات تیپ را جمع کنید و بیایید تهران، #پادگان_امام_حسین_ع.»
.
●نیروهای اعزامی، صبح روز جمعه بیستم خرداد 1361 یعنی یک روز پیش از عزیمت به سوریهـ به فرمان #حاج_احمد_متوسّلیان در پادگان امام حسین (ع) گرد آمدند.
.
● #سردار_حاج_سعید_قاسمی مسئول وقت واحد اطلاعات عملیات تیپ 27 میگوید: «هیچوقت فراموش نمیکنم. قریب به هزار نفر بودیم؛ حدود هشتصد نفر از نیروهای کادر سپاه، و مابقی، بچّههای تکاور تیپ 58 ذوالفقار ارتش بودند که در محوطه زمین صبحگاه پادگان امام حسین (ع) صف کشیده بودند.در مقابل ما و روی جایگاه، علاوه بر حاجاحمد و #حاج_همّت، #تیمسار_ظهیرنژاد و تعدادی از فرماندهان محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران هم حضور داشتند؛ اصحابی که دیگر گمان نکنم اَحدی بتواند مثل و مانند آنها را در یک جا گردآوری کند.
●حاجاحمد در جمع این رزمندگان، سخنرانی هیجانانگیزی ایراد کرد. پشت میکروفن، با چهرهای برافروخته و لحنی حماسی گفت:
برادران، این راه، راهی بیبازگشت است! کسی که با ما میآید، باید تا آخر خط همراه ما باشد. اگر در آنجا عملیاتی انجام بدهیم، ممکن است حتی جنازة هیچ یک از شهدای ما به ایران برنگردد. تنها دالان هوایی تهران به دمشق، از فراز ترکیه میگذرد و این کشور، به علت عضویت در پیمان نظامی ناتو و روابط گرمی که با اسرائیلیها دارد، به محض اطلاع از حضور قوای نظامی جمهوری اسلامی در دمشق، قطعاً این تنها دالان هوایی را هم، به روی هواپیماهای ترابری ما خواهد بست. شاید ما اوّلین و آخرین مجموعه رزمندگانی باشیم که به سوریه خواهیم رفت؛ بنابراین، برادرانی با ما بیایند که تا آخر پای کار خواهند بود...
● برادرها، درحال حاضر دشمن، وسیعترین تهاجم خودش را علیه سرزمین اسلامی لبنان شروع کرده و بر همه مسلمانان آزاده جهان واجب است که به فریاد مردم مظلوم لبنان برسند. ما نیز برای ادای همین تکلیف و تحقق بخشیدن به فرمایش امام عزیز بود که به اینجا آمدیم...
من صحبت دیگری با شما عزیزان ندارم. با توکل به خداوند آماده پیاده شدن از هواپیما باشید.»
.
#قوای_محمد_رسول_الله ﷺ
#جاویدالاثر_حاج_احمدمتوسلیان
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
این یک صحنه از فیلم نیست
این واقعیت کف میدان هست
مردانی با قلبهای قوی پر از ایمان
فلسطین زنده باد🇵🇸
به امید نابودی صهیونیستها
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
"سرخ"
رنگی که یادآور شرمساری ماست
#من_اگر_کاندیدا_میشدم
به دوستانم میگفتم
که رنگ ستاد انتخاباتی رنگ خونِ شهداست
حواسمان باشد کجا خرجش میکنیم...
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
گرفت گریه کنان از رضا (ع) شهادت را
حرم همیشه پُر از هدیههای سلطانیست
#خادم_الرضا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
♥️از شهدا یاد گرفتیم👇
از ابراهیم هادی،پهلوانی را...
از حاج همت،اخلاص را...
از باکری ها،گمنامی را...
از علی خلیلی،امر به معروف را...
از مجید بقایی،فداکاری را...
از حاجی برونسی،توسل را...
از مهدی زین الدین،سادگی را...
از حسين همدانى،جوانمردى و اخلاق را...
از حاج قاسم سلیمانی،ولایت مداری را...
♥️از #شهید_رئیسی صبر در مقابل تلخیها را
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
توصیه شهید هادی ذوالفقاری
#نامحرم
مزار مطهرش
در کنار امیرالمومنین ع در
وادی السلام نجف
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
عملیات قدس 1
1364/03/24
ساعت21 و25 دقیقه 24 /3/1364 نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عملیات «قدس1» را با رمز «یا محمد رسول الله(ص)» در منطقه عملیاتی «هورالهویزه» در شرق رودخانه «دجله» عراق، برای انهدام نیروها و بر هم زدن انسجام ماشین جنگی ارتش عراق، در منطقهای به وسعت180 کیلومتر مربع آغاز کردند. در این عملیات4 روزه، نیروهای عمل کننده ایران در ظرف مدت کوتاهی به دو پاسگاه مورد نظر یعنی «ابوذکر» و «ابولیله» دشمن دست یافته و مقاومت آنها را درهم کوبیدند.
دشمن با هواپیما و بالگرد اقدام به بمباران شیمیایی و حمله هوایی نمود، اما با استقرار سریع توپهای ضد هوایی، یک فروند هواپیما ساقط شدو این پاتکها در روزهای بعدی نیز از سوی دشمن تداوم یافت که برای نیروهای عراقی سودی در بر نداشت. هدف نهایی در عملیات قدس1 که در آغاز سلسله عملیاتهای قدس پیشبینی شده بود، رسیدن به اهداف و نقاط تأمین نشده عملیات بدر، از جمله نزدیک شدن به جاده مهم العماره- بصره بود.
پاسگاههای مختار، ابوذکر، ابولیله و المیدان عراق آزاد و منطقه «الحسان» و «الزجیه» واقع در نزدیکی جاده مذکور به تصرف نیروهای خودی در آمد. طی این عملیات یک تیپ پیادهدشمن متلاشی شد و یک فروند هواپیما، یک فروند بالگرد،15 قایق و12 پاسگاه سیار منهدم و تعداد890 تن از نیروهای عراقی کشته و زخمی شده یا به اسات نیروهای خودی در آمدند.
غنایم به دست آمده نیز شامل4 قبضه توپ ضد هوایی،9 قبضه خمپارهانداز،29 فروند قایق جنگی و بلم،10 دستگاه بیسیم،10 قطعه پل،25 قبضه سلاح سبک و مقدار فراوانی مهمات و فشنگ بود.
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
ول کن جهان را
زندگی چای تازه دمی است
که دیر بجنبی از دهن میافتد..!
#صبحتون_شهدایی🌷
🌹تصاویر ۳۴۲ شهید حزب الله لبنان از تاریخ ۷ اکتبر در راه ازاد سازی قدس و مبارزه با رژیم صهیونیستی
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
#کوخ_نشینها
زمستان بود و دم غروب
کنار جاده یک زن و یک مرد
با یک بچه ایستاده بودن وسط راه،
من و علی هم از منطقہ بر میگشتیم.
تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون...
پرسید: ” ڪجا میرین؟ “
مرد گفت: ڪرمانشاه .
علی گفت: رانندگی بلدی؟
گفت بله بلدم .
علی رو کرد به من گفت:
سعید بریم عقب ....
مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و
ما هم عقب تویوتا ...
عقب خیلی سرد بود.
گفتم: آخہ این آدم رو میشناسی
گه این جوری بهش اعتماد ڪردی؟
اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و ...
گفت: آره! اینا همون کوخ نشینایی هستن ڪہ امام فرمود به تمام کاخ نشینها شرف دارن.تمام سختیهای ما توی جبهه به خاطر ایناس....
#سردار_شهید_علی_چیت_سازیان 🌷
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جگرم سوخته بود
خیلی زود ماجرای زندگیمون تموم شد ...
📎 روایت دردناک لحظه شنیدن خبر شهادت شهید عباس دانشگر از زبان همسرشان
#شهید_عباس_دانشگر🌷
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
نه نسوزانده مرا زهر هشام
کشته من را روضهی بازار شام
#یا_باقر_العلوم_ع💔
#شهادت_امام_محمد_باقر(ع)🥀
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣روایت یک دیدار
به یاد سردار شهید سید رضی موسوی، خدمتگزار ارشد جبهه مقاومت
«قسمت اول »
«والنّاشطات نشطا»
«والسّابِحاتِ سَبحاً»
«فالسّابقاتِ سَبقا»
«فالمُدَبِّراتِ اَمرا»
خداوند سید رضی را رحمت کند، به نظر می آمد موثرترین نیروی سپاه ایران در سوریه بودند. بیش ازسه دهه از بهترین لحظات عمر خود را ، در آن منطقه پر تنش و پر فتنه، میدان دار اصلی فعالیت تمام نیروهای ایرانی اعم از نظامی و غیر آن بود. از تامین کوچکترین نیازها تا دقیق ترین آنها با انجام کاملترین هماهنگیهای اجرایی و عملیاتی، با سرعت و نشاطی کامل، هرچند با ورود به اقیانوسی از آب و آتش.
تا سالها، لازمه هر حرکتی حتی در دمشق و حومه آن ، عبور سریع از محورهایی بود که تک تیراندازان تکفیری بر آنها مسلط بودند و این اولین و ابتدائیترین خطر و مانع راه بود در برقراری ارتباط و تأمین نیاز مجاهدان.
🌹 در بهمن سال ۱۳۹۹ که به همراه تعدادی از دوستان پزشک در محل کارشان در دمشق، مهمان ایشان بودیم از حیطه اشراف و مدیریت وسیع همه جانبه عملیاتی ایشان متحیر ماندم. چنین تصوری در من شکل گرفت که هیچ ایرانی پای در پلکان هواپیما برای سوریه نمی گذارد الا اینکه از ابتدا تا انتها تحت اشراف حمایتی ایشان قرار می گیرد. منهای نیازهای گروهی به نیازهای فردی و اجتماعی آنها نیز توجه دارد.
در ورود به سوریه، با کمال تعجب دیدم که پاسپورت ما را مهر نزدند. پرسیدم چرا؟. گفتند: چون شما برای خدمت آمدهاید این اقدام انجام شد تا به علت محدودیتهایی که آمریکا و غرب برقرار کردهاند مسافرت شما به این کشور، مانع کسب ویزای دیگر کشورها و نتیجتاً مانع حضور شما در کنگرههای بینالمللی نشود!
افراد گروه که با آگاهی از این امر وارد سفر سوریه شده بودند قید این ممانعتها را زده بودند اما ملاحظه این ظرافت کاری تیم هماهنگ کننده بسیار دلگرمکننده بود. در پایان سفر متوجه شدم که نیروی اصلی تصمیمگیر و هماهنگ کننده این کار، خود مرحوم سید رضی موسوی بودهاند! این هوشمندی کاری در نزد تیم پزشکان بدون مرز ایرانی بسیار ارزشمند بود.
در ایام شهادت خانم سیده رقیه (علیهالسّلام)، که کاروانهای زیارتی زیادی وارد دمشق شده بودند، با آنکه سید از این اقبال عمومی مردم به زیارت پس از سالها تعطیلی خوشحال بودند اما از اینکه ظرفیت هتلها پاسخگو نبوده و بعضی گروهها با امکانات کم در موکبها اسکان یافتهاند بسیار ناراحت بودند در حالیکه اساساً تدارک کاروانهای زیارتی به عهده ایشان نبوده است.
✍دکتر ابراهیمی
دی ماه ۱۴۰۲
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣روایت یک دیدار
به یاد سردار شهید سید رضی موسوی، خدمتگزار ارشد جبهه مقاومت
«قسمت دوم»
🌷در آن ملاقات، با آنکه سید از دیدار مهمانان خود دلخوش می نمود و دو ساعتی هم به اشتیاق چشمانتظار نشسته بود، اما چهرهاش دارای خستگی مزمن ناشی از بیدارخوابی طولانی بود. در کنار آن خستگی، اندوه و گرفتگی واضحی نیز جلوه می کرد. گویا در سازمان رزم آنها برای این نادره فرزانگان عرصه جهاد که از السابقون السابقون هم بودند نشانی از بازنشستگی، استراحت و آرامش تعریف نشده بود.
او اهل جلوه گری و ارزش گذاری به کار خود نبود، به همین نسبت اهل شکوه و طرح مشکلات کار خود هم نبود، خود حل المسائل روزگار سخت بود برای همه؛ با این وجود پیدا بود که حس تنهایی، غربت، همراه با عدم درک دیگران از موقعیت ها، و کوتاهی مسوولین، آنها را در اذیت قرار داده است. رنج این «غربت ادراکی»، در مضمون کلام غالب نیروهای خدوم آنجا قابل درک بود.
برداشت من از آن مهمانی این بود که به احتمال قوی دلیل دعوت جمع ما نیز همین بوده است. ابتهاج و شعف ناشی از درک و توجه عده ای از متخصصین به حوزه مشکلات درمانی گروهی از مستضعفین در منطقه مقاومت (مردم عادی اردوگاههای فلسطین) و حضور عملی در آنجا، که بی نیاز از تکلیف اداری و نظامی، صورت گرفته بود.
با آنکه حجم کار ما محدود بود، بزرگ نبود، برای نیروهای نظامی و عملیاتی هم نبود اما گویا تاثیر روانی آن حرکت کوچک و محدود، در دلگرمی آن مجاهدان بزرگ خط مقدم ایثار, ارزش معنایی بسیاری داشته است. در واقع کار ما، قبل از آنکه پاسخی به نیازهای درمانی مردم بیپناه داده باشد به نیاز روحی آن مجاهدان پاسخ گفته است.
در لحظه پایان سفر نیز که سوار هواپیما شده بودیم، بار دیگر درست قبل از حرکت، از پنجره هواپیما سید رضی را دیدم که مشغول جابجایی سریع بسته هایی به داخل بار بود. در تهران متوجه شدم که آن بسته ها، هدیه های مبارک و لذیذ آن بزرگوار بوده است به ما که شامل زیتون، شیرینی، و لوحی شکسته از تصویر حاج قاسم با آخرین وصیتش بود که اینک در ظرف خاطرات الهامبخش ذهن من، تزئین مطب شده است. با آنکه بهظاهر هماهنگی های کاری گروه درمانی ارتباط مستقیمی با ایشان پیدا نمی کرد اما ایشان هواسشان بوده که از باب تقدیر ، آنها را دعوت بنماید و آن هدایا را نیز دقیقاً هماهنگ با زمان پرواز آنها با خود به فرودگاه آورده و بدون هیچگونه تعارف و رودررویی با افراد گروه و یا گرفتن عکس یادگاری، که بخواهد اعتباری برای خود بخرد، خودش سوار بار نماید. یعنی توجه داشته که در آن سفر فشرده، افراد گروه ، حتی کمترین دردسری برای بسته بندی، جابجایی و وزن بار هم نداشته باشند. جالب آنکه حتی چنین کار اولیهای را هم خود مستقیماً به انجام می رساند!
پیداست که ایشان در کار خود، شأنی جز خدمتگزاری تعریف نکرده است. نه طالب معروفیت و شهرت بود و نه خواستهای دیگر داشت. روحش قرین رضوان خدا باد.
✍دکتر ابراهیمی
دی ماه ۱۴۰۲
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣رفته بود بازدید از یک کارخانهی تولید وسایل جنگی در آمریکا. ژنرال آمریکایی هلیکوپتری را نشانش داد و گفت:
«جناب ادواردو این هلیکوپتر، پیشرفتهترین هلیکوپتر ماست. مانند او توی دنیا نیست. همه فناوریها درآن جمع شده. این از همان هلیکوپترهایی است که پارسال در حمله به ایران از آن استفاده شد»
ادواردو گفت: «منظورتان حمله به #طبس است؟ اما این هلیکوپترها با آن دبدبه و کبکبهشان در طبس زمینگیر شدند و شکست خوردند».
ژنرال آمریکایی ماند چه بگوید! سرش را انداخت پایین و گفت:
« خدای آنها قویتر از هلیکوپترهای ما بود!»
منبع: کتاب من ادواردو نیستم، خاطراتی از ادواردو آنیلی ص۴۹
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣روایت یک دیدار
به یاد سردار شهید سید رضی موسوی، خدمتگزار ارشد جبهه مقاومت
«قسمت سوم»
🌷 دل سیر و نفس غنی او رشکبرانگیز بود. گویا در قالب ذهنی ایشان سهمی از غوغای درآمدها و برداشتهای اقتصادی برای آسایش زندگی خود و فرزندانش دیده نمی شد. با وجود تورم افسارگسیخته داخل و زندگی سخت و پرمخاطره آنجا، نه نگران از دست دادن منافعی بود و نه نگران نرسیدن به خواستههای شخصی و خانوادگی. نه تنها خود آن زندگی را با انتخاب تحمل می کرد که بعضاً افراد خانواده هم مجبور بودند در آن شرایط دشوار امنیتی، در غربت همراه پدر باشند. یعنی این شخصیتها، در کار خود، نه «خود» را، که زندگی خود را هم تعریف نکرده بودند. در حالیکه در ایران، در غالب موارد، مقامهای مسؤول، در کار جز «خود» را نمی بینند و کار ما بهازای آوردهای است که برای آنها دارد. حجم بزرگ مفاسد و رشوهها هم به همین علت است.
این بود که از همان ابتدای آشنایی با این نیروها، با توجه به شرایط پر دردسر کاری آنجا و نیز نبود هیچ گونه موقعیت ارتباطی سرگرم کننده برای زن و بچه های آنها بجز زیارت، این سوال همچنان تا به امروز در ذهن من دور می زد که در آن محیط پر استرس خسته کنندهی ناموزون، که نظم درستی بر مدیریت و کار آنجا حاکم نیست، این نیروها با دلگرمی به چه چیزی چنین ثابت قدم، ۲۴ ساعته، ۷ روز هفته را در تلاشند!؟
می دانیم که کشور جنگزده سوریه، دارای انبوهی از مشکلات است. بهلحاظ امکانات پزشکی و مدیریت درمانِ اورژانسها نیز دارای محدودیتهای فراوانی است. من از بعضی دوستان همراه، مواردی از مشکلات درمانی را که برای رزمندهها بوجود آمده بود شنیدم که اگر داخل ایران رُخ می داد به راحتی قابل حل نبود بلکه به تجربه عرض می کنم اینجا هم با وجود امکانات غیرقابل مقایسه، کاری غیرممکن بود؛ اما آنجا، به محض تماس با سید و عرض مشکلات و محدودیتهای پیشآمده، آن غیرممکنها، ممکن شده بود. می فرمودند هر موقع شب هم که تماس گرفته می شد پاسخگو بودند و بلافاصله به حل مسأله می پرداختند. فرقی هم نداشت که ساعت دو و سه بعد از ظهر باشد یا دو و نیم شب.
طبیعی است که حجم کار، تنوع نیازهای هر روزه محورمقاومت، سرعت پاسخی که به تناسب رویدادهای نوپدید لازم بوده، و نیز روحیه پیشرفتگرای ایشان که در آن شرایط ناهموار و ناهمگون، لازم می دیده برای کسب نتیجه، خودش کارها را تا پایان مدیریت کند، شرایط را چنان رقم می زند که برای ایشان حتی استراحت ضروری هم معنایی نداشته باشد. بی ادعا و بی غرض، تمام ظرفیت 24 ساعته خود را، فعالانه، با بهرهوری 48 ساعته، در کار حل مسأله بود. او بهواقع یک نیروی عملیاتی 247 در مدیریت بحران بود.
✍دکتر ابراهیمی
دی ماه ۱۴۰۲
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣سال 65 بود. محسن تازه از جبهه برگشته بود.چند روزی مرخصی داشت. من را صدا زد. گفت: برادرم خانه ای اجاره کرده، بیا با هم بریم قبل اسباب کشی آن را تمیز کنیم.
صبح زود با موتور و یک دبه 20 لیتری آب به دنبال من آمد. گفتم: مگه آن خانه آب نداره؟
گفت تا قبل ساکن شدن حساب آب با مستأجر قبلی است، من یک لیوان آب هم از آنجا بخورم، مال مَردم است، فردا روز که مُردم، جواب آن یک لیوان آب را چه طور بدهم. یک دبه آب با خودم می برم، که مدیون کسی نباشم. تو هم تشنه شدی از این آب بخور. علی این ذره المثقال بدبختمون می کنه ها.
حدود دو روز آن خانه کار کردیم، وقت وضو نماز هم به مسجد می رفتیم. غروب روز دوم کار تمام شد. وسایل را جمع کردم که برویم. دیدم با دو دست شاخه های نارنج توی حیاط را گرفته و شانه هایش تکان می خورد. کنارش رفتم، دیدم به پهنای صورت اشک می ریزد.
گفتم: محسن کاکا چی شده، چرا گریه می کنی؟
گفت: خدا دیگه بسمه، دیگه کی می خواهی من را ببری؟ چقدر برم و بیام و یکی از بچه های پایگاه مسجد شهید شده باشه. منی که این ها را آوردم به مسجد شهید شدند، اما خودم راست راست دارم بین مردم راه می رم.
خوب که گریه کرد. حواسش که به من جمع شد: گفت یه وقت به بچه ها نگی من گریه می کردم.
گفت دلم گرفته بریم گلزار شهدا. مثل همیشه دوری در قبور شهدا زد، تا رسید به قبر برادرش. می گفت: ببین کنار مهدی یک جای خالی هست،این جای من است.کسی را اینجا خاک نمی کنند، چون سندش را به اسم من زده اند.
وقتی در کربلای 4 شهید، جنازه اش، همان جا که می گفت دفن شد.
🌸🌷🌸
هدیه به شهید محسن ظریفکار صلوات،،شهدای فارس
#در_جمع_شهیدان
@ba_Shaheidan
❣ماییکه ادعاۍ سربازی امام زمان (عج) را داریم باید حرکات و سکنات ما طورۍ باشد که آقا ما را به سربازۍ خویش قبول فرماید و ما افتخار بودن در لشکر امام زمان (عج) را داشته باشیم
#شهید_حبیب_الله_نمازیان
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣روایت یک دیدار
ادامه👇
بد نیست که اینجا در مقام مقایسه، یادی کنیم از رئیسجمهوری که در بحران سیل مخرب سال 1398 که 25 استان کشور را در بر گرفته بود و جان و مال و زندگی مردم بر فنا می رفت حاضر نشد حتی برای یک روز هم که شده از تعطیلات عید خود بکاهد! نه در متن بحران، که در دفتر کارش در تهران حاضر شود و شفاهی هم که شده به ابراز پیگیری مشکلات و مصیبتهای مردم بپردازد.
🌹 حقیقتاً چگونه سید، آن حجم از کارهای متنوع و حساس را، در زیر چشم دشمن، با آن همه شرایط دشوار ترکیبی از رنج و درد و محدودیت و محرومیت، تا پایان تعقیب می کرد و تحمل می نمود!؟ آنهم نه تحملی از سر ناچاری و اجبار که با سینهای گشاده پذیرای خدمت بود. بهگونهای که معروف بود هیچ نیازی به آقا سید حواله نمی گردد الا اینکه برآورده می شود.
او کارها را از دریچه منافع خود نمی دید و چیزی را نمی خواست به جانب خود بکشد، این بود که با هیچ کسی در رقابت و نزاع نبود. با همه در صلح بود. او با همه نیروهای جبهه مقاومت ارتباطی برد برد برقرار کرده بود. ارتباطی نرم و پذیرنده که از طرح هیچ نیازی از طرف هیچ فرد و گروهی دلتنگ نمی شد. خود به اندازه چهل مرد کارمی کرد و دیگران را هم به حرکت وا می داشت. چرخ مقاومت بر دوش او حرکت می کرد. خدایش با بهترین پاداشها سید رضی را به مقام «فترضی» «وَلَسَوفَ یُعطیک ربُّک فترضی» برساند.
🌹 برای ما که هفتهای بیش آنجا نبودیم با وجود شوق خدمت ، زیارت ، و نیز سیاحت شهر تاریخی دمشق، با کلی هماهنگی و امکانات رفاهی فراهم آمده، تحمل ادامه حضور در آن فضا سخت بود. بنابراین، این سؤال مطرح بود که ایشان چگونه، نه یک هفته و دو هفته، و نه یک ماه و دو ماه، که سالهایی طولانی توانستهاند قرار و آرامش خود را در بیقراری و رنج قرار دهند. راز این آرامش و قرار دل،در دل آن بیقراریهاو بیثباتیها در چیست؟
منبع الهام و انرژی آنها در آن محیط پر اضطرار و پر اضطراب در چیست؟
با وجود آن محدودیتهای اجرایی، و آن حجم از فشارها و ایذاهای تحمیلی از بیرون، این قوت قلب بالا را در پیگیری شجاعانه امور، آن هم با سرعت و نشاط بالا چگونه بدست آورده بودند که وجودشان عامل دلگرمی تمام نیروهای مقاومت شده بود؟
آن نفسی که باخودی خود تو شکار پشهای وان نفسی که بیخودی پیل شکار آیدت
آن نفسی که باخودی بسته ابر غصهای وان نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت
آن نفسی که باخودی همچو خزان فسردهای وان نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت
جمله بیقراریت از طلب قرار تست طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
جمله بیمرادیت از طلب مراد تست ورنه همه مرادها همچو نثار آیدت
این غزل زیبا، تفاوت نگاه امثال من را به زندگی با امثال سید رضی نشان می دهد و در آن به علل موفقیت و رضایت خاطر او در دل تنگناها و گرفتاریها می پردازد. او همچون حاج قاسم نمونه اعلایی از مردان پیشرفتگرای انقلاب بود.
❣یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچهها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر میداشت و با آب داخلش وضو میگرفت.
میگفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. میخوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیهی بچهها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
🌹شهید «مسعود شعربافچی» فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) سال 1342 در اصفهان به دنیا آمد؛ وی در سال 1363 در عملیات «بدر» به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از یازده سال به آغوش وطن بازگشت.
#شهید_مسعود_شعر_بافچی
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan
❣ایستاده وسط شهیدان ولی نوری و خانمیرزا استواری، نشسته وسط شهید سعدی فلاحی
🌷۱۷، ۱۸ سالش بود که گفت می خواهم ازدواج کنم!
گفتم چه عجله ای
گفت خواب دیدم رفتم جبهه و شهید شدم. دو فرشته دستم را گرفته و به آسمان می بردند. در آسمان دو فرشته دیگر, پایم را گرفته و پایین کشیدند. گفتند این باید برگردد. بالایی ها گفتند این آرزوی شهادت داشت و به آرزویش رسیده.
دو فرشته پایین گفتند نه, این باید ازدواج کند و صاحب دو فرزند شود بعد شهید شود!
ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد.
🌷بهمن ماه 66بود می خواست به جبهه برگردد. علی، پسر سه ساله ما, دست در پایش پیچید که نرو...
گفت: بابا بذار من برم جبهه به من نیاز داره, برای عید بر می گردم.
این بی تابی پسرمان بود تا عید. آنقدر دلتنگ پدر شده بود که دستگیره در را می گرفت و می گفت دوست دارم اولین نفر باشم که در را روی پدرم باز می کنم!
انقدر می ایستاد تا خسته می شد و می نشست.می گفتم سرده، بیا تو!
می گفت نه بابا قول داده عید برمی گرده!
این حالت تا روز سوم عید بود.با گریه و نا امیدی گفت: مامان چرا بابا نمیاد, مگه قول نداده!
گفتم وقتی قول داده حتما میاد!
خیلی گریه کرد و با گریه به خواب رفت. یک ساعتی گذشت تا از خواب پرید. گفت بابا تو حیاطه!
گفتم: علی جون بابا همین روز ها میاد...
گفت: نه به خدا بابام آمد, صورت منو بوسید و دست روی سرم کشید و گفت: بابا ناراحت نباش چهار روز دیگر من رو می بینی!
از این حرف های علی به دلشوره افتادم. چهار روز بعد خبر شهادت سعدی را به ما دادند..
🌷🌹🌷🌹🌷
هدیه به شهید سعدی فلاحی صلوات,,شهدای فارس
#در_جمع_شهیدان👇👇
@ba_Shaheidan